سلام
همیشه سعی میکنم از عوامل شکست دور باشم که موقعیتش پیش نیاد
اما وقتی کم کاری کردم و موقعیتش پیش اومد دیگه توان مبارزه کردن رو از دست میدم،همه ی برنامه هام رو برای این لحظه فراموش میکنم
و خیلی ساده تسلیم میشم
غبطه میخورم به حال اونایی که تو لحظه ی وسوسه خودشون رو به هر دری میزنن تا نجات پیدا کنن!!
برنامه هام برای قبل از شکست رو اینجا می نویسم تا ان شاء الله از این به بعد اجراش کنم:
1. وضو
2. قرآن خواندن (با صدای بلند) مخصوصا سوره ناس و فلق
3. دور شدن از تنهایی
4. 2 رکعت نماز خواندن ( و استعینوا بالاصبر و الصلاه: از صبر و نماز یاری جویید)
5. فکر کردن به عواقب شکست و فواید پاک موندن و صبر بر گناه (در صورت امکان نوشتن)
6.اورژانس کانون
7.ذکر گفتن (لا حول و لاقوه الا بالله علی العظیم)
اگر شما هم دوست داشتید برنامه ی قبل از شکست رو بنویسید
من یه 62 روز پاک بودم قبل از اونم یه 56 روز و در تمام طول دوره پاکیم نمازم اول وقت بوده اما به محض اینکه نمازم به حاشیه می رفت دوباره پام سر می خورد و ... روز از نو
اما چون امیدم به خدا بوده دوباره شروع می کردم به نظر من :
1) نماز اول وقت
2)آیه الکرسی
3)قرآن گوش دادن
یکی از کارهایی که خیلی خوب میتونه آدم رو از وسوسه رها کنه اینه که همون لحظه به یکی از معصومین سلام کنیم. به امام رضا، امام حسین، حضرت
فاطمه و....
و یا این که همون لحظه از معصومین
کمک بگیریم.
برای من که تا حالا جواب داده و از این روش راضی بودم
(1393 خرداد 10، 21:21)ارسلان نوشته است: [ -> ]من یه 62 روز پاک بودم قبل از اونم یه 56 روز و در تمام طول دوره پاکیم نمازم اول وقت بوده اما به محض اینکه نمازم به حاشیه می رفت دوباره پام سر می خورد و ... روز از نو
اما چون امیدم به خدا بوده دوباره شروع می کردم به نظر من :
1) نماز اول وقت
2)آیه الکرسی
3)قرآن گوش دادن
سلام
وقت بخیر
شاداب باشین!!!!!(معادل مثبت خسته نباشین)
به حول و قوه الهی الان 130 روزه که پاکم
خدا رو میلیون ها بار شکر و سپاس
همین الان از ته قلبم دعا کردم که خدا همه رو از این گرفتاری نجات بده
و اما راهکار های پیشنهادی من :
به احساس بد حقارت که قراره بعدش بهتون دست بده فکر کنین
تو همون لحظات بحرانی، سریع یکی از اعضای خونوادتونو صدا کنید(یا شما نزد او بروید) و باهاش صحبت کنید مهم نیست راجع به چی مهم اینه که شما از اون حال و هوا خارج شید - همون ساعت به موقعیتتون برنگردید و بگذارید چند ساعت بگذرد اصلا برید پی کاره دیگه ای
غلبه بر این وسوسه ها روز های اول سخته
همین که وارد 40 روز دوم بشید ، غلبه وسوسه ها بر شما سخت تر میشه و همینطور تا ترک نهایی انشاا...
فقط چیزی که اهمیت داره اینه که تو 40 روز اول از خون و جونتون مایه بذارید همه کارایی رو که به نظرتون می تونن موثر واقع بشن لیست کنین و بعد با یه برنامه ریزی دقیق بسم الله کنید (مثل شروع یک پروژه)
روزی چند بار مثلا هفت بار یا بیشتر آیت الکرسی بخوانید
توی هر دقیقه این 40 روز حواستون مثل سگ (نماد هوشیار بودن) به حیله ها و بازی های ابلیس باشه
و در آخر
هرگز نا امید نشوید که شیطان با نا امید کردن شما ، تیر خلاصی را بهتون زده
سلام
من حالم خوش نیست
کسی نیست بشینیم ی گپی گفتی بزنیم
بابا باید اینجا شماره موبایل و ایمیل رد و بلد بشه
در موارد خاص ی سراغی از هم بگیریم و بگیم بخندیم
بی خیال بشیم
من در خطر هستما
کسی نیست
بشکنم پوست سرتون قلفتی میکنم
گفته باشم
(1393 بهمن 3، 18:55)Mehdi.R نوشته است: [ -> ]سلام
من حالم خوش نیست
کسی نیست بشینیم ی گپی گفتی بزنیم
بابا باید اینجا شماره موبایل و ایمیل رد و بلد بشه
در موارد خاص ی سراغی از هم بگیریم و بگیم بخندیم
بی خیال بشیم
من در خطر هستما
کسی نیست
بشکنم پوست سرتون قلفتی میکنم
گفته باشم
آقا مهدی سریع برید اورژانس
بچه ها اونجا کمکتون میکنن
وقتی میخوای استمنا کنی فکر کن بعدش میمیری و وقتی میان بالای جنازت تو این حالت میبیننت و کلی آبروت پیش همه میره .
