چند مورد نیاز بود اضافه کنم و برنامه رو کامل تر کنم
1_مجتبی
2_آرمان
3_ مهتاب
4- پوریا
5_ توبه 18
6_امیر علی
7-سها
8- هادی
9-علیرضا
10- رضا.کاردرست
برنامه ی من :
1- وقتی ذهنم به سمت عوامل تحریک کننده منحرف میشه سعی میکنم با تمرکز روی کارهای دیگه ذهنم رو کنترل میکنم
2- به خودم تلقین می کنم که حتما موفق میشم و هیچ عاملی مانع موفقیت من نخواهد شد
3- یاد تلاشی که تا اینجا برای رسیدن به موفقیت کردم می افتم
4- فرستادن صلوات
5- خوردن یک لیوان آب
6- اومدن به کانون و صحبت با بچه ها
7-دوری از کوچکترین عامل تحریک کننده
8- فیلم رو سعی میکنم حذف کنم یا فیلم هایی ببینم که میدونم مشکلی ندارن
9- میدونم که توی زندگی یکی از عوامل شکست هام همین هست پس برای بهبود شرایط زندگی هم شده باید ترک کنم
10- فاصصله من با خدا خیلی زیاد شده گذشته توی هر شرایطی بودم اول از خدا طلب یاری میکردم ولی الان حتی توی بدترین شرایط هم از خدا غافل میشم
برنامه ی من :
1- وقتی ذهنم به سمت عوامل تحریک کننده منحرف میشه سعی میکنم با تمرکز روی کارهای دیگه ذهنم رو کنترل میکنم
2- به خودم تلقین می کنم که حتما موفق میشم و هیچ عاملی مانع موفقیت من نخواهد شد
3- یاد تلاشی که تا اینجا برای رسیدن به موفقیت کردم می افتم
4- فرستادن صلوات
5- خوردن یک لیوان آب
6- اومدن به کانون و صحبت با بچه ها
7-دوری از کوچکترین عامل تحریک کننده
8- فیلم رو سعی میکنم حذف کنم یا فیلم هایی ببینم که میدونم مشکلی ندارن
9- میدونم که توی زندگی یکی از عوامل شکست هام همین هست پس برای بهبود شرایط زندگی هم شده باید ترک کنم
10- فاصصله من با خدا خیلی زیاد شده گذشته توی هر شرایطی بودم اول از خدا طلب یاری میکردم ولی الان حتی توی بدترین شرایط هم از خدا غافل میشم
11- فیلم تا اطلاع ثانوی تعطیل
سلام به همه همسفرهای گل
برای همه ما لحظه هایی خاص پیش میاد که در ان لحظه فاصلمون با شکست و اشتباه دوباره خیلی کم میشه و این تنها در مورد خود ارضایی نیست البته، در اینجا در مورد خود ارضایی می نویسم و میشه این را در مورد تمام کارها تعمیم داد.
ریشه یابی افکاری که من را به سمت دوباره انجام دادن خود ارضایی و یا محرک های خود ارضایی می برد
بعد از پیدا کردن افکار مزاحم ، همون موقع راهکار صحیحی را برای مقابله با اون انتخاب می کردم و "نه" گفتن به وسوسه ها
زیاد به خودم سخت نمی گیریم و مواقعی که از لحاظ روحی شرایط مناسبی ندارم ، وقت بیشتری را به تفریح و قدم زدن و کارهای مورد علاقم اختصاص میدم تا حالم عوض بشه.
(1390 شهريور 5، 10:19)azad نوشته است: [ -> ]سلام اول از همه به همه پیشنهاد می کنم حتما کتاب موفقیت در 20 روز انتونی رابینز رو به خونید و تک تک تمریناتشو انجام بدین در جایی از این کتاب انتونی به یک روش جالب اشاره کرده .زمانی که دچار وسوسه می شید ودر حالت بحرانی قرار می گیرید پشت سر هم از خودتون سوالات ربط و بی ربط بپرسد حتی سوالاتی از خودتون بپرسید که باعث خندتون بشه در صورت امکان با صدایی که خودتون بشنوید وحتی بلند تر این کار رو بکنید.مثلا بپرسید که ایا تا درختان صنوبر به همراه خانواده خود به پیک نیک می روند؟ایا شما حاضرید یک بشقاب جیر جیرک را به قیمت 4000$ بخرید ؟و.... این کار باعث میشه حلقه های منفی که داره تو ذهنتون شکل می گیره از بین بره .حتما امتحان کنید انشاالله جواب میده.
