امتیاز موضوع:
  • 18 رأی - میانگین امتیازات: 4.67
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
موضوع بسته شده است 

آرشیو گروه "رهروان پاکی" (گروه آقایان) (غیر فعال)

من م یه گزارش بدم
شاید یه فرجی بشه این بار تا جلوتر ها پیش برم

از نظر شِشمی یا همون چشمی دو روز نگاه داشته ام
به صورت کلی هم، 9 روزه پاک م

ببینم این بار چه قدر می تونم تحمل کنم و نرم سراغ پ*و*ر....
برا من همیشه از همین شروع شده
باید جان کند در مقابل این تمناهای بی اصالت
53
 سپاس شده توسط
[dir=rtl]سلام 
آقا ما دیشب و امروز صبح رو پاک موندیم ، با کلی مصیبت.
پستای همتون رو هم خوندم. این شعر رو هم تقدیم به شما خوبان ، مخصوصا همساده عزیز 

که می فهمم چی می گه اما نمی دونم من چی بگم در این مورد .

شب تاریک و ره باریک و من مست

قدح از دست ما افتاد و نشکست

نگه دارنده اش نیکو نگه داشت

و گرنه صد قدح نفتاده بشکست

 [/dir][dir=rtl] [/dir]
آرمین داداش میشه بگی وسواس فکری یعنی چی؟یکی از دوستان هم درد همش تو مشارکتاش میگفت وسواس فکری داره ولی من آخرشم نفهمیدم چی هست این وسواس فکری؟
آرمین داداش باورت میشه این بنده خدا بخاطر خوردن دارو پوکی استخوان و یه چندتا بیماری دیگه گرفته بود؟ولی وقتی شروع کرد به کار کردن درباره شهوت میگفت اوضاع خیلی بهتر شده از روانشناس و دارو خیلی براش یهتر بوده
منم مثه داداشایه گلم نمیدانم و عاشق امروز رو به هر بدبختی بود پاک موندم تا الان خدا رو سپاس میکنم واسه اینکه مراقبمه و دوستان خوبی مثه شما دارم به قول داداش نمیدانم باید جان کند در مقابل این تمناهای بی اصالت(لایک داره جمله!) البته به اعتقاد همساده این جان کندن تا وقتی هستش که یاد بگیریم چطور برخورد کنیم در مقابل شهوت.من یه چیزی رو مطمئنم ما اگه حالمون بد میشه این یه فرآینده و یه اتفاق آنی نیست ما باید اون اتفاقات رو بشناسیم و بلافاصله با ابزار مناسب باهاش رفتار کنیم.که اینقدر حال خرابی نکشیم.ما در مرحله آموزشیم فعلا

خوب طبق قولی که داده بودم یه کم راجع به اعتیادجنسی مینویسمخواستم تو شبانه روزی بنویسم ولی عشق است رهروان از این به بعد مشارکت و پستهای مفید من فقط تو رهروان(ولی خودمونیم جنگجویان خیلی با حالاتره اسمش انرژیک تره با اون گروه پسرونه دخترونه که قاطی شدیم اسممون عوض شد یه کم لطیف تر شد البته این حسه منه ها.)

جنبه های عمومی اعتیاد
تجربیات ما سه جنبه از وضعیت ما یعنی" ناگیرایی،خودداری و خماری"را که به طور معمول مشخص کننده انواع اعتیاد هستند،نشان میدهد.اگر فردی یکی از این سه پدیده را در زمینه هایی از زندگی تجربه کرده باشد،عموما عنوان یک معتاد شناخته میشود.وقتی ما این معیار را موردخودمان کار میگیریم،تشخیص میدهیم به شهوت،سکس رابطه جنسی یا گونه ای از  اینها معتاد هستیم.
ناگیرایی(tolerance)
 وازه ناگیرایی اشاره دارد به گرایش فرد برای هموار کردن مقدار بیشتری از دارو یا فعالیت اعتیادگونه برخود.در این روند فرد از  مصرف لذت کمتری میبرد و در نتیجه برای حفظ تاثیر دلخواه و تجربه دوباره لذت آن ،نیاز به افزایش میزان فعالیت اعتیادگونه  دارد.در مورد اعتیاد به چیزی غیر از مواد مخدر ناگیرایی به معنای افزایش میزان نیاز به  اشتغال فکری،تعاملات و فعالیتهای اعتیاد گونه است که البته با اثرات کمتر و کمتر این عوامل همراه میباشد. بطور خلاصه ما هر چه بیشتر به دارویمان پناه میبریم،لذت و رضایت کمتری کسب میکنیم. وقتی ما میبینیم که چگونه شهوت و فعالیتهای جنسی مان در طول سالیان روند تصاعدی را طی کرده است،متوجه میشویم که چگونه این موارد درباره ما صدق میکند و اینکه چگونه این مرزها یکی پس از دیگری هم در فکرما و هم در رفتارمان شکسته شد.به عنوان مثال خیال پردازیهای اولیه توام با خود ارضایی های تفننی،درابتدا برای ما کافی بودند. ولی ما به تدریج به جستجوی نمونه هایی قویتر و موثرتر پرداختیم و اگر به تصاویر وابسته بودیم،به تدریج خود را در حال جستجوی تصاویر هرزه تر یافتیم. اگر با یک قرار عاشقانه شروع کردیم،کارمان به روابط بی بندو بار و هرزه  بیشتری کشیده شد. استفاده از خیالپردازی به انجام آن در انظار عمومی تبدیل شد.ما به مقدار بیشتر و بیشتری از دارویمان نیاز پیدا کردیم.

