امتیاز موضوع:
  • 18 رأی - میانگین امتیازات: 4.67
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
موضوع بسته شده است 

آرشیو گروه "رهروان پاکی" (گروه آقایان) (غیر فعال)

سلام

ممنونم از امیرحسین خان و آقای اراده 302 

آقا امیرحسین دسترسی کارگاه مسابقات رو بهتون دادم ..
یه سر به کارگاه مسابقات بزنید تا ادامه صحبت ها رو اونجا داشته باشیم ..

خیلی ممنون از هر دو بزرگوار .. 53 

و
دوستان دیگه که وقت و انرژی کافی دارند اگر تمایل دارن به سرپرستی مسابقات بهم اعلام کنن.
ممنون 53
[تصویر:  147.gif]
[تصویر:  ImamMahdi_mahdiyar_ir_Psd_7.jpg]
[تصویر:  05_blue3.png]
(1397 تير 23، 20:55)generalparsa نوشته است: سلام بچه ها من ثبت نام کردم
سلام خوش اومدی ژنرال ایشالا بیشتر میبینیمت
(1397 تير 23، 20:59)آقای اراده نوشته است: هم گروهیای خوبم سلام 
ایشالا تا آخر امشب اعلام وضعیت های هفته قبل رو بررسی خواهم کرد.
ازتون در خواستی دارم 
این هفته روی برنامه گروه تعصب ویژه نشون بدین 
چون هفته قبل خیلی وضع گروه بحرانی شد 

نقل قول: اولویت اول اصلاح برنامه های اساسی ترک و بررسی علت شکست ها در هفته گذشته 
اولویت دوم برنامه هفته سوم گروه (نماز)

1- در راستای اولیت اول از سه همگروهی عزیزم محمد حامد و امید عزیز میخوام که دلیل شکستشون رو و راهکارشون برای اینکه اگر دفعه بعدی در اون شرایط قرار گرفتن مقابله کنن رو برامون شرح بدن 
 
2- در راستای اولویت دوم چه برنامه های برای هفته جاری دارید ؟ چکار میکنید که امتیاز نمازتون بیاد بالا ؟ اگر موافق با ثبت وضعیت نماز ها در تاپیک قرار عاشقی هستین اعلام کنید .
*
سلام امیدم  Khansariha (8) / خب یکم برنامه ریزی ات گیج کرد منو  Gigglesmile / میشه برنامه ریزی ات رو میتونی دقیقا برامون بگی ؟ شاید بتونیم همراهیت کنیم / برنامه نماز این هفته رو هستی دیگه ؟ / مرسی که خوبی  53
*
یوزپلنگا کجایید  Swear1  Gigglesmile
نماز این هفته چی شد ؟ 
وضع چطوره ؟
تاثیر نماز تا الان چطور بوده ؟
نماز صبح ها چکار کردین ؟
سلام بر اراده ی عزیز
ممنون از وقتی که می گذاری و با تمام تلاشت می خوای که کمکمون کنی ، واقعا شرمنده می کنی و همینجور حس تلاش را زنده می کنی
ما زیر سایه ی شماییم 4chsmu1  کلا سه روز نبودم چقدر اتفاق افتاده !!! گذر زمان جدیدا دیگه خیلی سریع شده 65  ولی نمازای صبح را معمولا می خونم ولی فقط می خونم ! همین
راجع به اولیت هام که فرمودی داداش
1) خوب من شرایطی که یهو بر خلاف میل من اتفاق می افته و نا امید میشم بهم می ریزم  یا مثلا با یکی باید صحبت کنم بعد نمی تونم چیزی که می خوام را از اون گفتگو بگیرم،   با خودم هی می گم مثلا چرا اینو نگفتم یا چرا اینجوری جواب ندادم ! کلا در لحظه شاید نتونم خیلی خوب رفتار کنم ولی بعد که فک می کنم می بینم چقدر می تونستم بهتر باشم . تو این دو هفته دو اتفاق غیر از اون چیزی که می خواستم رقم خورد و با یکی صحبت کردم می خواستم کاری بکنم ولی نتونستم متقاعدش کنم!
کلا قسمت اول را نمی دونم چی کار کنم ولی در مورد صحبت فک کنم باید تجربم را همینطور بیشتر کنم ، هر چی تجربه بیشتر عملکرد بهتر  بهتره نترسم و گفتگومو بیشتر کنم !
2) نمازهام را بیشتر سر موقع خوندم این هفته ولی متاسفانه فقط خوندم که خونده باشم ، دریغ از قبل تر ها که یکم بهتر بود!!!!
برنامه ریزیم  ! به طور مثال فرض کن می خوام اول این کارو انجام بدم یه مشکل پیش می آد ، یا بیرونی یا درونی مثلا یک فرد خارجی مانع رسیدن به اون برنامه ریزیم میشه و یا زمانیکه وارد  اون کارمی شم  می بینم خیلی با اون برنامه ریزیم تطابق نداره در نتیجه نه تنها اون برنامه بلکه کل برنامه ی روز از بین می ره و همین تخریب برنامه ی روزانه کل هفته را ممکنه نابود کنه ، راجع به نمازم اعلام کردم اراده جان ، حالا شاید نتونم هر روزبیام اعلام کنم ! ولی مشکل من بیشتر کیفیت تا  کمیت Hanghead

ممنون از همه ی لطف هات

(1397 تير 23، 21:30)majid78 نوشته است: سلام دوستان ی خبر خوب دارم ی خبر بد 
بازم تونستم برای دومین بار خودما کنترل کنم  برابر عوامل غیر نربوط ب خ.ا ک باعث شکست میشد 
خبر بدم اینکه گوشم و سرم ب شدت درد میکنه براثر ضربه دست ی ب اصطلاح ادم ب گوشم
سلام بر مجید جان عزیز
امیدوارم همیشه خوش خبر باشی مجید جان
خبر اولت اینقد مسرت بخش بود که دومی را هم تحت شعاع قرار می ده
یاد ناظممون افتادم بقیه اذیت می کردن منو می زد !!!!خدا خیرش بده از اون منو اینقد زد که دیگه پوس کلفت شدم
دلم دعوا خواست البته مث دعوای بچگی یه فس حسابی کتک کاری الکی سر هیچ،  آخرشم آشتی می کردیم  ! بچگی چقد زندگی یه جور دیگه بود
داداش عزیز خوشحالم که هیچ چی نمی تونه باعث نا امیدیت بشه و باعث بشه که از تصمیمت جا بزنی
موفق باشی



