1397 تير 24، 3:04
(1397 تير 23، 20:55)generalparsa نوشته است: سلام بچه ها من ثبت نام کردم
سلام ژنرال خوش اومدی
(1397 تير 23، 14:39)آقای اراده نوشته است: هم گروهیای خوبم سلام
ایشالا تا آخر امشب اعلام وضعیت های هفته قبل رو بررسی خواهم کرد.
ازتون در خواستی دارم
این هفته روی برنامه گروه تعصب ویژه نشون بدین
چون هفته قبل خیلی وضع گروه بحرانی شد
نقل قول: اولویت اول اصلاح برنامه های اساسی ترک و بررسی علت شکست ها در هفته گذشته
اولویت دوم برنامه هفته سوم گروه (نماز)
1- در راستای اولیت اول از سه همگروهی عزیزم محمد حامد و امید عزیز میخوام که دلیل شکستشون رو و راهکارشون برای اینکه اگر دفعه بعدی در اون شرایط قرار گرفتن مقابله کنن رو برامون شرح بدن
محمد
امید
حامد
2- در راستای اولویت دوم چه برنامه های برای هفته جاری دارید ؟ چکار میکنید که امتیاز نمازتون بیاد بالا ؟ اگر موافق با ثبت وضعیت نماز ها در تاپیک قرار عاشقی هستین اعلام کنید .
محمد
امید
حامد
با تشکر
نقل قول: 1- در راستای اولویت اول:سلام حامد جوون
دلیل اصلیش اینه که سالهاست لذت کاذب این کار بد زیر دندونام مزه کرده. اگر یه لذت بهتر می داشتم، شاید به سراغ این کار نمی رفتم. اگر مثلاً یکی بود که خیلی بهم محبت می کرد و هوامو داشت اون موقع شاید از محبت لبریز می شدم و دیگه احتیاج نداشتم کمبود خودمو در خ.ا جبران کنم. اگر می تونستم یه مسافرت عالی برم و از اون مسافرت لذت ببرم، شاید دیگه سمت گناه نمی رفتم. اگر ازدواج می کردم و یه ازدواج خوب داشتم و اگر اینقدر ترس از ازدواج نداشتم،اون موقع نیاز جنسی خودمو که یه چیز طبیعی و خدادادیه،در ازدواج و در یک رابطه سالم برطرف می کردم. ولی همه اینها فعلاً که برام فراهم نیست. البته یه چیز هست که می تونه جایگزین همه این ها بشه یا بهتره بگم مکمل همه اینها بشه و اون لذت رابطه با خداست. اگر این لذت رابطه با خدا رو با گوشت و خونم احساسش کنم،مسلم دیگه این لذت بزرگ رو با لذت کاذب و لحظه ای خ.ا عوضش نمی کنم.
شاید یکی از دلایل اصلی که متاسفانه رو میارم به خ.ا این باشه که یک آینده روشن جلو روم نیست. همه آینده ام برام مبهمه.البته در این ابهام همه اش هم جامعه و دولت مقصر نیست. بخش زیادیش برمی گرده به بی برنامه بودن زندگیم و باری به هر جهت زندگی کردن. می تونه این ابهام در آینده با یک برنامه ریزی صحیح مرتفع بشه.
(1397 تير 24، 10:26)آقای اراده نوشته است: سلام حامد جوون
چند موضوع
اول :
* در مورد لذت این کار درست میگی شما ...تجربه این کار نیروی محرکه ای برای مغز میفرسته و بهش میگه این کار برای تو لذت به همراه داشت . پس انجامش بده ... خصوصا وقت هایی که غمگینی ... وقت هایی که احساس تنها بودن در زندگی داری وقت هایی که عصبانی هستی و دلیلی برای زندگی خوب وجود نداره ...
