1392 بهمن 5، 0:51
البته نه تا صبح، ولی فعلا که هستم...
ان شاالله استادتون بدون هیچ ایرادی ازتون قبول کنه
موفق باشید
[img=0x0]http://www.ktark.com/05_blue.png[/img]
(1392 بهمن 5، 0:46)آقای فراسی نوشته است:آقا دقت کنید امیرحسین خان گفتن نمیدونن ماجرا از چ قراره(1392 بهمن 5، 0:37)امیرحسین خان نوشته است: حرف آخر این کهیاد بگیرین
نمی دونم ماجرا دقیقا چیه
فقط می دونم
آقای فراسی داداش خیلی عزیز و خیلی بامرام و خیلی مهربون و خیلی دوست داشتنیِ من است.
چاکریممم داداش. علف زیر پاتیم داداش
یاد بگیرین از پسرا واقعا
(1392 بهمن 4، 23:56)آقای فراسی نوشته است: من که هنوزم نمی دونم این چیزایی که نوشتین. اتفاقا وقتی دوست داشتن باشه در کنارش درک هم هست دیگه قطعا. اصلا به نظر من نمی شه ادم بگه من عاشق یه نفر هستم و در کنارش درک متقابل نباشه.اول در مورد مسایل مالی بگم اینکه مهمه! نمیشه نباشه. شما موضع خودتونو پولداری قرار بدین
رضایت خانواده خیلی مهمه بدون هیچ شکی. وقتی عشق باشه اعتماد هم هست قطعا.
پس اگه به عشق به دید کلی تر نگاه کنید می بینید که جمله ی عشق و دیگر هیچ هم خیلی بیراه نیست
البته خوب رضایت خانواده بسی مهم است در کنارش.
مسائل مالی هم ما اخرش نمی فهمیدیم شما دخترا چی می خواین!!!! یه روز می گین مهم نیست و مهم اینه یکی باشه ما رو درک کنه و اینا باز یه روز می گین مهمه بابا موضعتون رو مشخص کنید ما هم تکلیف خودمون رو بدونیم بدونیم پولدار باشیم و گنده اخلاق یا خوش اخلاق و بی پول
(1392 بهمن 5، 4:27)می توانم نوشته است: من حفظ بودم داستانتونو . کمتر از بچه ها درست حدس زده بودن نه؟یا قبل از خواب یکم زیاده روی کردی تو خوردن
اگر یادتون باشه همون موقع هم عنوان کردم ولی از بس جدی پا فشاری میکردید اسم رودخونه است بچه ها باورشون نمی شد
باران اوج بیداریت تا دو بود؟به به هعی خدا من طفلک شده شبو کلا نخوابیده باشم! تحویل تمرین و پروژه خیلی واسه تقویت حسرت خواب مناسبه
دوستان ی کابوسی دیدم خفن
ته فیلم وحشت بود
به نظر شما چرا این خوابو دیدم؟
(1392 بهمن 5، 1:37)پسر پاک نوشته است: سلاااااام مرسیدر کل خوبم.اما دو روزه که خوب بودنم درست باهام راه نمیادسلام
اذیت میکنه
شما خوبین؟؟؟ با خود شما هستم که نگاه میکنینااا
آقای فراسی اگه میدونستم با این چیزا انقدر خوشحال میشی و اشکت در میاد که یه چیزی میگفتم تا یه هفته زااار بزنی گریه کنی
(1392 بهمن 5، 4:27)می توانم نوشته است: من حفظ بودم داستانتونو . کمتر از بچه ها درست حدس زده بودن نه؟
اگر یادتون باشه همون موقع هم عنوان کردم ولی از بس جدی پا فشاری میکردید اسم رودخونه است بچه ها باورشون نمی شد
(1392 بهمن 5، 10:24)Kimia نوشته است:بله. تعریفامون از عشق با هم خیلی متفاوته اشکال از تعریفه عشق کورکورانه که حماقتی بیش نیست(1392 بهمن 4، 23:56)آقای فراسی نوشته است: من که هنوزم نمی دونم این چیزایی که نوشتین. اتفاقا وقتی دوست داشتن باشه در کنارش درک هم هست دیگه قطعا. اصلا به نظر من نمی شه ادم بگه من عاشق یه نفر هستم و در کنارش درک متقابل نباشه.اول در مورد مسایل مالی بگم اینکه مهمه! نمیشه نباشه. شما موضع خودتونو پولداری قرار بدین
رضایت خانواده خیلی مهمه بدون هیچ شکی. وقتی عشق باشه اعتماد هم هست قطعا.
