1394 خرداد 21، 10:18
نوشتن این جمله برام خیلی سخته و یا حتی گفتنش
چقدر این روزا دارم سختی می کشم و ورزگارِ که هر روز یه داغ جدید به تنم می ذاره
اینکه وقتی تو بدترین شرایطت می بینی یکه هستی خیلی درد آوره
و بدتر از اون ادامه رقت باز زندگی بی هدف
وقتی هیچ چیزی خوشحالت نمی کنه حتی چیزایی که داری و خیلیا ندارن
اصلا و ابدا هیچ چیز برات ارزش نداره و برات مهم نیست که چه پیش بیاد یا اینکه خودت بخوای دنیاتو بسازی
ساختن ، نقشه می خواد ، یه پیش نمایشی از هدف می خواد ، ابزار می خواد و مهارت ...
دیر نیست برای تو سن و سال من برای کسب مهارت اما وقتی هیچ کششی به هیچ چیز نداری کارت سخت می شه .
می شینی تو خلوت خودت و صدای تیک تاک ساعت رو می شماری (صدای عذاب آور) به اینکه فقط بگذرونی زمان های با ارزشی که هیچوقت بر نمی گردن ...
واقعا چیزی ندارم که بخوام براش تلاش کنم برام هیچ اهمیتی نداره که شغلی داشته باشم یا نه پول باشه یا نه
و فقط و فقط منتظر یه چیزی هستم که ناگذیر حقمّه