کانون

سلام سلام
من یک ماهه اینجا پست نذاشتم چرا کسی بهم اخطار نمیده؟؟

خب تا کی اینقدر بی توجهی
تا کی اینقدر بی اظهار نظری

خانوم سرپرست من نبودم شرمنده تازه اومدم

برای کنترل ذهن من کاری که میکنم و البته قبلا بیشتر انجام میدادم این بود که حواسمو پرت می کردم
ذهنمو به زور می بردم جای موضوع دیگه
هیچ وقت هیچ وقت تو اون حالتی که فکری میاد تو ذهنتون نمونید
یعنی اگه نشستین پاشین، اگه راه میرین بدویین
کلا یه فعالیتی انجام بدین
من همیشه میگم اگه واقعا بخوایم میتونیم

اینم از اعلام وضعیت من تا الان (البته تا فردا، چون میخواستم رُند باشه )

سلام دوستای گل
ممنون بابت لطفی که توی پستاتون ب بنده داشتید.
دوستان اینی که میگم توی اعلام وضعیتامون ی چیزی بنویسیم و کمی شور و حال بدیم بهش مثلا با چند تا استیکر بخاطر اینه که ی سریا از جمله بنده انرژی میگیرن. این که بعد از یه مدتی که اومدیم کانون و افتادیم روی غلطک حالا چه با شکست چه بی شکست و بعد از اون فقط بیایم یه خط بنویسیم که چند روز داریم بی انصافیه. بی انصافی در مورد کسایی که به همین جمله های دوستانشون دلخوشن و انرژی میگیرن. رنگی رنگی کردن یه جمله و کذاشتن دوتا استیکر وقتی نمیگیره ولی کلی به حال خیلیا توفیر داره.
اگه روزای خوبی داریم خداروشکر هرازگاهی رمز موفقیت و راهکارهامون رو برای همراهای دیگه مون توضیح بدیم شاید لابلای همین جمله هامون کسی تکونی خورد و اونوقت ثوابش مال ما هم هست.تورو خدا حرفامو جدی بگیرید. من خودم مدتی بود کم کار بودم توی کانون ولی الان تصمیم دارم نه تمام وقتم رو ولی گوشه ای از وقتم رو ب کانون و دوستای کانونیم اختصاص بدم چرا که زندگی کردن همراه با تلاش برای پاک بودن رو اینجا یاد گرفتم و نه جای دیگه.خواهش میکنم هرکدوممون گوشه ای از وقتمون رو بذاریم برای بالا بردن سطح کانون حالا به هر طریقی.ببخشید زیادی حرف زدم.التماس دعا

خداهمراهمونه/9شهریوز/آغاز یک روز عالی انشالله
علت شکست طبق روال شکستای قبلی و قبلی و قبلی و.... عدم کنترل نگاه و ذهن.
راهکار:توی تاپیک کنترل نگاه و ذذهن شرکت گردم و برای عدم کنترل نگاه هم جریمه نقدی گذاشتم ولی باز شکستم.نمیدونم چه راهکاری برای مواقع بحرانی در کنترل نگاه و ذهن بکار ببرم که باز نشکنم. دوستان اگه کسی راهکاری داری ممنون میشم با بنده درمیون بگذاره

(1396 شهريور 9، 1:14)هستی۷۰ نوشته است: [ -> ]

(1396 شهريور 8، 11:22)razmjoo نوشته است: [ -> ]سلام و خدا قوت.

من دوتا ستاره طلب دارم  هنوز نگرفتما....

نگین رزمجو حواسش نیست...

در ضمن خیلی ممنون از  خدا همراهمونه عزیز.

اقای رزمجو شماچون ۲۴ماه شده و۲۴ستاره گرفتین دیگه ازاین به بعد ستاره نمیگیرین فقط تشویق میشید

---

تاجی مدالی شکلاتی چیزی....

سلام 
عطر رهایی / 12 آبان 94 / 660 روز خوب     
الحمد الله

عاشق / ۳ شهریور / 7 روز خوب

(1396 شهريور 9، 20:24)mojgan نوشته است: [ -> ]مژگان / 8 آذر / 276 روز خوب  

خیلی عالیه مژگان خانم  

(1396 شهريور 8، 5:07)AlwaysHope نوشته است: [ -> ]پوریا / ۱۴ خرداد 95 / 453 روز خوب

به افتخار داداش پوریا ،‌ با این همه روز خوب. ما شاالله  

(1396 شهريور 9، 14:29)razmjoo نوشته است: [ -> ]

---

تاجی مدالی  شکلاتی چیزی....

