کانون

---

آیه 41 و 42


ای پيامبر ، غمگين نکند تو را کردار آنان که به کفر می شتابند چه ، آنهايی که به زبان گفتند که ايمان آورديم و به دل ايمان نياورده اند و چه آن يهودان که گوش به دروغ می سپارند و برای گروهی ديگر که خود نزد تو نمی آيند سخن چينی می کنند ، و سخن خدا را دگرگون می سازند ، و می گويند : اگرشما را اينچنين گفت بپذيريد و گرنه از وی دوری گزينيد و هر کس را که خدا به فتنه گری افکند ، تواش از قهر خدا رهايی نخواهی داد اينان کسانی هستند که خدا نخواسته است که دلهايشان را پاک گرداند آنان را در دنيا خواری و در آخرت عذابی بزرگ است41

گوش نهادگان بر دروغند ، خورندگان حرامند پس اگر نزد تو آمدند ميانشان ، حکم کن يا از ايشان رويگردان شو ، و اگر رويگردان شوی هيچ به تو زيانی نرسانند و اگر ميانشان حکم کنی به عدالت حکم کن که خدا عدالت پيشگان را دوست دارد42

مى گويد: آنها زياد به سخنان تو گوش مى دهند اما اين گوش دادن براى درك اطاعت نيست بلكه براى اين است كه دستاويزى براى تكذيب و افترا بر تو پيدا كنند (سماعون للكذب ).
اين جمله تفسير ديگرى نيز دارد، آنها به دروغهاى پيشوايان خود فراوان گوش مى دهند. ولى حاضر به پذيرش سخن حق نيستند.
صفت ديگر آنها اين است كه نه تنها براى دروغ بستن به مجلس شما حاضر مى شوند بلكه در عين حال جاسوسهاى ديگران كه نزد تو نيامده اند نيز مى باشند.

در آيه دوم بار ديگر قرآن تاكيد ميكند كه آنها گوش شنوا براى شنيدن سخنان تو و تكذيب آن دارند (و يا گوش شنوائى براى شنيدن دروغهاى بزرگانشان دارند).
(سماعون للكذب ).
اين جمله به عنوان تاكيد و اثبات اين صفت زشت براى آنها تكرار شده است .
علاوه بر اين آنها زياد اموال حرام و ناحق و رشوه مى خورند.
(اكالون للسحت ).
................................................

آیه 43



چگونه تو را داور قرار می دهند ، در حالی که تورات که حاوی حکم خداست در، نزد آنهاست ? سپس از حکم تو رويگردان می شوند و اينان ايمان نياورده اند

اين آيه بحث درباره يهود را در مورد داورى خواستن از پيامبر (صلى اللّه عليه و آله و سلّم ) كه در آيه قبل آمده بود تعقيب مى كند و از روى تعجب مى گويد: چگونه اينها ترا به داورى مى طلبند در حالى كه تورات نزد آنها است و حكم خدا در آن آمده است .
حقيقت اين است كه آنها اصولا ايمان ندارند و گر نه با احكام خدا چنين بازى نمى كردند.
..........................................

آیه 44


ما تورات را که در آن هدايت و روشنايی است ، نازل کرديم پيامبرانی که ، تسليم فرمان بودند بنابر آن برای يهود حکم کردند و نيز خداشناسان و دانشمندان که به حفظ کتاب خدا مامور بودند و بر آن گواهی دادند ، پس ، ازمردم مترسيد ، از من بترسيد و آيات مرا به بهای اندک مفروشيد و هر که بر وفق آياتی که خدا نازل کرده است حکم نکند ، کافر است44

اهميت كتاب آسمانى موسى (عليه السلام ) يعنى تورات را چنين شرح مى دهد: ما تورات را نازل كرديم كه در آن هدايت و نور بود هدايت به سوى حق و نور و روشنائى بر
ساختن تاريكيهاى جهل و نادانى .به همين جهت پيامبران الهى كه در برابر فرمان خدا تسليم بودند و بعد از نزول تورات روى كار آمدند همگى بر طبق آن براى يهود، حكم مى كردند.نه تنها آنها چنين مى كردند بلكه علماى بزرگ يهود و دانشمندان با ايمان و پاك آنها، بر طبق اين كتاب آسمانى كه به آنها سپرده شده بود، و بر آن گواه بودند داورى مى كردند.

