امتیاز موضوع:
  • 18 رأی - میانگین امتیازات: 4.67
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
موضوع بسته شده است 

آرشیو گروه "رهروان پاکی" (گروه آقایان) (غیر فعال)

پست پنجم:

سلام عاشق جان همینطوره. اما هزار دریغ که ما هر چی داریم رو رو هوا گذاشتیم. نه فکری انجام میشه نه کار علمی روشون انجام میشه.مسائل جنسی هم که تحت یه بایکوت بی نظیر قرار گرفته هیچکس هیچ حرفی نمیزنه. توصیه میکنم مستند پشت صحنه رو ببینی خیلی عالی بود.

سلام بازگشت جان خواهش میکنم عزیزم.  53

ادامه:

نقل قول: So I spent about two months letting the physical thing take care of itself in the morning after showering, and just focussing on the mental situation. It was all about keeping control of my thoughts, and not letting them descend into unhealthy sexual fantasy or porn. Sure, there were a few times when I slipped up and went back to some weird fantasies, and a couple of times I watched some porn, but strangely I didn’t really enjoy those times so much.

Now I suspect that for many people who are more heavily addicted to porn than I was, masturbating to a boring mental image like this might not be possible. But I found that after 2-3 days without masturbation I was usually horny enough to find a plain fantasy like this quite adequate. So for moderate PMO users like I was, who nevertheless can’t seem to get past a week without relapsing, and who feel that it just gets harder and harder without release, this might be a plausible arrangement to get away from porn and wrong fantasy. I’ll talk more in Section 3 about why I think Stage 1 was helpful, but it’s probably not absolutely necessary. It was just the process that I went through.


(خلاصه):
من عامل فیزیولوژیکال رو بی اهمیت گذاشتم و فوکوس کردم روی عامل ذهنی. همش مربوط به در اختیار گرفتن افکار بود و این که اجازه ندم ذهنم به سمت افکار فاسد و یا فیلم مستهجن بره. اما یه چند باری لغزیدم اما همون چند بار هم اصلا مثل قبل دیگه از پورن و فانتزی های عجیب لذت نمیبردم

من فقط اینجا مظنونم که کسایی که به صورت شدیدی به فیلم مستهجن اعتیاد دارن نتونند با همچین تصویر ساده ای خودارضایی کنند. اما فهمیدم که بعد از این که چند روز خودارضایی نکنیم و فیلم هم نگاه نکنیم به اندازه کافی تحریک میشیم که چنین تصور ساده ای رو تحریک آمیز بدونیم.
بنابراین برای کسایی مثل من که به نظر نمی رسید بتونن 1 هفته رو بدون شکست پشت سر بذارن و کسایی که فکر میکنن که غیر ممکنه بدون تخلیه فیزیکال این کارو انجام بدند مرحله 1 میتونه یه راه حل پذیرفتنی باشه تا بتونن از فیلم مستهجن و فانتزی کردن دور بمونند. توی قسمت 3 بیشتر صحبت میکنم راجب اینکه چرا مرحله 1 کمک کننده بود. اما احتمالا مرحله 1 واجب نیست.



نقل قول: Stage 2: Trying it on hard mode

While I was managing things in Stage 1, I learned a few things that made me reconsider the idea that ‘sexual pressure’ just builds up and up until you have to give in. For starters, there were guys just like you on the nofap reddit who were actually going months without ejaculation. And I read articles online that suggested that masturbation was not at all necessary. So why did I always find it harder the longer I went without masturbation? I read a few studies on abstinence that suggest that the male sex drive takes up to two weeks to recover from an ejaculation, which means that when you first stop masturbating, your sex-drive increases and you gradually become much more sensitive to arousal and being triggered by sexual thoughts, ideas or images. But it’s not an ever-increasing level of difficulty – after two weeks, the sex drive should be as high as it will go. So I saw that there are basically two levels on which you can play the mental game. The “releasing yourself every 48 hours or so” level of hormones (easy mode), and the “haven’t ejaculated for a week or two” level of hormones (hard mode). I was doing really well at controlling my thoughts on easy mode, so I thought, ‘what the heck, let’s see how I go on hard mode – with no masturbation’.


