1396 فروردين 23، 15:36
1396 فروردين 23، 17:32
از دوستانم درخواست دارم که منو از لیست مسابقات حذف کنن
چون باید مسافرت برم که به هیچ نتی دسترسی ندارم....یه روستای خوش آب و هواست...
خدانگه دار همگی.
میبخشید رفیق نیمه راه شدیم.
سپاس شده توسط
سپاس شده توسط
1396 فروردين 24، 5:01
هر روزى که بر انسان وارد شود،گوید:من روز جدیدى هستم،من بر اعمال و گفتار تو شاهد مى باشم.سعى کن سخن خوب و مفید بگویى،کار خوب و نیک انجام دهى.من در روز قیامت شاهد اعمال و گفتار تو خواهم بود.و بدان امروز که پایان یابد دیگر مرا نخواهى دید وقابل جبران نیست.
امام علی (ع)
[img=0x0]http://www.ktark.com/05_blue.png[/img]
سپاس شده توسط
1396 فروردين 24، 11:41
بخاطر اینکه دوباره قرارمو با خودم فراموش کردم...
دوباره 16 اسفند و عواقب بعدش رو فراموش کردم...
دوباره اون یک هفته گریههای شبانه روزیم بخاطر رسوایی پیش یکی از عزیزترین آدمای زندگیم رو فراموش کردم...
دوباره فراموش کردم که انقدر توی گناه کردن بیحیا بودم که حتی صبر خدا هم تموم شد و ستارالعیوب بودنش رو نادیده گرفت و رسوام کرد...
دوباره خراب شد همه فکرایی که کرده بودم و قولهایی که داده بودم
شرمنده بابت انرژی منفی که دادم بهتون [emoji17]
یَا مَنْ قَلَّ لَهُ شُکْرِی فَلَمْ یَحْرِمْنِی وَ عَظُمَتْ خَطِیئَتِی فَلَمْ یَفْضَحْنِی وَ رَآنِی عَلَى الْمَعَاصِی فَلَمْ یَشْهَرْنِی
اى آنکه من شکرت را اندک کردم و باز از نعمتت محرومم نساختى و خطاى بزرگ و بسیار کردم و مرا رسوا نکردى و مرا در حال عصیان بسیار دیدى و بى آبرویم نفرمودى
(دعای عرفه)
اى آنکه من شکرت را اندک کردم و باز از نعمتت محرومم نساختى و خطاى بزرگ و بسیار کردم و مرا رسوا نکردى و مرا در حال عصیان بسیار دیدى و بى آبرویم نفرمودى
(دعای عرفه)
سپاس شده توسط
1396 فروردين 24، 13:32
(1396 فروردين 24، 11:41)hunter1 نوشته است: حالم خیلی بده! بخاطر اینهمه فراموشکاری!
بخاطر اینکه دوباره قرارمو با خودم فراموش کردم...
دوباره 16 اسفند و عواقب بعدش رو فراموش کردم...
دوباره اون یک هفته گریههای شبانه روزیم بخاطر رسوایی پیش یکی از عزیزترین آدمای زندگیم رو فراموش کردم...
دوباره فراموش کردم که انقدر توی گناه کردن بیحیا بودم که حتی صبر خدا هم تموم شد و ستارالعیوب بودنش رو نادیده گرفت و رسوام کرد...
دوباره خراب شد همه فکرایی که کرده بودم و قولهایی که داده بودم
شرمنده بابت انرژی منفی که دادم بهتون [emoji17]
سلام عزیز,همه ما روزهای بدی رو پشت سر گذاشتیم , مطمئنا روزهایی هست که خیلی هامون شرممون میاد ازش صحبت کنیم , ولی نباید احساسی با این موضوع برخورد کرد,این کار ترک کردنش آسونه آسون نیست , حتما یه چیزی بوده که یک انجمن بزرگ فقط برای ترکش تشکیل شده,سخته سخت هم نیست,فقط از راه درستش باید وارد شد,اگر احساسی با موضوع برخورد بشه بعد از شکست سرخوردگی شدیدی بوجود میاد که آدم رو داغون میکنه,حتما هرشکستی دلیلی داره که اگر جلوش گرفته بشه اتفاق نمی افنته,شما قدم اول رو درست بردار بدون دخیل کردن احساسات,فقط محکم تکلیفتو با خودت مشخص کن,اگر قرار شد ترک کنی دیگه باید کلا بیخیال خیلی چیزها بشی,شتر سواری دولا دولا نمیشه.در آخر هم میگم دیو چو بیرون رود , فرشته در آید . اول اون عادت رو کم کم از خودت دور کن , خوبی ها خود به خود ظاهر میشه.
