امتیاز موضوع:
  • 18 رأی - میانگین امتیازات: 4.67
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
موضوع بسته شده است 

آرشیو گروه "رهروان پاکی" (گروه آقایان) (غیر فعال)

سلام 
منم پاکم ولی نمیدونم چرا صلوات یادم میره1276746pa51mbeg8jSmiley-talk00242
[تصویر:  05_blue.png]
:16:
امیدوارم مثل حنا با مسولیت؛ مثل کزت صبور؛ مثل ممول مهربون، مثل جودی شاد و سر زنده؛ و مثل سیندرلا خوشبخت باشید!fiestafiesta
سلام بچه ها به لطف
خدا مى خواهم به مشهد بروم
اونجا پيشه اقام امام رضا همتونو
دعا مى کنم
مى لرزه دوباره دلم انگارى براى حرمتو تنگه
مى سوزه از گريه چشام اما واسه پرواز پاى دلم لنگه
مى شنوم که از حرمت صدايى مياد نيمه شب صدا زنگه
يا رضا يا رضا يا رضا..........
اميد وارم هميشه پاک بمونيد

سلام بچه ها به لطف
به لطف خدا مى خواهم به مشهد بروم
اونجا پيشه اقام امام رضا همتونو
دعا مى کنم
مى لرزه دوباره دلم انگارى براى حرمتو تنگه
مى سوزه از گريه چشام اما واسه پرواز پاى دلم لنگه
مى شنوم که از حرمت صدايى مياد نيمه شب صدا زنگه
يا رضا يا رضا يا رضا..........
اميد وارم هميشه پاک بمونيد
[تصویر:  05_blue.png]
ای وای!!!20
======================
استارت دوباره Khansariha (48)Khansariha (13)
[تصویر:  05_blue.png]
(1393 مرداد 23، 19:50)uzak نوشته است: ای وای!!!20
======================
استارت دوباره Khansariha (48)Khansariha (13)

خب اول آفرین برا استارت دوباره اما کاش یه توضیح راجع به ای وای می دادی
دلیل شکستت
گفتنش خیلی بهتره ها!
سلام

اون اتفاق بد دوباره دیشب برام افتاد...
دو دفعه هم افتاد...

اصلا انگار تو این دنیا نبودم... نمی دونم چم شده بود...
قبل از این که بخوابم خیلی شرایطم خوب بود... اما توی خواب انگار یکی دیگه شده بودم!

می دونید چیه؟
هر دفعه که این اتفاق برام افتاده... بعدش نابود شدم!
این یه دفعه رو می خوام این طور نباشم...
به اعصابم مسلط باشم...
 
من به این اتفاق به دید لغزش نگاه نمی کنم...
چون تو بیداری واقعاً حواسم هست... خیلی هم حواسم هست...
اما تو خواب دیگه دست من نیست...
هر کاری که می تونم دارم انجام میدم... بلکه بهتر بخوابم و این مشکل هم برطرف بشه...
اما ظاهرا نمیشه...

این چند وقته حتا کنترل چشم رو هم داشتم... چیزی که معمولاً ندارم...
اما نمی دونم چرا این طور میشه...

شاید نشونه ی کوتاهی کردن منه...
شاید یه امتحانه...
شاید فقط پلی واسه رسیدن به چیزی بالاتره...
نمی دونم...
هیچ چی نمی دونم...
(1393 مرداد 24، 10:26)armin100 نوشته است: شاید یه امتحانه...
همی این درسته....
[تصویر:  MuALi.png]
(1393 مرداد 24، 10:26)armin100 نوشته است: سلام

اون اتفاق بد دوباره دیشب برام افتاد...
دو دفعه هم افتاد...

اصلا انگار تو این دنیا نبودم... نمی دونم چم شده بود...
قبل از این که بخوابم خیلی شرایطم خوب بود... اما توی خواب انگار یکی دیگه شده بودم!

می دونید چیه؟
هر دفعه که این اتفاق برام افتاده... بعدش نابود شدم!
این یه دفعه رو می خوام این طور نباشم...
به اعصابم مسلط باشم...
 