مرحله 2: تمرین مرحله 1 روی حالت سخت


زمانی که داشتم توی مرحله ی 1 دست و پنجه نرم می کردم یه چیزایی فهمیدم که باعث شد در مورد این عقیده که "فشار جنسی انقدر بالا و بالا میره تا بدون استثنا شمارو مجبور کنه خودارضایی کنید" تجدید نظر کنم. توی سایت nofap کسایی بودند که به عنوان استارتر تونسته بودند چند ماه بدون انزال پیش برند. من هم همون زمان مقالاتی خوندم که خودارضایی برای فروکش کردن فشار جنسی ضروری نیست.بنابراین این سوال برام ایجاد شد که "پس چرا همیشه وقتی بدون خودارضاییی به ترک ادامه میدم هرچی پیش میرم وضعیت سخت تر میشه؟" همون موقع یکسری تحقیقات در مورد پرهیز کردن نشون میداد که "پیمانه جنسی" در مردان دو هفته طول میکشه که بعد از انزال دوباره پر بشه، به این معنی که اول که شما خودارضایی رو ترک میکنید پیمانه جنسیتون شروع به افزایش میکنه و رفته رفته به وسوسه ها و فکر ها و تصویر ها حساس تر میشید اما این افزایش همیشگی نیست. بعد ازحدود 2 هفته پیمانه جنسی شما پر میشه.
اون موقع دیدم که توی دو مرحله میشه با سطح هورمون ها بازی ذهنی رو شروع کرد. سطح اول :"تخلیه فیزیکالی(خودارضایی بدون تصور و فیلم مستهجن) بعد از هر 48 ساعت" (حالت آسون)  و سطح دوم: "پرهیز از خودارضایی برای یک یا دو هفته" (حالت سخت)

من دیگه توی حالت آسون خیلی خوب میتونستم افکارم رو کنترل کنم بنابراین با خودم گفتم برو ببینم چقدر میتونی روی حالت سخت دووم بیاری؟!


نقل قول: I decided to run it as an experiment – ten days to start with. I’ve read that there is a temporary boost of testosterone on the seventh day after stopping, so I was interested to see if Day 7 was noticeably harder than Days 5 and 6. Then I was interested to see how Days 8-10 were. I figured if I could handle the 8th-10th days (which I thought would be hard mode), I should be good to go 90 days, or forever. So in I went, keeping a journal every night of whether I found the day hard, where my head was at, how my mood was generally, whether there were any random sexual thoughts or visual stimulation that caused a feeling of arousal etc. And it was a great success. There were a few times in the first week when I felt quite aroused, or had a real longing to masturbate, but I just rode it out and turned my mind to other things, and the feelings subsided within an hour or so. Day 7 was the hardest, as expected. But since I was expecting it, I just rode it out and kept doing whatever other stuff I had to do. After Day 7 I found Days 8-10 pretty easy, and at the end of the ten-day experiment I was feeling confident, in control and just great, so I signed up for another ten.


تصمیم گرفتم به عنوان یه تجربه به عنوان 10 روز اجراش کنم. خونده بودم که یک افزایش گذرا در ترشح هورمون تستسترون در روز هفتم ایجاد میشه برای همین علاقه مند بودم که ببینم آیا واقعا رز 7 از روز 5 و 6 سخت تر هست یا نه. بعد کنجکاو بودم بدونم که حالا روز 8 تا 10چجوره. فهمیدم که اگر بتونم روز 8 تا 10 رو بگذرونم (که فکر میکردم حالت سخته) باید آماده شده باشم که تا 90 روز برم (یا حتی تا همیشه). بنابراین در حال تجربه توی یک دفتر روزانه هر شب مینوشتم که آیا اون روز برام سخت شده بود یا نه؟ افکارم چطور بود؟ حالم چطور بود؟ آیا فکر یا تصویری که منو اتفاقی تحریک کنه وجود داشت یا نه؟ و باید بگم موفقیت بزرگی حاصل شد:
چند بار محدود توی هفته اول احساس تحریک کردم یا اشتیاق به خودارضایی داشتم اما سریع ذهنمو به سمت چیزای دیگه برگردوندم و اون حالت ها ظرف یک ساعت یا بیشتر فروکش کرده بود. روز 7 ام از همه سخت تر بود اما چون آمادگی ذهنی داشتم خودم رو به کارایی که باید می کردم مشغول کردم. بعد از روز 7 ام روز 8 تا 10 خیلی آسون گذشت. و بعد از اینکه 10 روز تموم شد احساس اعتماد به نفس، در کنترل بودن و عالی ای داشتم. برای همین یه 10 روز دیگه قرار گذاشتم



ادامه دارد...
[تصویر:  2a3rg53xw8j9p4abhyd2.jpg]
سلام دوستان همگروهی،چطورید؟
من زیاد خوب نیستم البته لغرش نداشتم و از این بابت خدارو شاکرم
اینروزا خیلی عصبی و کم تحملم.تو خونه یا بیرون زود قاطی میکنم و صدام میره بالا و بهم میریزم Swear1
گاهی هم تو خودم میرم و نا امید میشم از آینده و زندگی و حالم از این زندگی تکراری بهم میخوره
دقیقا نمیدونم چه دلایلی داره ولی مشکلات مختلفی دارم و گاهی صبر و تحملشونو ندارم
امیدوارم حالم زودتر خوب بشه
[تصویر:  05_blue.png]
پست ششم:
ادامه

نقل قول: There were a few days the next ten that were a bit tough, but not really. There was the odd burst of hormones when I was triggered by a sexual cue, and the occasional sense of longing, but I just rode them out for the sake of the experiment – I was mainly interested to see whether the arousal and urges subsided by themselves as I expected them to. They did. Also when I had a real desire to masturbate, I would just tell myself to wait until the ten days were up. But at Day 20 I was feeling totally baller, and so I decided to sign up for another ten days…

The third set of ten days were even easier, with hardly any temptation worth reporting, and in fact, since Day 20, things have been pretty much on cruise control and I haven’t felt much in the way of temptation at all. I still keep a journal each night, but there’s less and less to report. These days I’m so stoked that I’ve finally cracked this thing that at the end of every ten day period, when I ask myself whether I should go back to Stage 1 (easy mode), I’m like, ‘Heck NO!’