سپاس شده توسط
1396 فروردين 24، 13:54
ویرایش شده
از همه بچه ها ی گروه نشات ممنونم واقعا گروه خوبی بود هر چند اخرش نفهمیدیم چرا نشات و نه نشاط؟
اگه اون اتفاق بد نیفتاده بود و من لغزشی نشده بودم قهرمان بودیم واقعا حیف
خب بچه ها من واسه غلبه بر تنبلی سه تا کار روتینی رو که انتخاب کردم انجام دادم تو این مدت
واقعا نتیجه خیلی خیلی خیره کننده بوده
این از برکات گروه نشات بود برام.
واسه دور بعدی نمیتونم باشم یعنی درست و حسابی نمیتونم باشم. چون مشغول کار شدم و تمام وقت درگیرم.میخوام برنج بکارم
دلم باهاتونه مرسی که واسم ختم صلوات گرفتید واقعا ممنونم ازتون و به دعای خیرتون نیازمندم که خدا یه توانی بهم بده سربلند بشم تو این کاری که شروع کردم
شايد خوشبختي همين باشد
كه با خودت نگويي :
كاش جايِ ديگري بودم
كارِ ديگري داشتم
يك آدمِ ديگري بودم ... !
عاقبتت بخیر همسفر
كه با خودت نگويي :
كاش جايِ ديگري بودم
كارِ ديگري داشتم
يك آدمِ ديگري بودم ... !
عاقبتت بخیر همسفر
سپاس شده توسط
سپاس شده توسط
1396 فروردين 24، 23:47
بعد از این همه سال خ ا به فضاحتی رسیدم که بیرون اومدن ازش خیلی سخته.
اول از همه ذهنی که مریض شده و بشدت دچار بی بند و باری و انحرافات جنسی شده
و کاش مشکل فقط این بود بیماری های اعصابی که دچار شدم و بشدت بابتش عذاب میکشم
تا به حال به این شدت در تمام زندگیم عصبانی و کلافه نبودم که امروز بودم
و واقعا شانس اوردم کاری دست خودم ندادم
دچار خودخوری و حرص و جوش فراوونی شدم و جوری شدم که ناخن های پام رو فرو میکنم تو پنجه پام و بشدت به خودم میپیچم
باور کنین هرکاری رو بگین برای ترک این نکبت انجام دادم و به هیچ نتیجه ای نرسیدم
شما بگین چکار کنم؟! ایا ممکنه این لعنتی بخاطر ضعف اعصاب باشه؟! با طب سنتی قابل حل هست کسی اطلاعی داره؟!
سپاس شده توسط
1396 فروردين 25، 11:41
(1396 فروردين 24، 23:47)meep نوشته است: سلام دوستانسلام باید بری پیش روان پزشک .دکتر برای مدت کوتاهی به تو دارو میده ولی بعدش باید به خودت متکی باشی
بعد از این همه سال خ ا به فضاحتی رسیدم که بیرون اومدن ازش خیلی سخته.
اول از همه ذهنی که مریض شده و بشدت دچار بی بند و باری و انحرافات جنسی شده
و کاش مشکل فقط این بود بیماری های اعصابی که دچار شدم و بشدت بابتش عذاب میکشم
تا به حال به این شدت در تمام زندگیم عصبانی و کلافه نبودم که امروز بودم
و واقعا شانس اوردم کاری دست خودم ندادم
دچار خودخوری و حرص و جوش فراوونی شدم و جوری شدم که ناخن های پام رو فرو میکنم تو پنجه پام و بشدت به خودم میپیچم
باور کنین هرکاری رو بگین برای ترک این نکبت انجام دادم و به هیچ نتیجه ای نرسیدم
شما بگین چکار کنم؟! ایا ممکنه این لعنتی بخاطر ضعف اعصاب باشه؟! با طب سنتی قابل حل هست کسی اطلاعی داره؟!