(1397 تير 25، 16:12)hamedhamed نوشته است: یوزپلنگان گروه اوضاعشون چطوره؟

محمد
آقای اراده
امید
خوب هستین الحمدلله؟

من که از یکشنبه شب هفته گذشته که روز نکبت بود برام، تا امروز الحمدلله پاکم. آقای اراده عزیز هم می دونم که طلایه دار پاکی هاست. یعنی غیر از پاکی از ایشون انتظاری نیست و اگر پاک نباشن اتفاقاً جای تعجب داره 128fs318181 چون هرچی باشه ایشون سرگروه هستن. امید و محمد عزیز خواهش می کنم فعلاً تا آخر هفته پاک بمونید تا امتیاز گروهیمون بره بالا. هفته های بعد هم خدا بزرگه.
حامد جان
ممنون خدا را شکر خوب  حامد عزیز
یه آهنگ فوق العادم که فرستاده بودی دیگه حسابی شارژمون کردی
(1397 تير 25، 18:28)آقای اراده نوشته است:
بسم الله الرحمن الرحیم  Khansariha (2)
سلام خدمت همه مهربونا  Khansariha (8)

در قالب برنامه ختم صلوات :
چند روزه منتظر این فرصتم که یکم در مورد خودم بنویسم ... 
خیلی ساله که از خدا دورم 
با گناهم بیشتر زندگی کردم تا با خدا 
اما خدایی که اون بالاست گفته یه قدم بیا من صد قدم میام 
بهش امید دارم 
کلید اصلی ترک این لعنتی رو از یک ماه قبل از عید امسال زدم 
یادمه اون موقع حتی یک هفته هم نمیتونستم پاک باشم 
الان به لطف خدا و دوستان پیشرفت رو در خودم احساس میکنم 
از بعد از عید چند نوبت پاکی بلند مدت داشتم 15 روز 25 روز و ... 
الان که مینویسم 27 روزه که انجامش ندادم 
اگر همت کنم خیلی به ترکش امیدوارتر میشم 
پنج سال پیش رفته بودم مشهد به امام رضا قول دادم که یه روز پاک بیام زیارتش 
الانم هر موقع دلم میگیره میرم سایت آستان رضضوی و آنلاین حرمشو میبینم 
امسال باید داستان پاک شدن توی زندگیم تموم بشه 
هر جوری که هست 
خیلی مشکلات دارم که با حل شدن این داستان میتونم برای حلش قدم بردارم 
اولین مشکل اساسی ام پاکی هستش 
دوم مشکل کار (کارم زیاد جالب نیست خیلی ازم انرژی میگیره و پول کمی داره)
سوم ازدواج 
اگر این مشکلات حل بشن کوهی از روی دوش من برداشته میشه 
براتون دعا میکنم
 برام دعا کنید 
یا علی مدد


ممنون ازت اراده جان که خیلی چیزای خصوصی زندگیت را که هیچ کسی ازشون خبر نداره برای ما میزنی
ممنوون از همتت ممنون از اینکه نور امید را تو دل همه ی ما روشن نگه می داری
و با کارت می گی که میشه و می تونیم
مطمئنم با اراده و این همتت به چیزایی که می خوای می رسی
برات دعا می کنم ارادت همیشه مثل روز اول قوی بمونه
و همینطور که عاشق جان گفت ایشالا سال دیگه تو افتخارات کانون ببینیمت
و 14 صلوات برای اینکه در همه ی مشکلات هر چقدر هم سخت ، به خودت و خدای خودت ایمان پا برجا و محکم بمونه
چه در پاکی چه در کار و چه در ازدواج
موفق باشی و علی یارت
(1397 تير 27، 10:02)hamedhamed نوشته است: سلام دوستان.
خب امروز 27 تیر، روز ختم صلوات برای منه. ازتون خواهش می کنم اول برای خودتون، بعد برای من، برای پاکی من و برای رسیدن به آرزوهایی که در سر دارم، صلوات بفرستید. ممنون از همه شما عزیزان.

1- یادم میاد روزای اولی که مبتلا شده بودم، حالت های خاصی داشتم. مثلاً بدنم درد می کرد. دست و پام جون نداشت. خسته و کوفته بودم. همین طور که به این کار ادامه دادم علائم هم تغییر کرد. یادمه وقتی چند دقیقه می ایستادم، سرگیجه می گرفتم و مجبور می شدم بشینم. یعنی احساس می کردم برای چند ثانیه خونرسانی به مغزم مختل میشه. یا گاهی اوقات خود به خود احساس تهوّع بهم دست می داد. یه بار داشتم با یکی صحبت می کردم که یکباره احساس تهوّع گرفتم. ازش عذرخواهی کردم و خواستم خودمو برسونم دستشویی. اون بنده خدا بهم گفت "آره برو، دیدم یه لحظه رنگت مثل گچ سفید شد."
به تدریج و در ادامه خ.ا علائم شدیدتر شد. موهام به شدت شروع کرد به ریزش کردن و من هم وسواس گرفته بودم و همش دست می کردم داخل موهای سرم و اینجوری بیشتر کمک می کردم به ریزش. کم حافظه شدم. الآن یه چیزی دستم بود و می ذاشتم یه جا، چند دقیقه بعد دنبال اون چیز می گشتم و نمی دونستم کجا گذاشتمش. از اجتماع فاصله گرفتم. خیلی تو جمع دوستام حاضر نمی شدم. یه بار یکی از دوستام بهم گفت پای چشمات گود افتاده و بعد نمی دونم درِ گوش اون یکی دوستم چی گفت که با هم زدن زیر خنده.
سوی چشمام کم شد و گاهی احساس می کردم جلو چشمام پشه پر می زنه. نمی دونم چرا گوشام احساس می کردم سنگین شدن و مثل اینکه گوشام جِرم داشته باشن. برای همین چند بار رفتم متخصص.
کم کم و با ادامه خ.ا علائم شدیدتر شد. وقتی با دوستام عکس می گرفتم، می دیدم تو عکس از همه بچه ها لاغرتر و شکسته ترم. از همشون پیرتر به نظر می رسیدم. بدبختی اینجا بود که خودم فهمیده بودم همه اینا به خاطر خ.ا هست ولی دیگه نمی تونستم ترکش کنم. معتاد شده بودم. فکر می کردم کسی نمی دونه حال و روزمو ولی مثل اینکه خیلیا می دونستن. یه بار با چن تا از دوستام داخل خیابون، چند تا دخترو دیدیم که وضع پوشش و حجابشون بد بود. من به بچه ها گفتم: "بچه ها اینا رو. بیایید بریم دنبالشون." یکیشون پوزخندی بهم زد و گفت: "آره تو برو دنبالشون. من که نه اهل ...دنم نه اهل زدن."
حالم از خودم به هم می خورد ولی کسی هم نبود که باهاش درد دل کنم و ازش کمک بگیرم. خودم هم توانایی بر ترک نداشتم.