من به این اتفاق به دید لغزش نگاه نمی کنم...
چون تو بیداری واقعاً حواسم هست... خیلی هم حواسم هست...
اما تو خواب دیگه دست من نیست...
هر کاری که می تونم دارم انجام میدم... بلکه بهتر بخوابم و این مشکل هم برطرف بشه...
اما ظاهرا نمیشه...

این چند وقته حتا کنترل چشم رو هم داشتم... چیزی که معمولاً ندارم...
اما نمی دونم چرا این طور میشه...

شاید نشونه ی کوتاهی کردن منه...
شاید یه امتحانه...
شاید فقط پلی واسه رسیدن به چیزی بالاتره...
نمی دونم...
هیچ چی نمی دونم...
سلام. داداش ارمین ...من هم گاهی وقتا اینطور میشم و وقتی رکوردم بالا میره معمولا اتفاق میافته. بنظر خود من این یکی از دامهای شیطانه که وقتی میبینه موفقیت ما داره مسجل میشه از حرص و عصبانیت این دام رو پهن میکنه تا یه ضربه بزنه..اگه بهش فکر نکنی و اهمیت ندی ازش رد میشی و واقعا قابل اهمیت نیست. البته ما باید با دعا و مناجات انس با خدا و اهل بیت مبدا میل رو تو خودمون عوض کنیم تا حتی تو خواب هم میل گناه رو نداشته باشیم..
اما بعد.....
بفضل خدا وارد روز ۷۱ شدم و شرط امروز هم محض نگاه نازنین امام حسن عسگری هست.
در ضمن به طرح پاسداشت حرمت امام صادق پایبند بودم...یاعلی
[تصویر:  1_sy21.jpg]

عمر را ضایع مکن در معصیت
تا تر و تازه بمانی جاودان

نفس شومت را بکش کان دیو توست
تا ز جیبت سر برآرد حوریان


چون بکشتی نفس شومت را یقین
پای نه بر بام هفتم آسمان

[تصویر:  05_blue.png]
سلام

ممنون سهیل جان و داداش رزمجو.... 53

این که آدم از یه جا چند بار ضربه بخوره خیلی دردناکه...
دردناک که چه عرض کنم... حماقته!

امیدوارم که یه امتحان باشه...
و همون طور که داداش رزمجو گفت بهش فکر نکنم و ازش رد شم...

همش یه چیزی تو ذهنم میاد که میگه: حالا یه لغزش دیگه مگه چی میشه؟ 1276746pa51mbeg8j
امان از این یه دونه ها... که آدم رو به کجا نمی بره... 53258zu2qvp1d9v

التماس دعا... 53
پاااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااکم fiestafiestafiesta
[img=0x0]http://www.ktark.com/05_blue.png[/img]





اگه واقعا میخوای ترک کنی اینو بخون


سلام

داداش حر پشیمان...
با هم همدردیم... ولی آخر خط نیستیم...

حتماً یه جای کارمون می لنگه...
وگرنه که این طور نمیشه...

ان شالله پیداش می کنیم...
برا همدیگه دعا کنیم... Khansariha (18)
سلام
شکستم
قلب دردم
سر دردم استخوان دردم
شروع شد...

ای کاش زودتر از این دنیا برم تا ازین بیشتر گناه نکنم
Vamonde
[تصویر:  %D8%AD%D8%B1%DA%A9%D8%AA-%DA%86%D8%B1%D8...7-6-62.gif]
ورزش دشمن خـ . ا

« اگر لذتِ تَرک لذتِ را بدانی/ دگر لذتِ نفس را، لذت نخوانی»
حر پشیمان جان.....این حس و حالت بعد از هر شکستی تو همه هست....مهم اینه که پر قدرت برگردی...برو یه سر شاه عبدالعظیم اروم میشی..نزدیکه به شما دیگه (نازی اباد)...گناه گذشت...هرچی بود گذشت...از این لحظه به بعد رو درست کن...یه یا علی بگو و بلند شو....تجربیات ترک و سایر موارد مفید سایت رو یکبار دیگه مرور کن...من هم برات دعا می کنم...شما هم برا من و بقیه دعا کن.
ما می توانیم جان تمام این حرفهایی که به حر پشیمان گفتم با شما هم بودم..برای شما هم دعا می کنم شما هم برای من و بچه های کانون دعا کنید.
ما اینجاییم تا حرفای هم رو بشنویم و به هم کمک کنیم و برای هم دعا کنیم...پس دلیلی برای نا امیدی نیست...
خدا مهربونه...یار بی کسونه....
[تصویر:  1_sy21.jpg]