در حقيقت سرچشمه كتمان حق و احكام خدايا ترس از مردم و عوامزدگى است و يا جلب منافع شخصى و هر كدام باشد نشانه ضعف ايمان و سقوط شخصيت است ، و در جمله هاى بالا به هر دو اشاره شده است .
و در پايان آيه ، حكم قاطعى درباره اينگونه افراد كه بر خلاف حكم خدا داورى مى كنند صادر كرده ، مى فرمايد: آنها كه بر طبق احكام خدا داورى نمى كنند، كافرند.

---

---

---

---

آیه 53 تا 56 سوره ی مائده

وَ يَقُولُ الَّذِينَ ءَامَنُوا أَ هَؤُلاءِ الَّذِينَ أَقْسمُوا بِاللَّهِ جَهْدَ أَيْمَنهِمْ إِنهُمْ لمََعَكُمْ حَبِطت أَعْمَلُهُمْ فَأَصبَحُوا خَسرِينَ(53)

يَأَيهَا الَّذِينَ ءَامَنُوا مَن يَرْتَدَّ مِنكُمْ عَن دِينِهِ فَسوْف يَأْتى اللَّهُ بِقَوْمٍ يحِبهُمْ وَ يحِبُّونَهُ أَذِلَّةٍ عَلى الْمُؤْمِنِينَ أَعِزَّةٍ عَلى الْكَفِرِينَ يجَهِدُونَ فى سبِيلِ اللَّهِ وَ لا يخَافُونَ لَوْمَةَ لائمٍ ذَلِك فَضلُ اللَّهِ يُؤْتِيهِ مَن يَشاءُ وَ اللَّهُ وَسِعٌ عَلِيمٌ(54)

و آن وقت است كه مؤ منين واقعى به اين بيماردلان خواهند گفت : آيا اين يهود و نصارا بودند كه سوگندهاى غليظ ياد كردند بر اينكه همواره با شما و يار و ياور شما خواهند بود؟ پس چرا امروز كه عذاب الهى شما را گرفت ياريتان نكردند؟ آرى آن وقت بيماردلان مى فهمند كه تلاشهايشان بى نتيجه مانده ، در نتيجه شكست خورده و زيانكار مى شوند.(53)

هان اى كسانى كه ايمان آورده ايد اگر كسى از شما از دينش برگردد، بدانيد كه خدا بزودى مردمى را براى گرايش به اين دين مى آورد كه دوستشان دارد و آنان نيز وى را دوست دارند، كه اينان مردمى هستند در برابر مؤ منين افتاده حال و در برابر كافران مقتدر، مردمى كه در راه خدا جهاد مى كنند و از ملامت هيچ ملامتگرى پروا ندارند و اين خود فضلى است از خدا، فضلى كه به هر كس صلاح بداند مى دهد و خدا داراى فضلى وسيع و علمى وصف ناپذير است .(54)

---

إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَ رَسولُهُ وَ الَّذِينَ ءَامَنُوا الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصلَوةَ وَ يُؤْتُونَ الزَّكَوةَ وَ هُمْ رَكِعُونَ (55)
وَ مَن يَتَوَلَّ اللَّهَ وَ رَسولَهُ وَ الَّذِينَ ءَامَنُوا فَإِنَّ حِزْب اللَّهِ هُمُ الْغَلِبُونَ .(56)

جز اين نيست كه ولى شما خداست و رسول او و آنان كه ايمان آورده اند، همان ايمان آورندگانى كه اقامه نماز و اداى زكات مى كنند در حالى كه در ركوع نمازند .(55)

و كسى كه خدا و رسولش و اين مؤ منين را دوست بدارد در حزب خدا كه البته سرانجام غل
به با آنها است وارد شده است .(56)

[b]

