انجمن شبانه روزی

[Queen]

آخه چه جوری میشه از یه نفری که دیگه خوشت نمیاد و باهاش تفاهم نداری موقع جدا شدن پول و سکه بگیری به نظرم اصلا جالب نیس

عزیزم
تو اقوام مون هستند که مهریه اشون رو گرفتن اما هنوز دارند با هم زندگی می کنند
هرچند بعید می دونم اون زندگی کیفیتی داشته باشه
اما نمیشه یه خانواده رو به راحتی از هم پاشوند به خصوص وقتی پای بچه ها وسط باشه
خیلی ها فقط دارند باهم هم زیستی می کنند زندگی، فکر نکنم

اخه مهریه رو با مهر و محبت و به عنوان هدیه بهشون تقدیم نکردند
با دعوا و دادگاه و اجرا گذاشتن مهریه و توقیف اموال مرد مهریه اشون رو گرفتند یعنی تا پای طلاق هم رفتند
برای همین گفتم بعید می دونم زندگیشون کیفیتی داشته باشه
فکر نمیکنم بعد از این مشاجره های این چنینی دل ها مثل قبل باهم صاف باشه

گفتید مهریه به عنوان پشتوانه ی زن نیست
در حال حاضر نظری درمورد این جمله ندارم
اما شما یه خانم میانسالی رو درنظر بگیرید که با وجود داشتن عروس و داماد و نوه ،در نهایت چون شوهرش خوشی زده زیر دلش تو این سن طلاقش میده
مهریه اش هم خیلی جزیی بوده
حتی با پول مهریه اش هم نمی تونه یه خونه برای خودش اجاره کنه و مجبوره خونه ی بچه هاش بمونه
این زن به عنوان یه خانم خانه دار و یه مادر که جوونیش رو برای این زندگی گذاشته به راحتی از این زندگی بیرون میشه
وقتی شما یه عمر داری با یه نفر زندگی می کنی تو اموال مرد شریکی حداقل اونایی که تو زندگی با زن بدست آورده
حالا یه سری مردا شعورشون نمیرسه. با این مردا باید چه کرد؟
به نظر شما این زن باید چیکار کنه؟
یا باید چیکار می کرد؟

[BlueBoy]

گفتید مهریه به عنوان پشتوانه ی زن نیست
در حال حاضر نظری درمورد این جمله ندارم 
اما شما یه خانم میانسالی رو درنظر بگیرید که با وجود داشتن عروس و داماد و نوه ،در نهایت چون شوهرش خوشی زده زیر دلش تو این سن طلاقش میده 
مهریه اش هم خیلی جزیی بوده 
حتی با پول مهریه اش هم نمی تونه یه خونه برای خودش اجاره کنه و مجبوره خونه ی بچه هاش بمونه 
این زن به عنوان یه خانم خانه دار و یه مادر که جوونیش رو برای این زندگی گذاشته به راحتی از این زندگی بیرون میشه 

به نظر شما این زن باید چیکار کنه؟ 
یا باید چیکار می کرد؟

مهریه پشتوانه زن نیست از نظر من یعنی پشتوانه دوست داشتن نباید باشه. چون اون دوست داشتنی که مرد از زور مهریه کنار زنش باشه افتضاحه و نباشه بهتره.
اما از این جهتش که برای یک خانم خانه دار که بعد یه عمر زندگی سرمایه ای نداره از خودش (بخصوص تو فرهنگ های مردسالار) مهریه میتونه جای خالی نیاز مادی اون زن رو پر کنه حتی اگه مرد هم هنوز تو زندگی باشه
به نظرم بهترین راه حل اینه که سنگها رو همون اول قبل ازدواج زن و مرد وا بکنن درباره مهریه. حتی تا نحوه پرداخت هم مشخص باشه و مقدارش هم در حدی باشه که مرد بتونه بده. در ادامه هم اگه ازدواج رو اصول و عقل باشه کار اصلا به جایی نمیرسه اون حرفا پیش بیاد
آخرشم اینکه اینقدر به مردا بدبین نباشین واقعا من که نمیتونم تحمل کنم همسر آیندم همچین دیدگاهی به مهریه ش داشته باشه (پشتوانه عشق مرد به زن) "

