امتیاز موضوع:
  • 34 رأی - میانگین امتیازات: 4.15
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

انجمن شبانه روزی

(1396 مهر 14، 21:05)smwarrior نوشته است: سلام
آقا ازونجایی که قرار بود این ترم بترکونم22
ولی هنوز یه هفته نشده کلی جزوه ننوشته دارم Khansariha (116)
چرا ما وقتی زمان داریم کاری نمیکنیم؟
چرا همیشه دقیقه نودی هستیم؟22

6 ترم تصمیم میگرفتم این دفعه دیگه جزوه هام رو از اول بنویسم که روی هم جمع نشه
هیچوقت نشد که عملیش کنم
الان برای ترم جدید قطع امید کردم از خودم و دیگه همچین تصمیمی نگرفتم Gigglesmile
: )
Just Do "THE RIGHT THING" H
 سپاس شده توسط
دوستان عزیز این جزوه نوشتن رو بگذارید کنار،اگر واقعا به رشته ای که دارید درس میخونید علاقه مندید برید کتاب بخونید اگر پایه ضعیقه پایه رو بسازید،این حرفو کسی میزنه که خودش وقتشو برای جزوه نوشتن در طول کارشناسی حروم کرد و دست آخر. برای ارشد نشستم تمام کتابهایی که میشد از ابتدا خوندم و عصاره اون کتابها رو برای خودم تو برگ آ۴ نوشتم که هر فصل شد دو سه. برگه آچار که دوباره همونو خلاصه کردم به نهایتا هر فصل ۱ برگ آچهار پشت و رو و حاصل تمام کتابها یک کلاسور آچهار شد که ظرف مدت دقیقا یکسال وقتمو روش گذاشتم و اگر با این کلاسور در دانشگاه بودم شک نداشتم که شاگرداول بودم ولی همین کلاسور پتانسیل منو بلقوه نگه داشته که هر وقت بخوام هر درس رو براحتی کلش رو بیاد میارم اونم با بالاترین انسجام.
پس به حرفهام فکر کنید.آزموده را آزمودن خطاست.
 سپاس شده توسط
حسن جزوه نوشتن یاد گرفتن قدم به قدمه
یعنی شما امروز می ری سر کلاس یه کم یاد می گیری اونو می نویسی و بعدا همونو می خونی
باز جلسه بعد همین طور
تا آخر ترم قدم به قدم با کلاس پیش می ری و یاد می گیری
استرسم نمی گیری

من اینو تو دوره ارشدم انجام دادم
درسایی که همه می افتادن من بهترین نمره ها رو گرفتم

شمام انجام بدین
خوبه

[تصویر:  nasimhayat.png]
 سپاس شده توسط
به به چه بچه های درس خونی  Gigglesmile
آفرررین  53258zu2qvp1d9v

از چه روش هایی برای درس خوندن استفاده کردید و نتیجه داده
با جزئیات بگید لطفا 53
 سپاس شده توسط
(1387 فروردين 10، 12:10)adminOLD نوشته است: چه تاپیک جالبی ایجاد شد ! Smiley-face-thumb

«آنتونی رابینز» در یکی از سمینارهای خود مثال زیبایی می آورد :

پدری به فرزندش می گوید : «برو از آشپزخانه، نمکدان را بیاور»
بچه بی درنگ می گوید: « نیست » یا « نمی توانم پیدا کنم » و ...
پدر می گوید: « تو برو پیدا می کنی »
بچه پاسخ می دهد: «می دانم که پیدا نمی کنم ولی می روم»
بچه به آشپزخانه می رود و تمام آشپزخانه را می گردد اما نمکدان را پیدا نمی کند. پدرش را صدا می زند و می گوید که نمکدان اینجا نیست . پدر به آشپزخانه می آید و خیلی زود می گوید: « نمکدان که اینجاست ! جلوی چشمت بود، چطور آن را ندیدی؟»
بچه متعجب و متحیر می ماند که چرا با تمام جستجوی خود، نمکدان را که جلوی چشمش بود، پیدا نکرده است .