2- چند روز قبل داخل خیابون بودم، دیدم یه جا جمعیت زیادی ایستادن و خیلی شلوغه. رفتم ببینم چه خبره. دیدم دارن شیرینی پخش می کنن و بستنی تعارف می کنن. منم یه شیرینی و یه بستنی برداشتم و از یکی پرسیدم: "شیرینی برای چیه؟" اون آقا با لبخند جواب داد: "برای پاکی آقا مهرداد." معلوم شد اونجا محل تشکیل جلسات انجمن N.A هستش و این آقا مهرداد هم مدتیه که مصرف مواد رو گذاشته کنار. من هم از خوشحالی اونا خوشحال شدم و شیرینیو گذاشتم دهنم. آرزو کردم من هم یه روز بین مردم شیرینی پخش کنم و وقتی کسی ازم بپرسه این شیرینی بابت چیه، بلند جواب بدم: "بابت سلامتی من، شما و همه اینایی که اینجا جمعن." و توی دلم یواشکی بگم: "برای پاکی حامدحامد."

ز ما درود فراوان به شیرمردانی  *** که کرده اند سرو جان نثار پاکستان

  داداش  حامد عزیز [تصویر:  53.gif] ممنون  که هر چند من ضعیف بودم تو اعلامش خودت بسیار دقیق اومدی و صحبت هات را بیان کردی
درسته ما خیلی زشت شدیم ، خیلی عارضه اومده سراغمون ولی این دلیل نمیشه به دنبال زیبایی نریم و نخوایم خودمون را زیباتر کنیم
با خیال گلستانش خارزار***نرمتر از پرنیان آید همی
از چنین نجار یعنی عشق او***نردبان آسمان آید همی
زان در و دیوارهای کوی دوست***عاشقان را بوی جان آید همی
هر که میرد پیش حسن روی دوست***نابمرده در جنان آید همی
یاد  داستان جوجه اردک زشت  می افتم چقدر قشنگه این قصه  ، ما وقتی هر روز داریم پیشرفت می کنیم و به سوی آن یار و زیبایی قدم برمی داریم  مطمئن باش تهش یه قوی زیبا میشیم
بگذار تا اردکان هر چه می خواهند گویند زمانیکه زیبایی تو را و استعداد ذاتی تو را متوجه نمی شوند
{ اگه آدم درستی باشه که کسی را به خاطر قیافه مسخره نمی کنه ، و اگرم مسخره می کنه پس اصلا آدم درستی نیست پس اصلا اهمیتی نداره}
و داداش عزیز من این پیشرفتت را دیدم ، این انگیزه، برنامه و اراده ای که الان برای ترک داری
و این امیدی که الان تو نوشته هات هست و قدیم نبود
و همینطور ممنون از اینکه تشویقم کردی برای ادبیات و یکی از کسایی بودی که باعث شدی شعر را ادامه بدم

به نظرم هر روز شیرینی بده
جدا از شوخی امیدوارم هر روز شیرینی ترک را حس کنی

حامد عزیز [تصویر:  53.gif] 14 صلوات برای اینکه روزهای شیرین را در عین سختی تجربه کنی
و زیباترین زیبایان حامی تو باشه در سخت ترین شرایط
موفق باشی


برنامه‌ی ختم صلوات گروهی

«رهروان پاکی»

عاشق فاطمه زهرا: [تصویر:  53.gif]
قاصدک: [تصویر:  53.gif]
 Hamed6: [تصویر:  53.gif]
آقای اراده: 53
hamedhamed: تاریخ 97/04/27
mohammad_93: تاریخ 97/04/30
omid 24: تاریخ 97/05/01

امیرحسین خان: تاریخ 97/05/03
.Mohamadreza.: تاریخ 97/05/06
بازگشت به خاک: تاریخ


(1397 تير 27، 15:50)mohammad_93 نوشته است: سلام داداش تا شما باشی ما هم هستیم
داداش منو معاف کن چون ساعت اذان صبح تو راه پادگانم ....یه مدت نمازهام یه خط درمیون شده ذهنم خسته است تو زندگیم با انقدر ادم کلاهبردار زندگی نکرده بودم...خداروشکر تا اینجایی کارم این هفته سبز بوده...مخلصیم داداش 303

خدا را شکر محمد عزیز که سبزی
موفق باشی و بدونی این نیز بگذرد هر چند اگه تجربه ی سختی باشه
مراقب خودت و خوبیهات باش
که غبار غم برود و حال خوش شود
ایشالا
و در پناه حق
نذر کرده ام    یک روزی که خوشحال تر بودم    بیایم و بنویسم که   زندگی را باید با لذت خورد

که ضربه های روی سر را باید آرام بوسید   و بعد لبخند زد و دوباره با شوق راه افتاد

یک روزی که خوشحال تر بودم  می آیم و می نویسم که     این نیز بگذرد

مثل همیشه که همه چیز گذشته است و   آب از آسیاب و طبل طوفان از نوا افتاده است

یک روزی که خوشحال تر بودم   یک نقاشی از پاییز میگذارم ,

 که یادم بیاید زمستان تنها فصل زندگی نیست   زندگی پاییز هم می شود , رنگارنگ , از همه رنگ ,

یک روزی که خوشحال تر بودم   نذرم را ادا می کنم

تا روزهایی مثل حالا   که خستگی و ناتوانی لای دست و پایم پیچیده است

بخوانمشان     و یادم بیاید که

هیچ بهار و پاییزی بی زمستان مزه نمی دهد

و                                                           هیچ آسیاب آرامی بی طوفان

منگر به هر گدایی که تو خاص از آن مایی   مفروش خویش ارزان که تو بس گرانبهایی

Khansariha (89)
سلام
14 صلوات به نیت پاکی و عاقبت به خیری برادر بزرگوارم آقا حامد عزیز302

صحبت های شما رو خوندم. ان شاء الله از این دام رهایی پیدا کنی
و روزی برسه شیرینی پاکی رو در زندگی دنیایی و آخرتی بچشی.53258zu2qvp1d9v
و البته شیرینی بچه های کانون فراموش نشه4chsmu1

ان شاء الله توی همه‌ی مراحل زندگی توکلت به خدا باشه
و کمک کنه تا راه درست رو بشناسیم و قدم برداریم.
Gol
در پناه حق
یا علی
يادمان نرود گاهی با گناه به اندازه‌ی یک لايک فاصله داريم...
يادمان نرود فضای مجازی هم «محضر خداست» نکند که شرمنده باشيم؛ امان از لحظه‌ی غفلت که فقط خدا شاهد است و بس...
روی مانيتور بچسبانيم:«ورود شيطان ممنوع»
مراقب دستی که کليک می کند، چشمی که می بيند و گوشی که می شنود باشيم... و بدانيم و آگاه باشيم که خدا يک کاربر «هميشه آنلاين» است...
[تصویر:  05_blue.png]
(1397 تير 27، 10:02)hamedhamed نوشته است: سلام دوستان.
خب امروز 27 تیر، روز ختم صلوات برای منه. ازتون خواهش می کنم اول برای خودتون، بعد برای من، برای پاکی من و برای رسیدن به آرزوهایی که در سر دارم، صلوات بفرستید. ممنون از همه شما عزیزان.

