کانون

نسخه‌ی کامل: جملات و دیالوگ های به یاد ماندنی
شما در حال مشاهده‌ی نسخه‌ی متنی این صفحه می‌باشید. مشاهده‌ی نسخه‌ی کامل با قالب بندی مناسب.
جدایی یه عمل ساده ست، اول پای چپ رو بر می داری بعد پای راست...

The Lion in Winter
دنیا کثیفه ، با اشکای توام تمیز نمیشه... !

مادر - علی حاتمی


ﻣـﺮﺩ : ﺯﻧــﯽ ﻣـﯽ ﺧـﻮﺍﻡ ﻛـﻪ ﻣـــُــﻄـﻴـﻊ
ﺑـﺎﺷـﻪ !
ﺭﻭﺍﻧـﺸـﻨـﺎﺱ : ﻣـﺘـﺎﺳـﻔـﻢ ! ﺩﻭﺭﺍﻥ ِ ﺑـﺮﺩﻩ ﺩﺍﺭﯼ
ﺗـﻤـﻮﻡ ﺷـﺪﻩ ...
.
.
.
" ﻓﯿﻠﻢ ﺁﺗﺶ ﺑﺲ/ ﺗﻬﻤﯿﻨﻪ ﻣﯿﻼﻧﯽ
نسبت آدما رو دلشون مشخص میکنه نه شناسنامشون...

زن زیادی
حاج آقا انصاري: سلام هم شيره

عاليه : عليك همچنين

4fvfcja
گاهی باید به دور خود یک دیوار تنهایی کشید،
نه برای اینکه دیگران را از خودت دور کنی 
بلکه ببینی چه کسی برای دیدنت دیوار را خراب می کند ... 

( ژان پل سارتر ) 

53
برای مردم غمگین، زندگی در شهر آسان تر است. 
در شهر شخص می تواند صد سال زندگی کند بدون آنکه متوجه شود مرده و خیلی وقت پیش تبدیل به خاک شده است ... 

برگرفته از کتاب موسیقی مرگ _ لئو تولستوی 

53
 


 یادش بخیر 

          قدیما، دروغگو دشمن خدا بود ... 



53
   53258zu2qvp1d9v  : همیشه آدما خودشونو بدبخت میکنن واسه اینکه بدبخت نشن... 


                                                                                         خارج از نوبت
تمام محبت خود را به یکباره برای دوستت ظاهر مکن!
زیرا هر وقت اندک تغییری مشاهده کند، تو را دشمن می پندارد ... 

( سقراط )


53
(ﻫﻨﺪ ﻭ ﺍﺑﻮﺳﻔﯿﺎﻥ ﺩﺭ ﺣﺎﻝ ﺗﻤﺎﺷﺎﯼ ﻓﺘﺢ ﻣﮑﻪ)
ﻫﻨﺪ: ﻣﺤﻤﺪ ﺑﻪ ﻗﻮﻟﺶ ﻭﻓﺎ ﮐﺮﺩ ﻭ ﺑﺎ ﺯﻭﺭ ﻭﺍﺭﺩ ﺷﻬﺮ ﻧﺸﺪ
ﺍﺑﻮﺳﻔﯿﺎﻥ : ﺍﺯ ﻗﻠﺐ ﻫﺎ ﻭﺍﺭﺩ ﻣﯽ ﺷه، ﻧﻪ ﺍﺯ ﺩﯾﻮﺍﺭﻫﺎ؛ ﻭ ﺍﯾﻦ پﯿﺮﻭﺯﯼ ﺟﺎﻭﺩﺍﻧﻪ ﺍﺳﺖ
" ﻣﺤﻤﺪ ﺭﺳﻮﻝ ﺍﻟﻠﻪ "
جان نش: «آلیشیا، فکر می‌کنی رابطمون ادامه پیدا کنه؟ چون من به یه اثبات احتیاج دارم، به یه سری داده قابل استناد.»
آلیشیا: «ببخشید، باید یکم بهم وقت بدی تا نظریات دخترونه‌م رو درمورد رومَنس بازنگری کنم... اممم... خب... عالم هستی چقدر بزرگه؟»
جان نش: «بی‌نهایت.»
آلیشیا: «از کجا می‌دونی؟»
جان نش: «می‌دونم چون تمام داده‏‏ها نشون میدن که بی‏نهایته.»
آلیشیا: «ولی هنوز اثبات نشده.»
جان نش: «نه.»
آلیشیا: «توئم که ندیدیش؟»
جان نش: «نه.»
آلیشیا: «پس از کجا مطمئنی؟»
جان نش: «مطمئن نیستم. فقط باور دارم.»
آلیشیا: «اممم... خب فکر می‌کنم عشق هم همینطوری باشه.»

ذهن زیبا-2001
فـامـیـل دور :شــادمــانــی هـمــه جــا پـشــت در اســت ، در گــشـــودن هــنــر اســـت...!
حبیب پارسا(شهاب حسینی):
تو را به جای همه کسانی که نشناخته ام دوست می دارم
تو را به جای همه روزگارانی که نمیزیسته ام دوست می دارم
به خاطر عطر نان گرم و برفی که آب میشود و برای نخستین گل ها
تو را به خاطر دوست داشتن دوست می دارم
تو را به جای همه کسانی که دوست نداشته ام دوست می دارم...



مدار صفر درجه-1386
رضا:
اگه از من بپرسید خوابُ بیشتر دوست داری یا بیداری,
حتماً میگم خواب.
خواب چیزه عجیبیه!
واقعاً خوبه... اصن یه جوریه!
انگار هم هستی هم نیستی.
این بی فکری و بی وزنیِ تو خوابُ که چیزی از
دورو وَرت نمیفهمی رو با هیچی تو دنیا عوض نمیکنم.
ولی کاریش نمیشه کرد... باید بیدار شیم.
مشکله منم همیشه ...... درست از همین جا شروع میشه.
وقتی چشامو باز میکنم، وقتی متوجه میشم هنوز زندم، دوباره تنهام.
مجبورم ادامه بدمو چیزی ام راضیم نمیکنه، حتی کار هر روزه ای که انتظارمو میکشه و یه وقتی عاشقش بودم....
(خوابم می آد_رضا عطاران)
اسکار شیندلر: «قدرت یعنی وقتی که ما توجیه کاملی برای کشتن داشته باشیم، و این کارو نکنیم.»
امون: «تو فکر می‏کنی این یعنی قدرت؟»
اسکار شیندلر: «این چیزیه که فرمانروا میگه. یه مردی یه چیزی رو می‏دزده، بعدش اونو پیش فرمانروا برمی‏گردونه و خودشو  روی زمین میندازه و برای زندگیش التماس می‏کنه، اون می‏دونسته که قراره بمیره. و فرمانروا... اونو می‏بخشه. این مرد بی‏ارزش رو می‏بخشه و میذاره بره.»
امون: «من فکر می‏کنم تو مست کردی.»
اسکار شیندلر: «این یعنی قدرت امون، این یعنی قدرت.»
صفحه‌ها: 1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15 16 17 18 19 20 21 22 23 24 25 26 27 28 29 30 31 32 33 34 35 36 37 38 39 40 41 42 43 44 45 46 47 48 49 50 51 52 53 54 55