آرشیو گروه "رهروان پاکی" (گروه آقایان) (غیر فعال)

[Alone WarrioR]

بچه های گروه
امروز بعد حدود بیست روز شرمنده خدا و شما شدم

واقعا ببخشید .. :(

[رامـــتین=)]

اقایون اومدم یه تشکر مخلصانه کنم از همدلیتون ، همراهیتون و حضورتون
اقا از اونجایی که عمر نا امیدی در من تاریخ انقضا ش خیلی کوتاهِ الان اومدم بگم بسی شاد و پر انگیزم

و اینکه ما اگه بخواین هتریک کنیم چیکار باید بکنیم .. تیم چجوری میاد بالا الان؟

داداش الون گل ناراحت نباش .. هیچوقت برای شروع دوباره دیر نیست .. بیا که جدول حساسه  و رقابت تنگاتنگ 

---

بعد یه سوال ریز .. اقا دیدم این سیستم پ.پ ها عوض شده الان من نمیتونم پ.پ بدم

3 ساعت لود میکنه اخرشم نمیره .. مسعولین رسیدگی کنن لدفن 

[درخشنده]

بچه های گروه
امروز بعد حدود بیست روز شرمنده خدا و شما شدم

واقعا ببخشید .. :(

داداشی عب نداره....درست میشه....ناراحت نباش...از الان شروع کن تا عید تمیز میمونیم باهم کیف میکنیم....



یکم ترسیدم به خاطر اقا رامتین امروز هم که اینطوری شد....اشکم داشت در میومد کنترل کردم. اونایی که تا الان پاک موندن قوی باشید

اوضاع حساسه....برای من فرقی نداره از گروه دیگه باشه یا از نسیمیا باشن یا اصلا کسایی توی کانون نیستن باشن...

ما هممون یه دشمن داریم و داغونش میکنیم....

از الان تا عید فکر کنم 23 روز مونده....23 روز پاک بودن عالیه....موقع سال تحویل یه افتخار بزرگ داریم....

پارسال که من وضعم خراب بود...دهم فروردین پارسال شروع کرده بودم پاک بشم سه روز بعد یعنی وسط سیزده بدر چنان فشاری بهم اومده 

بود الان یادش میوفتم حالم بد میشه....مخصوصا اینکه توی جمع هم بودم این فکر لعنتی ول نمیکرد...

میخوام امسال عالی باشیم...

این همه مث گذشته ها بودیم و نتیجه نگرفتیم...حالا یه ادم جدید میشیم و همه چیز عوض...به همه ی ارزوهامون میرسیم

موفق باشید

[عاشق فاطمه زهرا]

ان شاءالله...
حقیقتش مشکل من تنها افکار شیطانی و استفاده ی نادرست از اینترنت نیست...
پسری توی محل ما هست که چندین بار قصد سوءاستفاده از من رو داشته و هر از چند گاهی من رو تحریک و دعوت به انجام...میکنه،من هم برای اینکه جلوی خودم رو بگیرم و یک وقت بهش رو ندم،ناچارا خ.ا می کنم...
توروخدا ببخشید که این ماجرا رو گفتم،ولی بدجوری برای من دردسرساز شده...

---

برام دعاکنید که پاک و خوب بشم و بتونم دست هم سن و سالای خودم رو هم بگیرم و بهشون کمک کنم...

بچه ها هیچکی نمی خواد داداش علی ما رو راهنمایی کنه؟

سلام داداش
از من می شنوی هر چه زودتر رابطه ات رو با اون پسره قطع. بهش بی محلی کن و تهدیدش کن که آبروش رو می بری. نمی دونم از خدا بخواه که کمک کنه.
اصلا خ.ا راه درستی نیست. هر دوتای این ها گناه بزرگیه. از این طرف سعی کن خودت رو قوی کنی و از طرف دیگه سعی کن از اون پسره دوری کنی. 
ببین تو برای ترک این گناه هر کاری کنی می ارزه. حتی اگر روز و شبت وقت بذاری. حتی اگه خونه ات رو عوض کنی یا توی محله تون منزوی بشی.
داداش من خیلی خوب درکت می کنم. ولی اصلا به پسره حتی یه ذره هم رو نده. حتی باهاش بد برخورد کن. 

یا علی داداش

---

داداش الون واریور یه یاعلی بگو بلند شو

گروه دریادلان و تمام بچه های کانون عین کوه پشتت وایسادن.

---

آقا این عاشق فاطمه زهرا هم چه رو فرم اومده!
چی زدی داداش؟ بگو ما هم بزنیم شارژ شیم... 