در این داستان که شاید در خاطره شما هم به نوعی مستند باشد، واقعیت چیست ؟
چرا بچه نمکدان را پیدا نمی کند ؟

واقعیت این است که این بچه قبل از آنکه به دنبال نمکدان برود بارها به خود گفت : نیست ، نمی توانم پیدایش کنم. یعنی به ذهنش فرمان داد: نمکدان را پیدا نکن ! مغز بچه این فرمان را دریافت کرد. حالا بچه به آشپزخانه می رود و به جستجو می پردازد اما با آنکه نمکدان در میدان دیدش قرار دارد، آن را نمی بیند. یعنی مغز برنامه قبلی دارد که آن را شناسایی و پیدا نکند و به همین خاطر آن را پس می زند.

مغز بچه، مانند یک ماشین، فقط فرمانی را که بچه به او داده بود اجرا می کند .نقش فرمان های ذهنی در تمام موفقیت های زندگی از جمله همین ترک خود ارضائی بسیار مهم است . یعنی ما نباید به خودمون بگیم که نمیشه خودارضائی رو ترک کرد یا اینکه من نمی تونم یا توانش رو ندارم . بلگه بگیم میشه من می تونم دارم ترکش می کنم داریم گروهی ترکش می کنیم Khansariha (18)

یکی از ارسالهای بنیان گذار کانون 53258zu2qvp1d9v
جالب بود بخونیدش
 سپاس شده توسط
(1396 مهر 14، 23:20)Queen نوشته است: به به چه بچه های درس خونی  Gigglesmile
آفرررین  53258zu2qvp1d9v

از چه روش هایی برای درس خوندن استفاده کردید و نتیجه داده
با جزئیات بگید لطفا 53

اولین مرحله یاد گیری از طریق گوش و چشمه. یعنی سر کلاس با دقت گوش کنیم و ببینیم. میگن حتی تا ۷۰٪ یادگیری میشه تو کلاس انجام بشه
مرحله بعدش میشه خوندن مجدد درسهایی که تو یه روز گفته شدن. بهترین زمان ممکن برای اینکار همون روزه. به نظر من طلایی ترین زمان برای یادگیری همینه اگه از دست بدیم به اون ۷۰٪ درصد تو کلاس آسیب زدیم.
بعد از این خوندن اول باید با مرور بیشتر آموخته ها رو به حافظه بلند مدت منتقل کنیم
خلاصه نویسی هم عالیه. البته نه تو مراحل اول. باید یه دوره کامل یادگیری و مرور تموم بشه و تمرینم حل بشه تا بشه یه خلاصه خوب نوشت

برای موارد جزیی تر به نظرم تجربه هر فرد میتونه جالب باشه. مثلا من اصلا نباید گوشی یا لبتاب کنارم باشه تا بتونم تمرکز کنم. بعضیا دوست دارن دائم در حال خوردن باشن موقع درس. بعضیا باید دراز بکشن. بستگی به خود فرد داره که بفهمه تو چه شرایطی مغزش بهتر میفهمه
: )
Just Do "THE RIGHT THING" H
 میگویند خداوند داستان ابلیس را تعریف کرد ، تا بدانی که نمیشود به عبادتت ، به تقربت و به جایگاهت اطمینان کنی ... خدا هیچ تعهدی برای آنکه تو همانی که هستی بمانی ، نداده .... شاید به همین دلیل است که سفارش شده وقتی حال خوبی داری و می خواهی دعا کنی ، یادت نرود عافیت و عاقبت بخیری بطلبی ،پس به خوب بودنت مغرور نشو که شیطان روزی مقرب درگاه الهی بود... #عاقبتتون_بخیر Hanghead
سلاااااااااااااااااااام
شنبه پاییزیتون بخیر باشه 
دلتون شاد و لبریز از حس زندگی
و حال دلتون خوووب

چقدر زندگی هامون را گاهی سخت می گیریم 
چقدر خودمون رو توی این حال منقبض گرفتیم 
و یاد نمیگریم رها بشیم 
مگه نمیگیم خدای ما بزرگه ؟
مگه نمیگیم توکلت َ ال الله 

پس چرا صبور نیستیم ؟
چرا هر ثانیه در حال پیش بینی رخ دادهای منفی ب سر می بریم 
چرا نتونستیم در حال و اکنون زندگی کنیم 
خدا دل هامون رو اروم کنه 

یادتونه چند وقت پیش از گلهای خوشکل یه گیاه هرز توی گلدونمون حرف زدم ؟
گلهای سفید ریز خوشکلی داره 
به عنوان  گیاه تزیینی الان استفاده میشه فقط بی نام و نشونه 
از ریشه در نیومده و داره زندگی میکنه 
302
او که حافظ توست هرگز نخواهد خوابید ...