همین لذت هستش که پدر ما رو دراورده ... چون مغز ما هنوز نتونسته به خودش غلبه کنه و دستور بفرسته که این کار حقارتش و ضررهاش ده برابر لذت کثیفشه
اگر ضرر نداشت و برای روح و جسم ما خوب بود قطعا دیگه کثیف نبود ... میشد پاک میشد مقدس
اما این لذت خونه خرابی داره
این لذت دنیا رو سر آدم خراب میکنه
درسته داداشم لذت داره برامون اما یک لحظه است فقط یک لحظه
دوم :
* در مورد "اگر" هایی که نوشتی کامل قبول دارم
ما تشنه محبت شدیم و این از ذات انسان منشا میگیره
ما تشنه دوست داشتن و دوست داشته شدن هستیم
درسته اگر بموقع ازدواج میکردیم راحت بودیم
اگر ازدواج راحت بود گناه کمتر میشد
اما الان موقعیت ازدواج کردن فراهم نیست برامون
چون درامد ها کمه اقتصاد بده ترس از شکست در ازدواج داریم ... پس ماها باید ده ها برابر هوشیارانه تر ازدواج کنیم
ماها قبل از ازدواج باید یک دوره بلند مدت پاکی داشته باشیم
این برای خودمونه
یکسال پاک بودن رو باید تجربه کنیم
باید روحمون رو از اعتیاد خ.ا خلاص کنیم
و اما الان فکر به ازدواج برای ما یعنی سم مهلک
یعنی اعصاب خوردی و دام برای کشیده شدن به خ.ا
موقعیت من از تو فکر کنم بدتر باشه
چون من با یک نفر هم ارتباط عاطفی جهت دار به سمت ازدواج برقرار کرده بودم
اما به طور کل فراموشش کردم
دیگه پیام ندادم
محترمانه راه رو جدا کردم
خدا میدونه آینده چه میشه
اما فکر من برای ازدواج با اون شخص برای من باعث خ.ا بیشتر شده بود
یعنی میخوای پاک بشی راحت بشی میبینی داری با سرنوشت یک نفر دیگه هم بازی میکنی
ازدواج گام آخر پاکیه
گام تحکیمشه
پس اگر فکری اومد بذهنت که گفت چرا ازدواج نکردی چرا نمیشه چرا نشد ... بدون شیطان اومده سراغت
همه این افکارو یکبار برای همیشه بذار کنار
برای یکی دو سال خدا رو جایگزین همه کمبودهامون کنیم
خدا خدا خدا
و خودشه کلید نجاتمون
سوم
* در مورد آینده نوشتی که مبهمه
حرفت درسته . این حس رو همه جوون های این کشور دارن . مگر اون هایی که پدر خیلی پولدار دارن یا به منبعی وصل هستن .. ما فقط میتونیم تلاش کنیم که معیشت راحت تری داشته باشیم فقط همین .. بقیه موارد از دست ما خارجه ... همه این داستانای اقتصادی و تحرییم و گرونیها و مشکلات و بحرانها دارن ما رو از اصل زندگی که یعنی پاک بودن خوب بودن و خدا دور میکنن... حداقل برای خودت نذار این اتفاق بیفته
(1397 تير 25، 6:18)امیرحسین خان نوشته است: بازگشت به خاکسلام داداش
سلام داداش
چرا شما اعلام وضعیت نمی کنی؟؟؟
امروز روز آخره، بجنب
(1397 تير 25، 7:58)hamedhamed نوشته است:مسئله سن درسته عزیزم(1397 تير 24، 10:26)آقای اراده نوشته است: سلام حامد جوون
چند موضوع
اول :
* در مورد لذت این کار درست میگی شما ...تجربه این کار نیروی محرکه ای برای مغز میفرسته و بهش میگه این کار برای تو لذت به همراه داشت . پس انجامش بده ... خصوصا وقت هایی که غمگینی ... وقت هایی که احساس تنها بودن در زندگی داری وقت هایی که عصبانی هستی و دلیلی برای زندگی خوب وجود نداره ...
