امتیاز موضوع:
  • 14 رأی - میانگین امتیازات: 4.29
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
موضوع بسته شده است 

آرشیو گروه "نسیم حیات" (گروه خانم ها) (غیر فعال)

اشکالی نداره اینجا صحبت کنیم؟
امیدوارم
امیدوارم
امیدوارم
اونجا بهتره
البتههرجور راحتی
شما لطف کردید که به بچه های کانون اعتماد کردید.
من میخوام قبل از اینکه نظرم رو بگم ،از طرف شما مطمئن بشم که  اگه با حرفهای من مخالفید یا ناراحت میشید بهم بگید.
نظرم رو تو تاپیک دخترانه میگم.
اجازه دارم مستقیم حرف بزنم؟
امیدوارم
امیدوارم
امیدوارم
عزیزم من مشکلم رو گفتم که بهم کمک کنید
پس مستقیم حرف بزنید چون میخوام کمکی باشه برام
ممنون از همه کمکاتون
بحث من تموم شدم این تریبون خدمت گلبرگ خانوم امیدوارم ایشونم مثل من مشکلشون تقریبا حل بشه
خیلی مفید بود
از همه متشکر اینم بابت تموم زحمتاتون 
[تصویر:  87712039099500690377.jpg]
خب نوبت دعا کردن برای فاطیما جونه

بچه ها تشریف بیارید تاپیک ختم صلوات یا تاپیک ختم قرآن

یا همینجا براش دعا کنید
clappingclappingclapping
سلام
خدا رو شکر می کنمو
خیلی خوشحالم که فاطیما جونمون هم خوشحاله
خدا رو شکر
خوب با اجازتون مام رفتیم رو منبر
تو زندگیم هیچ وقت نتونستم سه نفر رو ببخشم شده یه روزایی وقتایی که با خودم و خدا خلوت کردمو باهاش حرف زدم که که خدا بخشیدمشون ولی گاهی وقتا
حتی یه حرف که منو یادشون می ندازه متوجه شدم که این
بخشیدن از ته دلم نبوده و
هنوز اون ته ته های دلم یه چیزایی مونده
یکی از این سه نفر بابامه
فک می کردم گذشت زمان بشه تسکینی واسم
ولی نشد
البته بهتر شدم نسبت به گذشته ولی
هنوز گاهی وقتا این دل یه حررفایی می زنه
که نباد بزنه
یه چیزایی می خواد که نباید بخواد
نمی دوونم چی شد که
رو اوردم به این گناه
شاید اون اعتماد به نفسی که هیچی ازش نمونده بود
شاید سرکوفت های بابا
که تو حرف نزن
که توو فلان
که تو فلان
و بعدش رو اوردن به چیزایی که غلط بود رفتن به سمتش
و خدا رو شکر که برگشتم به سمت خدا
برگشتم به زندگی
و خدا خودش بهم نشون داد حکمت اونهمه سختی کشیدن ها رو
که تو سختی ها بزرگ میشی
ساخته میشی
چیزایی که باعث میشه الان خدای نکرده برم سمتشو
دوستای قبلی گفتن
و ممنون از همیگیتون
فقط یه چیز دیگه که هست اینه
که خیلی کم حرفم یعنی دیگه اینهمه کم حرفی افراطیه
کلا خونوادگی اینجوری هستیم
ولی من از این کم حرف بودنم خیلی جاها ضربه خوردم
الان خیلی بهتر شدم ولی انگاری طول می کشه تااین چیزی که
بهش عادت کردم درست شه و همش نباشه سکوت سکوت سکوت
حالا پرسش و پاسخ حضار را از اینجانب گلبرگ پذیراییم!!!
مرسی ی که به حرفام گوش می دین
(1392 آبان 10، 23:49)سنــا نوشته است: خب نوبت دعا کردن برای فاطیما جونه