[Queen]

آخرشم اینکه اینقدر به مردا بدبین نباشین واقعا من که نمیتونم تحمل کنم همسر آیندم همچین دیدگاهی به مهریه ش داشته باشه (پشتوانه عشق مرد به زن) "

 
حس می کنم اینو خیلی مظلومانه گفتید  
ما دخترا اینقدر ها هم بدبین نیستیم 
ولی این چیزایی که نوشتم واقعیت داشت

من خودم هم حاضر نیستم به خاطر مهریه مردی رو کنار خودم نگه دارم
به شدت هم از چک و چونه زدن برای مهریه بدم میاد و به نظرم شان یک زن رو پایین میاره

[عاشق فاطمه زهرا]

گفتید مهریه به عنوان پشتوانه ی زن نیست
در حال حاضر نظری درمورد این جمله ندارم 
اما شما یه خانم میانسالی رو درنظر بگیرید که با وجود داشتن عروس و داماد و نوه ،در نهایت چون شوهرش خوشی زده زیر دلش تو این سن طلاقش میده 
مهریه اش هم خیلی جزیی بوده 
حتی با پول مهریه اش هم نمی تونه یه خونه برای خودش اجاره کنه و مجبوره خونه ی بچه هاش بمونه 
این زن به عنوان یه خانم خانه دار و یه مادر که جوونیش رو برای این زندگی گذاشته به راحتی از این زندگی بیرون میشه 

به نظر شما این زن باید چیکار کنه؟ 
یا باید چیکار می کرد؟

مهریه پشتوانه زن نیست از نظر من یعنی پشتوانه دوست داشتن نباید باشه. چون اون دوست داشتنی که مرد از زور مهریه کنار زنش باشه افتضاحه و نباشه بهتره.
اما از این جهتش که برای یک خانم خانه دار که بعد یه عمر زندگی سرمایه ای نداره از خودش (بخصوص تو فرهنگ های مردسالار) مهریه میتونه جای خالی نیاز مادی اون زن رو پر کنه حتی اگه مرد هم هنوز تو زندگی باشه
به نظرم بهترین راه حل اینه که سنگها رو همون اول قبل ازدواج زن و مرد وا بکنن درباره مهریه. حتی تا نحوه پرداخت هم مشخص باشه و مقدارش هم در حدی باشه که مرد بتونه بده. در ادامه هم اگه ازدواج رو اصول و عقل باشه کار اصلا به جایی نمیرسه اون حرفا پیش بیاد
آخرشم اینکه اینقدر به مردا بدبین نباشین واقعا من که نمیتونم تحمل کنم همسر آیندم همچین دیدگاهی به مهریه ش داشته باشه (پشتوانه عشق مرد به زن) "

من هم منظورم از پشتوانه، به عنوان پشتوانه ای برای حفظ زندگی بود.
منظورم این بود که مهریه زیاد زندگی رو مستحکم تر نمی کنه
بلکه عشق و محبت هست که زندگی رو محکم تر می کنه.

[BlueBoy]

حس می کنم اینو خیلی مظلومانه گفتید 65 

والا بخدا  

ما دخترا اینقدر ها هم بدبین نیستیم  
ولی این چیزایی که نوشتم واقعیت داشت 
من خودم هم حاضر نیستم به خاطر مهریه مردی رو کنار خودم نگه دارم 
به شدت هم از چک و چونه زدن برای مهریه بدم میاد و به نظرم شان یک زن رو پایین میاره

ارزش ازدواج و مهر بین زن و مرد خیلی بالاتر از این حرفاست.. البته اگه دو طرف درکش رو داشته باشن

 موندم چرا هر چیزی برا مردا سخت میشه سریع رفع میشه اون وقت ما زنا
تنها چیزی که بهتون فشار میاورد رفع شد
ولی حق زنا چی؟

مهریه که برداشته نشده
زندان نداره بجاش همه دارایی مرد رو بزور میگیرن تا سقف 110 سکه میدن به زن. البته سخنگوی قوی قضائیه گفته قانون مهریه عوض نشده
فشار میاورد؟ 

به مردا بدبین نیستیم از زندگی میترسیم

بجای رو آوردن به اهرم مهریه، آگاهی های قبل ازدواجمون رو بالا ببریم. به خودم و همه پسرا هم میگم
کلا چاره کار قبل از واقعه باید... 