 
نه دیگه ، داداش شما به ته مسابقات کانون رسیدی.
از این جا به بعدش خودتونید و خدا.
راستی ، مسابقات گروهی رو می تونی شرکت کنی. اون جا مدال و تاج و اینا داریم. شکلاتم می دیم.  
همه چی خوبه؟

(1396 شهريور 8، 12:10)Queen نوشته است: [ -> ]سلام

کویین   206 روز خوب  

آفرین صد آفرین ، هزار و سیصد آفرین ، فرشته ی روی زمین ، یواش برو نخوری زمین از پله های زیر زمین.
با آهنگ بخونید

(1396 شهريور 9، 9:02)انیس نوشته است: [ -> ]سلام سلام

 انیس / 8 مرداد 95 /400 روز خوووب

هورااااااااااااااااااا

خیلی هورااااااااااا
ما شا الله ۴۰۰ روز عالییییییههههه
ما همیشه به یاد شما بودیم.  
راه کارتون هم خیلی خوبه. من هم همیشه همین کار رو می کنم. حتی شده می رم سر و صورتم رو آب می زنم خنک شم  

نقل قول: خداهمراهمونه/9شهریوز/آغاز یک روز عالی انشالله
علت شکست طبق روال شکستای قبلی و قبلی و قبلی و.... عدم کنترل نگاه و ذهن.
راهکار:توی تاپیک کنترل نگاه و ذذهن شرکت گردم و برای عدم کنترل نگاه هم جریمه نقدی گذاشتم ولی باز شکستم.نمیدونم چه راهکاری برای مواقع بحرانی در کنترل نگاه و ذهن بکار ببرم که باز نشکنم. دوستان اگه کسی راهکاری داری ممنون میشم با بنده درمیون بگذاره

به نظر من گذاشتن جریمه خیلی خوبه. اما کافی نیست.
باید ریشه ای تر کار کنین. یعنی واقعا از ته وجودتون بخواین که این کار رو انجام ندین.
برای رسیدن به این حالت هم باید فکر کنید که چرا نیازه کنترل نگاه داشته باشین. مصاحبه ی موفق های مسابقه ی کنترل نگاه و ذهن رو بخونید. اینجا
توی مسابقه هم شرکت کنید. خیلی کمک می کنه.  
برای کانون هم ، خیلی خوبه اگر همه احساس مسئولیت کنن و بخوان یه گوشه ی کار رو بگیرن.
این کمک زمانی موثر تر می شه که نیرو ها و کار ها در یک جهت باشه و در جهت حرکت اصلی کانون باشه.

(1396 شهريور 9، 21:54)عطر رهایی نوشته است: [ -> ]سلام 
عطر رهایی / 12 آبان 94 / 660 روز خوب     
الحمد الله

خدا رو هزار مرتبه شکر.
۱۲ آبان ، جشن دو سالگیتون رو باید بگیریم

نقل قول: آفرین صد آفرین ، هزار و سیصد آفرین ، فرشته ی روی زمین ، یواش برو نخوری زمین از پله های زیر زمین.
با آهنگ بخونید

کویین 208 روز خوب

هستی ۷۰/ ۱۰دی/۲۴۶روزخوب

   درخشنده/1مهر 95/ روز خوب :335 .................................................... در حال جهاد
razmjoo ا/ 5 مرداد 94 /روز خوب :690  ................................................. در حال جهاد
آرمین / 7 اردیبهشت / روز خوب :65 ....................................................... در حال جهاد
انیس / 8 مرداد 95 / روز خوب :400...............................،.......................... در حال جهاد
Queenا؟؟/روزخوب: 208.............................................. در انتظار ستاره بیست و دوم

Sheydaeiا/ 3 آبان 94 / روز خوب : 652 ............................. در انتظار ستاره بیست ویکم
عطر رهایی / 12 ابان 94 / روز خوب : 660 ..................... در انتظار ستاره بیست ودوم
خداهمراهمونه /9شهریور/روزخوب: 0................................... در انتظار ستاره نوزدهم
خانوم لبخند /21 فروردین / روز خوب : 84  ........................... در انتظار ستاره هفدهم:
قاصدک/23 تیر / روز خوب : 24 ............................................ در انتظار ستاره چهاردهم
Alwaeizhoا / 14خرداد 95 / روز خوب:453.......................... در انتظار ستاره پانزدهم

