انجمن شبانه روزی

[عاشق فاطمه زهرا]

عاشق جان حرفات خیلی قشنگ بود ولی نمیدونم چرا پاک شده...
 
عاشق جان بنویس ما که دوس داریم...

آره آرش هم بهم گفته.
حالا من اصلا یادم نمی آد در مورد چه پستی صحبت می کنید. آلزایمر هم گرفتیم.

ازونورا
اون جایی که قرمزش کردم برای من یکی که خیلی مهمه....قطعا جلومونو میگیره...اینقدر درگیری زیاد میشه که یه جورایی باید قید همه چیرو زد....
به نظر من ترک کردن و پاک موندن اسونتر از ازدواجه

منم این موضوع رو هم تو دور و بر دیدم ، هم شنیدم.
در این که وقت می گیره شکی نیست ولی این که جلو پیشرفت آدم رو میگیره شک هست.
آدم هایی که دور و برم دیدم که متاهل هستند ، کارشون به نوعی پیش رفته ، امداد غیبی مثلا.
و معلوم نیست که اگر متاهل نمی شدند توی همین جایگاهی که الان هستند بودن یا نه؟
بالاخره که چی؟ پیشرفت که تمومی نداره. بالاخره شما نمی خوایی خانواده تشکیل بدی؟ دو تا بچه ی گوگولی مگولی؟  
**************
آرش جان جواب پیامت رو همین جا می دم: همونطور که به درخشنده گفتم یادم نمی آد اون پستی که ازش صحبت کردی رو.

[حورا]

سلام به آقا آرش و همگی
اولا که چه کار خوبیه این مشورت گرفتن لذت بردم از خوندن نظرا.
نظر من آقا آرش، اینه که این سال های زیاد پشت کنکور موندن شما نشون میده اونقدر اهل درس خوندن نیستید. پزشکی فقط قبول شدن نیست که سخته. فارغ التحصیل شدن ازش خیلی سخت تره. خیلیا تحت فشارش از نظر روحی به هم میریزن و به هزارتا چیز پناه میبرن. فکر کنید به دلیل این سال ها پشت کنکور موندن. آیا در سال های پیش رو قراره تغییر خارق العاده ای در روحیات شما ایجاد بشه که روند رو عوض کنه؟ با پزشکی خوندن شما اقلا ۷سال دیگه به درآمد میرسید. نظر دختری که دوستش دارید در این مورد چیه؟
-
در مورد دختری که دوستش دارید، اگه پدرشون خواسته که شما رو ببینه، به نظرم ادب حکم میکنه که شما این کار رو انجام بدید. حتی شده تنهایی برید اصفهان و با پدرشون قرار بذارید و صاف و ساده مطرح کنید قضیه رو. اگه فکر میکنید از سرکوفت های احتمالی و عواقبش میترسید، به نظرم نشون میده اونقدر دختر خانوم رو دوست ندارید پس قید ازدواج رو بزنید بهتره.
به نظرم کار کردن زیر نظر پدر ایشون مشکلی نداره، ولی قطعا همزمان با پزشکی خوندن نمیشه این کارو کرد.

[دریا جون]

عاشق جان حرفات خیلی قشنگ بود ولی نمیدونم چرا پاک شده...
در مورد آرش هم خیلی سخته توضیحش.... شرایط پیچیده ایی درست کرده....

سلام سلام
داداش دکتر عزیز البته من از نظر سنی هم جایگاهی برا نظر دادن ندارما بزرگان هستن  اما از نظر یه دختر هم میخام صحبت کنم
داداش ارش من دانشجو پزشکیم منم واقعا علاقه شدید دارم به رشتم چون کلا از اول دنبال خون و اینا بودم.اما اینکه بخواهی همینجور زندگی و جونیتا بزاری پاش ارزش نداره .رشته هایه دیگه تو حیطه پزشکیم واقعا عالیه .مخصوصا بعضیاش که خیلی رو بورسه.من دختر اگه ۱۰۰ سالم بشینم پشت کنکور مسئله ای نیست اما یه پسر خیلی فرق داره چون در درجه اول کار اون مهمه. اما من خیلی ها میشناسم بعد چند سال وارد پرشکی شدن انا همه چیا پا درس نزاشتن و کار هم در کنارش داشتن.تازه از رشته ها پیرا پزشکی هم با یه کنکور دیگه میتونی وارد پزشکی بشی‌.
اما حالا قضیه اون دختر خانم گل. من یه دخترم و یه مدت کوتاه این قضیه تا حدودی برام پیش اومد که بد منجر به یه شکست روحی شد.داداش وابسته کردن یه دختر و بد رها کردنش به هر دلیل به نظرم واقعا نامردیه.ببخشید من راحت میخام حرف بزنم قصد توهین ندارم به هیچ کس.من بابا خودم قبول نکرد اما خوب اونم خیلی سعی نکرد. اگر دختر تک باشه به نظرم مشکلی نیس تو بد یه مدت رو پا خودت وای میسی و تمام امنتیا پس میدی .بابا یه دختر به خاطر دخترش هیچ وقت بش منت نمیزاره و تازه تو اگه پا پس بکشی ابرو اون دختر جلو باباش میره .
البته من مرد نیسم واقعا درکی از غرور مردونه ندارم.شاید واقعا سخته اما اگه عشقت ارزش داره تحمل کن
چقد حرف زدم