استامینیوفن کودوئین آره داداش

 

 

ایهیم ایهیم ..

سلام 

ما به روغن سوزی افتادیم ؟ جو رو متشنج نکن آقا ؛ قبل بازی جنگ روانی راه انداختین

آواتار جدید مبارکه

ولی این آواتار مشکل داره ها ... کلا گروه تون همه فقط تو کار خرید داور و تقلبید

..

 

علیک سلام 
شما این پل ما رو با یه پل دیگه اشتباه گرفتی. 
بله این جا همون سر پل صراطی هست که می گن. 
هیچ تقلبی هم درکار نیست. 
در ضمن من روی گروهم تعصب دارما :smiley-yell:
به گروه توهین کنی می دم بچه ها با کشتی از روی نیسانت رد بشن 
بله ، همین قدر خشن 

[آرمین]

سلام به همه دلاوران رهروانی

بچه های گروه
امروز بعد حدود بیست روز شرمنده خدا و شما شدم

واقعا ببخشید .. :(

الون جان
یا علی برادر... این سری باید جبران کنی...
دنبال حل مشکلت باش... یادت باشه تا مشکلو پیدا نکنی، نمی تونی حلش کنی... 

ان شاءالله...
حقیقتش مشکل من تنها افکار شیطانی و استفاده ی نادرست از اینترنت نیست...
پسری توی محل ما هست که چندین بار قصد سوءاستفاده از من رو داشته و هر از چند گاهی من رو تحریک و دعوت به انجام...میکنه،من هم برای اینکه جلوی خودم رو بگیرم و یک وقت بهش رو ندم،ناچارا خ.ا می کنم...
توروخدا ببخشید که این ماجرا رو گفتم،ولی بدجوری برای من دردسرساز شده...

آفرین که گفتی داداش...
می دونم چه شرایط بدی داری... ولی همون طور که عاشق فاطمه زهرا گفت باید جلوش وایسی... خیلی قاطع و محکم...
اصلا بهش رو نده... حتا ذره ای نذار ذهنت درگیرش شه...
از هیچی هم نترس... می خواد چی کار کنه مثلاً؟

اگه تصمیم تو یه تصمیم جدی باشه...
مطمئن باش از هر دوی این قضایا به خیر و سلامت عبور می کنی... 

سلام بر یار موافق و رفیق همراه
فدای تو
تحریم؟ اینجا قطعه ای از آسمونه بوی خدا میاد اینجا مگه آسمون رو میشه تحریم کرد؟!
نه من در سنگر دیگه ای مشغول نبرد بودم.به کانون هم سر میزدم و پستها رو میخوندم.
خیلی وقت بوده که اینقدر خوب نبودم الحمدالله...اوضاع هم خدا رو شکر خوبه

هیچ چی بهتر از خوب بودن حال و احوالت نمی تونست دل ما رو این قدر شاد کنه...
خدا رو شکر که اوضاع خوبه...

چند تا تجربه برامون بگو ببینیم... 
هزینه اش رو هم میگم بابابزرگ حساب کنه... مایه داره خفن... 

..........

ماشالله به داداش استامینوفنی عاشق جان...  
ماشالله به مجاهد عزیز...
ماشالله به داداش درخشنده...
ماشالله به رامتین جان...
ای ول به همگی... 

[Alireza 68]

سلام

علی جان مسیرتو عوض کن چهار بار مخالفت که نشون بدی اونم کم کم خودشو جمع و جور میکنه

توی جایی که احتمال گناه میدی نمون

الون واریور عزیز این سری خیلی خوب از چسش بر اومدی رمز موفقیتتو بهمون میگی؟

اقا میدونین یکی از دلایلی که من هنوز نتونستم زن بگیرم چیه؟ اینه که ارمین همش از جیب من میبخشه همین میشه پول نمیونم جمع کنم زن بگیرم

خداروشکر دیروز امروز پاک

[قاصدک]

بچه های گروه ما کجایین

مشهدیییییییی

خدا قوت رفتی حرم ما رو هم از یاد نبر

توووووواب

کجایییییییی؟؟؟بیا خودتو نشون بده بقیه گروه ها بترسن

محمممممممد

بیا بگو که چقدر روز های پاکی داری تا بقیه حساب کار دستشون بیاد

سووورد

کوچیکتیم سر گروه....