عشق و محبت میگین ادم خندش میگیره22
از قدیم‌گفتن عشق نون و اب نمیشه22
بهرحال ازدواج یه قرارداده بین دو تا ادم که با مسالمت زندگی کنن22
که اگر نتونستن هزینه شو بدن هر کدوم22

  بسه یا بیشتر تعجب کنم؟  

[دیوار]

سلام.
بحث عشق و محبت شد گفتم ما هم نظری بدهیم و برویم  

من با نظر عاشق موافقم، عشق و محبت هست که زندگی رو محکم میکنه.
اتفاقاً عشق هست که نون و آب هم میشه. به نظر بنده هم از قدیم اشتباه گفتن

یه چیزی که خیلی از ما ها اشتباه میکنیم اینه که شاید عشق رو جوری که تو فیلم ها میبینیم تصور کنیم.
در حالی که عشق میتونه خیلی چیزی ساده ای باشه. چیزی که تو زندگی روزمره همه ی ما داره اتفاق میفته ولی ما اونو به چشم عشق و محبت نمیبینیم.

مرد یا زنی که حاضره 12 ساعت تو شرایط سخت کاری ، کار کنه و در آمد حاصل رو بیاره واسه خونوادش خرج کنه واسه چی هست؟ آیا چیزی جز عشق پشت اینه.
کسی که بخاطر دیگری از حق خودش میگذره. خیلی جا ها کوتاه میاد. سختی ها رو تحمل میکنه و هزاران چیزه دیگه ، چیزی جزء عشق میتونه باشه.

عشق مرد به زن و بالعکس. عشق پدر و مادر به فرزند و بالعکس. عشق بین دوستان و ...

---

تو هر خانواده ای گاها بحث هایی بین اعضای خانواده (پدر ، مادر ، فرزندان ) پیش میاد. تو خونه ما هم اتفاق میفته
خیلی از مسائلی که پیش میاد من وقتی از دید شخص سوم نگاه میکنم میبینم که خیلی از جاها بابام بیشتر و بیشتر کوتاه میاد نسبت به بقیه ما ، این چیزی جزء عشق میتونه باشه.
شاید بابام مثله تو این فیلم ها داره میاد خونه واسه مامانم کادو یا دسته گلی نخره (معمولا ما اینو عشق میدونیم، نمیگم نیست بلکه یه سهم کمی داره)؛ ولی خیلی از سختی ها رو تا الان واسه همسر و بچه هاش تحمل کرده. از نظر من اینا همه به جزء وجود عشق حاصل نمیشه.

از این مثال ها خیلی میتونم بزنم تو تک تک افراد خانواده.
پس خیلی از رفتارهایی که ما انجام میدیم با دقت بیشتری بهش نگاه کنیم میبینیم که عشق هم توش وجود داره.

[Queen]

بجای رو آوردن به اهرم مهریه، آگاهی های قبل ازدواجمون رو بالا ببریم. به خودم و همه پسرا هم میگم
کلا چاره کار قبل از واقعه باید...