خانوما دیدشون فرق داره....توی این شرایط که از نظر شما مشکلی نداره پسر از درون داغون میشه.... هرروز میبینیش که بدتر از دیروزشه...ولی خیلی سخته فهمیدن
اینکه این موجود چش شده!
برای پسرا فوق العاده سخته که درامدی نداشته باشن .البته استثنا هم هست همین کنارم نشسته! ولی خب ازینا کمن.
از حرفای ارش میشه یه جور کمال گرایی رو دید که کارو سخت میکنه....

عاشق جان بنویس ما که دوس داریم...

منم گفتم از نظر یه دختر و هیچ درک خاصی از غرور یه مرد ندارم.

[رامین.]

سلام
من با حرفای خانوم سها موافقم
ببین ؛ بخواییم عاقلانه فکر کنیمالان پزشک شدن فقط یه توهمه
تو این سن شروع کنی باید فقط 5 سال درس بخونی تازه بعد 5 سال یا میشه یا نمیشه
تو این 5 سال یا درامد نداری یا اگه درامدی هم باشه در حد خرج خودته
تو الان دو راه داری ؛ اگه بری سمت پزشکی باید قید ازدواج رو بزنی و حداقل 5 ؛ 6 سال صبر کنی تا پزشک شی و بتونی درامد داشته باشی
ولی اگه قید پزشکی رو بزنی میتونی پا پیش بذاری و اجازه بدی پدرخانومت (  ) کمکت کنه ؛ البته اینو یادت باشه کمک میکنه نه بخشش
یعنی هرچی کمک کرده باید کار کنی و بهش پس بدی
باید باهاش صحبت کنی دستت رو میگیره و کم کم تو بازار برای خودت کسی میشی ؛ بعد از گذشت یکی دو سال خرد خرد پولی که برات هزینه کرده رو پس میدی
اگه از اول قرار بینتون قرض گرفتن و پس دادن اون پول باشه هم تو شخصیت خودت رو حفظ میکنی هم با پس دادن اون پول جلوی خانواده خانومت جنم و عرضه ی خودت رو نشون میدی
به هر حال چیزی که مهمه اینه که باید راه خودت رو انتخاب کنی
یا پزشکی یا ازدواج ؛ پزشک شدن الان اصلا به نظر من گزینه ی مناسبی نیست ؛ منظورم این نیست که هیچوقت بهش فکر نکنی ؛ منظورم اینه که الان بهش فکر نکن
برای درس خوندن همیشه وقت هست ؛ الان انرژی و وقتت رو بذار برای کار و کسب درآمد ؛ 5 سال دیگه که هم قرضت رو دادی هم تو کارت جا افتاده بودی و صاحب کار بودی میتونی کسی رو تو مغازه جای خودت داشته باشی و در روز چند ساعت از وقتت رو بذاری بری دنبال علاقه ت و شرکت تو کنکور و پزشک شدن
برای پزشک شدن هیچوقت دیر نیست ولی برای رسیدن به کسی که دوستش داری و دوستت داره ؛ هر لحظه ش خیلی دیره 
سن که میره بالاتر ازدواج سخت تر میشه ؛ الان که فرصتش پیش اومده و خدا برات خواسته ازش استفاده درست کن ؛ بازم میگم استفاده ی درست کن نه سواستفاده . یعنی این یادت باشه هرکاری که پدرزنت برات انجام بده وظیفه ش نبوده فقط و فقط در حقت لطف کرده که باید با گذشت زمان جبران کنی و جواب اعتمادش رو بدی
 اگر هم فکر و خیال پزشک شدن و شرکت تو کنکور و وقت گذاشتن برای این کارا رو داری ؛ به اون دختر بگو که به پات نمونه و بیشتر از این وابسته ت نشه

[sabour]

آرش فقط آخرش بیا بگو چیکار کردی ، ببینیم راهنمایی کی بیشتر به دلت نشست ! 

[عاشق فاطمه زهرا]

چقدر بحث شده.
خدا خیرت بده دکتر آرش جان ، بالاخره این تاپیک یه دو سه صفحه ای جلو رفت.

