۩ مشاعره ۩

[رند]

ببخشید این سرعت نت منو داره کچل میکنه [/size][/font]


در کار گلاب و گل حکم ازلی این بود

کاین شاهد بازاری وان پرده نشین باشد

[رند]

خب حتمی مشکل استراتژیکی بوده

دلربایی همه آن نیست که عاشق بکشند .......... خواجه آن است که باشد غم خدمتکارش


جای آن است که موج زند در دل لعل ............ زین تغابن که خزف می شکند بازارش

[رند]

در خرابات مغان نور خدا میبینم

این عجب بین که چه نوری زکجا میبینم


جلوه بر من مفروش ای ملک الحاج که تو

خانه می بینی و من خانه خدا می بینم

[رند]

روز اول رفت دینم در سر زلفین تو

تا چه خواهد شد در این سودا سر انجامم هنوز

ساقیا یک جرعه زان آب آتشگون که من

در میان پختگان عشق او خامم هنوز

[رند]

مستقرقی که از خود هرگز به سر نیامد

صد جان بسوخت هر دم دودی به در نیامد

گفتم که روی او را روزی سپند سوزم

زیرا که از چو من کس کاری دگر نیامد

عطار

[تندیس]

رونق عهد شباب است دگر بستان را می رسد مژده گل بلبل خوش الحان را

(حافظ)

[Ma Sa]

شمع خاموش شد از تندی بیاد
اثر از سایه به دیوار نماند
کس نپرسید:کجا رفت؟ که بود؟
که دمی چند در اینجا گذراند!

فریدون مشیری

[سنــا]

شب تنهائیم در قصد جان بود ....خیالش لطفهای بیکران کرد

حافظ

[Ma Sa]

دردم از یار است و درمان نیز هم
دل فدای او شد و جان نیز هم

شاعرش یادم نیس

[Ma Sa]

روز ها فکر من اینست و همه شب سخنم
که چرا غافل از احوال دل خویشتنم

[ترلان]

ره رو آن نيست كه گه تند و گهي خسته رود
ره رو آنست كه آهسته و پيوسته رود

[Ma Sa]

در این دنیا کسی بی غم نباشد
وگر باشد بنی آدم نباشد
به این دنیا خوشی و بی نیازی
برای هیچ کس باهم نباشد


شاعرش گمنامه

[ترلان]

دوش در حلقه ی ما قصه ی گیسوی تو بود / تا دل شب سخن از سلسله ی موی تو بود

[رند]

دامن دوست بصد خون دل افتاد بدست

به فسوسی که کند خصم رها نتوان کرد

[ترلان]

در دایره قسمت ما نقطه تسلمیم // لطف آنچه تو فرمایی حکم آنچه تو اندیشی