۩ مشاعره ۩

[RaNg!N KaM00N]

در زمستان جدایی روز و شب گویم به خویش
ای خوشا روزی که باهم نوبهاری داشتیم
خلوت شب های ما را روزگار از ما گرفت
ای خوشا روزی که باهم روزگاری داشتیم

[روزبه]

ماه فرو ماند از جمال محمد(ص)
سرو نباشد به اعتدال محمد(ص)

(سعدی)

[Alireza 68]

الاای آهوی وحشی کجایی .......... مرا با توست چندین آشنایی

دو تنها و دو سرگردان دو بیکس ........... دد و دامت کمین از پیش و از پس

[bache dehat]

سرو چمان من چرا میل چمن نمیکند

همدم گل نمیشود یاد سمن نمیکند:17:

[روزبه]

در دیر مغان آمد یارم قدحی در دست
مست از می و میخواره چون نرگس مستش مست

[بارونی....]

تا در طلب گوهر کانی،کانی.....تا در هوس لقمه ی نانی،نانی

این نکته ی رمز اگر بدانی،دانی....هر چیز که در جستن آنی،آنی

مولانا

این ابیات از اون ابیاتیه که باید با طلا نوشته بشه واقعا

[رند]

یارب چه کسی است که در دو عالم ............................... کس قیمت عشق تو ندانست



عشقت به همه جهان دریغ است ...................................... زآن است که از جهان نهان است

[بارونی....]

تن ار کرد فغانی،ز غمِ سود و زیانی......ز توست آن،که دمیدی،نه ز سرناست،خدایا

مولانا

[رند]

از وصف تو هر شرح که دادند محال است ......... واز عشق تو هر سود که کردند زیان است


بینده ی انوار تو بس دوخته چشم است ................ گوینده ی اسرار تو بس گنگ زبان است

[بارونی....]

تو چو سرنای منی،بی لب من ناله مکن......تا چو چنگت ننوازم،ز نوا هیچ مگو

مولانا

[رند]

ور بگویم ز غمت کشته شدم ...........کشته دانی که دوا نپذیرد


تو مرا کشتی و خلقی گوا ............ کس به قول تو گوا نپذیرد

[MohseN72]

در چمن نیست به بالای بلندت سروی
راستی در قد زیبای تو پیداست که نیست
(خواجوی کرمانی)

[بارونی....]

تو اگر نوش حدیثی ز حدیثانِ خوش او......تو مگو،تا که بگوید لب آن قند فسانه

مولانا

امشب همش ت به من افتاد

[آسمون آبی]

هر شبی گویم که فردا ترک این سودا کنم.........................باز چو فردا میشود امروز و فردا میکنم

(هلالی جغتایی)
.

[می توانم]

مراد دل ز تماشای باغ عالم چیست؟
ب دست مردم چشم از رخ تو گل چیدن