2uge4p4 Khansariha (69) 2uge4p4
چه فاز درس خوندن و جزوه نوشتن دارین  53258zu2qvp1d9v
3 ترمه درسم تموم شده 1 واحد تک درس مونده انگیزه ندارم برم امتحان بدم و مدرک بگیرم ؛ امروز بعد مدت ها رفتم تو سایت دانشگاه صفحه ی دانشجوییم رو باز کردم دیدم نوشته انصراف از تحصیل  65
زنگ زدم میگم من که انصراف ندادم ؛ میگه یک سال و نیمه که نیستی ما هم کاری نداشته باشیم نظام وظیفه دیگه بهت سنوات نمیده باید بیایی نامه ببری اگه سنوات دادن بیایی امتحان بدی تموم شه
کلا انگیزه ی مدرک گرفتن و گذاشتن تو خونه رو ندارم . امور مالی هم برام کلی هزینه زده حیفم میاد برم پول بریزم تو شکم دانشگاه
مدرک نگیرم سنگین تره  53258zu2qvp1d9v
کلا خیلی بی انگیزه م به زندگی و آینده ؛ الان 25 سالمه هیچ چی برای خودم ندارم . تا کی میخواد اینجور بمونه
[تصویر:  a7f963e5e050.gif]
‌‌‌‌
تاخودت کاری نکنی چیزی تغییر نمیکنه ..
(1396 مهر 14، 1:11)Hamed6 نوشته است:
(1396 مهر 14، 1:06)Queen نوشته است:
(1396 مهر 13، 17:35)همساده نوشته است: این حدیث روی دیوار یکی از ایستگاههای مترو دیدم:

ادب آن است که از خانه که بیرون می روی، هیچ کس را دیدار نکنی مگر اینکه او را برتر از خودت پنداری.

تا الان این حدیث رو نشنیده بودم. واقعا تکان دهنده س Hanghead کلا بنیان برانداز بود واسم. از جنبه های مختلف.
یه جنبه از این سخن یعنی اینکه همساده ملاک سنجش تو و ارزش خودت و افکارت افراد پیرامونت نیستن. اصلا این مهم نیس که تو چقدر در مقایسه با دیگران بهتر رفتار میکنی بهتر می اندیشی. و حتی بهتر فهمیدی...



39

اعتراف می کنم این حدیث رو به درستی درک نکردم  Hanghead
میشه برا من بیشتر توضیخ بدید؟