1- یادم میاد روزای اولی که مبتلا شده بودم، حالت های خاصی داشتم. مثلاً بدنم درد می کرد. دست و پام جون نداشت. خسته و کوفته بودم. همین طور که به این کار ادامه دادم علائم هم تغییر کرد. یادمه وقتی چند دقیقه می ایستادم، سرگیجه می گرفتم و مجبور می شدم بشینم. یعنی احساس می کردم برای چند ثانیه خونرسانی به مغزم مختل میشه. یا گاهی اوقات خود به خود احساس تهوّع بهم دست می داد. یه بار داشتم با یکی صحبت می کردم که یکباره احساس تهوّع گرفتم. ازش عذرخواهی کردم و خواستم خودمو برسونم دستشویی. اون بنده خدا بهم گفت "آره برو، دیدم یه لحظه رنگت مثل گچ سفید شد."
به تدریج و در ادامه خ.ا علائم شدیدتر شد. موهام به شدت شروع کرد به ریزش کردن و من هم وسواس گرفته بودم و همش دست می کردم داخل موهای سرم و اینجوری بیشتر کمک می کردم به ریزش. کم حافظه شدم. الآن یه چیزی دستم بود و می ذاشتم یه جا، چند دقیقه بعد دنبال اون چیز می گشتم و نمی دونستم کجا گذاشتمش. از اجتماع فاصله گرفتم. خیلی تو جمع دوستام حاضر نمی شدم. یه بار یکی از دوستام بهم گفت پای چشمات گود افتاده و بعد نمی دونم درِ گوش اون یکی دوستم چی گفت که با هم زدن زیر خنده.
سوی چشمام کم شد و گاهی احساس می کردم جلو چشمام پشه پر می زنه. نمی دونم چرا گوشام احساس می کردم سنگین شدن و مثل اینکه گوشام جِرم داشته باشن. برای همین چند بار رفتم متخصص.
کم کم و با ادامه خ.ا علائم شدیدتر شد. وقتی با دوستام عکس می گرفتم، می دیدم تو عکس از همه بچه ها لاغرتر و شکسته ترم. از همشون پیرتر به نظر می رسیدم. بدبختی اینجا بود که خودم فهمیده بودم همه اینا به خاطر خ.ا هست ولی دیگه نمی تونستم ترکش کنم. معتاد شده بودم. فکر می کردم کسی نمی دونه حال و روزمو ولی مثل اینکه خیلیا می دونستن. یه بار با چن تا از دوستام داخل خیابون، چند تا دخترو دیدیم که وضع پوشش و حجابشون بد بود. من به بچه ها گفتم: "بچه ها اینا رو. بیایید بریم دنبالشون." یکیشون پوزخندی بهم زد و گفت: "آره تو برو دنبالشون. من که نه اهل ...دنم نه اهل زدن."
حالم از خودم به هم می خورد ولی کسی هم نبود که باهاش درد دل کنم و ازش کمک بگیرم. خودم هم توانایی بر ترک نداشتم.

2- چند روز قبل داخل خیابون بودم، دیدم یه جا جمعیت زیادی ایستادن و خیلی شلوغه. رفتم ببینم چه خبره. دیدم دارن شیرینی پخش می کنن و بستنی تعارف می کنن. منم یه شیرینی و یه بستنی برداشتم و از یکی پرسیدم: "شیرینی برای چیه؟" اون آقا با لبخند جواب داد: "برای پاکی آقا مهرداد." معلوم شد اونجا محل تشکیل جلسات انجمن N.A هستش و این آقا مهرداد هم مدتیه که مصرف مواد رو گذاشته کنار. من هم از خوشحالی اونا خوشحال شدم و شیرینیو گذاشتم دهنم. آرزو کردم من هم یه روز بین مردم شیرینی پخش کنم و وقتی کسی ازم بپرسه این شیرینی بابت چیه، بلند جواب بدم: "بابت سلامتی من، شما و همه اینایی که اینجا جمعن." و توی دلم یواشکی بگم: "برای پاکی حامدحامد."

سلام داداش

- خیلی تحت تاثیر قرار گرفتم. مخصوصا بند دومش.
بند اول رو من اسمش رو می ذارم دلایل عقلانی، بند دوم رو هم می گم دلایل احساسی
که هر دو تای این ها باید در کنار هم باشه، تا انگیزه ی آدم کامل بشه

- خ.ا خیلی کوچیک و دور از شانِ.
این رو نه از روی تهییج کردن می گم. بلکه یک واقعیته.
یک فردی رو در نظر بگیرید، مثلا یکی از دوستان و آشناهاتون که خیلی فرد محترمه و متشخصیه

حالا فرض کنید که شما یک روز می رید خونه ی این بنده خدا و می بینید که ای دل غافل، ایشون در حال دیدن فیلم مستهجن و انجام عمل خ.ا
(این ها رو زیاد تصور نکنیدا، خطر داره 4chsmu1 )

بعد از دیدن این صحنه اصلا تمام ابهت و احترام شخص پیش آدم می ریزه و نابود می شه
من که این طوری هستم.
شاید دلم براش بسوزه، ولی دیگه این آدم برای من اون آدم سابق نیست.

اما چرا؟ چرا اینقدر این کار کثیف و زشت و پست به نظر میاد برای آدم؟
جنبه ی گناه بودن و معصیت کردن خدا در این قضیه یه ور، ولی فکر می کنم یه چیزی خیلی سطح پایین تر هم باشه این وسط.
چون که این کار اصلا برای خیلی از غیر مذهبی ها هم زشته.
پس داستان چیه؟

فکر می کنم دلیل اصلیش این باشه که انجام این کار نشانه ی ضعف انسان در مقابل خودش باشه.
انسان ضعیف قابل ترحم هست، اما کسی به خاطر ضعف به کس دیگه نشان افتخار نداده تا حالا.