[b]خواندن قرآن در خانه چه ثوابی دارد؟

در روايات امامان‌ دربارة اُنس گرفتن با قرآن و خواندن آن در منزل‌، تأكيد فراواني شده است تا آن جا كه نسبت به ترك آن هشدار داده‌، آثار بد آن را گوشزد كرده‌اند كه در اين جا به برخي از آن‌ها اشاره مي‌شود:

۱. دفع آفات و بلاها از خانه و افزايش بركات خانه‌:

امام صادق‌مي‌فرمايد: "علي‌مي‌فرمود: آن خانه‌اي كه قرآن در آن خوانده مي‌شود و خداوند عزيز و جليل در آن ياد مي‌شود، بركتش فراوان مي‌گردد و فرشته‌ها در آن حضور مي‌يابند و شياطين آن را ترك مي‌كنند و ـ خانه ـ به اهل آسمان روشني مي‌بخشد، همان گونه كه ستاره‌ها براي اهل زمين روشني مي‌بخشند. و بي ترديد، آن خانه‌اي كه قرآن در آن خوانده نمي‌شود و خداوند عزيز و جليل‌، در آن ياد نمي‌شود، بركتش كم مي‌شود و فرشته‌ها آن را ترك مي‌كنند و شياطين در آن حضور مي‌يابند."( وسائل الشيعه‌، شيخ حرّ عاملي‌، ج 6، ص 199، مؤسسة آل‌البيت‌. )

۲.ترك روش يهود و نصارا:

عادت يهود و نصارا چنين بوده و هست كه عبادت‌ها را در معابد انجام مي‌دهند، و خانه‌ها را واگذاشته‌اند;

به همين جهت‌، پيامبر در مذمّت آنان و تشويق بر عبادت و تلاوت قرآن در منزل‌، چنين مي‌فرمايد:

"خانه‌هاي خود را با تلاوت قرآن نوراني كنيد و آن را همچون گورستان قرار ندهيد، آن گونه كه يهود و نصارا، مرتكب شدند; در معابدشان نماز خواندند و خانه‌هاي خود را معطّل گذاشتند، چرا كه خانه هر گاه در آن تلاوت قرآن زياد شود، خيرش فراوان گرديده و اهل آن به وسعت مي‌رسند(وسعت مالي و روحي‌، فضايي مملو از صميميت و محبت‌)و براي اهل آسمان روشني مي‌بخشد، آن گونه كه ستارگان آسمان براي اهل دنيا روشني مي‌بخشند.( بحارالانوار، علامة مجلسي‌;، ج 89، ص 200، نشر وفأ، بيروت‌. )
[/b][/b]

---

---

ََآيه 57 - 58
آيه و ترجمه
يَأَيهَا الَّذِينَ ءَامَنُوا لا تَتَّخِذُوا الَّذِينَ اتخَذُوا دِينَكمْ هُزُواً وَ لَعِباً مِّنَ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَب مِن قَبْلِكمْ وَ الْكُفَّارَ أَوْلِيَاءَ وَ اتَّقُوا اللَّهَ إِن كُنتُم مُّؤْمِنِينَ(57)


وَ إِذَا نَادَيْتُمْ إِلى الصلَوةِ اتخَذُوهَا هُزُواً وَ لَعِباً ذَلِك بِأَنَّهُمْ قَوْمٌ لا يَعْقِلُونَ(58)


57 - اى كسانيكه ايمان آورده ايد، افرادى كه آئين شما را بباد استهزاء و بازى مى گيرند از اهل كتاب و مشركان ، دوست و تكيه گاه خود انتخاب نكنيد، و از خدا بپرهيزيد اگر ايمان داريد.


58 - آنها هنگامى كه (اذان مى گوئيد و مردم را) به نماز مى خوانيد آنرا به مسخره و بازى مى گيرند، اين بخاطر آن است كه آنها جمعى هستند كه درك نمى كنند.