10 روز بعد روزای اندکی بودند که یکم سخت بودند اما نه جدی.یه وسوسه جنسی و یا بعضی اوقات اشتیاق خودارضایی باعث غلیان هورمون ها می شدند، اما من ذهنمو به خاطر آزمایش برمیگردوندم (خیلی علاقه مند بودم که ببینم تحریکات و خواهش های نفسانی فروکش می کنند.اونها واقعا فروکش می کردند!) همچنین حتی زمانی که تمایل عجیبی به خودارضایی داشتم به خودم می گفتم که حالا تا آخر 10 روز صبر کن بعد خودارضایی کن اما وقتی 10 روز دوم تموم شد و روز 20 رسید کاملا احساس موفقیت می کردم بنابراین تصمیم گرفتم 10 روز دیگه ادامه بدم.
سومین دهه حتی آسون تر بود. کمتر وسوسه ای بود که ارزش نوشتن توی دفترچه رو داشت . در حقیقت از روز 20 همه چیز روی "کروز کنترل" بود (کنایه از خود رو شدن برنامه) و خیلی احساس نمیکردم که توی وسوسه ها قرار دارم. هنوزم هر شب توی دفترچه روزانه مینویسم اما هر روز چیزای کمتری برای نوشتن هست. این روزا انقدر انگیزه دارم که وقتی آخر هر دوره 10 روزه از خودم می پرسم که آیا لازم هست که به "حالت آسون" برگردی؟ جواب میدم:"نه بابا!"


نقل قول: SECTION B – Things that seemed to make a difference this time

So here are eight things that I did differently this time, that I think made a real difference.

Note: I have copied and expanded on this list in this post.

1. Understanding the physiology and endocrinology of sexual arousal

One thing that really helped me was being aware that it is hormones and endorphins that make me feel aroused, horny, or ‘on edge’. I learned that these hormones are released in response to my mind dwelling on sexual cues, and I discovered that they are only temporary and don’t continue to escalate indefinitely (unless I continually dwell on sexual thoughts). I’ve come to realise that the minute I stop dwelling on sexual thoughts, the hormones start to subside, and they are usually gone within an hour, and always overnight. Knowing this makes it much easier to get through rough patches. Even if I find myself really aroused, I know that it will pass. Sometimes I’m even curious to see how long the arousal takes to subside – treating it like an experiment really helps. Interesting note: the other day a very arousing image came to mind while I was in the shower, and ‘BOOM!’, my body exploded with endorphins. I turned my mind away immediately and refused to give the image any more consideration. Twenty minutes later, the arousal was completely gone, and I was back to baseline. All it took was twenty minutes. That’s pretty sweet. Anyway, I’ve written a lot more on the physiology and endocrinology of sexual arousal, here. Have a look if you are interested.

قسمت ب) چیزهایی که این دفعه تغییر ایجاد کردند

8 تا چیز هست که من این دفعه (نسبت به روش "بوقلمون سرد") متفاوت انجام دادم که فکر میکنم یه تحول اساسی ایجاد کرد.

1- دانستن فیزیولوژی و هورمون شناسی تحریک جنسی:
یه چیزی که واقعا کمکم کرد این بود که آگاه بشم این هورمون ها هستند که توسط احساس وسوسه ، شهوت زدگی یا لبه پرتگاه بودن توی من به وجود میان. یاد گرفتم که این هورمون ها در نتیجه سکنی گزیدن ذهن من در مسائل جنسی، ترشح میشن. و کشف کردم که این مسئله موقته و به صورت نا محدود زیاد نمیشه (مگر این که من به فکرای جنسی ادامه بدم). متوجه شدم از همون دقیقه ای که فکرای جنسی رو متوقف می کنم هورمون ها شروع به فروکش میکنند و کاملا بعد از 1 ساعت ناپدید میشن. آگاه شدن از این فرآیند باعث میشه تا رد شدن از مراحل سخت آسون تر بشه.حتی اگر بدجور وسوسه شده باشم میدونم که این یه حالت گذراست. بعضی اوقات حتی من کنجکاوم که ببینم چقدر طول میکشه تا فروکش صورت بگیره. رفتار کردن با این مسئله به صورت یک "آزمایش" (رفتار علمی) خیلی کمک میکنه.
یه نکته جالب: یه روز توی حموم یه تصویر جنسی به ذهنم اومد که یهو 'بوم!' انفجار هورمون ها شروع شد. فورا ذهنمو مشغول چیزای دیگه کردم و از این که بیشتر به اون تصویر جنسی توجه کنم خودداری کردم. 20 دقیقه بعد ، وسوسه کاملا ناپدید شده بود و من دوباره به حالت اول برگشته بودم. همش 20 دقیقه طول کشید. این مسئله خیلی جالبه. هرچند که من در مورد هورمون ها و عملکردشون بیشتر نوشتم اگه براتون جالبه حتما یه نگاهی بندازید:
https://nofapsolideo.wordpress.com/2012/...l-arousal/