درست میگن ، اگه وقت شد من ایشالله توی تاپیک روش های تغییر عادت هم این روش رو میارم ف هرچند نمونه اش رو اوردم و دو تا پست دربراه سوالهای عذاب اور و لذت افرین داشتیم ،
ولی میتونه سوال به عنوان یه عامل عوض کننده تمرکز استفاده بشه ، انتونی رابینز دو روش رو برای تغییر ناگهانی تمرکز مهم و قوی معرفی میکنه :
1) پرسیدن سوال
2) حرکت جسمی ناگهانی
ولی سوال باید این طور باشه ، طوری که بدون دادن جواب هم ذهن رو سمت چیزی که میخواییم متمرکز کنه ، مثلن وقت تحریک یا احساس وقتی که باید تمرکزمون رو عوض کنیم بپرسه :
چرا من عاشق ترک و پاکی ام ؟
چرا ترک کردن برام مفیده و باش به آرامش میرسم ؟
سریع و توی همون لحظه این سوالات را بپرسه ، نیازی به دنبال جواب بودن نیست خود پرسیدن سوال ذهن رو سوق میده به فکر کردن در مورد ترک و پاکی ،
البته9 سوالات عذاب آوزم بد نیست ، ولی توی این لحظات نه ، بلکه برای مدیریت قبل از شکست یک نوع تمرکز روی خود گناه یا تحریک هست ، بلکه باید سوالات عذاب اور رو وقتی که حال خوب و تسلط داشتیم از خودمون بپرسیم و البته لازمه همیشه این سوالات رو توی ذهنمون باشه :
چرا من از استمنا متنفرم ؟ چرا حالم ازش بهم میخوره ؟
با استمنا چه چیزی از دست میدم ؟ چه احساسات منفی و تنفر آمیزی برام داره ؟ چه شرایط بدی برام به ارمغان میاره
2
) حرکت جسمی ناگهانی
یه ورجه وجه کردن یا حرکت ناگهانیم خیلی موثره یا حرکت عجیب غریبی که معمولن ازمون سر نمی زنه مثل پرش ناگهانی یا کله معلق زدن ، برای عوض کردن فکر و عوض کردن چیزی که میخواییم روش متمرکز بشیم .
1_مجتبی
2_آرمان
3_ مهتاب
4- پوریا
5_ توبه 18
6_امیر علی
7-سها
8- هادی
9-علیرضا
10- رضا.کاردرست
11-محمد رضا
12-سهیل
منم بیام چطوره؟؟؟
1-از فردا نمازا سر وقت...........
2-دید نزدن تو سایتای سه نقطه............
3-رفتن به باشگاه
4-نمیتونم فیلم نبینم.........دیگه شرمنده.
5-بقیه رو بعدا اضافه میکنم.....
منم میخوام باشم
1_مجتبی
2_آرمان
3_ مهتاب
4- پوریا
5_ توبه 18
6_امیر علی
7-سها
8- هادی
9-علیرضا
10- رضا.کاردرست
11-محمد رضا
12-سهیل
13-رکسانا
- صلوا صلوات صلوات
- بیام اورژانس کانون
- ذهنمو منحرف کنم و هی بگم باشه بعد
- به بعدش فک کنم
- با خودم بگم اگه اینکارو بکنم زیرچشام گود میشه و زشت میشم
- آهنگ گوش بدم
تمرین تو جمع بودنو نمیتونم بکنم چون اکثرا وقتایی که تنهام یا همه خوابن وسوسه میاد سراغم
فعلا همینا دیگه
الان دارم مقاومت میکنم ایشاالله که اتفاقی نمیوفته
برنامه ی من :
1- وقتی ذهنم به سمت عوامل تحریک کننده منحرف میشه سعی میکنم با تمرکز روی کارهای دیگه ذهنم رو کنترل میکنم
2- به خودم تلقین می کنم که حتما موفق میشم و هیچ عاملی مانع موفقیت من نخواهد شد
3- یاد تلاشی که تا اینجا برای رسیدن به موفقیت کردم می افتم
4- فرستادن صلوات
5- خوردن یک لیوان آب
6- اومدن به کانون و صحبت با بچه ها
7-فاصله من با خدا خیلی زیاد شده گذشته توی هر شرایطی بودم اول از خدا طلب یاری میکردم ولی الان حتی توی بدترین شرایط هم از خدا غافل میشم
8- فیلم رو سعی میکنم حذف کنم یا فیلم هایی ببینم که میدونم مشکلی ندارن
9- میدونم که توی زندگی یکی از عوامل شکست هام همین هست پس برای بهبود شرایط زندگی هم شده باید ترک کنم
10- دوری از کوچکترین عامل تحریک کننده
11- محدود کردن تماشای فیلم و سریال
12- جلوگیری از ورود افکار مزاحم (وقتی مانع ورودشون بشید دیگه وسوسه هم نخواهیم شد)
سلام امیر خان ، خطبه 221 بوده من اشتباهی گفتم 222 ، خطبه های 221 و 83
توی تاپیک یاد مرگ هم گذاشتمشون :
(1388 بهمن 11، 14:25)مجتبی نوشته است: [ -> ]
"تکان دهنده" ترین خطبه حضرت علی(ع) رو که درباره مرگه :
به امید این که دلاهامون زنده تر و قلب هامون بیدار تر بشه ، چون وقتی همش رو با هم میذارم ، تاثیرش بیشتره ، این دفعه پستم طولانی تر میشه :
........................................