هر روزى که بر انسان وارد شود،گوید:من روز جدیدى هستم،من بر اعمال و گفتار تو شاهد مى باشم.سعى کن سخن خوب و مفید بگویى،کار خوب و نیک انجام دهى.من در روز قیامت شاهد اعمال و گفتار تو خواهم بود.و بدان امروز که پایان یابد دیگر مرا نخواهى دید وقابل جبران نیست.
امام علی (ع)
[img=0x0]http://www.ktark.com/05_blue.png[/img]
سپاس شده توسط
1396 فروردين 25، 12:41
ویرایش شده
(1396 فروردين 24، 23:47)meep نوشته است: سلام دوستاندوست عزیز حرفهای زیر رو با دقت بخون،اگر حوصله خوندن نداری بعدا سر فرصت بخون چون نمیخوام سر سری از کنارش بگذری.
بعد از این همه سال خ ا به فضاحتی رسیدم که بیرون اومدن ازش خیلی سخته.
اول از همه ذهنی که مریض شده و بشدت دچار بی بند و باری و انحرافات جنسی شده
و کاش مشکل فقط این بود بیماری های اعصابی که دچار شدم و بشدت بابتش عذاب میکشم
تا به حال به این شدت در تمام زندگیم عصبانی و کلافه نبودم که امروز بودم
و واقعا شانس اوردم کاری دست خودم ندادم
دچار خودخوری و حرص و جوش فراوونی شدم و جوری شدم که ناخن های پام رو فرو میکنم تو پنجه پام و بشدت به خودم میپیچم
باور کنین هرکاری رو بگین برای ترک این نکبت انجام دادم و به هیچ نتیجه ای نرسیدم
شما بگین چکار کنم؟! ایا ممکنه این لعنتی بخاطر ضعف اعصاب باشه؟! با طب سنتی قابل حل هست کسی اطلاعی داره؟!
نتیجه گیریش با خودت.
سلام عزیز این مطلب رو چند بار دوستان به شما گفتند که شما از خودارضایی یک غول و مشکل لاینحل ساختی که هیچ جوره قابل حل نیست و وقتی وسوسه سراغت میاد میگی چون این غول اصلا قابل حل نیست تن به وسوسه میدی و خودارضایی میکنی و ازونطرف خودخوری میکنی که چرا کردم.وقتی آدم خودارضایی کنه ۱ ساعت بعدش باز دلش میخواد بکنه و همینطور یک ساعت بعد و تمومی نداره هرچی بیشتر بهش بها بدی ول کنت نیست/فقط باید از یک جا شروع کنی ، دنبال دارو و دکتر و اینها نباش فقط با اینها آدم خودشو گول میزنه و تلقین میکنه.من چقدر تو فکر دکتر بودم وقتی روزی چند بار میزدم،پرخاشگر و نا امید و فقط تو فکر خودکشی،چون انرژیم تحلیل رفته بود نه تمرکز داشتم نه اعصاب،عضلات ران پام درد میکرد نمیتونستم راه برم،دلیلش چون بیکار تو خونه بودم مسولیتی سر دوشم نبود و چه تفریحی بهتر از دیدن فیلم پورن خرابکاری،بعد یک پشیمونی دو سه روزه و بعد که دوباره جون میگرفتم همه چیز یادم میرفت و باز میرفتم سراغش ، ولی همش تموم شد بدون دوا دکتر،الانم تنها چیزی که. دارم امید خیلی زیاد،با تفکر مثبت ،خداحافظ خودارضایی که تو شنیع ترین کاری بودی که من تو زندگی تجربه کردم.
سپاس شده توسط
1396 فروردين 25، 17:21
(1396 فروردين 25، 12:41)drift نوشته است:(1396 فروردين 24، 23:47)meep نوشته است: سلام دوستاندوست عزیز حرفهای زیر رو با دقت بخون،اگر حوصله خوندن نداری بعدا سر فرصت بخون چون نمیخوام سر سری از کنارش بگذری.
بعد از این همه سال خ ا به فضاحتی رسیدم که بیرون اومدن ازش خیلی سخته.