من دقیقا برداشتم از حدیث عکس برداشت همساده بود ، یعنی اتفاقا باید مقایسه کنی و همه رو برتر بدونی تا غرور سراغت نیاد
مثل یه جمله ای که می گفت کوچیکتر از خودت رو از خودت برتر بدون چون ازت پاک تره و گناه کمتر کرده
بزرگتر رو هم از خودت برتر بدون چون ازت بیشتر تجربه داره و عاقل تره
حامد جان حق با شماس درست میگی... همه رو بالاتر از خودت بدون که غرور سراغت نیاد درسته دقیقا
اینو هزار بار دیگه با کلمات دیگه شنیدیم نه؟! مثلا داستان اون پیامبره که میره بدترین آدم رو پیدا کنه آخرش خودش رو معرفی میکنه. یا داستان شیطان و هزاران نفر دیگه که مغرور شدن به عبادت و خوبیشون الان حضور ذهن ندارم ولی مولانا و سعدی هم اشعار داستانی در همین رابطه دارن...
دقیا حرف شما رو قبول دارم هر چند درباره اینکه خودتو از همه پایین تر بدونی برای دوری از عجب و غروره یا فلسفه خاص دیگه ای داره راستش زیاد فکر نکردم 53 . ولی خب این بنیان برانداز نبود برای من از خیلی قدیمترها اینو میدونستم هرچند  فاصله میان دانستن و عمل کردن نمره آدمها رو مشخص میکنه که من دراینجا رفوزه م. به همین برداشت شما و حرف شما هم عمل میکردم این وضعم نبود 22
ولی خب همون برداشتی که من از این حدیث کردم و نوشتم نگاه جدیدی بهم داد. یه پارادایم تازه بود نمیدونم چطوری میشه توضیحش داد. ولی در کل نظر من برخلاف نظر شما نیست فقط از یه زاویه دیگه نگاه کردم. 
خانم کویین من تو شرح حال روزانه خودمم عاجزم بعد بیام حدیث امام حسین شرح بدم؟  117
شايد خوشبختي همين باشد
كه با خودت نگويي :
كاش جايِ ديگري بودم
كارِ ديگري داشتم
يك آدمِ ديگري بودم ... !

53 عاقبتت بخیر همسفر 53
 سپاس شده توسط
(1396 مهر 15، 14:34)همساده نوشته است:
(1396 مهر 14، 1:11)Hamed6 نوشته است:
(1396 مهر 14، 1:06)Queen نوشته است:
(1396 مهر 13، 17:35)همساده نوشته است: این حدیث روی دیوار یکی از ایستگاههای مترو دیدم:

ادب آن است که از خانه که بیرون می روی، هیچ کس را دیدار نکنی مگر اینکه او را برتر از خودت پنداری.

تا الان این حدیث رو نشنیده بودم. واقعا تکان دهنده س Hanghead کلا بنیان برانداز بود واسم. از جنبه های مختلف.
یه جنبه از این سخن یعنی اینکه همساده ملاک سنجش تو و ارزش خودت و افکارت افراد پیرامونت نیستن. اصلا این مهم نیس که تو چقدر در مقایسه با دیگران بهتر رفتار میکنی بهتر می اندیشی. و حتی بهتر فهمیدی...



39

اعتراف می کنم این حدیث رو به درستی درک نکردم  Hanghead
میشه برا من بیشتر توضیخ بدید؟

من دقیقا برداشتم از حدیث عکس برداشت همساده بود ، یعنی اتفاقا باید مقایسه کنی و همه رو برتر بدونی تا غرور سراغت نیاد
مثل یه جمله ای که می گفت کوچیکتر از خودت رو از خودت برتر بدون چون ازت پاک تره و گناه کمتر کرده
بزرگتر رو هم از خودت برتر بدون چون ازت بیشتر تجربه داره و عاقل تره
حامد جان حق با شماس درست میگی... همه رو بالاتر از خودت بدون که غرور سراغت نیاد درسته دقیقا
اینو هزار بار دیگه با کلمات دیگه شنیدیم نه؟! مثلا داستان اون پیامبره که میره بدترین آدم رو پیدا کنه آخرش خودش رو معرفی میکنه. یا داستان شیطان و هزاران نفر دیگه که مغرور شدن به عبادت و خوبیشون الان حضور ذهن ندارم ولی مولانا و سعدی هم اشعار داستانی در همین رابطه دارن...
دقیا حرف شما رو قبول دارم هر چند درباره اینکه خودتو از همه پایین تر بدونی برای دوری از عجب و غروره یا فلسفه خاص دیگه ای داره راستش زیاد فکر نکردم 53 . ولی خب این بنیان برانداز نبود برای من از خیلی قدیمترها اینو میدونستم هرچند  فاصله میان دانستن و عمل کردن نمره آدمها رو مشخص میکنه که من دراینجا رفوزه م. به همین برداشت شما و حرف شما هم عمل میکردم این وضعم نبود 22
ولی خب همون برداشتی که من از این حدیث کردم و نوشتم نگاه جدیدی بهم داد. یه پارادایم تازه بود نمیدونم چطوری میشه توضیحش داد. ولی در کل نظر من برخلاف نظر شما نیست فقط از یه زاویه دیگه نگاه کردم. 
خانم کویین من تو شرح حال روزانه خودمم عاجزم بعد بیام حدیث امام حسین شرح بدم؟  117
من خیلی وقتا، بعضی جملات تحت تاثیرم قرار میده و بعضیا شک بهم وارد میشه و درمورد روند اشتباه کارم فکر میکنم و بعضی وقتا خیلی زیاد فکر میکنم، اما یه مدت که میگذره کمرنگ میشه و کمرنگ میشه و کلا یادم میره... شماهام همینطورید یا من تنها اینجوریم؟
فکر 1: احساس میکنم باید یه دفترچه داشته باشم و چیزایی که هیج وقت نباید یادم بره رو بنویسم داخلش و هر روز بخونم، فکر 2: آخه بعد یه مدت خیلی نوشته جمع میشه و اصلا کی حال داره بنویسه و کی حال داره بخونه بعد یه مدت که زیاد بشه، باید حافظت قوی باشه که نیست
 