مقدمه :
" ابن حدید میگوید : از روزی که این خطبه را یافتم تا کنون که پنجاه سال است حدود 1000 بار آن را خواندم و هر بار در دلم ، ترس ، لرزش و پند پذیری تازه ای بوجود آمد"
حضرت علی (ع) :
که درورد خدا بر او باد پس از خواندن آایه ی اول صوری تکاثر ("افزون طلبی شما را به خود مشغول داشته تا انجا که به دیدار قبر ها رفتید؟ " ) فرمودند :
هشدار از غفلت زدگىها
شگفتا چه مقصد بسيار دورى، و چه زيارت کنندگان بيخبرى و چه کار دشوار و مرگبارى!
پنداشتند که جاى مردگان خالى است، آنها که سخت مايه عبرتند، و از دور با ياد گذشتگان، فخر مىفروشند. آيا انها به گورهاى پدران خويش مىنازند؟
و يا به تعداد فراوانى که در کام مرگ فرو رفتهاند؟ آيا خواهان بازگشت اجسادى هستند که پوسيده شد؟ و حرکاتشان به سکون تبديل گشت؟ آنها مايه عبرت باشند سزاوارتر است تا تفاخر!
اگر با مشاهده وضع آنان به فروتنى روى آورند عاقلانهتر است تا آنان را وسيله فخرفروشى قرار دهند!
اما بدانها با ديدههاى کمسو نگريستند، و با کوتهبينى در امواج نادانى فرو رفتند، اگر حال آنان را از خانههاى ويران و سرزمينهاى خالى از زندگان مىپرسيدند، پاسخ میدادند:
: (آنان با گمراهى در زمين فرو خفتند، و شما ناآگاهانه دنبالهروى آنان شديد.)
بر روى کاسههاى سر آنها راه مىرويد و بر روى جسدهايشان زراعت مىکنيد.
و آنچه بجا گذاشتهاند مىخوريد، و بر خانههاى ويران آنها مسکن گرفته ايد،
و روزگارى که ميان آنها و شماست بر شما گریه و زارى مىکند،
آنها پيش از شما بکام مرگ فرو رفتند، و برای رسیدن به آبشخور از شما پیشی گرفتند .
شرح حالات رفتگان
آنها داراى عزت پايدار، و درجات والاى افتخار بودند . پادشاهان حاکم، يا رعيت سرفراز بودند که سرانجام به درون برزخ راه یافتند.
و زمين آنها را در خود گرفت، و از گوشت بدنهاى آنان خورد، و از خون آنان نوشيد. پس در شکاف گورها بىجان و بدون حرکت پنهان ماندهاند. نه از دگرگونيها نگرانند ،
و نه از زلزلهها ترسناک، و نه از فريادهاى سخت هراسی دارند ،
غائب شدگانى که کسى انتظار آنان را نمىکشد، و حاضرانى که حضور نمىيابند،
اجتماعى داشتند و پراکنده شدند، با يکديگر مهربان بودند و جدا گردیدند .
اگر يادشان فراموش گشت ، يا ديارشان ساکت شد، براى طولانی شدن زمان یا دورى مکان نيست،
بلکه جام مرگ نوشيدند،
گويا بودند و لال شدند، شنوا بودند و کر گشتند، و حرکاتشان به سکون تبديل شد، چنان آرميدند که گويا بيهوش بر خاک افتاده و در خواب فرو رفتهاند.