نقل قول: 2. Learning to recognise a sexual thought, image or cue

I believe that the single most important thing that I’ve changed this time, is that the instant I register a sexual thought or image or cue, I turn away immediately, and shut it out. That’s the key to my success, I have no doubt. But before you can shut out such a thought or image, you need to know when you’re onto one. I know when I’ve hit a sexual thought now because I feel a warm burst of endorphins flooding into the region just above my stomach, I feel my chest tighten, and sometimes my groin muscles start to loosen or contract. It’s pretty obvious to me now when that happens. The cue could be a cute girl who walks past in short shorts, a billboard of a model in lingerie, or a random thought about sex that my mind wanders into while I’m thinking about other things (trains of thought can be be pretty strange at times). Even if you don’t get a really obvious burst of endorphins, you’re probably aware of what a sexual thought is. Algebra is not sexual. Boobs are sexual. A sexual cue could even be situational, like a sense of anticipation as I get into the shower, or close my bedroom door and drop my bag after a long day. It might be the thought process that goes ‘Now that I’m done with that task, I can take a break. What would I like to do? I could have a coffee, a nap, a fap…’. Or if I’m on the computer, it could be the thought, ‘I wonder if there are any new videos at that site?’ or ‘Hey, I could just check out that site for a bit – it might be interesting.’ Sometimes a sexual cue is nothing more than a bodily sense of longing for sexual gratification, with no real object of desire. Whatever the cue is that triggers your arousal (or even just piques your interest), you need to get good at recognising such a cue. Over time you’ll be able to know when you’ve hit a cue when you get a burst of endorphins. For me the endorphin burst became much more acute after a week without ejaculation, as my sex drive increased.

2- یادگیری تشخیص فوری یه فکر،تصویر یا وسوسه جنسی

من باور دارم که مهم ترین مسئله که ایندفعه من تغییرش دادم اینه که سریعا یه فکر جنسی یا تصویر یا تحریک رو تشخیص میدم ، فورا ذهنم رو برمیگردونم و دیگه درش رو تخته میکنم.
این کلید موفقیت منه هیچ شکی هم توش نیست. اما قبل از این که شما بتونید در یه فکر جنسی رو تخته کنید نیاز دارید بدونید که چه زمانی اینطوری میشید. من الان میدونم که چه زمانی فکرای جنسی به سرم میزنه چون قشنگ احساس میکنم هورمون های اندورقین درست یه جایی بالای معدم(نزدیک دیافراگم) شروع به ترشح میکنه سینه ام تنگ تر میشه و ماهیچه های کشاله ام بعضی وقتا شل (یا سفت) میشه. کاملا برام واضحه وقتی این اتفاق میوفته.
تحریک میتونه یه دختر خوشگل باشه که لباس کوتاه پوشیده. بیلبورد تبلیغاتی یه مدل باشه که لباس لختی پوشیده یا میتونه حتی یه وسوسه جنسی باشه که یهو وقتی دارم به چیزای مختلف فکر میکنم به سرم زده (قطار فکر های آدم بعضی وقتا میتونه عجیب غریب باشه). البته حتی اگر شما متوجه ترشح آشکار هورمون ها نشید احتمالا نسبت به فکرای جنسی که تو سرتون میاد آگاهی دارید مثلا فکر جبر و ریاضیات که جنسی نیست   . اما تصور اندام یک زن جنسیه. یه وسوسه جنسی حتی میتونه وابسته به موقعیت باشه. مثلا احساس وسوسه وقتی که میرید به حموم یا مثلا وقتی بعد از یه روز خیلی طولانی میرید تو اتاقخواب و در رو می بندید ممکنه به سرتون بزنه که "حالا که من امروز کارام رو انجام دادم بذار یه دلخوشی هم داشته باشم. خوب حالا بذار ببینم چی کارا میشه کرد... میتونم یه قهوه بخورم یا یه چرتی بزنم یا یه خودارضایی بکنم..." یا وقتی مثلا پای کامپیوترم وسوسه میتونه اینجوری باشه که "کنجکاوم بدونم ویدئو جدید چی تو اون سایت اومده؟" یا مثلا این که "فقط یه سر کوچیکی به اون سایت میزنم ممکنه چیزای جالبی اومده باشه". بعضی وقتا هم وسوسه جنسی چیزی به جز یه اشتیاق برای لذت بردن نیست.
وسوسه هر چی که هست شما رو تحریک میکنه و تمایلتون رو برای خودارضایی برمی انگییزه. برای همین شما باید توی شناختنشون خوب عمل کنید. بعد از یه مدت قادر خواهید بود بفهمید که زمانی که یه وسوسه رو به فکرتون راه می دید هورمون های اندورفین شروع به ترشح میکنند. در مورد من بعد از هر 7 روز ترشح اندورفین حاد میشه چون که پیمانه هورمون جنسیم پر میشه.