اول از همه ذهنی که مریض شده و بشدت دچار بی بند و باری و انحرافات جنسی شده
و کاش مشکل فقط این بود بیماری های اعصابی که دچار شدم و بشدت بابتش عذاب میکشم
تا به حال به این شدت در تمام زندگیم عصبانی و کلافه نبودم که امروز بودم
و واقعا شانس اوردم کاری دست خودم ندادم
دچار خودخوری و حرص و جوش فراوونی شدم و جوری شدم که ناخن های پام رو فرو میکنم تو پنجه پام و بشدت به خودم میپیچم
باور کنین هرکاری رو بگین برای ترک این نکبت انجام دادم و به هیچ نتیجه ای نرسیدم
شما بگین چکار کنم؟! ایا ممکنه این لعنتی بخاطر ضعف اعصاب باشه؟! با طب سنتی قابل حل هست کسی اطلاعی داره؟!
نتیجه گیریش با خودت.
سلام عزیز این مطلب رو چند بار دوستان به شما گفتند که شما از خودارضایی یک غول و مشکل لاینحل ساختی که هیچ جوره قابل حل نیست و وقتی وسوسه سراغت میاد میگی چون این غول اصلا قابل حل نیست تن به وسوسه میدی و خودارضایی میکنی و ازونطرف خودخوری میکنی که چرا کردم.وقتی آدم خودارضایی کنه ۱ ساعت بعدش باز دلش میخواد بکنه و همینطور یک ساعت بعد و تمومی نداره هرچی بیشتر بهش بها بدی ول کنت نیست/فقط باید از یک جا شروع کنی ، دنبال دارو و دکتر و اینها نباش فقط با اینها آدم خودشو گول میزنه و تلقین میکنه.من چقدر تو فکر دکتر بودم وقتی روزی چند بار میزدم،پرخاشگر و نا امید و فقط تو فکر خودکشی،چون انرژیم تحلیل رفته بود نه تمرکز داشتم نه اعصاب،عضلات ران پام درد میکرد نمیتونستم راه برم،دلیلش چون بیکار تو خونه بودم مسولیتی سر دوشم نبود و چه تفریحی بهتر از دیدن فیلم پورن خرابکاری،بعد یک پشیمونی دو سه روزه و بعد که دوباره جون میگرفتم همه چیز یادم میرفت و باز میرفتم سراغش ، ولی همش تموم شد بدون دوا دکتر،الانم تنها چیزی که. دارم امید خیلی زیاد،با تفکر مثبت ،خداحافظ خودارضایی که تو شنیع ترین کاری بودی که من تو زندگی تجربه کردم.
درسته داداش قبوله من ازش یه هیولا ساختم.
اما تو این نا امیدی دقیقا باید چکار کنم؟ شما چکار کردی که همش تموم شد؟
سپاس شده توسط
1396 فروردين 25، 18:43
(1396 فروردين 25، 17:21)meep نوشته است:(1396 فروردين 25، 12:41)drift نوشته است:(1396 فروردين 24، 23:47)meep نوشته است: سلام دوستاندوست عزیز حرفهای زیر رو با دقت بخون،اگر حوصله خوندن نداری بعدا سر فرصت بخون چون نمیخوام سر سری از کنارش بگذری.
بعد از این همه سال خ ا به فضاحتی رسیدم که بیرون اومدن ازش خیلی سخته.
اول از همه ذهنی که مریض شده و بشدت دچار بی بند و باری و انحرافات جنسی شده
و کاش مشکل فقط این بود بیماری های اعصابی که دچار شدم و بشدت بابتش عذاب میکشم
تا به حال به این شدت در تمام زندگیم عصبانی و کلافه نبودم که امروز بودم
و واقعا شانس اوردم کاری دست خودم ندادم
دچار خودخوری و حرص و جوش فراوونی شدم و جوری شدم که ناخن های پام رو فرو میکنم تو پنجه پام و بشدت به خودم میپیچم
باور کنین هرکاری رو بگین برای ترک این نکبت انجام دادم و به هیچ نتیجه ای نرسیدم
شما بگین چکار کنم؟! ایا ممکنه این لعنتی بخاطر ضعف اعصاب باشه؟! با طب سنتی قابل حل هست کسی اطلاعی داره؟!
نتیجه گیریش با خودت.