«اگر ضعیف هستی، خودت رو قوی کن. چرا نشستی؟ چرا دست رو دست گذاشتی؟»

این جملات لایق انسان ضعیفه.

۱۴ صلوات برای حامدحامد عزیز
ان شاء الله شیرینی ۱۰۰ روزگیت رو همین جا می خوریم
انما یتقبل الله من المتقین ...


خداحافظی

یکی از مواردی که در مورد شهوت ازش متنفرم
اینه که زن ها و بهتر بگم دخترا رو به شکا کالا میبینه آدمی که چشماش هرز باشه
فرهنگ غربی و هالیوود و فیلم های مستهجن باعث میشن به یک دختر نه عنوان انسان بلکه اونجور که شیطان میخواد به عنوان کالا دیده بشن
پسری مثل من اگردیدش به دخترا کالا باشه به جای انسان در درجه اول ارزش خودم رو به عنوان انسان پایین آوردم !!!



خدایا کمک کن این دید کالایی که سال ها هالیوود و .... برام ساختن رو از بین ببرم 
و به همه زن ها به عنوان انسان نگاه کنم نه لباس و بدن و ....
الهی آمین
أَعْدَي عَدُوِّكَ نَفْسَكَ الَّتِي بَيْنَ جَنْبَيْكَ - بزرگترین دشمن انسان، هوای نفس است

أفْضَلُ الجِهادِ جِهادُ النَّفْسِ عنِ الهَوى ، و فِطامُها عَن 
جَاهِدُوا أَهْوَاءَكُمْ كَمَا تُجَاهِدُونَ أَعْدَاءَكُم‏ - با هواهای نفسانی خودتان مثل دشمنتان بجنگید

به قبرستان گذر کردم صباحی شنیدم ناله و افغان و آهی شنیدم کله‌ای با خاک می‌گفت که این دنیا نمی‌ارزد بکاهی


(1397 تير 28، 20:49)بازگشت به خاک نوشته است: یکی از مواردی که در مورد شهوت ازش متنفرم
اینه که زن ها و بهتر بگم دخترا رو به شکا کالا میبینه آدمی که چشماش هرز باشه
فرهنگ غربی و هالیوود و فیلم های مستهجن باعث میشن به یک دختر نه عنوان انسان بلکه اونجور که شیطان میخواد به عنوان کالا دیده بشن
پسری مثل من اگردیدش به دخترا کالا باشه به جای انسان در درجه اول ارزش خودم رو به عنوان انسان پایین آوردم !!!



خدایا کمک کن این دید کالایی که سال ها هالیوود و .... برام ساختن رو از بین ببرم 
و به همه زن ها به عنوان انسان نگاه کنم نه لباس و بدن و ....
الهی آمین
احسنت!

قبلا این رو همین جا گفته بودم، بازم می گم.

 این فیلم ها انسانیت رو لگد مال کرده ان.
چیزهایی که توی این فیلم ها نشون داده می شه وحشتناک هستن
و شما از اون ها لذت می برین ...
یعنی تایید می کنین ...
یعنی اون کار ها رو دوست دارین ...
حدیثی توی ذهنم میاد از معصوم به این مضمون که اگر عمل گروهی رو دوست داشته باشی تو هم انگار همون کار رو انجام دادی

نه تنها زن توی این فیلم ها یک کالاست، یک عروسکه، وسیله ای برای لذت بردنه
خانواده هم توی این فیلم ها یکی از کثیف ترین مکان های دنیاست
خانواده ای که باید مکانی باشه، پر از آرامش، پر از صمیمیت، پر از معنویت و ارتباط

و کسی که این فیلم ها رو نگاه می کنه، خدا به دادش برسه بعد از ازدواج
(خدایا به داد ما برس)

اون فرد قراره ازدواج کنه، فرزند داشته باشه و زندگی تشکیل بده
حالا اون فرد که معتاد به این کثافت هاست، اصلا می تونه به همسرش اعتماد کنه؟ به فرزندهاش اعتماد کنه؟
می تونه با خیال راحت دختر و پسرش رو یه روز کنار هم تنها بذاره؟

ذهن اون فرد پر شده از داستان ها و فیلم هایی که توی اون ارتباط محارم وجود داره ...

بچه ها همین الان باید این مضخرفات رو کنار بذاریم ...
این ها بشریت رو دارن نابود می کنن.
به والله طاعون بهتر از این بلاست که سر ما اومده ...

می خواین یه چی بگم مختون سوت بکشه؟؟؟؟؟؟
توی سال ۲۰۱۷ یکی از سایت های مستهجن معروف ۲۸.۵ میلیارد بار بازدید داشته.... 1 
منبع (یه زمانی که هوشیاریتون خوب بود این سایته رو بگردین)
حالا یکی از بیشترین کلید واژه های سرچ چی باشه خوبه؟؟؟
حدث بزنید...

«مادر»

کانون چقدر بازدید داشته سال ۲۰۱۷ ؟ ما این جا چیکار داریم می کنیم؟ دور هم خوشیم نه؟ من از سال ۹۳ اینجام، چند نفر ترک کردن؟
حدث بزنید.... 1

جهان سرمایه داری هم مشکلی نداره...
یه تجارتی هست، یه چیزی تولید می شه، یه عده هم می خرن و براش پول می دن...
اتفاقا تجارت پر سودی هم هست.

اللهم إنّا نشكو إليك فقد نبينا،
وغيبة ولينا،
وشدة الزمان علينا،
ووقوع الفتن بنا،
وتظاهر الأعداء علينا،
وكثرة عدونا،
وقلة عددنا،
اللهم ففرج ذلك بفتحٍ منك تعجّله،
ونصرٍ منك تعزه،
وإمام عدلٍ تظهره،
إله الْحَقِّ آمين رَبَّ الْعَالَمِينَ
************
این تازه یه ور ماجراست، این چیزی که اینجا شرح دادم
از نظر کسی که فیلم مستهجن نگاه می کنه و بهش معتاده
همه فیلم مستهجن نگاه می کنن
اون به همه شک داره و همه از نظر اون خیانت کارن
این فرد می تونه خانواده تشکیل بده؟
این پس یه ور...
این داستان یه  دیگه هم داره تو خانواده که تو یه پست دیگه ادامه می دم ان شاء الله
انما یتقبل الله من المتقین ...