akharin barا / 21 فروردین 95 / روز خوب : 382 ..................... در انتظار ستاره دوازدهم
صادقین /16 دی / روز خوب:150 ............................................. در انتظار ستاره دوازدهم
دریا جون /1 خرداد/ روز خوب :63............................................ در انتظار ستاره دوازدهم
mojode_zaminiا /؟؟ / روز خوب :0........................................... در انتظار ستاره یازدهم
عاشق فاطمه زهرا/2شهریور/ روزخوب: 7..................................... در انتظار ستاره یازدهم
Deril/؟؟/ روز خو ب:0.................................................…................ در انتظار ستاره د»دهم
مرد مجاهد/24 تیر/ روز خوب:1......................................................... در انتظار ستاره نهم
Mr Degareshا /3شهریور/روزخوب:0................................................ در انتظار ستاره نهم
sany90ا / 19 مهر / روز خوب :249 ................................................. در انتظار ستاره هشتم
یوسف / 8 تیر / روز خوب :60............................................................ در انتظار ستاره نهم
mojganا / 8 آذر/روزخوب: 277........................................................ در انتظار ستاره نهم
هستی 70 / 10 دی / روز خوب : 246............................................. در انتظار ستاره هشتم
امیر7 / 12 مرداد / روز خوب: 9 .................................................... در انتظار ستاره هفتم
Drift/   بهمن1/روزخوب:۲۱۵..........................................................درانتظارستاره هفتم

عاشق / ۳ شهریور / 9 روز خوب

یادمه پارسال دقیقا تو همچین روزایی بود که خانواده رفتن مسافرت و من نرفتم
با اینکه سرکار میرفتم بازم تایم زیادی رو توی خونه داشتم 
دیگه خودتون بهتر میدونید بعدش چی میشه 
یادمه تابستون پارسال با اینکه اصلا هیچ برنامه ای واسه ترک نداشتم ولی خودارضایی رو محدود کرده بودم به اخر هفته , فقط پنج شنبه وجمعه
ولی وقتی خونه تنها بودم دیگه شده بود هر روز 
یه روز یکی از همکارا که چند سال از من بزرگتره و متاهلم هست ویه خورده با هم صمیمی تر شده بودیم بهم گفت یوسف داری با خودت چیکار میکنی ؟ چرا انقد داغون شدی ؟ هنوز بیست ودو سالت نشده ,مجردی و...
 با بهانه مریضی ومشکل تغذیه و ... سر و ته قضیه رو جمع کردم 
اما حرفاش بدجوری منو تو فکر برد 
خلاصه تا اینکه رسید به 18 شهریور ,یادمه عصر پنج شنبه بود باز به عادت همیشگی اخر هفته ها کامپیوتر روشن کردم و ...  
 انگار فراموشی گرفته بودم , همه حرفا و قولایی که به خودم داده بودم توی اون هفته همش پریده بود 
ولی بعد ازینکه زدم دوباره اون حال بد و عذاب وجدان اومد سراغم 
دوباره تصمیم گرفتم واسه ترک اما حس میکردم این دفعه دیگه میتونم حس کردم ته دلم واقعا دوست دارم پاک بمونم
همش این تو فکرم میومد که اگه بمیرم و یه روز بخوام جلوی خدا حاضر بشم و ازم بپرسه چرا اینجوری زندگی کردی ؟ چرا جوونیتو اینجوری حروم کردی؟ چرا خودتو داغون کردی چی بگم ؟! 
بگم بخاطر شهوت بود!؟  بخاطر فشار !؟ 
واسه خودم هدف گذاشتم که تا چهار روز بعد که عید قربان بود (22شهریور)خودم رو نگه دارم ,موفقیت امیز بود و نه خیلی سخت چون خیلی انگیزه داشتم
هدف بعدی پاکی تا عید غدیر بود , اینم موفقیت امیز بود و بازم راحت چون هنوز انگیزه عجیبی داشتم
همینجوری بعدش محرم اومد و خودمو کنترل کردم اما دیگه داشت سخت میشد 
گذشت تا وسطای ابان که دیگه خیلی سخت شده بود 
من که همیشه از اینترنت فقط واسه گرفتن فیلم واینجور مزخرفات استفاده میکردم داشتم در به در دنبال یه چیزی واسه کنترل خودم میگشتم 
لابلای کامنتای یه سایتی ادرس اینجا رو پیدا کردم 
واقعا اتفاق مهمی تو دوره ترکم بود 
نمیدونم اگه کانون رو پیدا نمیکردم الان چی به سرم اومده بود واقعا ,حس میکنم یه نشونه از طرف خدا بود یه راهنمایی یا یه همچین چیزی 
نزدیک ده ماه گذشته ومن الان اینجام جدی تر از همیشه واسه ترک 
چندین بار تا حالا شکست خوردم ولی میدونم که میشه  
بالاخره تموم میشه 

---------------
اوه اوه چقد حرف زدم 
گفتم یکم از بی اظهار نظری دربیام 
 اینم از اعلام وضعیت امروز :
یوسف 
8 تیر 
65 روز خوب

اقایوسف قشنگگگگ معلومه حرفات ازته دل وحسابی ذهنت برگشته به یکسال پیش اخه حرفات خیلی برام جالب بود همشودرک کردم همه حسهارو چون یسری حرفات دقیق مثل چیزای که برامنم بود جالب بودممنون که تعریف کردی

عاشق / ۳ شهریور / ۱۰ روز خوب