[همساده]

سلام علی خیلی فکر کردم چی بگم راجع به حرفی که زدی چون از روی دو سه تا خط نوشته سخته نسخه پیچید واسه کسی و مشورت داد.فقط تجربه خودم رو میگم.
ابتدایی بودم بچه زرنگ مدرسه معلما هوامو داشتن.بابامم مقید بود بچه هاش خوش پوش باشن.خوب این باعث حس حسادت بچه های تنبل و عمدتا فقیر نشین مدرسه ما میشد.
وضع فرهنگ بسیار افتضاح بود همه از خانواده هایی میومدن که مشکل داشتن.بچه ها به شدت بی اخلاق بودن.سرگرمیشون این بود که با هم شوخی های جنسی میکردن.
یه روز داشتم از مدرسه میومدم شاید دوم دبستان بودم.یه سکه هم کف دستم بود خواستم باهاش راحت حلقوم بخرم.یهو شرورترین و پرزورترین بچه مدرسه یه شوخی جنسی باهام کرد.واسه اونا طبیعی بود ولی واسه من نه من خشکم زد پولم از مشتم افتاد شروع کردم هرچی فحش خواهر مادر بلد بودم دادم به این پسره و تا پاهام قدرت داشت فرار کردم که نگیرتم.
بعدش اومدم خونه سریع رفتم سراغ داداش بزرگم بردمش سراغ اون پسره.پسره گفت اشتباه کرده بابا فکر کرده من دوستشم و این حرفا.البته شدت عمل برادرم خیلی کم بود.یه خرده ترسوست برادرم.ولی خب اون عکس العمل قوی و اینکه به داداشم گفتم باعث شد خاطره بد نمونه واسم.
یه بارم تو مدرسه یهو دیدم پنج تا از اون بچه شرها اومدن رو به روم دارن تهدید جنسی میکنن.منم با اینکه میدونستم ناظمی داریم که بفهمه کسی ازمدرسه خارج شده شهیدش میکنه از مدرسه فرار کردم رفتم خونه و گفتم دیگه مدرسه نمیرم.با مادرم اومدیم مدرسه ناظم اول اونا رو زد البته مادرمم که رفت تا میخوردم منم زد که چرا اول به خودش نگفتم.
من نمیدونم چطور میخوای برخورد کنی.
حالا شاید من خیلی افراطی بودم.چون خیلی بچه بودم و اونا هم خیلی شر بودن شاید چاره ای نداشتم.
ولی اینو مطمئنم علی اینجا دنیاییه هر چقدر خم بشی راضی نمیشن مردم باید قشنگ از وسط بشکنی و تا بشی شاید راضی بشن.
علی فقط منفعل نباش.

[ali123]

سلام علی خیلی فکر کردم چی بگم راجع به حرفی که زدی چون از روی دو سه تا خط نوشته سخته نسخه پیچید واسه کسی و مشورت داد.فقط تجربه خودم رو میگم.
ابتدایی بودم بچه زرنگ مدرسه معلما هوامو داشتن.بابامم مقید بود بچه هاش خوش پوش باشن.خوب این باعث حس حسادت بچه های تنبل و عمدتا فقیر نشین مدرسه ما میشد.
وضع فرهنگ بسیار افتضاح بود همه از خانواده هایی میومدن که مشکل داشتن.بچه ها به شدت بی اخلاق بودن.سرگرمیشون این بود که با هم شوخی های جنسی میکردن.
یه روز داشتم از مدرسه میومدم شاید دوم دبستان بودم.یه سکه هم کف دستم بود خواستم باهاش راحت حلقوم بخرم.یهو شرورترین و پرزورترین بچه مدرسه یه شوخی جنسی باهام کرد.واسه اونا طبیعی بود ولی واسه من نه من خشکم زد پولم از مشتم افتاد شروع کردم هرچی فحش خواهر مادر بلد بودم دادم به این پسره و تا پاهام قدرت داشت فرار کردم که نگیرتم.
بعدش اومدم خونه سریع رفتم سراغ داداش بزرگم بردمش سراغ اون پسره.پسره گفت اشتباه کرده بابا فکر کرده من دوستشم و این حرفا.البته شدت عمل برادرم خیلی کم بود.یه خرده ترسوست برادرم.ولی خب اون عکس العمل قوی و اینکه به داداشم گفتم باعث شد خاطره بد نمونه واسم.
یه بارم تو مدرسه یهو دیدم پنج تا از اون بچه شرها اومدن رو به روم دارن تهدید جنسی میکنن.منم با اینکه میدونستم ناظمی داریم که بفهمه کسی ازمدرسه خارج شده شهیدش میکنه از مدرسه فرار کردم رفتم خونه و گفتم دیگه مدرسه نمیرم.با مادرم اومدیم مدرسه ناظم اول اونا رو زد البته مادرمم که رفت تا میخوردم منم زد که چرا اول به خودش نگفتم.
من نمیدونم چطور میخوای برخورد کنی.
حالا شاید من خیلی افراطی بودم.چون خیلی بچه بودم و اونا هم خیلی شر بودن شاید چاره ای نداشتم.
ولی اینو مطمئنم علی اینجا دنیاییه هر چقدر خم بشی راضی نمیشن مردم باید قشنگ از وسط بشکنی و تا بشی شاید راضی بشن.
علی فقط منفعل نباش.