ادامه دارد...
[تصویر:  2a3rg53xw8j9p4abhyd2.jpg]
 سپاس شده توسط
پست هفتم:

ادامه

نقل قول: 3. Learning to instantly turn the mind away from the sexual thought, image or cue

It’s important to know that these sexual ‘cues’ result in the release of endorphins into your system, which makes you feel interested, aroused, and warm and fuzzy, but also shuts down your prefrontal cortex (the higher, more rational part of your brain) which is telling you that you shouldn’t fap. For this reason, you need to block out the sexual thought or mental image immediately. Don’t entertain the thought or flirt with it just a little because you enjoy the warm feeling it brings. The same goes for edging. That warm feeling is hormones putting your body into sex mode and shutting down that part of your brain that reminds you why you don’t want to fap. That feeling is warm, creeping death. The instant you feel even a tiny bit aroused or curious, you need to shut out that thought. No arguments. But here’s the good news. Make that reaction automatic and you’ll never have to struggle with this again. You will have already won.


3- یادگرفتن این که فورا ذهن رو از فکر ها یا تصاویر جنسی یا وسوسه ها برگردونیم

خیلی مهمه که بدونیم این وسوسه های جنسی منجر به ترشح اندورفین ها در سیستم بدن شما میشن در نتیجه نه تنها باعث میشه شما جذب بشید یا احساس تحریک بکنید بلکه قسمت فوقانی کرتکس مغز شما رو هم که وظیفه داره به شما گوشزد کنه "نباید خودارضایی کنی" رو هم به حالت انفعال در میاره.
به همین دلیل شما باید اون فکر جنسی رو سریعا بلاک کنید به هیچ عنوان مشغول اون فکر نشید یا با اون فکر فقط به خاطر این که احساس خوبی به شما میده لاس نزنید.اون احساس خوب هورمون هاییه که داره بدن شما رو توی "حالت جنسی" (sex mode) قرار میده و کرتکس فوقانی مغز شما رو (که داره بهتون دلایل این که چرا میخواید خودارضایی رو ترک کنید رو یادآوری میکنه) مختل میکنه. اون حس خوب در واقع حس خوب خزیدن به سوی مرگه
فورا بعد از این که ذره ای احساس تحریک یا وسوسه کردید لازمه که اون فکرو تخته کنید. با خودتون کشمکش نکنید.
اما یه خبر خوب هم دارم. این عکس العمل خودتون رو تبدیل به یه عکس العمل خودکار کنید اونوقت هرگز دیگه مجبور نیستید جدال داشته باشید چون شما قبلا اون جدال رو برده اید
[تصویر:  2a3rg53xw8j9p4abhyd2.jpg]
 سپاس شده توسط
سلام. این پست آخری منو یاد این حدیث امیرالمؤمنین (ع) انداخت که میفرمایند: فکر گناه رو دنبال نکنید که شما رو به دام میاندازه.
البته حدیث دقیق رو یادم نیست ولی مفهومش همین بود.
Confetti
من موفق میشم چون اون می خواد.
خدایا منو کامل کن 302


 53 53 53 53 53 53

[تصویر:  05_blue.png] 

 
 سپاس شده توسط
پست هشتم

ادامه:

نقل قول: By now you will see that what I am suggesting is complete absence of intentional sexual thought. Random thoughts come whether we like it or not, but what I’m suggesting is that you instantly reject and block them. Now I know that’s something that not everyone is prepared to do. If you’re like me, you probably want to entertain and enjoy sexual thoughts and fantasies, and would rather not sacrifice all sexual thought. We just want to not fap. Of course this is up to each of us, and if people want to keep going with the sexual thought and fantasy, that’s their choice. But the only thing that worked for me was cutting out all sexual thought and arousal, so that might be something to consider. What I love about this method is that I don’t spend hours in that ‘warzone’ middle ground between feeling on top of things, and relapsing. I used to be constantly in that place, where my body and mind are completely on fire, and I’m just trying not to touch my junk, or where I’m edging but trying not to accidentally release. Or where I’m looking at sketchy pictures but rationalising that they’re not ‘porn’ etc. In the past there was so much struggle – it was frankly exhausting at times. Many times I would give in and masturbate just to end the conflict. But the zero-arousal approach I’ve adopted this time has made it really easy. I just stop the process before the struggle even begins.