پس اگه به عشق به دید کلی تر نگاه کنید می بینید که جمله ی عشق و دیگر هیچ هم خیلی بیراه نیست
البته خوب رضایت خانواده بسی مهم است در کنارش.
مسائل مالی هم ما اخرش نمی فهمیدیم شما دخترا چی می خواین!!!! یه روز می گین مهم نیست و مهم اینه یکی باشه ما رو درک کنه و اینا باز یه روز می گین مهمه بابا موضعتون رو مشخص کنید ما هم تکلیف خودمون رو بدونیم بدونیم پولدار باشیم و گنده اخلاق یا خوش اخلاق و بی پول
اما بعد از اون دیگه خانومه که بهتره قانع و کم توقع باشه و شوهر با کمالات والای انسانیشو توی دستگاه پرس نذاره
در مورد عشق هم
عشق کلا چشم و گوش آدمو میبنده...آدم عیب و ایراد طرف مقابل رو نمیبینه.
دیگه اعتماد از روی عشق که فایده نداره!
اعتماد و احترام باید با منطق باشه..یعنی طرف واقعا لیاقت اعتماد کردن رو داشته باشه.
بعله!
کیمی هستم
عضو دائمی انجمن مشاورین قبل از ازدواج
(1392 بهمن 4، 19:33)همساده نوشته است: من چند بار غیر مستقیم گفتم به خانواده م...جوابشون اینه:اول سر کار خوب برو...بعد سربازیتم تموم کن...بعد یه سرپناه هم آماده کن...اونوقته که مرد شدی...تازه میشینیم راجع بهش حرف میزنیم
(1392 بهمن 4، 20:17)Homa_a نوشته است: انقدر جوونا رو میبینم که سنشون میره بالا و بالا ... و ...
(1392 بهمن 4، 21:18)می توانم نوشته است: اصلا ازدواج خوب نیست
کلا فقط نومزدنگ خوبه
(1392 بهمن 4، 21:24)ساحل نوشته است: هان !!!!!!!!!!!!!!!!
میتوووونم!!!!! (آیکون لب گزیدن و به پشت دست زدن)
(1392 بهمن 4، 21:56)darling نوشته است: الان هم به موقعیت مالی دختر نگاه میکنن و هم به تعداد فرزندا
تک فرزند و ک هیچی دیگه! بدنیا نیومده اسمشونو روش میزارن
(1392 بهمن 4، 22:43)ساحل نوشته است: متاسفانه نمیدونم چطوری شده
هر کی میاد خواستگاری انگار منت به سر طرف گذاشته
(1392 بهمن 4، 22:45)Kimia نوشته است: جوون تر که بودم فکر میکردم عشق کافیه واسه زندگی...عشق و دیگر هیچ!
(1392 بهمن 4، 23:50)باران.. نوشته است: اگه الان مثل من مجبور بودین بزنید تو سر خودتون و این نوشته ها که فردا باید تحویل یک استاد شاد بدین که از "و نابه جا و به جا " هم ایراد میگیره عاشقی که هیچی..گشنگی هم از یادتون می رفت...ما که دفاع کردیم.
(1392 بهمن 5، 4:27)می توانم نوشته است: دوستان ی کابوسی دیدم خفناز این خفنتر که خواب ببینید زدید از روی غیرت دو نفر آدم رو با سیم خفه کردید؟
ته فیلم وحشت بود
به نظر شما چرا این خوابو دیدم؟