سلام

ممنون همساده جان که بهم کمک کردی و تجربیاتت رو در اختیارم گذاشتی،قطعا بهش رو نمیدم و از خودم یک مرد به تمام معنا میسازم که هیچ احدی جرات نداشته باشه به من پیشنهاد جنسی بده.

---

سلام

علی جان مسیرتو عوض کن چهار بار مخالفت که نشون بدی اونم کم کم خودشو جمع و جور میکنه

توی جایی که احتمال گناه میدی نمون

الون واریور عزیز این سری خیلی خوب از چسش بر اومدی رمز موفقیتتو بهمون میگی؟

اقا میدونین یکی از دلایلی که من هنوز نتونستم زن بگیرم چیه؟ اینه که ارمین همش از جیب من میبخشه همین میشه پول نمیونم جمع کنم زن بگیرم

خداروشکر دیروز امروز پاک

سلام علیرضا.

چشم داداش،دعامون کن.

---

الحمدلله الآن توی چهارمین روز پاکی هستم،دعا کنید همینطور ادامه بدم.

---

سلام به همه دلاوران رهروانی

بچه های گروه
امروز بعد حدود بیست روز شرمنده خدا و شما شدم

واقعا ببخشید .. :(

الون جان
یا علی برادر... این سری باید جبران کنی...
دنبال حل مشکلت باش... یادت باشه تا مشکلو پیدا نکنی، نمی تونی حلش کنی... 

ان شاءالله...
حقیقتش مشکل من تنها افکار شیطانی و استفاده ی نادرست از اینترنت نیست...
پسری توی محل ما هست که چندین بار قصد سوءاستفاده از من رو داشته و هر از چند گاهی من رو تحریک و دعوت به انجام...میکنه،من هم برای اینکه جلوی خودم رو بگیرم و یک وقت بهش رو ندم،ناچارا خ.ا می کنم...
توروخدا ببخشید که این ماجرا رو گفتم،ولی بدجوری برای من دردسرساز شده...

آفرین که گفتی داداش...
می دونم چه شرایط بدی داری... ولی همون طور که عاشق فاطمه زهرا گفت باید جلوش وایسی... خیلی قاطع و محکم...
اصلا بهش رو نده... حتا ذره ای نذار ذهنت درگیرش شه...
از هیچی هم نترس... می خواد چی کار کنه مثلاً؟

اگه تصمیم تو یه تصمیم جدی باشه...
مطمئن باش از هر دوی این قضایا به خیر و سلامت عبور می کنی... 

سلام بر یار موافق و رفیق همراه
فدای تو
تحریم؟ اینجا قطعه ای از آسمونه بوی خدا میاد اینجا مگه آسمون رو میشه تحریم کرد؟!
نه من در سنگر دیگه ای مشغول نبرد بودم.به کانون هم سر میزدم و پستها رو میخوندم.
خیلی وقت بوده که اینقدر خوب نبودم الحمدالله...اوضاع هم خدا رو شکر خوبه

هیچ چی بهتر از خوب بودن حال و احوالت نمی تونست دل ما رو این قدر شاد کنه...
خدا رو شکر که اوضاع خوبه...

چند تا تجربه برامون بگو ببینیم... 
هزینه اش رو هم میگم بابابزرگ حساب کنه... مایه داره خفن... 

..........

ماشالله به داداش استامینوفنی عاشق جان...  
ماشالله به مجاهد عزیز...
ماشالله به داداش درخشنده...
ماشالله به رامتین جان...
ای ول به همگی... 

التماس دعا داداش.

---

ان شاءالله...
حقیقتش مشکل من تنها افکار شیطانی و استفاده ی نادرست از اینترنت نیست...
پسری توی محل ما هست که چندین بار قصد سوءاستفاده از من رو داشته و هر از چند گاهی من رو تحریک و دعوت به انجام...میکنه،من هم برای اینکه جلوی خودم رو بگیرم و یک وقت بهش رو ندم،ناچارا خ.ا می کنم...
توروخدا ببخشید که این ماجرا رو گفتم،ولی بدجوری برای من دردسرساز شده...