همین لذت هستش که پدر ما رو دراورده ... چون مغز ما هنوز نتونسته به خودش غلبه کنه و دستور بفرسته که این کار حقارتش و ضررهاش ده برابر لذت کثیفشه
اگر ضرر نداشت و برای روح و جسم ما خوب بود قطعا دیگه کثیف نبود ... میشد پاک میشد مقدس
اما این لذت خونه خرابی داره
این لذت دنیا رو سر آدم خراب میکنه
درسته داداشم لذت داره برامون اما یک لحظه است فقط یک لحظه
دوم :
* در مورد "اگر" هایی که نوشتی کامل قبول دارم
ما تشنه محبت شدیم و این از ذات انسان منشا میگیره
ما تشنه دوست داشتن و دوست داشته شدن هستیم
درسته اگر بموقع ازدواج میکردیم راحت بودیم
اگر ازدواج راحت بود گناه کمتر میشد
اما الان موقعیت ازدواج کردن فراهم نیست برامون
چون درامد ها کمه اقتصاد بده ترس از شکست در ازدواج داریم ... پس ماها باید ده ها برابر هوشیارانه تر ازدواج کنیم
ماها قبل از ازدواج باید یک دوره بلند مدت پاکی داشته باشیم
این برای خودمونه
یکسال پاک بودن رو باید تجربه کنیم
باید روحمون رو از اعتیاد خ.ا خلاص کنیم
و اما الان فکر به ازدواج برای ما یعنی سم مهلک
یعنی اعصاب خوردی و دام برای کشیده شدن به خ.ا
موقعیت من از تو فکر کنم بدتر باشه
چون من با یک نفر هم ارتباط عاطفی جهت دار به سمت ازدواج برقرار کرده بودم
اما به طور کل فراموشش کردم
دیگه پیام ندادم
محترمانه راه رو جدا کردم
خدا میدونه آینده چه میشه
اما فکر من برای ازدواج با اون شخص برای من باعث خ.ا بیشتر شده بود
یعنی میخوای پاک بشی راحت بشی میبینی داری با سرنوشت یک نفر دیگه هم بازی میکنی
ازدواج گام آخر پاکیه
گام تحکیمشه
پس اگر فکری اومد بذهنت که گفت چرا ازدواج نکردی چرا نمیشه چرا نشد ... بدون شیطان اومده سراغت
همه این افکارو یکبار برای همیشه بذار کنار
برای یکی دو سال خدا رو جایگزین همه کمبودهامون کنیم
خدا خدا خدا
و خودشه کلید نجاتمون
سوم
* در مورد آینده نوشتی که مبهمه
حرفت درسته . این حس رو همه جوون های این کشور دارن . مگر اون هایی که پدر خیلی پولدار دارن یا به منبعی وصل هستن .. ما فقط میتونیم تلاش کنیم که معیشت راحت تری داشته باشیم فقط همین .. بقیه موارد از دست ما خارجه ... همه این داستانای اقتصادی و تحرییم و گرونیها و مشکلات و بحرانها دارن ما رو از اصل زندگی که یعنی پاک بودن خوب بودن و خدا دور میکنن... حداقل برای خودت نذار این اتفاق بیفته
آقای اراده عزیزم،
حرف هات کاملاً منطقی و درسته. حیف ما که صفا و پاکیمون را به یک لذت زودگذر فروختیم. به قول شاعر:
یک لحظه هوس رانی یک عمر پشیمانی
الآن هم دیر نشده و جلو ضرر را از هرکجا بگیریم، منفعته.اما در مورد ازدواج، درسته اگر یه مدت مثلاً یک سال پاکی رو تجربه کنیم بعد با ذهن و نیت پاک و در حالی که از دام اعتیاد رها شدیم، وارد زندگی مشترک بشیم، خیلی عالیه و اون موقع می تونیم اطمینان داشته باشیم که دیگه دست به خ.ا نمی زنیم و نیازمون رو در قالب ازدواج تأمین می کنیم اما اینکه گفتی:
الان فکر به ازدواج برای ما یعنی سم مهلک
یعنی اعصاب خوردی و دام برای کشیده شدن به خ.ا
ازدواج گام آخر پاکیه
گام تحکیمشه
پس اگر فکری اومد بذهنت که گفت چرا ازدواج نکردی چرا نمیشه چرا نشد ... بدون شیطان اومده سراغت
خیلی باهات موافق نیستم. شاید برای یکی موقعیت ازدواج در این شرایط پیش اومد. شاید یه گزینه خوب برای ازدواج برای یکی پیدا شد. نمی تومه بگه حالا بی خیالش، من می خوام یه مدت خ.ا را ترک کنم بعد به ازدواج فکر می کنم. نه این از نظر من اشتباهه. شاید این پیشنهاد برای شما که در دهه سوم زندگی هستید، درست باشه اما برای من که از شما سنم بیشتره و در دهه چهارم زندگیم هستم و نسبت به شما فرصت کمتری دارم، خیلی نمی تونه درست باشه. البته نمی گم که می تونم حتماً امسال یا سال آینده ازدواج کنم ولی اینکه گفتی ازدواج برای ما سم مهلکه و اگر بذهن اومد که چرا ازدواج نکردی، این یعنی شیطان اومده سراغ آدم مبتلا به خ.ا، خیر با این حرفت موافق نیستم. اصلاً شاید کسی نتونست این کار بد رو قبل از ازدواج ترکش کنه، اون وقت باید چیکار کنه؟ باید قید ازدواجو از اساس بزنه؟! البته که فرد مبتلا باید بعد از ازدواج، دور این کار را خط بکشه و نیازشو در زندگی زناشویی مرتفع کنه و اگر بعد از ازدواج، هنوز درگیر خ.ا باشه، باید به هر ترتیبی شده از روان شناس و روان پزشک و از همسرش کمک بگیره تا ترک کنه وگرنه هم خودش آسیب می بینه و هم همسرش.اتفاقاً یکی از راه هایی که برای ترک خ.ا توصیه میشه اینه که فرد در اولین فرصت ازدواج کنه. حتماً این داستان رو شنیدی که امام علی (ع) یک نفر رو که خ.ا انجام داده بود، تنبیه کرد (فکر کنم با زدن یک ضربه چوب به پشت دست اون فرد) و بعد فرمود از بیت المال براش یه پولی در نظر بگیرید و زنش بدید.