همسايگانى هستند که با يکديگر انس نمىگيرند، دوستانى اند که به ديدار يکديگر نمىروند، پيوندهاى شناسايى در ميانشان پوسيده، و اسباب برادرى قطع گرديده است،
با اينکه در يک جا گرد آمده اند تنهايند، رفيقان يکديگرند و از هم دورند، نه براى شب صبحگاهى مىشناسند، و نه براى روز شامگاهى، شب، يا روزى که به سفر مرگ رفتهاند براى آنها جاويدان است.
خطرات آن جهان را وحشتناکتر از آنچه مىترسيدند يافتند، و نشانههاى آن را بزرگتر از آن چه مىپنداشتند مشاهده کردند.
و براى رسيدن به بهشت يا جهنم ، تا قرارگاه اصلىشان مهلت داده شدند، و جهانى از بيم و اميد برايشان فراهم آمد، اگر مىخواستند آنچه را که ديدند توصيف کنند، زبانشان عاجز مىشد.
پیام مردگان :
حال اگرچه آثارشان نابود، و اخبارشان فراموش شده ، اما چشمهاى عبرتبين، آنها را مىنگرد، و گوش جان اخبارشان را مىشنود، که با زبان ديگرى با ما حرف مىزنند و مىگويند:
چهرههاى زيبا پژمرده، بدنهاى نازپرورده پوسيده شد، و بر اندام خود لباس کهنگى پوشاندهايم،
و تنگى قبر ما را در فشار گرفته، وحشت و ترس را از يکديگر به ارث برده ايم. خانههاى خاموش قبر بر ما فرو ريخته، و زيباييهاى اندام ما را نابود، و نشانههاى چهرههاى ما را دگرگون کرده است.
اقامت ما در اين خانههاى وحشتزا طولانى است، نه از مشکلات رهايى يافته، و نه از تنگى قبر گشايشى فراهم شد.
مردم!
اگر آنها را در انديشه خود بياوريد، يا پردهها کنار رود،
مردگان را در حالتى مىنگريد که
حشرات گوشهايشان را خورده، چشمهايشان به جاى سرمه پر از خاک گرديده، و زبانهايى که با سرعت و فصاحت سخن مىگفتند پاره پارهشده،
قلبها در سينهها پس از بيدارى به خاموشى گراييده، و در تمام اعضاى بدن پوسيدگى تازهاى آشکار شده، و آنها را زشت گردانيده،
و راه آفتزدگى بر اجسادشان گشوده شده، همه تسليمشده، نه دستى براى دفاع، و نه قلبى براى زارى دارند.
و آنان را مىبينى که دل هاى خسته از اندوه، و چشمهاى پرشده از خاشاک دارند،
در حالات اندوهناک آنها دگرگونى ايجاد نمىشود و سختىهاى آنان برطرف نمىگردد.
عبرت از گذشتگان
آه! زمين چقدر اجساد عزيزان خوش سيما را که با غذاهاى لذيذ و رنگين زندگى کردند، و در آغوش نعمتها پرورانده شدند بکام خويش فرو برد.
آنان که مىخواستند با شادى غمها را از دل برون کنند، و به هنگام مصيبت با سرگرميها، صفاى عيش خود را بر هم نزنند،
دنيا به آنها و آنها به دنيا مىخنديدند، و در سايه خوشگذرانى غفلتزا، بىخبر بودند که روزگار با خارهاى مصيبتزا آنها را درهم کوبيد و گذشت روزگار توانايىشان را گرفت،
مرگ از نزديک به آنها نظر دوخت، و غم و اندوهى که انتظارش را نداشتند آنان را فرا گرفت،
و غصههاى پنهانى که خيال آن را نمىکردند در جانشان راه يافت،
در حالى که با سلامتى انس داشتند انواع بيماريها در پيکرشان، پديد آمد، و هراسناک به اطبا، که دستور دادند گرمى را با سردى، و سردى را با گرمى درمان کنند روى آوردند که بىنتيجه بود زيرا، داروى سردى، گرمى را علاج نکرد، و آنچه براى گرمى بکار بردند، سردى را بيشتر ساخت، و ترکيبات و اخلاط مزاج را به اعتدال نياورد، جز آنکه آن بيمارى را فزونى داد،
تا آنجا که درمان کننده خسته، و پرستار سرگردان، و خانواده از ادامه بيماريها سست و ناتوان شدند، و از پاسخ پرسشکنندگان درماندند،
و درباره همان خبر حزنآورى که از او پنهان مىداشتند در حضورش به گفتگو پرداختند.