---

برام دعاکنید که پاک و خوب بشم و بتونم دست هم سن و سالای خودم رو هم بگیرم و بهشون کمک کنم...

بچه ها هیچکی نمی خواد داداش علی ما رو راهنمایی کنه؟

سلام داداش
از من می شنوی هر چه زودتر رابطه ات رو با اون پسره قطع. بهش بی محلی کن و تهدیدش کن که آبروش رو می بری. نمی دونم از خدا بخواه که کمک کنه.
اصلا خ.ا راه درستی نیست. هر دوتای این ها گناه بزرگیه. از این طرف سعی کن خودت رو قوی کنی و از طرف دیگه سعی کن از اون پسره دوری کنی. 
ببین تو برای ترک این گناه هر کاری کنی می ارزه. حتی اگر روز و شبت وقت بذاری. حتی اگه خونه ات رو عوض کنی یا توی محله تون منزوی بشی.
داداش من خیلی خوب درکت می کنم. ولی اصلا به پسره حتی یه ذره هم رو نده. حتی باهاش بد برخورد کن. 

یا علی داداش

---

داداش الون واریور یه یاعلی بگو بلند شو

گروه دریادلان و تمام بچه های کانون عین کوه پشتت وایسادن.

---

آقا این عاشق فاطمه زهرا هم چه رو فرم اومده!
چی زدی داداش؟ بگو ما هم بزنیم شارژ شیم... 

استامینیوفن کودوئین آره داداش

 

 

ایهیم ایهیم ..

سلام 

ما به روغن سوزی افتادیم ؟ جو رو متشنج نکن آقا ؛ قبل بازی جنگ روانی راه انداختین

آواتار جدید مبارکه

ولی این آواتار مشکل داره ها ... کلا گروه تون همه فقط تو کار خرید داور و تقلبید

..

 

علیک سلام 
شما این پل ما رو با یه پل دیگه اشتباه گرفتی. 
بله این جا همون سر پل صراطی هست که می گن. 
هیچ تقلبی هم درکار نیست. 
در ضمن من روی گروهم تعصب دارما :smiley-yell:
به گروه توهین کنی می دم بچه ها با کشتی از روی نیسانت رد بشن 
بله ، همین قدر خشن 

سلام عاشق فاطمه زهرا

من دارم تمام سعی ام رو می کنم که خوب بشم،تو هم من رو دعاکن.

[Alone WarrioR]

بچه ها همگی دستتون درد نکنه واقها بخاطر حمایت

دوباره شروع میکنم

همه با همه به سوی پاکی

یا علی

[عاشق فاطمه زهرا]

خب بالاخره جمعه رسید.

آقا کجا باید اعلام وضعیت کنیم؟

[مُحب]

اومدیم بعد از مدتی ی پستی بزنیم تو هیچ تاپیکی بحثی باز نبود.
قدیمیا سلام
جدیدیا سلام
همساده سلام (منو یادت میاد)خیلی دوست دارم هرچند اعصابتو ریخته بودم به هم

[همساده]

اومدیم بعد از مدتی ی پستی بزنیم تو هیچ تاپیکی بحثی باز نبود.
قدیمیا سلام
جدیدیا سلام
همساده سلام (منو یادت میاد)خیلی دوست دارم هرچند اعصابتو ریخته بودم به هم

سلام
نه یادم نمیاد شما رو کی اعصاب منو به هم ریختین شما(الکی مثلا من آلزایمر دارم).
منم خیلی دوستت دارم به قول برادر زاده م یه عااااالمه.
رفاقت همچنان باقیست...

[احسان،]

سلاااام

احسان از گروه عاشقان پاک ، وضعیت خود را سبزززز اعلام می نماید

هوووووووورا

Sent from my GT-I9100 using Tapatalk

[آرمین]

درود بر شما رهروانی ها...
درود بر محب عزیز...

خوبی محب جان؟
شما هم کانونو تحریم کردی که...  
این چه وضعشه خو؟ 

خب بالاخره جمعه رسید.

آقا کجا باید اعلام وضعیت کنیم؟

اعلام وضعیت تو همین تاپیکه داداش... 
اول از همه هم خودم:

این هفته خدا رو هزار مرتبه شکر سبز سبز... 

هم گروهی ها رامین، من می توانم، حبیب، مهدی بدویین بیاین ببینم... 
غیر هم گروهی ها بدویین ببینم... 

پ.ن: ظاهرا داش احسان جلوی ما رو زد... دوم شدم من... 
ماشالله به احسان....