1391 خرداد 19، 11:37
مگه شهر شما ماه نداره؟
یکم بگرد امشب پیداش میکنی
او که حافظ توست هرگز نخواهد خوابید ...
(1391 خرداد 19، 15:17)barooni نوشته است:سلام...من با تاجم اینجا پست نذاشته بودم.....اومدم اینجام پُز بدم.....دلتون بسوزه..ببینین تاج دارم...چی؟خیلی لوسم؟.....حالتون بد شد؟......باشه خوب .....حسودی نکنین بابا....ان شاالله شمام تاج میگیرین.....مریم جون خیلی خوشحالیم که اومدی دوستم.....یه دوره بیا زیر دست من کار کن یه کم پوستت و ورز بدم مثل خودم کلفت شه
(1391 خرداد 19، 15:27)happpygirl نوشته است:اومدم حرف بزنم
این چند وقته خیلی احساس تنهایی میکردمنمیدونم یک جور احساس غربت !!شاید مسخره باشه امــــــــــا ..وانگیزمو واسه ترک کردنم از دست دادمخیلی واسم فرق نمیکنه که دیگه پاک باشم یانهفکـر میکنم این دوتا هیچ فرقی با هم ندارنیک جوری احساس بی تفاوتی کاذبواسم شاد بودن یا نبودن دیگه معنایی ندارههمه ی خنده هام بویه پوچی میدهگریم نمیگیرهخیلی سرد شدمنمیدونم چمه !!میشه کمکم کنید از این حالت مزخرف در یبام ؟!
(1391 خرداد 19، 16:32)nafiseh نوشته است: راستی بچه ن اینک من خیلی اعتبار داشتم الان یکیشم گم شد!!!! تو مسابقه همگانی هم نتونستم ب خودم اعتبار بدم