خداحافظی

سلام داداش های مهربونم 
من این هفته هم سبزم .. الحمدالله 
شرمنده ادامه ی گزارش رو نگفتم ..
میخواستم بگم که یک هفته میرم مرخصی  Gigglesmile
دعا کنید که خیلی قوی تر برگردم و عهدم نشکنه 
میخوام از نت فاصله بگیرم و خودم رو پیدا کنم 
همه تون رو دوست دارم .. مراقب خودتون باید 
توی تاپیک درد دل بیشتر توضیح دادم 
ارادتمند همه ..
سالک (محمدرضا ی قدیم ) 4chsmu1
یاحق
(1397 تير 27، 10:46)majid78 نوشته است: به به ب سلامتی اقا حامد منم براش ۱۴ تا صلوات میفرستم متنتو خوندم داداش متنتا خوندم داداش سعی کن از این ب بعدش پاک باشی ببین داداش این علائمی ک گفتی خوب طبیعیه خودت فکرشا بکن ی بار ک این کار انجام میدی کلا بی حال میشی انرژی و هرچی شور وشوق داشتی میره بر باد هوا ب مرور زمان  وقتی ترک کردی میبینی همه چی بر میگرده سره جاش یادت باشه داداش تلقینخیلی چیز مهمیه چ توی ترک چ توی زندگی مثلا من همین الان ک دارم این متنا مینویسم شدیدا دارم وسوسه میشم ولی جالب اینجاس بدونی الان هرچی مورد صحنه دارم بیاد جلوی چشم روم اثری نداره چون ب خودم میگم مجید ببین دو دقیقه دیگه تموم میشه میره فشار و جالب بدونی تموم میشه میره پی کارش البته ن اینکه فقط تلقین کنیا باید سرتم ب یه چیزی گرم کنی ببخشید سرتا درد اوردم ایشالله ک ب تمام خواسته هات برسی یا حق302

ممنون مجید جان. ازت سپاسگزارم. ان شاءالله همونطوری که شعارت هستش، مامور نک اوت کردن شیطون باشی و پوزه شیطونا بمالی به خاک. [تصویر:  khansariha (70).gif]

(1397 تير 27، 18:37)آقای اراده نوشته است: حامد عزیزم با برنامه ریزیهات خیلی حال میکنم . مخصوصا نماز ظهرا که جماعته واقعا عالین / ایشالا این هفته همه اعلام وضعیت سبز میکنیم ... به یاری الله302

فدات بشم آقای اراده. پیش شما درس پس میدم عزیز دل برادر. [تصویر:  khansariha (70).gif]

(1397 تير 28، 1:36)omid 24 نوشته است: حامد جان
ممنون خدا را شکر خوب  حامد عزیز
یه آهنگ فوق العادم که فرستاده بودی دیگه حسابی شارژمون کردی

امید جان، بنده نوازی می کنی. این آهنگ تقدیمی از من شبیه است به:
مور که پای ملخ، نزد سلیمان بَرَد
[تصویر:  khansariha (70).gif]


(1397 تير 28، 1:36)omid 24 نوشته است:
ز ما درود فراوان به شیرمردانی  *** که کرده اند سرو جان نثار پاکستان

داداش  حامد عزیز [تصویر:  53.gif] ممنون  که هر چند من ضعیف بودم تو اعلامش خودت بسیار دقیق اومدی و صحبت هات را بیان کردی
درسته ما خیلی زشت شدیم ، خیلی عارضه اومده سراغمون ولی این دلیل نمیشه به دنبال زیبایی نریم و نخوایم خودمون را زیباتر کنیم
با خیال گلستانش خارزار***نرمتر از پرنیان آید همی
از چنین نجار یعنی عشق او***نردبان آسمان آید همی
زان در و دیوارهای کوی دوست***عاشقان را بوی جان آید همی
هر که میرد پیش حسن روی دوست***نابمرده در جنان آید همی
یاد  داستان جوجه اردک زشت  می افتم چقدر قشنگه این قصه  ، ما وقتی هر روز داریم پیشرفت می کنیم و به سوی آن یار و زیبایی قدم برمی داریم  مطمئن باش تهش یه قوی زیبا میشیم
بگذار تا اردکان هر چه می خواهند گویند زمانیکه زیبایی تو را و استعداد ذاتی تو را متوجه نمی شوند
{ اگه آدم درستی باشه که کسی را به خاطر قیافه مسخره نمی کنه ، و اگرم مسخره می کنه پس اصلا آدم درستی نیست پس اصلا اهمیتی نداره}
و داداش عزیز من این پیشرفتت را دیدم ، این انگیزه، برنامه و اراده ای که الان برای ترک داری
و این امیدی که الان تو نوشته هات هست و قدیم نبود
و همینطور ممنون از اینکه تشویقم کردی برای ادبیات و یکی از کسایی بودی که باعث شدی شعر را ادامه بدم

به نظرم هر روز شیرینی بده
جدا از شوخی امیدوارم هر روز شیرینی ترک را حس کنی

حامد عزیز [تصویر:  53.gif] 14 صلوات برای اینکه روزهای شیرین را در عین سختی تجربه کنی
و زیباترین زیبایان حامی تو باشه در سخت ترین شرایط
موفق باشی

ازت ممنونم امید جان. مثالها و شعرهایی که استفاده کردی چه بجا و چه زیبا. خوشحالم اگر باعث تشویق شدم در وادی ادبیات و شعر. از این اشعار و ابیات و جملات زیبایی که می نویسی، نه فقط خودت که مشام جان ما هم سرشار میشه. [تصویر:  khansariha (70).gif]

(1397 تير 28، 5:41)صادقین نوشته است: سلام
14 صلوات به نیت پاکی و عاقبت به خیری برادر بزرگوارم آقا حامد عزیز302

صحبت های شما رو خوندم. ان شاء الله از این دام رهایی پیدا کنی
و روزی برسه شیرینی پاکی رو در زندگی دنیایی و آخرتی بچشی.53258zu2qvp1d9v
و البته شیرینی بچه های کانون فراموش نشه4chsmu1

ان شاء الله توی همه‌ی مراحل زندگی توکلت به خدا باشه
و کمک کنه تا راه درست رو بشناسیم و قدم برداریم.
Gol
در پناه حق
یا علی

شما محبت داری صادقین عزیز. ممنون که امید و انگیزه میدی به آدم در ادامه مسیر ترک. ان شاءالله همانطور که گفتی روزی فرا برسه که همه ما شیرینی پاکی مون را در زندگی دنیایی و آخرتی بچشیم. [تصویر:  khansariha (70).gif]

(1397 تير 28، 15:56)عاشق فاطمه زهرا نوشته است: سلام داداش

- خیلی تحت تاثیر قرار گرفتم. مخصوصا بند دومش.
بند اول رو من اسمش رو می ذارم دلایل عقلانی، بند دوم رو هم می گم دلایل احساسی
که هر دو تای این ها باید در کنار هم باشه، تا انگیزه ی آدم کامل بشه

- خ.ا خیلی کوچیک و دور از شانِ.
این رو نه از روی تهییج کردن می گم. بلکه یک واقعیته.
یک فردی رو در نظر بگیرید، مثلا یکی از دوستان و آشناهاتون که خیلی فرد محترمه و متشخصیه

حالا فرض کنید که شما یک روز می رید خونه ی این بنده خدا و می بینید که ای دل غافل، ایشون در حال دیدن فیلم مستهجن و انجام عمل خ.ا
(این ها رو زیاد تصور نکنیدا، خطر داره4chsmu1)

بعد از دیدن این صحنه اصلا تمام ابهت و احترام شخص پیش آدم می ریزه و نابود می شه
من که این طوری هستم.
شاید دلم براش بسوزه، ولی دیگه این آدم برای من اون آدم سابق نیست.

