۩ مشاعره ۩

**Milad milano** · 1391 شهريور 15، 15:25

دل اگر خداشناسی همه در رخ علی بین

به علی شناختم من به خدا قسم خدا را

شهریار

**فرهمند**

آب در کوزه و ما تشنه لبان می گردیم
یار در خانه و ما گرد جهان می گردیم
شاعر و شو می دونید به منم بگید

**Milad milano** · 1391 شهريور 15، 15:35

مگر ره گم کند کو را گذار افتد به ما یارب

فراوان کن گذار آن مه گم کرده راه اینجا

شهریار

**بارونی....** · 1391 شهريور 15، 16:40

آغاز عالم غلغله،پایان عالم زلزله........عشقی و شکری با گله،آرام با زلزالها

مولانا

**شاهین 70**

اگر آن ترک شیرازی به دست آرد دل ما را

به خال هندویش بخشم سمرقند و بخارا را

**MohseN72** · 1391 شهريور 15، 18:14

اگر در باغ عشق آیی همه فراش دل یابی
وگر در راه دین آیی همه نقاش جان بینی

**happpygirl** · 1391 شهريور 15، 19:55

((يا رب ان زاهد خودبين كه بجز عيب نديد

دود اهيش در ائينه ادراك اندار ))

**فرهمند** · 1391 شهريور 15، 20:09

رازی که به غیر نگفتیم و نگوییم
با دوست بگوییم که او محرم راز است
حافظ

**MohseN72** · 1391 شهريور 15، 22:39

تیر روانه می روانه می رود سوی نشانه می رود
ما چه نشسته ایم پس شه ز شکار می رسد

**happpygirl** · 1391 شهريور 16، 11:11

((دور از رخ تو دم به دم از گوشه چشمم**** سيلاب سرشك امد و طوفان بلا رفت ))
حافظ

**رند** · 1391 شهريور 16، 18:35

تا نگردی آشنا زین پرده رمزی نشنوی
گوش نامحرم نباشد جای پیغام سروش

گوش کن پند ای پسر وز بهر دنیا غم مخور
گفتمت چون در حدیثی گر توانی داشت هوش

**mehrdadbaby** · 1391 شهريور 16، 18:38

یک چند به کودکی به استاد شدیم
یک چند ز استادی خود شاد شدیم
پایان سخن شنو که ما را چه رسید
از خاک برآمدیم و بر باد شدیم

**happpygirl** · 1391 شهريور 17، 16:55

((ما ازموده ايم درين شهر بخت خويش *** بيرون كشيد بايد از اين ورطه رخت خويش))
حافظ

**رند** · 1391 شهريور 17، 17:04

شنیده ام سخنی خوش که پیر کنعان گفت
فراق یار نه آن میکند که بتوان گفت

حدیث هول قیامت که گفت واعظ شهر
کنایتی است که از روز هجران گفت

**mary** · 1391 شهريور 17، 18:54

تنهــــا شــــــده ام عزم سفر کرد گلم

دیوانــــه شـــــــــــــــدم بیا وبرگرد گلم

این شاعرلوس هم پشیمان شده است

بیجــــــــــا گله و بهـــــــــــــانه آورد گلم

....