1394 مهر 29، 18:41
(1394 مهر 29، 9:33)تـــواب نوشته است: امون از این شهوتی که کنترل نشدو حالا یه اژدها شده
کاش یه فرجی می شد
آقا تواب،
من م یه اژدها ساختم برا خودم این روزا.
دو سه روزه، تو اینترنت چشام رو نگه نداشتم،
هیچی دیگه،
اژدهایی شده و فکر کنم تا به زمین نزنه منو، ول نمی کنه
البته همین حالاش هم زمین خورده ام،
منظورم زمین خوردن نهایی ه.
آقوی همساده،
من م گاهن تو خواب ای جوری می شم.
بیشتر وقتا زمانی که دیگه تموم شده از خواب می پرم،
بعضی وقتا آخراش هست و می تونم یا نمی تونم جلوش رو بگیرم.
بعضی وقتا تو اون حالت کم-هوشیاری، خودم هم کمک می کنم تموم شه
خیلی بهش فکر نکن،
اون لحظه که آدم وسط ش از خواب پا می شه،
خیلی حواس ش نیست، به قولی خارجی ها alert نیستیم.
همیشه فکر می کردم،
اونایی که کنترل بیشتری روی (انزال) شون دارند،
بهتر می تونند،
جلوی محتلم شدن شون رو بگیرند زمانی که وسط کار از خواب می پرند و کمی هوشیارند.
دیگه،
من م گاهی موقع استرس اینا،
مثلن قبلن ها سر جلسه امتحان که هنوز داری می نویسی و هِی می گن برگه ها رو بیارید،
احساس کردم اگه یه کم خودم و تکون پکون بدم،
الان ه که ارضا بشم،
ولی خب،
اتفاق نیفتاده برام.
خُنُک آن قماربازی که بباخت آن چه بودش *** بِنَماند هیچ ش الا، هوس قمار دیگر
" مولوی "
این بار، بی تاریخ؛
خسته ام،
آن همه روزها که قرار بود شروع ی باشند ...