سختىهاى لحظه مرگ
يکى مىگفت تا لحظه مرگ بيمار است، ديگرى در آرزوى شفا يافتن بود، و سومى خاندانش را به شکيبايى در مرگش دعوت مىکرد، و گذشتگان رابه ياد مىآورد.
در آن حال که در آستانه مرگ، و ترک دنيا، و جدايى با دوستان بود که ناگهان اندوهى سخت به او روى آورد، فهم و درکش را گرفت، زبانش به خشکى گراييد.
چه مطالب مهمى را مىبايست بگويد که زبانش از گفتن آنها باز ماند، و چه سخنان دردناکى را از شخص بزرگى که احترامش را نگه مي داشت، يا فرد خردسالی که به او ترحم مىکرد ، می شنید و خود را به کری میزد .
همانا مرگ سختىهايى دارد که هراسانگيز و وصف ناشدنى است، و برتر از آن است که عقل هاى اهل دنيا آن را درک کند.
سلام داش مجتبي واقعا تو 4ساله كه پاكي
من انقدر ترك كردم و توبه شكستم كه باورم نميشه كه ميشه ترك كرد
secret جان فکر نمیکنم به اندازه من شکسته باشی تا به حال 12 رو ضبدر 8 و ضربدر 7 کن ، جوابش میشه خودارضایی های من طی 7 الی 8 سال 7*8*12 میشه حدود 700 بار . ولی موفق شدم ، توکلت به خدا باشه ،
امام حسن عسکری فرمودند : پر ارزش ترین تلاش ها ، تلاشی که برای ترک گناهان انجام می شود .
یعنی این مبارزه و جهاد پر ارزش ترین کاریه که توی زندگیمون میتونیم انجام بدیم . و بلند ترین و بالاترین همتی هست که توی زندگی به کار بستیم ، و موثر ترین کار برای رسیدن به قرب و رضای خدا .
.
(1391 خرداد 9، 18:43)مجتبی نوشته است: [ -> ]secret جان فکر نمیکنم به اندازه من شکسته باشی تا به حال 12 رو ضبدر 8 و ضربدر 7 کن ، جوابش میشه خودارضایی های من طی 7 الی 8 سال 7*8*12 میشه حدود 700 بار . ولی موفق شدم ، توکلت به خدا باشه ،
امام حسن عسکری فرمودند : پر ارزش ترین تلاش ها ، تلاشی که برای ترک گناهان انجام می شود .
یعنی این مبارزه و جهاد پر ارزش ترین کاریه که توی زندگیمون میتونیم انجام بدیم . و بلند ترین و بالاترین همتی هست که توی زندگی به کار بستیم ، و موثر ترین کار برای رسیدن به قرب و رضای خدا .
.
آقا مجتبی
تعداد شکستهای من از شما هم بیشتره
منم واسه قبل از شکستم برنامه های زیادی میچینم ولی نمیدونم چرا تو لحظه حساس کارایی زیادی ندارن
یه زمان تو باشگاه میگفتن روال طبیعی اینه که اندازه وزنت پرس سینه بزنی من هر کاری کردم آخرش نشد.
فکر کنم ترکم واسه من این حالتی شده یعنی بعد یه مدت وسوسه ها کمتر میشن. اما برا من اینجوری نیست هر روز بیشتر از دیروز
مهم اینه که سرمایه ات امید باشه ، یه عقل و فطرت داریم ، اون طرف هم نفس و شیطان رو داریم ، این ها مدام توی صحنه های امتحان درگیر میشن ،
مهم اینه که همیشه آخرش برگردی و روت بخدا باشه ،
سعی کن در کل زندگی مخصوصا سال های جوانی اون ساعت ها و روز هایی که گرایش به پاکی و فطرت داره بیشتر از ساعت های بیهودگی و لغو و غفلتت باشه ،
حالا هر مرحله ای از اعتیاد به گناهان یا کارهای بد هم که باشی سعی کن اون طرف خوبه غلبه کنه ،تا هر چقدر که استطاعتش رو داری ، کم کم طرف خوبی ، پاکی . عشق و توجه ات رو به خدا بالا ببر ، باید با توجه به گذشته و نسبت به خودت و روحیات موجودت و پله پله بالا بری . کم کم یه روز بلکل کنده میشی و میبینی کارها برات راحت شده و یه روزی ایشالله میبینی که کار و اراده ات رو اگر نخوای برای خدا بکنی اصلا نمی تونی !
راستی پست هایی که بی ربط به موضوع این تاپیک هستن رو بعد از یه مدت من به تاپیک مربوطش انتقال میدم .