کانون

نقل قول: سلام

ما هم كه هميشه اميدمون به خدا بود واسه همين گذاشتم اميد رهايي
البته مي خوام تبديلش كنم به فارسي ولي نميدونم چجوري؟

سلام امید رهایی عزیز

برای تبدیلش به فارسی باید اینجا درخواست بدی

http://www.ktark.com/showthread.php?tid=...#pid211893

اسمی رو که مد نظرته بنویس ترتیبشو میدیم

سلام.اگه درست یادم مونده باشه سناجون خواسته بود معنی نام کاربریمو بگم .
ursula ،بخونیدش ارسلا ( الف اول و سین ضمه داره) اسم یکی از شخصیتهای کتاب صد سال تنهایی نوشته گابریل گارسیا مارکز هست. برای پیدا کردن معنیش خیلی سرچ ( همون جستجوی خودمون) کردم تنها چیزی که پیدا کردم litte she bear بود که نمی دونم دقیقا معنیش چی میشه . ایجاست که داداش الکس باید بیاد کمک


یکی دو سال پیش بود اولین بار برای پیدا کردن یه راه برای ترک خ.ا اومدم سراغ اینترنت و یه سایت رو پیدا کردم که مشاوره چهل روزه داشت منم برای مشاوره ثبت نام کردم ولی چون نمی خواستم با ایمیل خودم عضو شم یه ایمیل درست کردم که ازین اسم توش استفاده کردم .اون موقع خیلی از زمان خوندن اون کتاب نمی گذشت. بعد ازون این اسم شد اسم مستعارم.

خب حالا که فرصتی داریم بعد دو سال به این تاپیک های الکی بیایمعلت نامگذاریمو بیان میکنم
اولا میخواستم هیچ اطلاعاتی توش لو ندم!مثلا اگه اسمم بود+نتیجه کنکورم=احراز هویت توسط همشهریها!
دوما تکراری نباشه هی میزدم  ارور میداد
سوم میخواستم خاص باشه و انرژی بخش که الان دیگه پشیمونم از ساطع کردن انرژی های مازاد
چهارم یا شایدم بهارم اون روزی که اومدم یعنی اسفند دو سال پیش(اووووووه یه سال و چارماه شکست و برخاست!)اینجا خیلی امید و آرزو داشتم که زود پاک شم و توبه ابدی نشکن!بکنم
و برسم به خدا جوان توبه کار را دوست دارد
که رسیدم به خدا پیرمرد گناهکار را دوست ندارد

خب در مورد اسم کاربریم بگم که خیلی به اسم واقعیم نزدیکه .
خاطرات زیادی دارم از اسم کاربریم و کانون! اولیش اینکه من با موبایل میومدم که با کانون آشنا شدم . آخه تو خدمت سربازی بودم پارسال . اردیبهشت 91 ، از طرف پادگانمون رفته بودم ماموریت! تا گوشیم دسم بود میرفتم سایتای اینور و اونور .... عکس و فیلم و متاسفانه داستان!
تا اینکه دنبال یه سایت میگشتم واسه ترک خود ارضایی. 
ثبت نام کردم . و همه پستام رو با گوشیم ثبت میکردم. اما خب دووم نیوردم و بعدش یه مدت نتونستم بیام... 
کلا وضع اسف باری داشتم ...
شاید یه سوال واستون پیش بیاد که چرا  اینقد دیر رفتم سربازی 

خبــ میرسیم به نام کاربری من
من یه زمانی دنبال لقب گشتم، یه اسم باحال میخواستم
اینو یهو تو دیکشنری دیدم، نوشته بود خلاق و باهوش..
بعد اینو انتخاب کردم یعنی Decker
بعد از اون هرجای دیگه که دیدم، معنیش رو زده بود زینت دهنده : |
بعد منم دیگه گفتم بیخیال همین خوبه
خیلی هم باهم تفاهم داریم، هرسایتی شما آخرش بزنی decker پروفایل منو میاره
این دو تا X کنارش هم، یعنی شیطان منو محاصره کرده ولی نمیتونه بهم دسترسی داشته باشه
حفاظ دارم
دیگه اینکه مخــلصیم

حمراء الاسد معنای لغویش میشه شیر سرخ

اسم یه کوهه نزدیک مدینه که سرخ رنگه

و علت انتخابش به خاطر اینه که نام یکی از غزوه های پیامبر(ص) هستش

ماجرای بعد از جنگ احده

از اون طرف ابوسفیان گفت بریم کارشون رو یه سره کنیم

از این طرف پیامبر که متوجه شد (انگار پیش از تصمیم قطعی کفار، پیامبر(ص) از طرف حضرت جبرئیل از این موضوع با خبر شدن و مامور شدن به بسیج مسلمین.)
فرمود که بسیج شید
و راه افتادن به سمت جنگ

یه جایی هم دیدم که نوشته بود فقط اونایی که زخم برداشته بودن در جنگ احد حق همراهی پیامبر رو داشتن یا اینکه پیامبر به افراد مجروح به ویژه سفارش کردن که حرکت کنن