---

در اين آيه بار ديگر خداوند به مؤ منان دستور مى دهد كه از انتخاب منافقان و دشمنان به عنوان دوست بپرهيزيد، منتها براى تحريك عواطف آنها و توجه دادن به فلسفه اين حكم ، چنين مى فرمايد: اى كسانى كه ايمان آورده ايد آنها كه آئين شما را به باد استهزاء و يا به بازى مى گيرند، چه آنها كه از اهل كتابند و چه آنها كه از مشركان و منافقانند، هيچيك از آنان را به عنوان دوست انتخاب نكنيد.
(يا ايها الذين آمنوا لا تتخذوا الذين اتخذوا دينكم هزوا و لعبا)

من الذين اوتوا الكتاب من قبلكم و الكفار اولياء).
و در پايان آيه با جمله و اتقوا الله ان كنتم مؤ منين ، موضوع را تاكيد كرده كه طرح دوستى با آنان با تقوا و ايمان سازگار نيست .
بايد توجه داشت كه هزو (بر وزن قفل ) به معنى سخنان يا حركات مسخره آميزى است كه براى بى ارزش نشان دادن موضوعى انجام مى شود.

در آيه دوم در تعقيب بحث گذشته در مورد نهى از دوستى با منافقان و جمعى از اهل كتاب كه احكام اسلام را بباد استهزاء مى گرفتند، اشاره به يكى از اعمال آنها به عنوان شاهد و گواه كرده و مى گويد: هنگامى كه شما مسلمانان را به سوى نماز دعوت مى كنيد، آنرا بباد استهزاء و بازى مى گيرند
(و اذا ناديتم الى الصلوة اتخذوها هزوا و لعبا).
سپس علت عمل آنها را چنين بيان مى كند: اين بخاطر آن است كه آنها جمعيت نادانى مى باشند و از درك حقايق بدورند (ذلك بانهم قوم لا يعقلون ).

---

َآيه 59 - 60
آيه و ترجمه
قُلْ يَأَهْلَ الْكِتَبِ هَلْ تَنقِمُونَ مِنَّا إِلا أَنْ ءَامَنَّا بِاللَّهِ وَ مَا أُنزِلَ إِلَيْنَا وَ مَا أُنزِلَ مِن قَبْلُ وَ أَنَّ أَكْثرَكمْ فَسِقُونَ(59)

قُلْ هَلْ أُنَبِّئُكُم بِشرٍّ مِّن ذَلِك مَثُوبَةً عِندَ اللَّهِ مَن لَّعَنَهُ اللَّهُ وَ غَضِب عَلَيْهِ وَ جَعَلَ مِنهُمُ الْقِرَدَةَ وَ الخَْنَازِيرَ وَ عَبَدَ الطغُوت أُولَئك شرُّ مَّكاناً وَ أَضلُّ عَن سوَاءِ السبِيلِ(60)


59 - بگو اى اهل كتاب آيا به ما خرده مى گيريد! (مگر ما چه كرده ايم ) جز اينكه به خداوند يگانه ، و به آنچه بر ما نازل شده ، و به آنچه پيش از اين نازل گرديده است ايمان آورده ايم و اين بخاطر آن است كه بيشتر شما از راه حق بدر رفته ايد (و لذا حق در نظر شما نازيباست ).

60 - بگو: آيا شما را از كسانى كه جايگاه و پاداششان بدتر از اين است با خبر كنم !! كسانى كه خداوند آنها را از رحمت خود دور ساخته و مورد خشم قرار داده (و مسخ كرده ) و از آنها ميمونها و خوكهائى قرار داده و پرستش بت كرده اند موقعيت و محل آنها بدتر است و از راه راست گمراهترند.

---

در آيه نخست ، خداوند به پيامبر (صلى اللّه عليه و آله و سلّم ) دستور مى دهد كه از اهل كتاب سؤ ال كن و بگو چه كار خلافى از ما سر زده كه شما از ما عيب مى گيريد و انتقاد مى كنيد جز اينكه ما به خداى يگانه ايمان آورده ايم و در برابر آنچه بر ما و بر انبياء پيشين نازل شده تسليم هستيم .
(قل يا اهل الكتاب هل تنقمون منا الا ان آمنا بالله و ما انزل الينا و ما انزل من قبل ).
اين آيه در حقيقت اشاره به گوشهاى ديگر از لجاجتها و تعصبهاى بى مورد يهود مى كند كه براى غير خود و غير آئين تحريف شده خويش ‍ هيچگونه ارزشى قائل نبودند و به خاطر همين تعصب شديد، حق در نظر آنها باطل و باطل در نظر آنان حق جلوه مى كرد.
و در پايان آيه جمله اى مى بينيم كه در حقيقت بيان علت جمله قبل است اين جمله مى گويد: اگر شما توحيد خالص و تسليم در برابر تمام كتب آسمانى را بر ما ايراد مى گيريد به خاطر آن است كه بيشتر شما فاسق و آلوده به گناه شده ايد، چون خود شما آلوده و منحرفيد اگر كسانى پاك و بر جاده حق باشند در نظر شما عيب است .
(و ان اكثر كم فاسقون ).

