اعلام وضعیت:
حامدحامد/ گروه ریشوهای رهروان/ هفته ششم سبز
ارزیابی هفته ای که گذشت:
هفته ای که گذشت، قرار بود جای پا محکم کنم که ادامه مسیر رو با گام هایی استوارتر طی کنم. خوب بودم کم و بیش. بعد از مدت های مدید، تونستم 70 روز سمت این عفریته نرم و خدا رو شکر می کنم.
ارزیابی هفته هایی که گذشت:
نه. نه. درسته همه هفته ها رو سبز بودم ولی راضی نبودم از کارم. نه اینکه چون سبز بودم از خودم راضی نباشم؛ نه. راضی نبودم چون فقط سبز بودم؛ یعنی فقط از این عفریته دور بودم وگرنه ذهنم و دلم به هزار جایِ نباید، رفت. یعنی (خیلی ببخشید) زِنای ذهنی داشتم زیاد. خب همه اش که سبز بودن ملاک نیست. دور قبلی مسابقات با وجودی که هفته های رنگین تری داشتم، ولی نسبت به این دوره، خیلی خیلی از خودم راضی تر بودم.
این بار اگر همه هفته ها رو سبز بودم شاید یه دلیل داشت: اینکه چون بعد از چندین سال، تونستم رکورد 30 روزه و 40 روزه و 50 روزه و الی آخر را بشکنم، می ترسیدم اگر بشکنم و دوباره روزهای پاکی ام صفر بشه، بدتر از قبل، افسردگی بیاد سراغم و خیلی بیشتر از قبل، خودمو سرزنش کنم و بد و بیراه بگم به خودم. همین. نمی دونم؛ شاید هم این دلیل، دلیل خوبی بوده باشه برای پاک موندنِ طولانی تر. به هر حال.
ارزیابی گروهی:
بچه هایی همه سبز
[b]شاید این تعبیر، بهترین تعبیری باشه که درباره بچه های این دوره، بچه های ریشو، ریشوهای رهروان بتونم به کار ببرم. امیرحسین، مجید، محمدرضا، فرهنگ، همگی بچه هایی بودن که در کنارشون، سبز بودن و بهاری بودن و پاک بودن و پاک ماندن، برام معنا پیدا می کرد. بچه هایی که هرکدومشون می تونن الگو باشن؛ می تونن در مسیر ترک، راه بلدِ دیگران بشن. کارشون خیلی درسته. به همه این عزیزان خدا قوّت میگم و براشون زندگی سراسر سبز آرزو دارم.[/b]