پ ن : البته این که یادم میره رو اثر همین خ.ا میدونم چون قبلا  خیلی حافظم خوب بود و الان بد تر شده.
         
                             اگر از میان جهنم می گذری به راهت ادامه بده.
                                                       
 سپاس شده توسط
علیرضا جان من خودم اینطوری هستم که تا چیزیو ننویسم نمیتونم ذهنمو قفل کنم روش. برای مشکل این که میگی نوشته هارو حال نداری بخونی،  باید منظم بنویسیشون. در هم و قاطی پاتی ننویسی که بعدا چشمت بهشون میخوره رغبت نکنی بخونیش.  من اون اولای ترک روی بدن خودم با ماژیک خط میذاشتم تا یادم بمونه دارم ترک میکنم.  باور کن موقعیتایی شده بود که حتی رفتم سراغ دست ورزی ولی این خط ها رو چشمم افتاد بهشون و دست کشیدم.
شاید آن نور که از پنجره می آید خداست.
                                                   شاید آن قهقهه ی کودک و آن عطر خوش یاس خداست
شاید آن چشمان تو وقتی نگاهم میکنی
                                                   معجزه، آن لحظه های نابِ عشق، اینها خداست
او سر آغاز من است، جان من است
                                                   در تمام لحظاتم، حامی و حاضر  خداست
دارم از عمق وجودم میفشانم عشق او
                                                   آرزویم بَرِ پردیس، درآن عرشِ خداست
زندگی را زندگی خواهم نمود
                                                   هرچه من دار و ندارم، همه از لطف خداست
 سپاس شده توسط
(1396 مهر 15، 14:31)رامین. نوشته است: چه فاز درس خوندن و جزوه نوشتن دارین  53258zu2qvp1d9v
3 ترمه درسم تموم شده 1 واحد تک درس مونده انگیزه ندارم برم امتحان بدم و مدرک بگیرم ؛ امروز بعد مدت ها رفتم تو سایت دانشگاه صفحه ی دانشجوییم رو باز کردم دیدم نوشته انصراف از تحصیل  65
زنگ زدم میگم من که انصراف ندادم ؛ میگه یک سال و نیمه که نیستی ما هم کاری نداشته باشیم نظام وظیفه دیگه بهت سنوات نمیده باید بیایی نامه ببری اگه سنوات دادن بیایی امتحان بدی تموم شه
کلا انگیزه ی مدرک گرفتن و گذاشتن تو خونه رو ندارم . امور مالی هم برام کلی هزینه زده حیفم میاد برم پول بریزم تو شکم دانشگاه
مدرک نگیرم سنگین تره  53258zu2qvp1d9v
کلا خیلی بی انگیزه م به زندگی و آینده ؛ الان 25 سالمه هیچ چی برای خودم ندارم . تا کی میخواد اینجور بمونه
Khansariha (60)
برو مدرکت رو بگیر. بعدا افسوس می خوری.
دیگه در این حد می ارزه که.
نمی ارزه؟
انما یتقبل الله من المتقین ...