ادامه دارد...



شايد خوشبختي همين باشد
كه با خودت نگويي :
كاش جايِ ديگري بودم
كارِ ديگري داشتم
يك آدمِ ديگري بودم ... !

53 عاقبتت بخیر همسفر 53
 داداش همساده تعریف علمیش رو نمی دونم...
ولی در مورد خودم می تونم بگم...

تمام طول روز افکار مختلف به ذهنم هجوم میارن...
مدام آنالیز و تجزیه و تحلیل شون می کنم...
در مورد یه موضوع مشخص تو طول روز ممکنه 20 بار فکر کنم!

در یک کلام
آرامش فکری ندارم... مدام درگیرم با خودم و افکارم...

خیلی دارم لطمه می بینم از بابتش...
ولی درست نمیشه این لعنتی... 53258zu2qvp1d9v
جکی چان:
萨拉姆如一个巴拉姆萨拉萨拉姆如姆如何拉明

 سپاس شده توسط
[dir=rtl]سلام آرمین حان
اگر اهل کتاب خوندنی از حال بد به حال خوب دکتر برنز رو بخون(ی قسمتاییش که ب کارت می خوره]
کلا گوشه ذهنت باشه ی بار ی جایی اگر اسیر شدی بخون 1
حدود دو ساعت طول می کشه تا رفع نیاز کنی ازش

ولی
کلا سعی کن بنویسی تا ذهنت خلوت شه
تجربه شخصیه منه ک فکر مزاحم یا روی کاغذه یا نو ذهن[/dir]
سلام رهروانی ها . دریل هستم هفته ای که گذشت رو سبز اعلام میکنم و دور بعد مسابقه گروهی ما رو هم بنویسید.
اقا من چند وقت پیش یه پست زدم گفتم که از کسی خوشم اومده طوری که خوابش رو هم دیدم و از روی هوس تمایل جنسی هم نبود ولی نمیدونستم بهش بگم یا نه چون ترسیدم لطمه به پاکیم بخوره و... خلاصه بیخیالش شدیم تا اینکه امروز فهمیدم تازگی با یکی از دوستام اشنا شدن و با همن اول کلی ناراحت شدم که من الان باید جای فلانی میبودم . اما قضیه به همین جا ختم نشد ویک کیس دیگر هم الان وجود داره که نمیدونم چه کار کنم ؟ اخه تا حالا باجنس مخالفم رابطه نداشتم و اگر هم الان دارم رو این قضیه مانور میدم بیشتر به خاطر کنجکاویه و اینکه میتونه تجربه جدیدی باشه. من الان حدود 58 روز پاکی دارم و به هیچ وجه نمیخام این روزا خراب بشن از طرفی میخام تو رابطه دوستی با جنس مخالف تجربه داشته باشم چون به نظرم ادم باید همه چیزو تو زندگیش تجربه کنه . بیشتر هم دنبال جنبه فان قضیه هستم و نه چیز دیگه ای و معتقدم اینجور روابط باید در چارچوب مشخصی باشه تا کسی هم لطمه نخوره . به نظرتون چه کار کنم این قضیه رو ؟ بیخیال شم یا اینکه از تنهایی در بیام؟
ببخشی اگه جای این حرفا اینجا نبود.
سلام بچه ها
خوب باشید
4fvfcja

سه روزه چشام رو نگه داشته ام.
ده روز هم هست که پاک م.
تا خدا چه بخواهد ...