سلام
آیه 54:
يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ مَن يَرْتَدَّ مِنكُمْ عَن دِينِهِ فَسَوْفَ يَأْتِي اللّهُ بِقَوْمٍ يُحِبُّهُمْ وَيُحِبُّونَهُ أَذِلَّةٍ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ أَعِزَّةٍ عَلَى الْكَافِرِينَ يُجَاهِدُونَ فِي سَبِيلِ اللّهِ وَلاَ يَخَافُونَ لَوْمَةَ لآئِمٍ ذَلِكَ فَضْلُ اللّهِ يُؤْتِيهِ مَن يَشَاءُ وَاللّهُ وَاسِعٌ عَلِيمٌ
در این آیه سخن از مرتدانی است که طبق پیش بینی قران بعد ها از این ایین مقدس روی برمیگردانند و به عنوان یک قانون کلی به همه ی مسلمانان اخطار میکند: اگر کسانی از شما از دین خود بیرون رود زیانی به خدا و ایین نمیرساند زیرا خداوند در اینده جمعیتی را برای حمایت از این ایین بر می انگیزد سپس صفات آن ها را چنین شرح میدهد:
1-انها که به خدا عشق میورزند و جز به خشنودی او نمی اندیشند.
2-در برابر مونان خاضع و مهربانند
3-در برابر دشمنان و ستمکاران سر سخت و پرقدرتند.
4-جهاد در راه خدا از برنامه های مستمر انهاست.
5-درراه انجام فرمان خدا و دفاع از حق از ملامت هیچ ملامت کننده ای نمی هراسند.
آیه 55:
إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِينَ آمَنُواْ الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلاَةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَهُمْ رَاكِعُونَ
این آیه از آیاتی است که دلالت بر ولایت و امامت علی (ع) میکند.
ولی و سرپرست در امور شما سه کس است:خدا و پیامبر و کسانی که ایمان اورده اند و نماز به پا میدارند و در حال رکوع زکات میدهند. منظور از ولی در ایه فوق ولایت به معنای سرپرستی و تصرف مادی و معنوی است به خصوص انکه این ولایت در ردیف ولایت پیامبر(ص) و ولایت خدا قرار گرفته است.
آیه 56:
وَمَن يَتَوَلَّ اللّهَ وَرَسُولَهُ وَالَّذِينَ آمَنُواْ فَإِنَّ حِزْبَ اللّهِ هُمُ الْغَالِبُونَ
این آیه تکمیلی برای مضمون آیه قبل است و هدف ان را تاکید میکند و به مسلمانان اعلام میکند:و هر كس خدا و پيامبر او و كسانى را كه ايمان آورده‏اند ولى خود بداند پيروز است چرا كه حزب خدا همان پيروزمندانند .