عمر را ضایع مکن در معصیت
تا تر و تازه بمانی جاودان

نفس شومت را بکش کان دیو توست
تا ز جیبت سر برآرد حوریان


چون بکشتی نفس شومت را یقین
پای نه بر بام هفتم آسمان

[تصویر:  05_blue.png]
ما می توانیم جان
در عین حال که خیلی وقته دوتایی اینجاییم اما هیچوقت مستقیم با شما صحبت نکردم
من استاد رنجوندن با زبان هستم اگه ناراحت میشی به بزرگیت ببخش

خب داداش همیشه شما آرزوی مرگ می کنی راستش خیلی آأم معتقدی نیستم اما فک می کنم گناه خیلی بزرگی باشه
کفران نعمت های بی شمار و قنوط از رحمت خدا و خیلی چیزا توش خفته!
در ضمن جواب هم که نمیده!Gigglesmile

یه کم قویتر باش
اینقدر زود وا نده
از پیش شکست خورده بودن خوب نیس بخدا
یه صبح بجای اینکه با پرچم سفید از خواب بلند شی  با سپر و شمشیر از خواب پاشو!حداقل کمتر شکست می خوری!عزتمندانه تر از نالیدن هم هس
این عجز و لابه ات نه ترحم خدا رو بدنبال داره نه شکست شیطون !روبچه ها هم تاثیر منفی میذاره ،

شما بزرگ پیر کانونی باید خیلی مفید تر باشی حالا من نه آدم معتقدی هستم نه آشنا با شهدا داستانم با شما فرق می کنه!

تا اونجا که من می دونم شما آدم آشنا با شهدایی هستی خب بجای اینکه بچه ها رو سرد کنی با خاطرات شهدا تههیجشون کنی؟
اصن یه تاپیک بزن حرغای شهدا رو بذار

بخدا من تازه از تو یه بیغوله کانون خاطره شهید بابایی رو دیدم کلی انرژی گرفتم!حالا فک کن تو یه معدن انرژی احداث کنی
مطمئن باش هم ثواب داره هم شهدا دستتو میگیرن

خواهشا اگه ناراحت شدی منو بلاک نکن تا معذرت خواهی کنم
سلام

امروز به اندازه تمام 3 ماه گذشته ای که پاک بودم، به صورت یکجا وسوسه شدم!

خدا رو شکر تا حالاش به خیر گذشته...
امیدوارم از این به بعدش رو هم با همین قدرت پیش برم... 1

بچه ها...
آستانه ی صبرمون رو باید ببریم بالا...
این مبارزه و جنگ درون یه فرصت بی نظیر می تونه باشه واسه بالا بردن صبرمون...
نه؟

من که نمی خوام از دستش بدم... Khansariha (46)

(1393 مرداد 24، 19:28)جوان نوشته است: من استاد رنجوندن با زبان هستم اگه ناراحت میشی به بزرگیت ببخش
نه دیگه تا این حد داداش... ولی خُـــــــــــــب....  4fvfcja
البته میون این رنجوندن ها نکات اخلاقی هم فراوان هست... Khansariha (18)

راستی جوان جان..
یکم از این نرم افزار SelfEvaluation برامون بگو...
ببینم ارزش داره 7 مگ از اینترنتم رو به پاش بدم یا نه؟ 42
سلام
داداش آرمین خیلی عالی که پاک موندی 
و از این به بعد هم پاک میمونی انشاالله 
سعی کن آرمین جان وسوسه ها رو تو اول کار نابود کنی 
اصلن بهتره طوری باشیم که وسوسه نشیم 
برای الان خودم میگم شاید چند ماهی بود اصلن وسوسه نداشتم ولی یه مدت بود اذیت میکرد اونم به خاطر کاهلی خودم بود 
شکر خداا الان پاکم
[تصویر:  u0o_%D9%BE%D8%A7%DA%A9%D8%A7%D9%86_%D9%8...D9%842.jpg]
[img=0x0]http://www.ktark.com/05_blue.png[/img]

موضوعات مرتبط با این موضوع...
موضوع / نویسنده
آخرین ارسال


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 3 مهمان