عصری یه فرصتی دست داد، رفتم حموم بعدِ سه چهار روز!؟
آخه وقت نشده بود
شوخ از خود باز نمودیم و محاسن بریختیم
بعد هم عطری زدیم به خود
تمیزی هم حس خوبی ه ها
53
 
دریل جان حستو درک میکنم
ولی به اینا توجه کن:
1. اگه بخوای این رابطه رو تجربه کنی ممکنه بعد نتونی ازش رهایی پیدا کنی و حتی بعد بیشتر از اون رو بخواى
2. حیف نیست وقتی نسبت به یک گناهی معصوم هستی خودتو بندازی تو اون گناه؟

آرمین جان نمیتونی یه سر به یه روانشناس بزنی؟
البته منم فک کنم تاحدی این مشکلو داشتم و هنوز داشته باشم
خیلی بده چون واقعا آدمو عذاب میده، فک کنم سردردامم اکثرا بخاطر همین باشه

داداش همساده راس میگه ها، جنگجویان باحالتر بود
آدم حس نبرد بهش دست میده1

امیدوارم همگی پاک باشیم
نقل قول:  سلام رهروانی ها . دریل هستم هفته ای که گذشت رو سبز اعلام میکنم و دور بعد مسابقه گروهی ما رو هم بنویسید.
اقا من چند وقت پیش یه پست زدم گفتم که از کسی خوشم اومده طوری که خوابش رو هم دیدم و از روی هوس تمایل جنسی هم نبود ولی نمیدونستم بهش بگم یا نه چون ترسیدم لطمه به پاکیم بخوره و... خلاصه بیخیالش شدیم تا اینکه امروز فهمیدم تازگی با یکی از دوستام اشنا شدن و با همن اول کلی ناراحت شدم که من الان باید جای فلانی میبودم . اما قضیه به همین جا ختم نشد ویک کیس دیگر هم الان وجود داره که نمیدونم چه کار کنم ؟ اخه تا حالا باجنس مخالفم رابطه نداشتم و اگر هم الان دارم رو این قضیه مانور میدم بیشتر به خاطر کنجکاویه و اینکه میتونه تجربه جدیدی باشه. من الان حدود 58 روز پاکی دارم و به هیچ وجه نمیخام این روزا خراب بشن از طرفی میخام تو رابطه دوستی با جنس مخالف تجربه داشته باشم چون به نظرم ادم باید همه چیزو تو زندگیش تجربه کنه . بیشتر هم دنبال جنبه فان قضیه هستم و نه چیز دیگه ای و معتقدم اینجور روابط باید در چارچوب مشخصی باشه تا کسی هم لطمه نخوره . به نظرتون چه کار کنم این قضیه رو ؟ بیخیال شم یا اینکه از تنهایی در بیام؟
ببخشی اگه جای این حرفا اینجا نبود.[/align]  


[align=right]
اقای دریل این سوالتونو باید اقای همساده جواب بده.

مث این میمونه که ندونی خودارضایی چیه بعدش بیای بگی کنجکاوم بدونم چطوریه

میخوام از تجربم بگم...(اصلا دلم نمیخواد  بچه ها اینجا در موردم فکر بد بکنن...من اونکاره نیستم) من ادمیم که حتی یه فحش ناجور به 

کسی ندادم....کسی رو میبینم تو خیابون به دختر مردم تیکه میندازه میزنم فکشو خورد میکنم اعصابم خورد میشه بدجور

یه وبلاگ قبلا داشتم چنتا دوست هم داشتم از جنس مخالف هم توش بود.. همینطوری الکی الکی با یکیشون رابطم نزدیکتر شد

منم خیالم راحت بود که با اس ام اس و اینا دستم بهش نمیخوره و بد نیست...

اولش خوب بود...برام فرقی نداشت از نزدیک ببینمش یا فقط با گوشی باشه(شاید بعضیا به اینجور رابطه ها بخندن) چند ماه اول عالی بود

بعدش یواش  یواش حرفامون عوض شد...خیلی پررو شده بودیم!!! از همونجا حس عذاب وجدان هم بهش اضافه شد...چون تا اون موقع

اصلا ازون حرفا نزده بودم

خودمو میذاشتم جای داداشش خجالت میکشیدم از کارم.

مثل همه اولش گفتیم : ببینیم چیه!!! کاری نمیکنیم که!!! اقا طوریمون نمیشه نترس!