بچه ها تشریف بیارید تاپیک ختم صلوات یا تاپیک ختم قرآن

یا همینجا براش دعا کنید
clappingclappingclapping
سلام
منم202 صلوات53 و 10 آیه قرانی53 برای آرامش و عاقبت به خیری فاطیما جان می خونم.
انشالله ارامش واقعی زودتر به زندگیشون برگرده.(انشالله)

راستی فاطیما جان،گلهات خیلی خوشکلن.ممنونیم53

گلبرگ جون خیلی خوش آمدید به منبر.53258zu2qvp1d9v
انشالله شما هم ما رو به عنوان دوست خودتون قبول کنید.Khansariha (18)
امیدوارم
امیدوارم
امیدوارم
بچه ها سلام من برگشتم ولی خیلی ناراحتم تو مسابقه 10 روزه شرکت کردم همون روز دهم نتونستم خودمو کنترل کنم :smiley-yell::smiley-yell::smiley-yell::smiley-yell:
[تصویر:  nasimhayat.png]
(1392 آبان 11، 0:16)گلبرگ نوشته است: سلام 
خدا رو شکر می کنمو
خیلی خوشحالم که فاطیما جونمون هم خوشحاله
خدا رو شکر
خوب با اجازتون مام رفتیم رو منبر
تو زندگیم هیچ وقت نتونستم سه نفر رو ببخشم شده یه روزایی وقتایی که با خودم و خدا خلوت کردمو باهاش حرف زدم که که خدا بخشیدمشون ولی گاهی وقتا
حتی یه حرف که منو یادشون می ندازه متوجه شدم که این
بخشیدن از ته دلم نبوده و 
هنوز اون ته ته های  دلم یه چیزایی مونده
یکی از این سه نفر بابامه 
فک می کردم گذشت زمان بشه تسکینی واسم
ولی نشد
البته بهتر شدم نسبت به گذشته ولی
هنوز گاهی  وقتا این دل یه حررفایی می زنه 
که نباد بزنه  
یه چیزایی می خواد که نباید بخواد
نمی دوونم چی شد که 
رو اوردم به این گناه
شاید اون اعتماد به نفسی که هیچی ازش نمونده بود
شاید سرکوفت های بابا
که تو حرف نزن 
که توو فلان 
که تو فلان
و بعدش رو اوردن به چیزایی که غلط بود رفتن به سمتش
و خدا رو شکر که برگشتم به سمت خدا
برگشتم به زندگی
و خدا خودش بهم نشون داد حکمت اونهمه سختی کشیدن ها رو  
که تو سختی ها بزرگ میشی 
ساخته میشی
چیزایی  که باعث میشه الان خدای نکرده برم سمتشو
دوستای قبلی گفتن 
و ممنون از همیگیتون
فقط یه چیز دیگه که هست اینه 
که خیلی کم حرفم یعنی دیگه اینهمه کم حرفی افراطیه
کلا خونوادگی اینجوری هستیم 
ولی من از این کم حرف بودنم خیلی جاها ضربه خوردم
الان خیلی بهتر شدم ولی انگاری طول می کشه  تااین چیزی که
بهش عادت کردم درست شه و همش نباشه سکوت سکوت سکوت
حالا پرسش و پاسخ حضار را از اینجانب گلبرگ پذیراییم!!!
مرسی ی که به حرفام گوش می دین

سلام گلبرگ جون  هم گروهی خودم 303Khansariha (8) 

در مورد اینکه نبخشیدی هنوز ... من درکت میکنم و اتفاقا هم میخوام بگم  آره! خانواده خیلی موثر بودن ...! 

اولین قدم اینه که اینو قبول کنیم 

با چشم باز نگاه کن به زندگیت  قطعا به پدر و مادرت مدیونی  در کنار اینکه صدماتی رو هم باعث شدن البته ناخواسته 

اما حالا تو به این سن رسیدی و خودت مسئول زندگیت هستی 

کسی 30 سال دیگه نمی پرسه پدرو مادرت چه رفتاری باهات کردن  مهم اینه که تو  چی به دست آوردی! 

چقدر برای زندگیت جنگیدی! 