آرش جان شما مهارت خوبی در نوشتن داری ، چرا به نویسنده شدن فکر نمی کنی؟
شاید حرفم مسخره به نظر بیاد ولی مسئله همینه.
اصلا کی گفته شما پزشک شدی ، خیلی راضی و خوشحال خواهی بود؟

در مورد بقیه مسائل هم نمی دونم چی بگم. چند باری چند خطی نوشتم و پاک کردم.
معادله ی چند مجهولی پیچیده ای رو مطرح کردی. سوال سختیه و واقعا نمی دونم من اگر جای تو بودم چیکار می کردم.

[دریا جون]

عاقا منم به یه مشکل خوردم اما نمیدونم درسته بپرسم یا ن

[حورا]

آقا تا از بحث ازدواجي كه آقاي صبور راه انداخت خيلي نگذشته منم نظرمو بگم.

به نظر من تو سن ما آدم براي ازدواج هيچ كاري نبايد بكنه. بايد همون جوري كه ميخواي زندگي كني و اگه وسط راه كسي رو ديدي كه باهات هم مسيره و ميتونه تو اين راه باعث رشد و آرامشت شه ورش داري ببريش كه بقيه ي راه رو با هم باشين.

خيلي مخالفم كه آدم براي ازدواج شغلي رو انتخاب كنه كه دوست نداره، رفتاري رو پيش بگيره كه خود واقعيش نيست و غيره. همه ي اين انحراف از خودها باعث ميشه يهو به خودت بياي و ببيني وسط زندگي اي هستي كه هيچ دوستش نداري.

تا وقتي نتوني با زندگي تنهايي خودت كنار بياي و كيف كني، احتمالش كمه كه بتوني شريك زندگي سالمي باشي. پس به نظرم تنها كاري كه براي داشتن ازدواج خوب بايد بكني اينه كه خودت رو بيشتر بشناسي و زندگيت رو اون جوري بسازي كه خودت از ديدنش لذت ببري. كار خوب، دوستاي خوب، سبك زندگي سالم.

[nasim021]

سلام من دیر رسیدم
اقا ارش از نظر من که یه دخترم و خانوادم:همیشه میگن که اگه یهپسر خوب  باشه ساپورتش میکنیم.اگه فقط مشکل مالیه و با بقیه چیزا کنارمیاین برید جلو به شرطی که توانایی تونو ثابت کنینو جبران کنین برای همسرتون وخانوادشون

[زندگی زیبا]

سلام داداش ایشالا که حالت عالیه
از همتون فک کنم کوچیک ترم اما نظرمو خواستم بگم : منم هدفم پزشکی هست اما به دلیل کم کاری هام که خیلی شبیه تو بود تلاشی که برای پزشکی باشه نکردم ولی همین مسئله ای که تو داشتیو وسط درس خوندنم برا کنکور داشتم پسر خیلی خوبی بود من میخواستمش اونم همینطور من به خونوادم گفتم اونم گفت اما خونواده من قبول نکردن که تا چندماه این شکست روحی باهام بود درس نمیتونستم بخونم همش فکرم پیشش بود ولی واقعا پسر خوبی بود اما خونواده من با غریبه مشکل دارن خلاصه بگم شکست روحی در حدی بود که دیگه هیچ کدوم از پسرارو نمیتونستم دوست داشته باشم اصن بعد یه مدت ول کن این قضیه شدم و با خودم گفتم میشینم برا پزشکی میخونم حتی اگه یه سال بیوفتم پشت کنکور اما هر چی بشه هیچ رشته ای جز پزشکی نمیتونم بخونم علاقه ای به هیچکدوم ندارم تمام رویاهام با پزشکی به واقعیت تبدیل میشه کلا منظور حرفام اینه روی یه نقطه از زندگیت تمرکز کن بهش میرسی از نظر من خیلی مستقل بودن برا مرد مهمه اینو با اینکه دخترم نمیفهممولی میدونم که براشون خیلی مهمه که زندگیشونو خودشون بسازن واسه همین میخواستم بگم اگه این دختر خانم گل پات وایمیسه یه سال با تمرکز کامل فقط یه سال به چیزایه دیگه فکر نکن و تمرکز کن رو درست اگه اون دختر برات ارزش داره این کارو کن مطمعنم اونم خیلی دوس داره تو مرد خونش باشی اینجوری همه چیز درست میشه و تو پزشکی قبول میشی و بعدش با اون شرایطی که پدر خانومت گفته موافقت میکنیو ازدواج میکنی و بعد از چند سال درس خوندن عمومیتو میگیری و بعدشم کار میکنی و درس میخونی برا تخصص و تمام پولایی که پدر خانومت بهت داده بودو پس میدی اینجوری هم به دختره میرسی همم به پزشکی ولی فقط یه سال تمرکز و سختی داره همین ! تاحالا اینقد حرف نزده بودم   ببخشید   ایشالا حرفام بدردت بخوره داداش گل

[m12]