وقتی کردی و خواستی بخوابی فکر کن که صبح دیگه بلند نشی .... مرگ رو همیشه به خاطرت داشته باش . یاد مرگ من رو نجات داد ...
سلام دوستان.
من یه مشکل خیلی بزرگ دارم.وقتی وضعم اورژانسی میشه و یا احساس خطر می کنم فکرم خیلی هیز میشه.یعنی با تخیلم تا سر حد بد ترین چیز ها و اطرافیانم پیش میرم.طوریکه حاضر میشم بشکنم خودمو ولی این افکار اروم بگیرن...
و بار ها به همین دلیل خودمو شکوندم
وقتی ببینی فکرت به دوست و اشنا و رفیق فابریکتم رحم نمی کنه فقط ارزوی مرگ می کنی
چی کنم
تو رو خدا کمکم کنید
شدیدا احساس خطر می کنم:zajje:
وای شما درست میگید تا مورد 4 که برا من صدق میکنه.........امروز خیلی سخت بود
قبل از شکست باید هوشیار بود... باید عوامل شکست رو بشناسی و صد در صد از خودت دورش کنی..
یه برنامه ای دارم واسه خودم برای لحظات خیلی بحرانی . این که 100 تا صلوات بفرستم با توجه به معنی صلوات ، اگر وسوسه نرفت یک ربع پیاده روی ، اگر نرفت از خونه بیرون رفتم و 1 ساعت قدم زدن و ... . ولی معمولا همون با صلوات ها همه حل می شه.
هر وقت وسوسه میشم و شرایط گناه فراهمه اول یه ذکر میگم و از خدا کمک میخوام خیلی وقتا کارساز بوده .
و دیگه اینکه یاد پشیمونی بعد از شکست میفتم... همیشه هم سعی کردم از تنها موندن دوری کنم و تو جمع برم .
ولی گاهی اوقات هست که کاری نمیشه کرد یعنی شما مجبوری تنها بمونی خونه حالا به دلایل مختلف... تو اینجور مواقع به فعالیتای مورد علاقم می پردازم یعنی یه فیلم یا سریال جذاب برا خودم میذارم و کلا حواسم رو پرت میکنه. چند بار هم قرآن گوش دادم که باعث شد وسوسه بره . دیگه نهایت اگه هیچکدوم جواب نده (که بعیده) از خونه میزنم بیرون.
اگه بخوام رو اصلیه اسم بذارم میگم پرداختن به سرگرمی مورد علاقه (که حالا واسه من فیلم و سریاله
ورزش!
یادمه وقتی یه بار خیلی درمعرض خطر بودم شروع کردم به ورزش و واقعا آرامش گرفتم...یعنی اینجوری تمام انرژیم تخلیه شد .کلا باید از اون موقعیت دور شد ! ...
به کار انداختن عقل ... یه سری اقدامات از قبل تعریف میکردم: مثل طناب زدن .... رویکرد درست اینه که حتی الامکان به موقعیت خطر نرسیم ... و رویکرد دیگه اینه که در موقعی که خطر شدید نیست در دلمون بذر گناه و شکست رو نپاشیم ... چون اگه بذرش تو دلمون باشه ممکنه موقع خطر خودش رو نشون بده ...