سلام عزیز این مطلب رو چند بار دوستان به شما گفتند که شما از خودارضایی یک غول و مشکل لاینحل ساختی که هیچ جوره قابل حل نیست و وقتی وسوسه سراغت میاد میگی چون این غول اصلا قابل حل نیست تن به وسوسه میدی و خودارضایی میکنی و ازونطرف خودخوری میکنی که چرا کردم.وقتی آدم خودارضایی کنه ۱ ساعت بعدش باز دلش میخواد بکنه و همینطور یک ساعت بعد و تمومی نداره هرچی بیشتر بهش بها بدی ول کنت نیست/فقط باید از یک جا شروع کنی ، دنبال دارو و دکتر و اینها نباش فقط با اینها آدم خودشو گول میزنه و تلقین میکنه.من چقدر تو فکر دکتر بودم وقتی روزی چند بار میزدم،پرخاشگر و نا امید و فقط تو فکر خودکشی،چون انرژیم تحلیل رفته بود نه تمرکز داشتم نه اعصاب،عضلات ران پام درد میکرد نمیتونستم راه برم،دلیلش چون بیکار تو خونه بودم مسولیتی سر دوشم نبود و چه تفریحی بهتر از دیدن فیلم پورن خرابکاری،بعد یک پشیمونی دو سه روزه و بعد که دوباره جون میگرفتم همه چیز یادم میرفت و باز میرفتم سراغش ، ولی همش تموم شد بدون دوا دکتر،الانم تنها چیزی که. دارم امید خیلی زیاد،با تفکر مثبت ،خداحافظ خودارضایی که تو شنیع ترین کاری بودی که من تو زندگی تجربه کردم.
درسته داداش قبوله من ازش یه هیولا ساختم.
اما تو این نا امیدی دقیقا باید چکار کنم؟ شما چکار کردی که همش تموم شد؟
به نظرم اول برای 3روز ترکش کن بعد 4 روز بعد 5 روز و الی اخر
و خودتو ملزم کن تو اون دوره مثلا 4 روزه تحت هیچ شرایطی خ.ا نکنی. لازمه خودارضایی نکردن تحریک نکردن خودته. فیلم یا عکس نبین دست ورزی نکن نگاه و ذهنتو کنترل کن. 100 درصد میتونی
سپاس شده توسط
1396 فروردين 25، 20:08
(1396 فروردين 25، 17:21)meep نوشته است:(1396 فروردين 25، 12:41)drift نوشته است:(1396 فروردين 24، 23:47)meep نوشته است: سلام دوستاندوست عزیز حرفهای زیر رو با دقت بخون،اگر حوصله خوندن نداری بعدا سر فرصت بخون چون نمیخوام سر سری از کنارش بگذری.
بعد از این همه سال خ ا به فضاحتی رسیدم که بیرون اومدن ازش خیلی سخته.
اول از همه ذهنی که مریض شده و بشدت دچار بی بند و باری و انحرافات جنسی شده
و کاش مشکل فقط این بود بیماری های اعصابی که دچار شدم و بشدت بابتش عذاب میکشم
تا به حال به این شدت در تمام زندگیم عصبانی و کلافه نبودم که امروز بودم
و واقعا شانس اوردم کاری دست خودم ندادم
دچار خودخوری و حرص و جوش فراوونی شدم و جوری شدم که ناخن های پام رو فرو میکنم تو پنجه پام و بشدت به خودم میپیچم
باور کنین هرکاری رو بگین برای ترک این نکبت انجام دادم و به هیچ نتیجه ای نرسیدم
شما بگین چکار کنم؟! ایا ممکنه این لعنتی بخاطر ضعف اعصاب باشه؟! با طب سنتی قابل حل هست کسی اطلاعی داره؟!
نتیجه گیریش با خودت.