تا الان دیدید که چیزی که من دارم پیشنهاد میدم فقدان کامل فکرهای جنسی عمدیه. فکرهای غیرعمدی چه ما بخوایم چه نخوایم وجود دارند اما راه من اینه که شما فورا اون ها رو رد و بلاک کنید. الان من میفهمم که این کاری نیست که هر کسی از پسش بر بیاد. اگر شما هم مثل من فکر میکنید احتمالا میخواید که با فکرای جنسی و فانتزی ها سرگرم بشید و لذت ببرید و ترجیح نمیدید که همه ی فکرای جنسی روقربانی کنید.
ما فقط میخوایم که خودارضایی نکنیم. البته این به خودمون مربوطه و اگر کسی میخواد به فکرای جنسی ادامه بده خودش میدونه. اما تنها چیزی که برای من جواب داد قطع کردن تمام فکرای جنسی و تحریکات بود.

چیزی که من راجب این روش خیلی دوست دارم اینه که دیگه مجبور نیستم ساعت ها توی اون میدون جنگ درگیر باشم و یکسره بین خودارضایی نکردن و شکست خوردن توی کشمکش باشم. همیشه عادت داشتم که توی اون حالت باشم حالتی که همش بدن و ذهنم تحت فشار جنسی بود و من همش باید تلاش میکردم که دست ورزی نکنم یا اگر دست ورزی کردم جلوی انزال رو بگیرم. یا به عکس های تحریک آمیز نگاه کنم و هی خودم رو توجیه کنم که اینها پورن نیست و ...
در گذشته خیلی جدل داشتم. رک و راست بگم که بعضی اوقات خیلی جانکاه بود.بار ها فقط برای این که از این جدال خودمو خلاص کنم خودارضایی می کردم. اما روش تحریک-ممنوع ای که این دفعه به کار گرفتم خیلی کار رو آسون کرد. الان فقط پروسه رو از قبل از این که به جاهای باریک بکشه متوقفش میکنم.
[تصویر:  2a3rg53xw8j9p4abhyd2.jpg]
 سپاس شده توسط
سلام من25سالمه لیسانسه سربازیمم رفتم اما بیکارم 10سالی هست درگیراین مساله هستم 10000000بارهم خواستم ترک کنم ولی نتونستم واقعا اوضام خیلی خرابه بارها میخاستم دست به خودکشیم بزنم وهمه چی وتمومش کنم بره ولی جراتشونداشتم اراده ترکم خیلی ضعیفه خیلی دیگه رمقی نمونده واسم کتابای زیادیم درمورد ترک خوندم اما نتونستم. یه هفته اول خوبه امابعد اون باز فکرمشغولی وناراحتی میادسراغم وبه این سمت سوقم میده.وراحت یه فیلترشکن دانلود میکنم وبعدش......تورو خداهرکس وضعیت منوداشته میتونه راهنماییم کنه.توروخدا کمکم کنیدشایدبتونم ترک کنم
کسی نیست؟منوکمک کنه؟
[تصویر:  53.gif] فقط حیدر امیرالمومنین است [تصویر:  53.gif]


هیهات من الذله...
یاحسین



سلام . با لطف و عنایت خدا روز 158,159  رو پشت سر گذاشتم...

برمنکران ولایت بلافصل امیرالمومنین لعنت
دشمن ترین دشمنان نفس توست !!! پس با او بجنگ و جهاد اکبر کن..


باشد تا پا جای پای پهلوانان آبتین و صدف و داوود جی تی و فرشاد و برادر مهدی و آرمان و پارشان، و پهلوان بانوان سها خانم و خانم الون بگذاریم کسانی که برای همیشه از این منجلاب بیرون آمده اند (این لیست بلند بالاتر از این حرفهاست و با کمک دوستان 
کامل تر می شود)
[تصویر:  1_sy21.jpg]

عمر را ضایع مکن در معصیت
تا تر و تازه بمانی جاودان

نفس شومت را بکش کان دیو توست
تا ز جیبت سر برآرد حوریان


چون بکشتی نفس شومت را یقین
پای نه بر بام هفتم آسمان

[تصویر:  05_blue.png]
 سپاس شده توسط
(1394 دي 5، 20:24)توانا نوشته است: سلام من25سالمه لیسانسه سربازیمم رفتم اما بیکارم 10سالی هست درگیراین مساله هستم 10000000بارهم خواستم ترک کنم ولی نتونستم واقعا اوضام خیلی خرابه بارها میخاستم دست به خودکشیم بزنم وهمه چی وتمومش کنم بره ولی جراتشونداشتم اراده ترکم خیلی ضعیفه خیلی دیگه رمقی نمونده واسم کتابای زیادیم درمورد ترک خوندم اما نتونستم. یه هفته اول خوبه امابعد اون باز فکرمشغولی وناراحتی میادسراغم وبه این سمت سوقم میده.وراحت یه فیلترشکن دانلود میکنم وبعدش......تورو خداهرکس وضعیت منوداشته میتونه راهنماییم کنه.توروخدا کمکم کنیدشایدبتونم ترک کنم
سلام توانا جان
خوش اومدی به جمعمون. 317
خود کشی چیه برادر من؟ این که نشد راه حل.
این روزا چیکار می کنی؟
منظورم اینه که مشغولیتی چیزی نداری؟ چون کار خیلی به آدم کمک می کنه.
خیلی سخته شما مشغولیتی نداشته باشی و بتونی ترک کنی. البته خیلی ها هم هستن که کار دارند ، بازم نتونستن ترک کنند.
تعریف کن داداش ، برنامه ات چجوریاس؟

............................................