رابطه ی عشقیمون شد رابطه ی بی ادبی ...بعد از یک سال فهمیدم چه غلطی کردم!حالا میخواستم بیخیالش بشم نمیشد چون دلم نمیومد

اذیتش کنم...

یه بار هم از نزدیک هم ندیدمش ولی خیلی بد وابسته شده بودم...خدا میدونه اگه رابطه فیزیکی داشتیم چه بلایی سرم میومد

دلم برای تنهای خودم تنگ شده بود!!! همه ی تنهاییام شرف داشتن به این رابطه ی کثیف! بعد از یه سال تونستم ازش جدا بشم

کلی از خدا خواستم منو ببخشه...طرف اس ام اس میداد میگفت خدا نمیبخشت..خدا لعنتت کنه...هر روز داغون بودم

یک سال طول کشید تا شروعش کنم یک سال هم طول کشید تمومش کنم

اخراش اقا عطای کانون کمکم کرد تا کلا بیخیالش بشم خداروشکر تا الان هیچ مشکلی نبوده...

میبینم تنهایی خیلی خیلی کیفش بیشتره....کارم شده بود همش ازش بخوام منو ببخشه که وابستش کردم و تنهاش گذاشتم! 

اکثر رابطه ها همون یه ماه اول تموم میشن...اگه بیشتر بشه به جاهای ناجور کشیده میشه چه بخوای چه نخوای....

وقتی به صورت قطعی خواستی باهاش ازدواج کنی برو جلو موفق هم باشیKhansariha (8)

الان تو پاکی و اون دوستت که باهاش رابطه رو شروع کرده داره وجود خودشو سیاه میکنه...

احساس رو تنهایی هم میشه داشت...قبلا فکر میکردم احساس یعنی دو نفر باهم لاو بترکونن ولی حالا وقتی حتی میرم تو خیابون

باد میخوره تو صورتم مخصوصا خیابون ولیعصر(درازترین خیابون تهران که کناره هاش درخت داره) بهترین حس رو دارم....

دیدی میگن هوا دو نفرست؟! برای من همیشه هوا یه نفرست...وقتی هم دو نفره میشه که اون طرف خانومم باشه نه دوستم...

دوستانی هم که میگن اون تلفنی بوده این یکی فیس تو فیسه رومون نمیشه و رابطه تمیز میمونه اما اینا همش اشتباست

حتی رابطه ایی که دو طرف همدیگرو میبینن زودتر داغون میکنه ...همه یه جورایی قبل ازدواجشون یه رابطه ی این مدلی اما از نوع 

خوبش دارن پس نگران نباش...دوره ی نامزدی و اینارو برا چی گذاشتن؟ 4fvfcja

موفق باشی

---------------

اقا من میتونم یه لینک از یه سایت دیگه ایی بزارم در مورد همین دوستی ها و تجربیات بقیه که ایشون استفاده کنن؟
 سپاس شده توسط
داداش درخشنده به خوب نکته ای اشاره کرد:
[qute]
خودمو میذاشتم جای داداشش خجالت میکشیدم از کارم
[/qute]

منم یکی از دلایلی که با کسی دوست نشدم همین بود
چون خواهر داشتم نمیخواستم کسی با خواهرم دوست بشه
سلام . اقا sword مرسی از راهنمایی خوبت. خودم هم احساس خوبی نسبت به این رابطه ها ندارم ولی نمیدونم چرا دوست دارم تجربش کنم یه حسی بهم میگه خودم گناه دارم چون پس فردا که بخام زن بگیرم از کجا بدونم زن ایندم پاک بوده یا نه، در صورتی که خودم پاک بودم. پس دوست دارم اگه پاک میمونم زن ایندم هم تو گذشتش پاک بوده باشه چون در غیر اینصورت یه جورایی ظلم به من میشه که پاک بودم.ولی نمیشه که فهمید باکسی بوده یا نه!!
منظورم رو متوجه شدید؟
اقای دریل خدا خودش میگه زنان و مردان پاک برای همن (یه چنین معنی ایی داشت) حالا خیلی مهمه که خانومه قبلا چکار کرده؟

مهم الانشه....

