۩ مشاعره ۩

[mehdi68]

ناز پرورده تنعم نبرد راه به دوست
عاشقی شیوه ی رندان بلاکش باشد

[می توانم]

دانم اکنون کز آن خانه ی دور شادی زندگی پر گرفته
دانم اکنون که طفلی به زاری ماتم از هجر مادر گرفته

[mehdi68]

هرکس به طریقی دل ما میشکند
بیگانه جدا دوست جدا میشکند

[می توانم]

دل داده ام به یاری شوخی کشی نگاری
مرضیه السجایا محموده الخصایل

[mehdi68]

لنگ لنگان قدمی بر میداشت
هر قدم دانه شکری میکاشت

[می توانم]

تا توانی دلی به دست اور
دل شکستن هنر نمی باشد

[mehdi68]

دل در این پیرزن عشوه گر دهر مبند
کاین عروسیست که در عقد بسی داماد است

[می توانم]

توبه کردم که دگر می نخورم
به جز از امشب و فردا شب و شب های دگر

[Ethereal]

روز وصل دوستداران یاد باد
یاد باد آن روزگاران یاد باد

[گل سرخ]

دانی که چرا سپیده دم خروس سحری

هم دم چرا همی کند نوحه گری؟

یعنی که نموندند در آیینه صبح

کز عمر شبی گذشت و تو بی خبری

[ساحل]

[ltr]یارب این چه شهریست که صد یوسف دل
[/ltr]

[ltr]به کلافی بفروشیم و خریداری نیست[/ltr]

[ltr]فکر بهبود خود ایدل بکن از جای دگر[/ltr]

[ltr]کاندرین شهر طبیب دل بیماری نیست[/ltr]

[ltr](همای شیرازی)[/ltr]

[آرشام]

تا بوده چشم عاشق در راه یار بوده
بی آنکه وعده باشد در انتظار بوده

[ساحل]

هرگزم نقش تو از لوح دل و جان نرود

هرگز از یاد من آن سرو خرامان نرود
(حافظ)

[گل سرخ]

دانی که را سزد صفت پاکی؟
آن کو وجود پاک نیالاید
تا خلق از او رسند به آسایش
هرگز به عمر خویش نیاساید

[آرشام]

دیشب به سیل اشک ره خواب می‌زدم
نقشی به یاد خط تو بر آب می‌زدم
نقش خیال تو تا وقت صبحدم
بر کارگاه دیده‌ی بیخواب میزدم

(حافظ)