دوستان گروه بندی ، در دست اقدامه ، ان شاء الله فردا شب گروه ها مشخص می شند. 53258zu2qvp1d9v
انما یتقبل الله من المتقین ...


خداحافظی

 سپاس شده توسط
بچه لیست رو نگاه کردم دیدم من نیستم Hanghead اگه امکانش بود من رو هم بنویسید 53 53
اگر نشد هم مشکلی نیست همینطوری یه تنه 317 317 با همه بچه ها مسابقه می دم 4chsmu1 4chsmu1
[تصویر:  01_min.jpg]
شما هستی بازگشت جان.
لیست نهایی هنوز اعلام نشده.
تا فردا شب صبر کنیم اعلام می کنم.
صبر کنین دیگه 4chsmu1

بچه ها قبل از این که گروه ها تشکیل بشه.
نظرتون چیه این بار همه ما پسرا شعارمون یه چیز باشه.
و بخوایم یه ویژگی رو توی خودمون به صورت جمعی تغییر بدیم.
چیزی که تمام بچه های گروه رهروان (که توی امضاشون آرم رهروان هست) بر اون متفق القول باشند.

مثلا بگیم ما پسرا می خواهیم که توی این سه هفته که توی مسابقه هستیم. نمازمون رو درست کنیم.
نماز با حضور قبل و اول وقت و اگر شد به جماعت.
[تصویر:  %D9%86%D9%85%D8%A7%D8%B2%20%D8%A7%D9%88%...B1%201.jpg]

با شما هستم دوست عزیز.
خود شما ، نظر فراموش نشه.
انما یتقبل الله من المتقین ...


خداحافظی

(1394 دي 5، 20:24)توانا نوشته است: سلام من25سالمه لیسانسه سربازیمم رفتم اما بیکارم 10سالی هست درگیراین مساله هستم 10000000بارهم خواستم ترک کنم ولی نتونستم واقعا اوضام خیلی خرابه بارها میخاستم دست به خودکشیم بزنم وهمه چی وتمومش کنم بره ولی جراتشونداشتم اراده ترکم خیلی ضعیفه خیلی دیگه رمقی نمونده واسم کتابای زیادیم درمورد ترک خوندم اما نتونستم. یه هفته اول خوبه امابعد اون باز فکرمشغولی وناراحتی میادسراغم وبه این سمت سوقم میده.وراحت یه فیلترشکن دانلود میکنم وبعدش......تورو خداهرکس وضعیت منوداشته میتونه راهنماییم کنه.توروخدا کمکم کنیدشایدبتونم ترک کنم

سلام داداشی 49-2
خوبی؟ 53
راستش من هم مثل شما کتاب ها و مقالات زیادی رو خوندم تمون اونها فقط یه چیز رو می گن
چیز های تکراری 4chsmu1 4chsmu1 چیز هایی که همه می دونیم ولی این مطالبی رو که آقا جواد عزیز زحمت کشیدن
و ترجمه کردن واقعا عالیه Gigglesmile (تکنیک های خوبی رو گفته و تقریبا یه دید علمی رو به شما نسبت به خ.ا میده )من خودم تا همین چند روز پیش حالم مثل شما بود
تا اینکه آقا جواد لطفیدن و این پست ها رو گذاشتن 49-2 می دونم یه مقداری طولانی هست ولی سعی کن
یه بار تا آخر بخونی، حتما جواب میده 49-2
راستی از این به بعد هر موقع دوباره فشار روحیت زیاد شد یا از این افکار ناجور (خودکشی 809197ps94ijjhwg 809197ps94ijjhwg ) به سرت زد
یه پیام بدی بچه ها جلدی میان 4chsmu1 خلاصه هیچ وقت ناامید نشو خدا هنوز هم دوست داره (اینو مطمئن باش چون خواسته بیای اینجا و تصمیم دوباره واسه ی ترک بگیری داداشی 53 53 )
ما هم مثل کوه پشتت هستیم پس توکل به خدا کن و دوباره شروع کن 317 317
(1394 دي 5، 22:51)عاشق فاطمه زهرا نوشته است: شما هستی بازگشت جان.
لیست نهایی هنوز اعلام نشده.
تا فردا شب صبر کنیم اعلام می کنم.
صبر کنین دیگه 4chsmu1

بچه ها قبل از این که گروه ها تشکیل بشه.
نظرتون چیه این بار همه ما پسرا شعارمون یه چیز باشه.
و بخوایم یه ویژگی رو توی خودمون به صورت جمعی تغییر بدیم.
چیزی که تمام بچه های گروه رهروان (که توی امضاشون آرم رهروان هست) بر اون متفق القول باشند.