اما چرا؟ چرا اینقدر این کار کثیف و زشت و پست به نظر میاد برای آدم؟
جنبه ی گناه بودن و معصیت کردن خدا در این قضیه یه ور، ولی فکر می کنم یه چیزی خیلی سطح پایین تر هم باشه این وسط.
چون که این کار اصلا برای خیلی از غیر مذهبی ها هم زشته.
پس داستان چیه؟

فکر می کنم دلیل اصلیش این باشه که انجام این کار نشانه ی ضعف انسان در مقابل خودش باشه.
انسان ضعیف قابل ترحم هست، اما کسی به خاطر ضعف به کس دیگه نشان افتخار نداده تا حالا.

«اگر ضعیف هستی، خودت رو قوی کن. چرا نشستی؟ چرا دست رو دست گذاشتی؟»

این جملات لایق انسان ضعیفه.

۱۴ صلوات برای حامدحامد عزیز
ان شاء الله شیرینی ۱۰۰ روزگیت رو همین جا می خوریم

واقعاً همینطوره که گفتی عاشق فاطمه زهرا (س). خودم هم اتفاقاً وقتایی که یکی خیلی بهم احترام می ذاره و تحویلم میگیره، با خودم میگم اگر این بنده خدا می دونست من چه جانوری هستم، شاید تو صورتم نگاه هم نمی کرد. تا حالاشم اگر خیلی ضایع نشدم جلو کسی، به خاطر ستار العیوبی خدای مهربونه. معلوم نیست که بعد از این هم به همین منوال باشه. پس باید حتماً تلاش کنم در راه پاکی و ترک. سپاسگزارم عزیزم. [تصویر:  khansariha (70).gif]
آقا شما چطوری در یک پیام همزمان به چند نفر جواب می دهید؟ من هرکار کردم نشد و شد این چیزی که در بالا می بینید.
(1397 تير 29، 7:39)hamedhamed نوشته است: آقا شما چطوری در یک پیام همزمان به چند نفر جواب می دهید؟ من هرکار کردم نشد و شد این چیزی که در بالا می بینید.


احسنت به تلاشت 49-2
داداش "نقل قول" را بزن برای هر چن نفر را که می خوای
آخر سر پایین اینجایی که مینویسی بزن روی "نقل قول ارسالها "
بعد پایین هر کدوم که خواستی بنویس ، فقط یادت باشه توی اونا ننویسی
نقل قولا معمولا یکم از سمت راست فاصله دارن ولی زمانیکه خودت می خوای بنویسی از سر خط بدون فاصله باید شروع کنی !
302
نذر کرده ام    یک روزی که خوشحال تر بودم    بیایم و بنویسم که   زندگی را باید با لذت خورد

که ضربه های روی سر را باید آرام بوسید   و بعد لبخند زد و دوباره با شوق راه افتاد

یک روزی که خوشحال تر بودم  می آیم و می نویسم که     این نیز بگذرد

مثل همیشه که همه چیز گذشته است و   آب از آسیاب و طبل طوفان از نوا افتاده است

یک روزی که خوشحال تر بودم   یک نقاشی از پاییز میگذارم ,

 که یادم بیاید زمستان تنها فصل زندگی نیست   زندگی پاییز هم می شود , رنگارنگ , از همه رنگ ,

یک روزی که خوشحال تر بودم   نذرم را ادا می کنم

تا روزهایی مثل حالا   که خستگی و ناتوانی لای دست و پایم پیچیده است

بخوانمشان     و یادم بیاید که

هیچ بهار و پاییزی بی زمستان مزه نمی دهد

و                                                           هیچ آسیاب آرامی بی طوفان

منگر به هر گدایی که تو خاص از آن مایی   مفروش خویش ارزان که تو بس گرانبهایی

Khansariha (89)
این هفته سبز
هفته آخر بود ؟
برنامه هفته پیشم این بود این هفته قلبم رو از خدا پر کنم و جز خدا راه ندم 
تا ۳ روز مراقبه رپی قلبم داشتم بقیه اش نشد
سخترین کار دنیا برای من همینه ، که غیر خدا رو به قلبم راه ندم
واقعا اهل بیت دمشون گرم یه عمر این کار رو میکردن و پر بودن از خدا و خالی بودن از غیر خدا 
کتاب آنگاه که هدایت شدم ، میخونم از دکتر تیجانی
واقعا عالیه ! کیف کردم نمیتونم ولش کنم
http://www.ghbook.ir/index.php?option=co...d=&lang=fa
أَعْدَي عَدُوِّكَ نَفْسَكَ الَّتِي بَيْنَ جَنْبَيْكَ - بزرگترین دشمن انسان، هوای نفس است

أفْضَلُ الجِهادِ جِهادُ النَّفْسِ عنِ الهَوى ، و فِطامُها عَن 
جَاهِدُوا أَهْوَاءَكُمْ كَمَا تُجَاهِدُونَ أَعْدَاءَكُم‏ - با هواهای نفسانی خودتان مثل دشمنتان بجنگید

به قبرستان گذر کردم صباحی شنیدم ناله و افغان و آهی شنیدم کله‌ای با خاک می‌گفت که این دنیا نمی‌ارزد بکاهی