(1397 تير 25، 10:32)بازگشت به خاک نوشته است: نمیدونم موافق هستین یا نهبازگشت عزیز
ولی به نظر من شهوت به صورت کلی نوع دیگری از اسارت هست
و حتی اسیر شهوت بدتر از اسیر جنگی است
خیلی خلاصه میگم : فکر میکنم ازدواج در اومدن از اسارت حرام به اسارت حلال
و من معتقدم اون فردی که شهوات رو تو وجودش کشته و به بی نیازی رسیده خیلی خیلی خیلی مقام و منزلتش بالاتر از کسی هست که ازدواج کرده و اسیر همسرش هست
البته ازدواج همیشه جنبه های متعدد خوب و بد زیادی داره ولی فعلا بحث من در مورد همین یک جنبه است که مشکل شده برای ما و دنبال حلش هستیم
(1397 تير 25، 10:59)آقای اراده نوشته است:(1397 تير 25، 10:32)بازگشت به خاک نوشته است: نمیدونم موافق هستین یا نهبازگشت عزیز
ولی به نظر من شهوت به صورت کلی نوع دیگری از اسارت هست
و حتی اسیر شهوت بدتر از اسیر جنگی است
خیلی خلاصه میگم : فکر میکنم ازدواج در اومدن از اسارت حرام به اسارت حلال
و من معتقدم اون فردی که شهوات رو تو وجودش کشته و به بی نیازی رسیده خیلی خیلی خیلی مقام و منزلتش بالاتر از کسی هست که ازدواج کرده و اسیر همسرش هست
البته ازدواج همیشه جنبه های متعدد خوب و بد زیادی داره ولی فعلا بحث من در مورد همین یک جنبه است که مشکل شده برای ما و دنبال حلش هستیم
کلا شهوت اساس ایجادش برای تعالی و ادامه دار شدن نسل انسان هستش
این نیرو اگر در راه و مسیر صحیح قرار بگیره انسان رو در همه جنبه ها متعادل میکنه
راه صحیحش ازدواجه
شنیدی میگن اگر ازدواج کنی صاحب همه چیز میشی
داستانش همینه
کسی که ازدواج میکنه انرژی اش رو در راه درست خرج میکنه
دیگه انرژی اش تلف نمیشه
بلکه از این طریق به آرامش روحی و فکری میرسه
همون لحظه است که میتونه راحت فکر کنه و مسیر زندگیشو تعیین کنه
امیدوارم همه ماها در مسیر پاکی قرار بگیریم
خیلی زود
(1397 تير 25، 8:33)بازگشت به خاک نوشته است:(1397 تير 25، 6:18)امیرحسین خان نوشته است: بازگشت به خاکسلام داداش
سلام داداش
چرا شما اعلام وضعیت نمی کنی؟؟؟
امروز روز آخره، بجنب
من اعلام وضعیتم تو صفحه پیش بود رفیق
http://www.ktark.com/thread-162-post-440...#pid440267
(1397 تير 25، 11:33)بازگشت به خاک نوشته است: تو زندگیم به مسیری فکر میکنم که تو بی نیازی محض باشه و هیچ نوع اسارتی از سمت شهوت نباشه
ولی نظر شما هم کاملا برام محترمه