پس به جای اینکه فکر کنی من به هزارتا دلیل  خ.ا میکنم  باید به یه دلیل محکم  مقابلش بایستی و اون هم اینه که  تو باید اراده کنی! 

تو باید تاثیر گذار باشی  ، خود تو!  نه گذشته ات! نه حرفای دیگران .... 

 

در مورد کم حرفیت هم نظری ندارم  در واقع کم حرفی اصلا بد نیست ولی اینکه میگی افراطیه  خب باید دید با دوستات هم کم حرفی؟ 

سعی کن کتاب بخونی  و برای بقیه تعریفش کنی  یا حتی فیلم .... 

اطلاعات عمومی خودتو بالا ببر  تا همیشه حرفی برای گفتن داشته باشی 


امیدوارم کمکی کرده باشم 5353258zu2qvp1d9v 


(1392 آبان 11، 19:24)سارا 1 نوشته است: بچه ها سلام من برگشتم ولی خیلی ناراحتم تو مسابقه 10 روزه شرکت کردم همون روز دهم نتونستم خودمو کنترل کنم :smiley-yell::smiley-yell::smiley-yell::smiley-yell:



سلام سارا جان 

فکر کنم راهش اینه که انقدر روی این موضوع حساس نباشی و خودتو به کارای دیگه مشغول کنی 

درس ، کار ، ورزش .... 

وقت خالی و تنهایی = شکست
<align option="center" style="text-align: center;"><size option="medium" style="font-size: medium"><img src="http://www.ktark.com/nasimhayat.png">http://www.ktark.com/nasimhayat.png</img>[/size][/align]<br />
<br />
<br />
[align=center]<color option="#663366" style="color: #663366;">[size=medium]<font option="arial" style="font-family: Arial;"><b>هراس بی تو ماندم ادامه دارد ... </b></font></color></size></align>
تولد دوباره جون
هما جون ممنون
آره هما جون با دوستامم اینجوریم
خیلی طول می کشه تا با یکی اونحور که باید دوست بشم
اونجوری که خودم دوس دارم باهاش حرف بزنم وبگمو بخندم
یا حتی درد دل کنم
تو جمع دوستام ساکتم و
فقط وقتی که ازم چیزی بپرسن حرف می زنم
گاهی وقتا تو جمع بخوام حرفی بزنم یا نظری بدم
با خودم کلنجار میرم اگه اینو بگم ممکنه اینجوری بشه
ممکنه یه فکرایی بکنن
می دونین دلیلشو یه چیز می دونم
اینکه تو خونه ما حق نظر دادن حق حرف زدن و.... نداریم
حرف بزنی یه چیزی میگن از فحش دادن و زدن بدتره
سلام

گلبرگ جون منم مثل تو کم حرفم

تو محیط نت خوبم اما تو محیط واقعی نه اونطوری که دلم می خواد

نسبت به دوستام کم حرفم تو فامیل آدم کم حرف و آرومی شناخته شدم4fvfcja

اما خیلی ناراحت نیستم بابتش

میدونی چرا؟ همین که خودت گفتی می خوای یه حرفی رو بزنی اما با خودت میگه درسته بگمش یا نه

این خیلی خصوصیت خوبیهKhansariha (18)

تفکر قبل از فکر کردن از توصیه های ائمه و پیامبرانه

اونایی که همینطور بدون فکر کردن هر حرفی رو میزنن و مدام در حال حرف زدنن
خیلی وقتا با حرفاشون کسی رو ناراحت می کنن یا غیبت میکنن

به قول شاعر : کم گوی و گزیده گوی چون در



البته اگه خیلی افراطیه باید یکم تلاش کنی بهتر بشی
با بالا بردن اطلاعات عمومی
من اغلب وقتا تو بحثا شرکت نمی کنم چون تو اون زمینه اطلاعات کافی ندارم
با روزنامه خودن،مجله ،کتاب ، تمرین کردن با اعضای خانواده مثل مادر و خواهر که باهاشون راحتیم
یا حتی یه دوست صمیمی تمرین خوبی میتونه باشه