نمی دونم چرا تو کشور ما همه فکر میکنن پزشکان وضعشون خیلی خوبه الان ما یه دکتر داشتیم بعد 18 سال درس خوندن پارسال سال آخر تخصص یهو مرد جوونم بود کلی بدهکاری گذاشت رو دست خانوادش.... که هنوزم دارن وام پرداخت میکنن....
اینو گفتم بدونید همه پزشکان هم اوضاعشون عالی نیست ولی چون تو جو هستن و برلی چشم و هم چشمی خودشون رو خیلی بالا میبینن و ما مردم عادی هم میزاریم بالا سرمون حلوا حلواشون میکنیم و بیشتر میبریمشون تو جو

[دریا جون]

عاقا منم میخام سوالما بپرسم نمیدونم درسته اینجا بپرسم یا ن اما بیشتر سوالام با عاقایونه . قول میدم سربسته باشه فقط از دید یه پسر میخام بدونم

[دریا جون]

یه پسری که ادعا کنه یه دخترا دوست داره و در اول دوستی هم شروع به بحث راحت بودن رابطه نامشروع و خونه اینا بکنه.منظورمه خیلی عادی بدونه و مطمعن باشی تو دوستی باش حتما به این رابطه ها ختم میشه و من واقعا از نیت اون خبر ندارم و زیادم نمیشناسمش و چون تو دانشگاه چشم تو چشمیم و هیچ جوره بهونه ای هم دستم نمیاد که تموم کنم.
به نظرتون شما عاقایون که همجنسین این پسر میتونه قابل اعتماد باشه  و چه کاریه که میتونه باعث بیخیال شدن یه پسر بشه  میشه راهنماییم کنین میترسم وارد مسیر بد تری از  خ ا بشم

[oldman]

یه پسری که ادعا کنه یه دخترا دوست داره و در اول دوستی هم شروع به بحث راحت بودن رابطه نامشروع و خونه اینا بکنه.منظورمه خیلی عادی بدونه و مطمعن باشی تو دوستی باش حتما به این رابطه ها ختم میشه و من واقعا از نیت اون خبر ندارم و زیادم نمیشناسمش و چون تو دانشگاه چشم تو چشمیم و هیچ جوره بهونه ای هم دستم نمیاد که تموم کنم.
به نظرتون شما عاقایون که همجنسین این پسر میتونه قابل اعتماد باشه  و چه کاریه که میتونه باعث بیخیال شدن یه پسر بشه  میشه راهنماییم کنین میترسم وارد مسیر بد تری از  خ ا بشم

والا تا جایی که من میدونم صد در صد بعد از برقراری کوچیکترین رابطه پسره میکشه کنار!!اون فقط میخواد مخ بزنه تا به چیزی که میخواد برسه،هیچ کس تو این موقعیت و با این شرایط عاشق نمیشه!؟پسرام یجوری ان(البته بیشترشون)حوصله ندارن برا ی نفر زیاد وقت خرج کنن و سریع خسته میشن و میرن سر ی کیس دیگه!!در رابطه بیخیال شدنشم من چیز زیادی نمیدونم چون فقط دوستی تلگرامی داشتم!!در کل کلا به اون فکر نکن ابجی،این نظر منه

[دریا جون]

یه پسری که ادعا کنه یه دخترا دوست داره و در اول دوستی هم شروع به بحث راحت بودن رابطه نامشروع و خونه اینا بکنه.منظورمه خیلی عادی بدونه و مطمعن باشی تو دوستی باش حتما به این رابطه ها ختم میشه و من واقعا از نیت اون خبر ندارم و زیادم نمیشناسمش و چون تو دانشگاه چشم تو چشمیم و هیچ جوره بهونه ای هم دستم نمیاد که تموم کنم.
به نظرتون شما عاقایون که همجنسین این پسر میتونه قابل اعتماد باشه  و چه کاریه که میتونه باعث بیخیال شدن یه پسر بشه  میشه راهنماییم کنین میترسم وارد مسیر بد تری از  خ ا بشم

والا تا جایی که من میدونم صد در صد بعد از برقراری کوچیکترین رابطه پسره میکشه کنار!!اون فقط میخواد مخ بزنه تا به چیزی که میخواد برسه،هیچ کس تو این موقعیت و با این شرایط عاشق نمیشه!؟پسرام یجوری ان(البته بیشترشون)حوصله ندارن برا ی نفر زیاد وقت خرج کنن و سریع خسته میشن و میرن سر ی کیس دیگه!!در رابطه بیخیال شدنشم من چیز زیادی نمیدونم چون فقط دوستی تلگرامی داشتم!!در کل کلا به اون فکر نکن ابجی،این نظر منه

مننم از همینش میترسم واقعا   راسش ترسو هم هستم یکم کاش نمیدیدمش  
اما هر حور بتونم تمومش میکنم مننونم داداش بابت پاسخ