---

---

---

---

سلام
آیه 57:
يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ لاَ تَتَّخِذُواْ الَّذِينَ اتَّخَذُواْ دِينَكُمْ هُزُوًا وَلَعِبًا مِّنَ الَّذِينَ أُوتُواْ الْكِتَابَ مِن قَبْلِكُمْ وَالْكُفَّارَ أَوْلِيَاء وَاتَّقُواْ اللّهَ إِن كُنتُم مُّؤْمِنِينَ
در این آیه بار دیگر خداوند به مومنان دستور میدهد که از انتخاب منافقان و دشمنان به عنوان دوست بپرهیزند و در پایان آیه تاکید میکند که طرح دوستی با ان ها با تقوا و ایمان سازگار نیست بنابراین از خدا بترسید اگر ایمان دارید.
آیه 58:
وَإِذَا نَادَيْتُمْ إِلَى الصَّلاَةِ اتَّخَذُوهَا هُزُوًا وَلَعِبًا ذَلِكَ بِأَنَّهُمْ قَوْمٌ لاَّ يَعْقِلُونَ
در این آیه به دنبال بحث گذشته د رمورد نهی از دوستی با منافقان و جمعی از اهل کتاب که احکام اسلام را به باد استهزا میگرفتند اشاره به یکی از اعمال ان ها به عنوان گواه کرده و میگوید:هنگامی که اذان میگویید و مسلمانان را به سوی نماز دعوت میکنید آن ها را به باد استهزاء و بازی میگیرند. سپس علت ان را چنین بیان میکند که آنها جمعیت نادانی میباشند و از درک حقایق به دورند.
آیه 59:
قُلْ يَا أَهْلَ الْكِتَابِ هَلْ تَنقِمُونَ مِنَّا إِلاَّ أَنْ آمَنَّا بِاللّهِ وَمَا أُنزِلَ إِلَيْنَا وَمَا أُنزِلَ مِن قَبْلُ وَأَنَّ أَكْثَرَكُمْ فَاسِقُونَ
در این آیه خداوند به پیامبر (ص) دستور میدهد که از اهل کتاب سوال کن و بگو : آيا جز اين بر ما عيب مى‏گيريد كه ما به خدا و به آنچه به سوى ما نازل شده و به آنچه پيش از اين فرود آمده است ايمان آورده‏ايم
و در پایان میفرماید اگر شما توحید خالص و تسلیم در برابر تمام کتب آسمانی را بر ما ایراد میگیرید به خاطر آن است که بیشتر شما فاسق و آلوده و منحرفید.
آیه 60:
قُلْ هَلْ أُنَبِّئُكُم بِشَرٍّ مِّن ذَلِكَ مَثُوبَةً عِندَ اللّهِ مَن لَّعَنَهُ اللّهُ وَغَضِبَ عَلَيْهِ وَجَعَلَ مِنْهُمُ الْقِرَدَةَ وَالْخَنَازِيرَ وَعَبَدَ الطَّاغُوتَ أُوْلَئِكَ شَرٌّ مَّكَانًا وَأَضَلُّ عَن سَوَاء السَّبِيلِ
در این آیه عقاید تحریف شده و اعمال نادرست اهل کتاب با وضع مسلمانان مقایسه گردیده و در این مقایسه چنین میگوید: ای پیامبر به انها بگو آیا ایمان به خدای یگانه و کتب آسمانی داشتن در خور سرزنش و ایراد است یا اعمال ناروای کسانی که گرفتار ان همه مجازات الهی شدند.سپس میفرماید انها بر اعمالشان مورد لعن و غضب پروردگار واقع شده اند و انها به صورت میمون و خوک مسخ کرد، و انها که پرستش طاغوت و بت نمودند مسلما این افراد موقعیت شان در این دنیا و جایگاهشان در روز قیامت بدتر خواهد بود و از راه راست و جاده ی مستقیم گمراهند.
آیه 61:
وَإِذَا جَآؤُوكُمْ قَالُوَاْ آمَنَّا وَقَد دَّخَلُواْ بِالْكُفْرِ وَهُمْ قَدْ خَرَجُواْ بِهِ وَاللّهُ أَعْلَمُ بِمَا كَانُواْ يَكْتُمُونَ
در این آیه برای تکمیل بحث درباره یمنافقان اهل کتاب پرده از نفاق درونی انها برداشته و به مسلمانان چنین اعلام میکند:و چون نزد شما مى‏آيند مى‏گويند ايمان آورديم در حالى كه با كفر وارد شده و قطعا با همان كفر بيرون رفته‏اند و خدا به آنچه پنهان مى‏داشتند داناتر است.
آیه 62:
وَتَرَى كَثِيرًا مِّنْهُمْ يُسَارِعُونَ فِي الإِثْمِ وَالْعُدْوَانِ وَأَكْلِهِمُ السُّحْتَ لَبِئْسَ مَا كَانُواْ يَعْمَلُونَ
در این ایه نشانه های دیگری از نفاق انها را بازگو میکند از جمله سبقت گرفتن از یکدیگر در مسیر گناه و ستم و خوردن اموال حرام بر یکدیگر. و در پایان آیه برای تاکید زشتی اعمال انها میگوید چه عمل زشت و ننگینی انها انجام میدهند و بر ان مداومت دارند.