بذر گناه یعنی در زندگی روزمره ذهنمون رو تمیز نگه داریم ... فیلمها، خبرها، پیج ها، آدمها، نگاهها و فکرهایی ممکنه در روز برامون تزیین بشه که فکر کنیم اشکالی نداره ... واقعا هم در همون لحظه مشکلی پیش نمیاره ... حتی تا آخر اون روز یا چند روز بعدش ... اما یادم نره که فرمودن نگاه به نامحرم تیری است زهرآلود از ناحیه ی شیطان … به این زهرآلودش دقت کنم ... یعنی شمشیر دولبه نیست بزنه نصفت کنه در جا ... اما این زهر میشینه در قلب و ذهنت و یه جایی خودش رو نشون میده ... کلا نفست رو ناامید کن از پرداختن به زمینه ها
بذر شکست هم یعنی بهش فکر نکن، بزرگش نکن ... از پاکیت لذت ببر و اونو با حضور در جمعهای مثبت هم به اشتراک بذار و هم زیادش کن
موقع خطر یه تسبیح میگرفتم دستم شروع میکردم ذکر گفتن، اگه بازم نمیشد، میرفتم وضو میگرفتم، قرآن میخوندم، اگه بازم بعدش تحریک میشدم میرفتم توی جمع خانواده یا تلویزیون میدیدم یا قدم میزدم ( توی خونه یا بیرون)
به نام خداوند پاکی ها
ابزارهای پیشگیری از لغزش:
۱. درمان ناپذیر
ما که در حال بهبودی هستیم باید بپذیریم که هرگز نمی توانیم هيچگونه شهوترانی دیگری را دوباره انجام دهیم. افکار ناسالم و معتادگونه ممکن است ما را متقاعد کنند که با چند مدت پاکی جسمی مشکل و بیماری ما درمان یافته و اکنون ما شفا پيدا کرده ايم يا اينکه مشکل ما فقط یک نوع شهوترانی خاص بوده و به همين علت، ما می توانيم نوع دیگری از شهوترانی را بدون اینکه مشکلی برای ما ایجاد کند انجام دهیم. ولی بايد بدانيم که ما به عنوان افرادی که ازمشکل خود در عذاب هستیم، حق انتخاب و کنترل هر نوع شهوترانی تاثیر گذار بر ذهن، اعم از رابطه با جنس مخالف دیدن فیلم و تصاویر صحبتهای تحرک کننده رویاپردازی های جنسی و.. را از دست داده ایم. به همین علت، اگر واقعيت وضعیت مان را كاملاً صادقانه بپذيريم شانس لغزش و بازگشتن به سوی خودارضایی و شهوترانی بسيار کم خواهد شد.
ادامه دارد...
۲. مشکل عمده
اگر می خواهيم از لغزش پیشگیری کنيم بايد همیشه بهبودی خود را در اولويت اول قرار دهيم. هيچ وقت نبايد فراموش کنيم که ما از یک مشکل مزمن رنج می بریم و اگر می خواهيم از چنگ اين بيماری خلاص شویم، بايد اصول را به طور روزمره به کار بگیریم. اولويت دادن به هر کس يا هر چيز دیگری در زندگیمان به جای بهبودی ممكن است باعث شود تا سرانجام به سمت شهوترانی مجدد کشیده شده و آن هر چه را که داريم از جمله سلامت جسم و روان خود را از دست بدهيم. البته این به این معنا نیست که به صورت افراطی بر روی مساله شهوت و ترک خودارضایی متمرکز شویم. مقصود این است همواره اصول خود را مد نظر قرار دهیم و برنامه روزانه خود را انجام دهیم. فکر کردن زیاد از حد به ترک و کلنجار بیش از اندازه با شهوت خود میتواند موجب لغزش شود.
ادامه دارد...
۳. افکار اعتیادگونه
بسیار از ما که در ابتدای مسیر بهبودی هستیم از نوعی جنون فكری رنج می بريم. حتی در زندگی در حال بهبودی نیز افکار اعتیاد گونه ما فعال است و به همين علت در مسائلی که به شهوت مربوط است به هيچ وجه نبايد به طرز فکر خود اعتماد و اطمينان کنيم. به علت وجود افکار ناسالم ممکن است که ما در مواقعی فقط روزهای ظاهراً خوش دوران شهوترانی مان و لذتی که از خودارضایی در روزهای اول برده ایم را به ياد بياوريم و فراموش کنيم که چه بلاها و مصيبت هایی را از سر گذرانده ایم. این ماهیت و طبیعت مشکل ماست که تلاش می کند تا ما را فريب داده و از مسیر بهبودی منحرف کند. در چنین مواقعی می بایست با افکار جنون آميز خود مبارزه کنيم و اجازه ندهيم که ما را فریب دهد و به شهوترانی دوباره متقاعد کند. بهترين ابزار برای مقابله با افکار اعتیادگونه کارکردن روزمره اصول و استفاده از حمايت های گروه است.
ادامه دارد...