خداحافظی

 سپاس شده توسط
در جواب به engineer

به نظر من جملات اینجوری که یه نکته خیلی مهم دارن یا تاثیر مهمی رو ما میذارن رو باید همونجا بخونیم و سعی کنیم عمیق فکر کنیم بهش همونجا. تا تاثیرش رو بذاره. مطمئنا اینجوری توی موقعیتش ناخودآگاهمون خودش اثر اون تفکر رو میبینه و روی تصمیممون تاثیر میذاره
نوشتنش غیر از زیاد شدن و ممکن نبودن مرورشون یه بدی دیگه داره اینکه اگه زیاد خونده بشن به قول معروف لوث میشه و دیگه اثر خودشو نداره
: )
Just Do "THE RIGHT THING" H
 سپاس شده توسط
وقتی از خودم ناامید میشم یه نگاهی میندازم به دوستانی که با دلی خوش رفتن نت وورک ؛ اصلا امید به زندگیم برمیگرده 22

آقای رییس جمهور میگفت 20 درصد شغل جدید ایجاد کرده یکیش همین شرکت های هرمیه . واقعا نمیدونم رو چه حساب ازادش کردن

دوستام یکی پس از دیگری دارن به فنا میرن 22 یکیشون رو امروز دیدم میخواست بنزین بنزنه پول نداشت ؛ میگم توکه ماهی 4 میلیون درامد داری چیکار میکنی . میگه 3 ماهه مغازه رو جمع کردم رفتم نت وورک 22
میگم چرا این کارو کردی الان پول نداری بنزین بزنی ؛ میگه بذار زیر مجموعه م بزرگ بشه تا دو سال دیگه خودم یه جایگاه پمپ بنزین تاسیس میکنم 22

کلا بین دوستای مدرسه و دبیرستان هر کی بعد از 5 ؛ 6 سال زنگ میزنه و میگه زنگ زدم حالت رو بپرسم همون اول میگم داداش بیخیال من شو ؛ من نتوورک بیا نیستم ؛|

پارسال بود یکیشون زنگ زد گقت یه کاریه بیا بریم خیلی خوبه ؛ هی پرسیدم چی هست گفت تو بیا حالا بهت میگم
از این سر شهر منو برد اون سر شهر رفتیم تو شرکتشون ؛ منو بردن تو یه اتاقی یکی اومد شروع کرد به نمودار کشیدن که 5 نفر رو تو بیار ؛ هر کدوم اونا 5 نفر بیارن و همینجور رفت جلو ؛ حساب کتاب کرد گفت 1 سال دیگه ماهانه 20 میلیون درامد داری فقط الان باید هر ماه 200 هزار تومن محصولات بی مصرف ما رو به قیمت 2 برابر بخری که از هرم اخراج نشی

جالب بود برام همه شون هم مجوز دولتی دارن و زیر نظر وزارت صنعت و معدن و تجارت کار میکنن ؛ تو سایت صنعت و معدن اسم شرکتشون ثبت شده و ادعا دارن که 300 هزار نفر رو صاحب شغل کردن  53258zu2qvp1d9v

از اینور کارخونه شیرآلات قهرمان ؛ 500 نفر مستقیم و غیر مستقیم براش کار میکردن .فقط حدود 300 نفر مستقیم تو خود کارخونه کار میکردن . الان چند ماهه کلا در کارخونه رو بستن . پسر عموم کار میکرد اونجا ؛ دلیلش رو پرسیدم میگه 7 میلیارد تومن ازش مالیات خواستن اونم گفته در طول سال 7 میلیارد درامد نداشتم چرا باید این پول رو بدم ؟ مالیات رو نداده کارخونه رو بستن 

پارسال هم دو هفته سته بود کارخونه و بعد دو هفته باز شد ؛ امثال بازم بستن ولی فعلا که باز نشده
حالا یکی نیست بگه 500 خانواده درامدشون از کجا میخواد تامین بشه . یکیش هم پسر عموی من با دو تا بچه ؛ از بیکاری رفته اسنپ
[تصویر:  a7f963e5e050.gif]
‌‌‌‌
تاخودت کاری نکنی چیزی تغییر نمیکنه ..


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 1 مهمان