مثلا بگیم ما پسرا می خواهیم که توی این سه هفته که توی مسابقه هستیم. نمازمون رو درست کنیم.
نماز با حضور قبل و اول وقت و اگر شد به جماعت.
[تصویر:  %D9%86%D9%85%D8%A7%D8%B2%20%D8%A7%D9%88%...B1%201.jpg]

با شما هستم دوست عزیز.
خود شما ، نظر فراموش نشه.

خیلی هم عالی
من که حسابی موافقم با این نظر 49-2 49-2
به خصوص این که تازگی ها توی ادای نمازهام حسابی سست شدم Shy Shy
از طرفی هم در کل داشتن یه ویژگی مشترک حس خوبی داره 53 حضور همه همگروهی ها رو بهتر کنارت حس می کنی
[تصویر:  01_min.jpg]
سلام. من هم دارم به این نتیجه میرسم که این مساله بیشتر ذهنیه تا فیزیکی. خیلی این مقاله جواد جان رو جالب ارزیابی کردم. البته عمل به اون رو نمیشه به هیچ کس توصیه کرد ولی برای من بسیار مفید بود.

جان همه شوق گشته‌ام طعنه‌ی ناشنیده را
در همه حال خوب من، با تو موافقم، بگو
Confetti
من موفق میشم چون اون می خواد.
خدایا منو کامل کن 302


 53 53 53 53 53 53

[تصویر:  05_blue.png] 

 
(1394 دي 5، 23:06)meysam tanha نوشته است: سلام. من هم دارم به این نتیجه میرسم که این مساله بیشتر ذهنیه تا فیزیکی. خیلی این مقاله جواد جان رو جالب ارزیابی کردم. البته عمل به اون رو نمیشه به هیچ کس توصیه کرد ولی برای من بسیار مفید بود.
اتفاقا بنده هم با شما موافقم. علی رقم نکات بسیار مثبتی که وجود داره توی این مقاله.
قدم اولی که این آقا بر می داره اصلا به نظر من کار درستی نیست.
این که آدم خودش رو ول کنه ، حتی برای زمان معدود و هر موقع که بخواد این عمل رو انجام بده.
ممکنه برای یک نفر جواب بده ، ولی ممکن هم هست که جواب نده.
یعنی شما بعد از ده روز از شر فیلم خلاص نشید که هیچ ، بد تر به یک عادت دیگه هم دچار بشید.
به نظر من : شما دو روز می تونید پاک بمونید ، اشکال نداره.
ته دومین روز هم تلاش خودتون رو بکنید که پاک بمونید ، اگر نشد و اراده از کفتون رفت و شکستید باز از نو شروع کنید.
در طول همین روز ها که می گذره ، سعی کنید سبک زندگیتون رو عوض کنید. این شرط اصلیه.
اگر عادت دارید که روزی چند ساعت توی فیسبوق و ... باشید ، در طول چند هفته سعی کنید این رو با یه چیز دیگه جایگزین کنید.
مثلا مطالعه کتاب. اگر عادت دارید شب ساعت 2 بخوابید. در طول زمان سعی کنید این عدد رو بکنید 11 و ...

بچه ها به طور کلی یه چیز بگم من.
اگر شما اراده جدی برای ترک و ایضا تغییر سبک زندگی داشته باشید ، جدای از این که گذشتتون چطوری باشه ،
توی این راه موفق می شید.
اما اگر اراده ی جدی نداشته باشید ، بازم جدای از این که گذشتتون چطوری باشه ، موفق نخواهید شد و روز به روز حالتون بد تر می شه.
انما یتقبل الله من المتقین ...


خداحافظی

به نام خدا
مشارکت همساده
خیلی وقته که کارهایی که باید تو کانون انجام بدم رو واسه خودم طبقه بندی کردم. هم به دلیل زمان کمی که دارم هم اینکه  یه برنامه در پیش گرفتم که چه کار کنم اینجا و چه کاری نکنم بهتره.
واسه همین خیلی وقته پست نزاشتم رهروان.
اما وقتی داشتم پست جواد خان رو میخوندم. یه نکته جدید به ذهنم رسید.
بچه ها دقت کردین که ماها که از این مشکل رنج میبریم چقدر شبیهیم؟
این شباهت اینقدر بالاست که گاهی من در خوندن متن بچه ها کانون که هیچ در زمان خوندن تجربیات و مشارکتهای افرادی مثه این دوست همدرد که جواد خان گذاشتن. فکر میکنم به طور کامل داره منو توصیف میکنه!!
رنجهای مشترک، تجربیات مشترک،احساسات مشترک
این یعنی اینکه اگه یه نفر به هوشیاری رسیده و پاک شده دردش شبیه من بوده مشکلش شبیه من بوده، پس وقتی اون تونسته منم میتونم. فقط باور میخواد که میتونیم.
شايد خوشبختي همين باشد
كه با خودت نگويي :
كاش جايِ ديگري بودم
كارِ ديگري داشتم
يك آدمِ ديگري بودم ... !

53 عاقبتت بخیر همسفر 53

موضوعات مرتبط با این موضوع...
موضوع / نویسنده
آخرین ارسال


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 5 مهمان