سلام عزیز این مطلب رو چند بار دوستان به شما گفتند که شما از خودارضایی یک غول و مشکل لاینحل ساختی که هیچ جوره قابل حل نیست و وقتی وسوسه سراغت میاد میگی چون این غول اصلا قابل حل نیست تن به وسوسه میدی و خودارضایی میکنی و ازونطرف خودخوری میکنی که چرا کردم.وقتی آدم خودارضایی کنه ۱ ساعت بعدش باز دلش میخواد بکنه و همینطور یک ساعت بعد و تمومی نداره هرچی بیشتر بهش بها بدی ول کنت نیست/فقط باید از یک جا شروع کنی ، دنبال دارو و دکتر و اینها نباش فقط با اینها آدم خودشو گول میزنه و تلقین میکنه.من چقدر تو فکر دکتر بودم وقتی روزی چند بار میزدم،پرخاشگر و نا امید و فقط تو فکر خودکشی،چون انرژیم تحلیل رفته بود نه تمرکز داشتم نه اعصاب،عضلات ران پام درد میکرد نمیتونستم راه برم،دلیلش چون بیکار تو خونه بودم مسولیتی سر دوشم نبود و چه تفریحی بهتر از دیدن فیلم پورن خرابکاری،بعد یک پشیمونی دو سه روزه و بعد که دوباره جون میگرفتم همه چیز یادم میرفت و باز میرفتم سراغش ، ولی همش تموم شد بدون دوا دکتر،الانم تنها چیزی که. دارم امید خیلی زیاد،با تفکر مثبت ،خداحافظ خودارضایی که تو شنیع ترین کاری بودی که من تو زندگی تجربه کردم.
درسته داداش قبوله من ازش یه هیولا ساختم.
اما تو این نا امیدی دقیقا باید چکار کنم؟ شما چکار کردی که همش تموم شد؟
سلام
برات کلی تایپ کردم اونم با تبلت،امیدوارم خداکمکت کنا راهتو پیداکنی،
از شخصی به شخص دیگه فرق داره،من بعد از ۲۸ سال فهمیدم راهی که دارم برای کسب درآمد طی میکنم اشتباهه،و با علایقم سازگار نیست،همین موضوع باعث شده بود اشتیاقی نسبت به کارم نداشته باشم و فقط ببینم آخرش چقدربرام درآمد داره،بنابراین کار برایم حکم اجباری داشت به نحوی که برای نرفتن سرکار دنبال هزارتا دلیل بودم،آنقدر این در آن در زدم(چون مستاجربودم وباید کرایه خانه میدادم)تا بالاخره از یک اتفاق ساده که در روزهای گشتن دنبال کار بود روزنه امید در دلم روشن شد و دیدم میتونم کاری انجام بدم که استعدادش در ۱۵ سالگی درمن وجود اشت فقط فراموشش کرده بودم،باجدیت دنبالش کردم و خودارضایی فراموش شد چون دیگر برایش نه وقتی میگذرام و نه ارزشی برایم داره،
نتیجه : برای شخص من شغل مرتبط با علاقه ام روحیات من رو دگرگون کرد،امروز متنی رو میخوندم که دیدم بدون اینکه متوجه باشم بحران ۳۰ سالگی رو رد کردم و این نقطه عطفی در زندگی من بود،ضمن اینکه شرایط شغلی ام طوری شد که دیدم تمام خیالپردازی های من در مورد خوداراضایی تبدیل به سراب شد که اون سراب رو الان از نزدیک میبینم که پوچه ولی از دوردست زیبا بود.
تو هم ببین چی میتونه رویت موثر باشه،قطعا هر انسانی در یک زمینه ای استعداد داره پس تو هم استعدادتو کشف کن و اگر کاری نداری بچسب به یک کار که هم منبع درآمدی داشته باشی و دستت تو جیب خودت باشه و هم سرت گرم باشه،سنت مهم نیست چقدره،مهم فکرته،من بچه ای رو دیدم که نهایتا ۱۰ سالش بود در مجالس خوانندگی میکرد شبی ۲۰۰-۳۰۰ تومان درآمد داشت،اگرم شغل داری توسعه اش بده،اکر بی علاقه ای شدیدا بهت توصیه میکنم بچسبی به کاری که دوست داری چون هروز باهاش سر و کار داری و یک روز دو روز نیست که بپیچومی.
سپاس شده توسط
1396 فروردين 25، 21:30
ویرایش شده
ولی حالا هستم.
این چند روزی که نبودم شیطونی که نکردین؟
الان هم در حال خوردن یک عدد رانی ناقابل هستم و کلی دارم عشق می کنم.
برای این که نگید تک خوری می کنی.
بفرمایید رانی اصل و خنک
صحبت هاتون رو همه رو خوندم ، نظراتی دارم ولی الان سخن مهم تری می خوام بزنم.
به پست های بعدی توجه بفرمایید.
تصمیم گرفتم پست ها رو توی تاپیک هدایت ترک بزنم که خانم ها هم متوجه بشوند.
سپاس شده توسط