بسم الله الرحمن الرحیم  [تصویر:  khansariha%20(2).gif]
اعلام وضعیت مسابقه گروهی 
گروه یوزپلنگان / آقای اراده / هفته سوم/ سبز
ارزیابی هفته گذشته :
[تصویر:  3zr_capture.jpg]
نماز :  وضع نماز ها با توجه به شعار هفته با تلاش بیشتری انجام شد  / اما بخاطر کارم شبها دیر میرسم خونه و دیر میخوابم نماز صبحم قرمز میشه /یک شب هم نماز مغرب نخوندم چون سرم خیلی درد میکرد
کنترل نگاه و ذهن : هفته گذشته تلاشم روبرای کنترل نگاه و ذهن کردم / گرچه در موقعیت های بدی قرار گرفتم اما در حد توان ذهنمو و چشمم رو کنترل کردم / بعضی خیابون ها و موقعیت ها هستن که از قبل مشخصه که نگاه رو نمیشه داخلش کنترل کرد . باید مراقبشون بیشتر باشم
کنترل زبان و اخلاق : سعی کردم رابطه بهتری با پدرم داشته باشم / تا شده بهش احترام گذاشتم و حرفشو گوش کردم / اگر چه یکطرفه است این توجه بعضی اوقات
کنترل خشم :   خوب بود
خواب : یکی دو شب خواب خیلی خوبی داشتم 
برنامه غذایی : برنامه غذایی خوبی رو دارم رعایت میکنم این روزا - از محرک ها پرهیز میکنم رژیم غذایی گیاهی خیلی تاثیر داره 
ورزش: یک روز! 
امور اختیاری : بیشتر سخنرانی ها رو گوش کردم و برنامه صلوات و ذکر رو ادامه دادم 


اهداف هفته آینده : 
با توجه به اینکههفته آینده مختص کنترل خشم هستش باید توجه زیادی داشته باشم 
برای ایجاد تعادل بین امور روزانه کاری و درسی اقداماتی انجام بدم 
 باید درس بخونم [تصویر:  swear1.gif]
کنترل نگاه و ذهن در برنامه هستش ایشالا 
بسم الله الرحمن الرحیم  Khansariha (2)
مهربونا سلام  Khansariha (48)
امیدوارم هفته خوبی رو سپری کرده باشین 
چند موضوع :
* منتظر اعلام وضعیت هفته سوم هستم و بلافاصله بررسی خواهد شد 
* لطفا در اعلام وضعیت هاتون به موضوع گروه در هفته سوم اشاره کنید حتما (نماز)
* هدف گروهمون در هفته چهارم کنترل خشمه  Swear1 ( Gigglesmile Gigglesmile)
* اگر موضوعی هست که نیاز هست بگین در گروه خواهشا دریغ نکنید (مسئله ای ، مشکلی ، درد دلی )

[تصویر:  hjqd_new_microsoft_powerpoint_presentation.png]
سلام به رهروان راه پاکی303
حالتون چطوره؟49-2

(1397 تير 28، 20:49)بازگشت به خاک نوشته است: یکی از مواردی که در مورد شهوت ازش متنفرم
اینه که زن ها و بهتر بگم دخترا رو به شکا کالا میبینه آدمی که چشماش هرز باشه
فرهنگ غربی و هالیوود و فیلم های مستهجن باعث میشن به یک دختر نه عنوان انسان بلکه اونجور که شیطان میخواد به عنوان کالا دیده بشن
پسری مثل من اگردیدش به دخترا کالا باشه به جای انسان در درجه اول ارزش خودم رو به عنوان انسان پایین آوردم !!!

خدایا کمک کن این دید کالایی که سال ها هالیوود و .... برام ساختن رو از بین ببرم 
و به همه زن ها به عنوان انسان نگاه کنم نه لباس و بدن و ....
الهی آمین

احسنت به شما و به برادر عاشق به خاطر صحبت های خوبتون.53

اصلاً این فیلم ها برای همین درست شده تا کلمه ای به نام عشق رو آلوده‌ی به هوی و هوس کنند
و بعد جایگزین عشق حقیقی یعنی عشق به معبود کنند.

می بینید به خاطر همین هم هست زن تبدیل به یک کالای بی ارزش میشه که به راحتی هم بعد از چند وقت اون رو دور می ریزند.
در حالی که اگه عشق به خدا در فردی نهادینه بشه، تعهد در قبال خانواده و جامعه و محبت به همسر و فرزند هم برای اون فرد اهمیت پیدا می کنه.

(1397 تير 29، 7:39)hamedhamed نوشته است: آقا شما چطوری در یک پیام همزمان به چند نفر جواب می دهید؟ من هرکار کردم نشد و شد این چیزی که در بالا می بینید.

آقا حامد عزیز
ممنون از لطفت. ان شاء الله همین طور باشه.
در مورد نقل قول ها امید عزیز توضیح داد.
پست شما رو درست کردم.53

(1397 تير 29، 21:22)بازگشت به خاک نوشته است: این هفته سبز
هفته آخر بود ؟
برنامه هفته پیشم این بود این هفته قلبم رو از خدا پر کنم و جز خدا راه ندم 
تا ۳ روز مراقبه رپی قلبم داشتم بقیه اش نشد
سخترین کار دنیا برای من همینه ، که غیر خدا رو به قلبم راه ندم
واقعا اهل بیت دمشون گرم یه عمر این کار رو میکردن و پر بودن از خدا و خالی بودن از غیر خدا 
کتاب آنگاه که هدایت شدم ، میخونم از دکتر تیجانی
واقعا عالیه ! کیف کردم نمیتونم ولش کنم
http://www.ghbook.ir/index.php?option=co...d=&lang=fa

برادر جان
مسابقه کلاً شش هفته اس.
منتظر اعلام وضعیت کامل از طرف شما هستیم.128fs318181
يادمان نرود گاهی با گناه به اندازه‌ی یک لايک فاصله داريم...
يادمان نرود فضای مجازی هم «محضر خداست» نکند که شرمنده باشيم؛ امان از لحظه‌ی غفلت که فقط خدا شاهد است و بس...
روی مانيتور بچسبانيم:«ورود شيطان ممنوع»
مراقب دستی که کليک می کند، چشمی که می بيند و گوشی که می شنود باشيم... و بدانيم و آگاه باشيم که خدا يک کاربر «هميشه آنلاين» است...
[تصویر:  05_blue.png]
سلام

قاصدک / گروه آفتاب / هفته سوم : سبــــــز  53 


ارزیابی :
نسبت به هفته پیش بهشت بود .. هم کنترل نگاه و هم کنترل گوشی تا حد خوبی داشتم و راضیم.

برنامه هفنه آینده :
میخوام برای هفته آینده بیشتر تمرکزم رو بذارم روی تنظیم ساعات استفاده از گوشی ..
و تنظیم خواب داشته باشم ..

و
بچه های گروه ما کجایید ؟؟

و
14 صلوات به نیت پاکی دوست خوبم mohammad_93  53
[تصویر:  147.gif]
[تصویر:  ImamMahdi_mahdiyar_ir_Psd_7.jpg]
[تصویر:  05_blue3.png]

موضوعات مرتبط با این موضوع...
موضوع / نویسنده
آخرین ارسال


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 4 مهمان