Khansariha (18)
سلام به دوستان خوبم
عزیزم پدر ومادرها در نسلی زندگی کردند که رو حرف پدر و مادرشون حرف نمی زدند
و چشم و گوش بسته حرف گوش میکردن.اونا حتی حق انتخاب همسر،
شغل و دوست رو نداشتن.الان میخوان رفتار پدر و مادرشون رو ادامه بدن ولی جواب نمیده ،
عزیزم درسته از دست پدرت ناراحتی، و اعتماد به نفست رو گرفته ولی پدرت هست و دوستت داره، راهش رو بلد نیست،
ما جوونها که ادعامون میشه درس خوندیم ، تو اجتماع گشتیم و...
خب کی ازداشته هامون می خوایم استفاده کنیم،  وظیفه ی ما احترام به پدر و مادر هست.
یه جا یکی از دوستان گفت وقتی کسی ما رو کوچیک میکنه، شخصیت طرف رو از خودش بالاتر می بینه ،
نمیتونه خودش رو بالا بکشه پس طرف رو میکشه پایین.
با پدرت مهربان باش، اینجوری او رو بهتر میتونی ببخشی.
شما نمی تونید پدرتون را تغییر بدید ولی خودتون رو که میتونید تغییر بدید.

یکی از مشکلات دیگه که گفتید این بود که نمیتونید با دوستانتون دردو دل کنید ،علتش کم حرفیتون هست یا بی اعتمادی نسبت به افراد؟

یکی دیگر از مشکلاتتون که گفتید :کم حرفیتون هست؟ این حالت اذیتتون میکنه؟اگه نمیکنه که مشکلی نیست.
ولی اگه این حالت اذیتتون میکنه میتونه به خاطر پایین بودن اعتماد به نفس  باشه.و برای افزایش اعتماد به نفس انگیزه تغییر وتلاش نیازه.که خدا رو شکر انگیزه رو شما دارید و دارید سعی میکنید تغییر کنید.

نکاتی که سنا جون هم گفتن، نکات بسیار خوبیست با عمل کردن به اونها زودتر اعتماد به نفستون میره بالا و مورد پذیرش دوستان و همسالان قرار میگیرید.

راستی گلبرگ جان یکی از روشهایی که آرامش ما رو بیشتر و روابط اجتماعیمون را بهتر میکنه:سازش با خانواده هست.

گلبرگ جان به نظر خودت مشکل اصلی زندگیت چی هست؟و چطوری میتونی ازش خلاص بشی؟تا حالا بهش فکر کردی؟
امیدوارم
امیدوارم
امیدوارم
سلام دوباره 
بچه ها من واقعا دلتنگتونم ... 
فكر كنم فراموش شدم 1276746pa51mbeg8j
هيچ راهه ارتباطي هم كه ندارم باهاتون . .46
[تصویر:  98886820611051912952.jpg]
 
4fvfcja
وقتي ميام كانون .. اول يك نگا به امضام ميكنم تا يك وقت كسي اون شخصيه چاخاله وسط امضامو نخورده باشه 22
خلاصه ديگه 22
چاخال و پاك باشيد 22
(1392 آبان 12، 15:15)happpygirl نوشته است: سلام دوباره 
بچه ها من واقعا دلتنگتونم ... 
فكر كنم فراموش شدم 1276746pa51mbeg8j
هيچ راهه ارتباطي هم كه ندارم باهاتون . .46
سلام هپی خانم53
مطمئنا دوستانتون هم دلشون برای شما تنگ شده ولی سرشون شلوغه.Khansariha (18)
کلا کم پیدا هستن،عزیزم اگه پیداشون کردی ، سلام ما تازه واردها رو هم بهشون برسون.53258zu2qvp1d9v
امیدوارم
امیدوارم
امیدوارم

موضوعات مرتبط با این موضوع...
موضوع / نویسنده
آخرین ارسال


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 4 مهمان