خیلی با این حرفتون موافقم
داشتن یک ارتباط عمیق و باکیفیت که آدم رو به آرامش برسونه یه سرمایه ی خیلی بزرگ و ارزشمنده توی زندگیه و نیازمند هزینه کردن مالی و زمانی و آموزش دیدن هست.
فیلم یه سمینار هست به اسم معجون روابط خانوادگی
اگه دوست داشتین بهم بگید لینک بدم
دیدنش خالی از لطف نیست
.............
ب.ن
لینک سمینار
توی سایتشون عضو بشید تا بتونید دانلود کنید

[می توانم]

ببخشید وسط بحثتوت پارازیت می اندازم

عاشق خان نترس
به عنوان صدر نشین اون لیست بهتون اطمینان می دم هیچ خطری شما رو تهدید نمی کنه !
تازه شاید بیش از ۲۰۰۰ پستمم پاک کرده باشم

[Queen]

آقای عاشق مقداری مشکوک هستند

[Man Mitavanam]

سلام دوستان گلم
طاعات و عبادت هاتون قبول حق 
حالتون خوبه؟

[می توانم]

مرسیییی
شما خوبین هادی خان؟
چه خبر؟

[Deril]

سلام خوبیم. 
اقا بحث مهریه بوده. من هر جور حساب میکنم میبینم تو این اوضاع دیگه نمیشه ازدواج کرد. مگر اینکه شغل پدر پولدار باشه. واقعا ترسناکه برام وقتی فکر میکنم که به خاطر شرایط نتونم ازدواج کنم و تنها بمونم تا اخر عمر. همیشه فکر میکردم 28 سالگی مناسبترین سنه برای ازدواج یه پسر. و واقعا دوست دارم تا اون موقع تکلیفم مشخص شده باشه. ولی با شرایطی که میبینم اصلن ممکن نیست و یا خیلی سخته. 
مهمتر ازون و سختتر پیدا کردن شریک زندگیه که مناسب هم باشیم که تو محیطی که من هستم امکانش نیست. و کسی رو هم از فامیل نمیشناسم. 
یه دوست که دو سال ازم بزرگتره گفت تو سنی هستی که باید فرد مورد علاقت رو پیدا کنی و بعد یه اشنایی یکی دو ساله به فکر نامزدی و ازدواج باشی. چون الان شرایطت جور نیست و نمیری سمتش ولی موقعی میرسه که شرایطت جوره و فرد مناسبت رو پیدا نمیکنی و زمانیه که دیگه دیر شده برا اشنایی و دوستی و همه چی باید رسمی و سنتی جلو بره و تو اصولا خیلی سخت گیر تر شدی و نمیتونی فردی رو انتخاب کنی. نمیدونم حرفاش چقد درسته. فقط میدونم همزمان جور کردن شرایط و پیدا کردن و نگه داشتن فرد مورد علاقه خیلی سخت میتونه باشه. 
الان فقط دارم به جور کردن شرایط فکر میکنم. و نمیخام هیچکس تو زندگیم باشه. ولی برام سواله حرف دوستم چقد درسته به نظرتون؟ 
یه مورد دیگه، تا کی میشه به خاطر شرایط ازدواج رو عقب انداخت؟ ایا باید بیخیال ازدواج بشیم یا باید ریسک ازدواج رو با این گرونیا قبول کنیم؟ چون بعد از یه سنی به نظرم دیگه ادم ذوقی نداره برا ازدواج. متاسفانه تعادل تو جامعه به هم خورده.

[می توانم]

من احساس می کنم دوستتون همچین بد نمی گه
و اینم قبول دارم که سن می ره بالا آدم واقعا سختگیرتر می شه

[رامین.]

سلام دوستان گلم
طاعات و عبادت هاتون قبول حق 
حالتون خوبه؟

سلااااام هاااااااااااااااااااااادی  
چقدر از دیدنت خوشحالم
یه پسر خیلی متین و خوش اخلاق و خوش خلق  
خیلی هادی رو دوست دارم . پسر خیلی گلیه
فقط تنها بدی که داره اینه که 22 بهمن به دنیا اومده
ان شاءالله که حالت خوب باشه و همیشه شاد و سلامت باشی  

آقای عاشق مقداری مشکوک هستند

   

[Queen]

الان این پیامشون شخصی نبوده

خطاب به آقای عاشق:
کاری نداره برید به خانواده بگید من از یکی خوشم اومده به همین سادگی