و دو تا برادر بودن که جفتشون مجروح بودن و مرکبی هم نداشتن
اما یکیش حالش بهتر از اون یکی بوده
و انقدر مجاهد بودن و انقلابی و مسئولیت پذیر که
با هم راه میرفتن تا به پیامبر برسن
و هر وقت که برادر مجروح تر خسته میشد
اون یکی کولش میکرد تا ادامه بدن

به فضل خدا
بدون اینکه جنگی رخ بده
ابوسفیان زرد کرد و عقب کشید

در سوره ی آل عمران به این موضوع اشاره شده
در اینجا میتونید آیات رو ببینید و ماجرا رو بخونید:
http://www.tebyan.net/newindex.aspx?pid=138202

حالا قضیه ی من هم اینه

از اون طرف شیطان بعد از شکستی که بهم داد
داره آماده میشه که کارم رو یه سره کنه

از این طرف منه زخمی پشیمون دارم آماده میشم برای دفاع
و شکست دادن دشمن
هر طوری که شده چنان بسیج میشم به فضل خدا که شیطان ناامید و کنف شده برگرده

هیچ وقت راه پاکی به بن بست نمیرسه
همیشه راه واضح و گشاده و همواره
ترافیک هم نداره

باید مثل اون دو برادر انقدر مسئولیت پذیر باشم
که نه زخمی بودن بهانه ی ترک جهادم بشه و نه مرکب نداشتن

درود خدا بر همه ی اون مجاهدان و با معرفتهایی که این اسلام رو به ما رسوندن.


نیتجه گیری برای خودم:

1) منتظر دشمن ننشستن و رودست زدن به دشمن
2) مسئولیت پذیری
3) جبران فعالانه و قوی و قاطع و سریع خطاهای گذشته، هر چقدر هم که بزرگ باشن،

اسم کاربریم؟شاهپسند دیگه!

سلام به همه
اسم کاربری من اسم 1گیاه هست به اسم پونه که ترکیش میشه یارپز (yarpuz) 
اینم عکسش
خواص پونه از زبان بوعلي سينا

فک کنم سنا بود یه جا پرسیده بود چرا اسمم کنارش 2 داره ؟ (شاید به شوخی بوده ) 


به این بهانه خودم خواستم بیام اینجا در مورد اسمم بگم.

زمان رو برمیگردونیم به اولین روزی که اومدم تو کانون ثبتا نام کنم. چه فرخنده روزی بود و چه مبارک روزی؟  


چون فروردین ماه 89 بود باکلی روحیه تازه و احساس قشنگ بهاری میخواستم بزارم بهار فقط ، ولیکن سیستم خطا داد که قبلا همچین نامی ثبت شده  بعد کمی فسفر سوزاندیم چه عددی کنار بهار بزاریم تا بار معنایی خوبی هم پیدا کنه  که عدد شیرین 2 به یاریمان آمد  


و این چنین بود که  ما شدیم اینی که هستیم: 






 بهار2= بهاری دوباره = زندگی دوباره

نام کاربریم رو از این جهت گذاشتم چون تصمیم گرفتم خودمو بیشتر دوست داشته باشم. این مهمترین عامل برای ترک به نظر خودم. چاکر همه داداشیا و ابجیا ی این انجمن:-bd

حکایت نام کابری من برمیگرده به سن و سال کودکی خودم و مامانم!

راستش اون موقع ها که ما کودکی بیش نبودیم گویا به دلیل ریزه میزه بودنمان شباهت هایی به شخصیت کارتونی مورد علاقه ی مادرمان داشتیم و همواره از طرف ایشان به این نام خطاب می شدیم.اوایل خوشمان نمی آمد چون نمی دانستیم ممول کیست و چه شکلی است ولی  بعد از دیدن این شخصیت بدان علاقه مند شده و هم اکنون عنوان نام کاربری مان را در اینجا یدک می کشد.
(هوووووفففف چقدر ادبی حرف زدن سخت بود)

عکس هایی از ممول:

لازم به ذکره که این روزا خیلیا طرفدار اسم کاربری من شدن.همین جا از همشون به صورت جمعی تشکر میکنم

سلام......

چه چالش باحالی.....

جدی یعنی اینکه شوخی میکنه اما کلا جدیه تخسه یه جوریه اما تو ترک جدیه...

سلااام
چه تاپیک جالبیه
مرسی از جناب خان بابت دعوتش
خب نام کاربری من برمیگرده به پارسال ، یه وبلاگ داشتم به اسم‌ " درگیریهای ذهن ، یک عدد موجود باحال"
اسمم موجود زده بودم ، کلا از همون روز این اسم روم موند ، موجود هم صدام میکردن
بعدش روزی که اومدم کانون حالم خوب نبود ، یه جمله ای نوشته اول کانون : اینجا سرزمین نیست آسمان است..
بعد اولین چیزی هم که نظرم و جلب کرد همین بود، منم چون حالم خوب نبود از لج خودم گفتم من و آسمونی بودن کجا.. این شد ، شدم موجود زمینی
یه سوال..
الان من باید کسی و دعوت کنم؟