انجمن شبانه روزی

**Roksana** · 1393 ارديبهشت 10، 22:47

به به بی بینن کی اینجاااس Khansariha (69)

داش می تی تپلوووی خودم :smily man::smily man:
بی وفایی بی وفایی دله مــــــــــن از غصه دااغوووووون شـــــــــده :smily man::smily man:
خدایی ها !!! باران فسیل زندست

**می توانم** · 1393 ارديبهشت 10، 23:01

زمین خوردیتم رکی جون

**مهاجر** · 1393 ارديبهشت 11، 0:15

(1393 ارديبهشت 10، 7:22)Alireza 68 نوشته است: میخواییم برویم به تهران به جهت نمایشگاه تهران اما خود درگیری داریم که برویم یا نه

آخر تنهایم کسی را برای همراهی نمی یابم

و اینکه کانون خیلی من رو اذیت میکنه

خیلی وقت ها باز نمیشه یا دیر لود میشه یا میاد میگه ای پی شما به دلایل امنیتی بسته میباشد

گاهی هم برای اینکه بتونم بیام با قیلتر.بشکن میتونم بیام

فقط برای من اینجوریه یا برای همه هم هست؟

منم این مشکلو دارم

میری نمایشگا بیا تعریف کن ماام بریم ان شاء الله، تا حالا نرفتم 4fvfcja

و
میلاد امام محمد باقر و هلول ماه رجب مبارک بر همه کانونیا
التماس دعا داریم

یا علی

**ساحل** · 1393 ارديبهشت 11، 8:08

سلام رکسانا

واقعا خیلی بی معرفتی!
این همه پیام و پیامک بهت دادم دریغ از یک جواب!!!
خیره سرمون همشهریم ها!!!! Khansariha (98)

**Roksana** · 1393 ارديبهشت 11، 9:16

ساحل جان شوما بیا اونور با هم موسالمت آمیز حلش کنیم آبجی 303

میدونی که ما مشدیا ممکنه فراموشکار باشیم اما بی معرفت هرگزززز :smily man::smily man::smily man:

**happpygirl** · 1393 ارديبهشت 11، 10:33

(1393 ارديبهشت 11، 9:16)Roksana نوشته است: میدونی که ما مشدیا ممکنه فراموشکار باشیم اما بی معرفت هرگزززز :smily man::smily man::smily man:

:smily man::smily man::smily man:

واقعا

**Roksana** · 1393 ارديبهشت 11، 13:51

به به آبجی هپی گلوم Khansariha (98)

احوالاتت چی طوریاس آباجی ؟ دماغت چاقه ؟ Smiley-face-cool-2

دندونات سالمن ؟

بازوت پرزوره ؟ Muscular

خوش میگذله ؟ :smily man::smily man::smily man:
یه شمارش بکنن اگه همه مشدیا هستن که راه بوفتیم :smily man:
من و ساحل و هپی و مسافریم فعلا
نبوود دیگه ؟؟؟ :smily man::smily man::smily man:

**citYzen** · 1393 ارديبهشت 11، 18:06

امروز صبح داشتم تو حیاط چرخ میزدم چشمم به دو سه تا توت آبدار رو درخت افتاد،جستی زدیم کندیم و خوردیم،اِ اِ اِ ظهرش هم خونه رفیقم کاکائو تعارف کرد گفتم بده ببینیم چه طوریاس،اِ اِ اِ
بعد از ظهرش هم که خداحافظی کردم یه چرخی زدم تو بازار یه پسره دیدم سوار دوچرخه بستنی میخورد منم هوس کردمو رفتم بستنی فروشی و گفتم عامو بستنی فروش یه بستنی بده بینیم دنیا دست کیه،نشستیم رو صندلی و ریلکس و با متانت در حالی که به منظره بیرون نگاه میکردم و بستنی گاز میزدم که ناگهان...اِ اِ اِ... من که روزه بودم 4chsmu1