سلام به همه مشتاقان انس با قرآن


متاسفانه دختر تنهای عزیز مدتی رو پیش ما نیستن . اما قرار نیست این تاپیک هم از رونق بیفته

بخصوص توی این ماه عزیز

انشالله بتونیم با یه شیوه ی جدیدی دوباره تو این تاپیک فعالیت کنیم. که در موردش انشالله فردا بیشتر توضیح میدم.



فعلا امتیازات مرحله قبل رو اعلام میکنم: ( 10 امتیاز مربوط به ثبت نام کثر شده)


1-تولد40 ....................0
2-کیمیا.....................108
3-آسمان.......................0
4-مبینا .........................65
5-مسافرکوچولو .................0
6-سها..............................0
7-همارها...........................13
8-راه رهایی ........................12
9-مونا.................................129................... برنده مسابقه:varzesh::varzesh:
10-چکاوک.......................0
11_#فرشاد# ...................0
12-بارونی...........................0
13-ساحل............................0
14-آنا....................................0
15-هپی گرل...........................106
16-همای رحمت.....................10
17-ترک................................0
18-ایلیا .............................0
19-مارال.........................0
20-رهاشودنده...............0

سلام

یه تشکر ویژه بکنم از اقای تولد 40 و دختر تنها
برای اولین بار بود که قران رو به این شکل میخوندم ممنونم ازتون
کیمیای عزیزم خیلی خیلی ممنونم ازت

---

سلام

اون چیزی که خیلی برام عجیبه اینه که من به دیگران نسبت به چیزایی حسودی کنم (البته توی دلم، نه اینکه بروز بدم) که کاملا راه رسیدن به اونها برای خود من هم بازه.

و یه چیز دیگه اینکه آدم بعیده که مثلا به یه بچه ی 6 ساله که خیلی باباش پولداره و چه و چه حسودی کنه،

ولی به یه همسنش و عجیبتر اینکه به دوست نزدیکش بیشتر حس حسادت میگیره،

به نظر میرسه وقتی آدم حسودی میکنه در واقغ شان خودش رو پایین دیده و کران بالای خودش رو در حدود دیگران تخمین زده،

اگه نگاه آدم به جای چسبیدن به زمین به عالم بالا هدایت بشه، شان خودش رو اطرافیانش نمیدونه و حسادت کردن رو برای خودش افت شان میبینه.

(1391 مرداد 14، 16:19)mardemojahed نوشته است: [ -> ]سلام

اون چیزی که خیلی برام عجیبه اینه که من به دیگران نسبت به چیزایی حسودی کنم (البته توی دلم، نه اینکه بروز بدم) که کاملا راه رسیدن به اونها برای خود من هم بازه.

و یه چیز دیگه اینکه آدم بعیده که مثلا به یه بچه ی 6 ساله که خیلی باباش پولداره و چه و چه حسودی کنه،

ولی به یه همسنش و عجیبتر اینکه به دوست نزدیکش بیشتر حس حسادت میگیره،

به نظر میرسه وقتی آدم حسودی میکنه در واقغ شان خودش رو پایین دیده و کران بالای خودش رو در حدود دیگران تخمین زده،

اگه نگاه آدم به جای چسبیدن به زمین به عالم بالا هدایت بشه، شان خودش رو اطرافیانش نمیدونه و حسادت کردن رو برای خودش افت شان میبینه.

ممنونم ازتون و کاملا موافقم . آدم بیشتر به کسایی از لحاظ موقعیتی به هم نزدیکن حسودی می کنه.

تو اون لحظه ی حساسی که حس حسادت میاد سراغ آدم چطور میشه اون حس رو از بین برد؟