1391 شهريور 12، 15:50
نیای میرم اصفهان رو بهم میریزم تا پیدات کنم بیارمت کانونا! نگی نگفتی......
(1391 شهريور 12، 15:45)مونا نوشته است: سلام
مامان سها 3 روزه نیومده
کجایی مامانی؟ دلمون برات یه ریزه شده
نقل قول: گرفتیم و بعد سر سری یه نیگا انداختم... چیزی بیش از یه کم بود
(1391 شهريور 12، 20:22)سـُـها نوشته است: حسین خان چرا تکبیر؟! بد گفتم؟!
(ب من چ ک معلوم نیست در مورد چی حرف میزنم!! باید جوابشو بدین آآآ..)
(1391 شهريور 13، 22:15)Amirhossein18 نوشته است:
من و سهیل70 هم دانشگاهی از آب دراومدیم
(1391 شهريور 13، 22:15)Hadi نوشته است: اقا جاتون خالی ساعاتی پیش حرم بودم تو راه برگشت سوار بر مترو واگن خانوما خالی بود واگن مختلط مملو از خانوما. یه هو یه مردیه با لهجه غلیظ مشهدی وسط واگن داد زد : خانوما واگن خانوما خالیه پا شدین اومدین اینور که چی مردا رو ایستاده نگه داشتین. فقط زبونتون برای مردا درازه
من پنج شیش دقیقه داشتم می خندیدم البته راست هم می گفت