خب منم یه زمانی معتاد خودارضایی بودم یعنی باید بگیم همسر ایندم بهش ظلم میشه که با من ازدواج میکنه؟

حالا شما میخوایید محکم کاری کنید برید گناه کنید که سرتون کلاه نره؟4fvfcja (شوخی میکنما) شما پاک باشید خدا هواتونو داره...حتی اگه خدا 

اینجا بهمون توجه نکنه اونور هوامونو به خاطر خوبیهامون داره
نقل قول:  
سلام آرمین حان
اگر اهل کتاب خوندنی از حال بد به حال خوب دکتر برنز رو بخون(ی قسمتاییش که ب کارت می خوره]
کلا گوشه ذهنت باشه ی بار ی جایی اگر اسیر شدی بخون [تصویر:  1.gif]
حدود دو ساعت طول می کشه تا رفع نیاز کنی ازش
سلام
مرسی محب جان... اتفاقا این کتاب رو دارم من...
راستش اولاش رو خوندم... اون قدر غلط املایی داشت دلمو زد! 22
شنیدم یه ترجمه دیگه هم هست... از مهدی قراچه داغی... اون خوبه...

خودت خوندی این کتاب رو؟ کدوم بخشش رو باید بخونم؟ همشو؟ 42

.
نقل قول: آرمین جان نمیتونی یه سر به یه روانشناس بزنی؟ 
داداش همین الانم پیش روان شناس میرم...
البته نه اختصاصاً واسه این موضوع... واسه خیلی چیزا!

تو یه سری چیزها جواب داده... تو یه سری چیزا نه...
فکر کنم نیاز به زمان بیشتری داشته باشم واسه حل شون...

یه سری تغییر باید تو زندگیم به وجود بیاد تا یه سری مشکلاتم حل شه...
وقتی زندگیم همینیه که هست، نتیجه ای هم که می گیرم، همینه که هست... 53258zu2qvp1d9v
.

نقل قول: اقا من میتونم یه لینک از یه سایت دیگه ایی بزارم در مورد همین دوستی ها و تجربیات بقیه که ایشون استفاده کنن؟   
داداش اگه سایت مفیدیه چرا که نه... مشکلی نیست...  Khansariha (18)
جکی چان:
萨拉姆如一个巴拉姆萨拉萨拉姆如姆如何拉明

 سپاس شده توسط
[dir=rtl]سلام 
اون جمله ای که داداش درخشنده قرمزش کرده ، دقیقا جمله ای هست که من رو توی این منجلاب کشونده. یعنی این جمله "چون به نظرم ادم باید همه چیزو تو زندگیش تجربه کنه "

همین کنجکاوی بی مورد باعث شد که من به سمت سایت های ... کشیده بشم که ببینم چه خبره؟ اصلا چه شکلی هستن این سایتا؟ ولی بعدش که آدم یه پک بزنه ، یقه اش رو می گیرن می گن بیا تو! اومدنت با خودت بوده ، دیگه رفتنت دست خودت نیست. 
همین این کنجکاوی بی مورد من رو بدبخت کرده ، همین ترس از این که نکنه من یه لذتی رو تجربه نکنم و از دنیا برم. عاشق بدبخت ، عاشق بدخت. بکش ، بکش که تمام این بلاها رو خودت سر خودت آوردی.
چند روزی هست که وسوسه ولم نمی کنه. هرچی تصویر زشت که از بچگی دیدم و ندیدم ، شب قبل از خواب جلو چشمم رژه می رن و من رو صدا می کنم.  

می دونم این که تا همین جا هم که دووم آوردم به خاطر دعاییه که تو مراسم فاطمیه سوم فروردین کردم. و گرنه من مردش نیستم.
 [/dir]
 سپاس شده توسط
منم یه روز به این جمله اعتقاد داشتم... اما الان نه...
همین یک بار تجربه کردن هاست که آدم رو بدبخت می کنه...

داداش عاشق یکی از بچه ها وقتی تصویرهای بد میومد سراغش، از روش بمباران استفاده می کرد...
می گفت به محض اینکه این تصویرها میومد تو ذهنم، به سبک بمباران بهشون حمله می کردم و نابودشون می کردم...
تو هم امتحان کن ببین جواب میده؟

یکی دیگه هم می گفت تصویرهای خوبی که دوستشون دارم رو جایگزین می کنم...
به محض اومدن یه تصویر بد، یه تصویر خوب جاش میذارم...

یکی دیگه هم می گفت ذکر قبل از خواب بهترین راهکارشه...
همین که خدا رو صدا بزنی، به فریادت میرسه و نجاتت میده...

امیدوارم هر چی زودتر از دست این وسوسه ها راحت شی... Khansariha (18)
جکی چان:
萨拉姆如一个巴拉姆萨拉萨拉姆如姆如何拉明

 سپاس شده توسط

موضوعات مرتبط با این موضوع...
موضوع / نویسنده
آخرین ارسال


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 2 مهمان