1394 مرداد 7، 14:43
ویرایش شده
داره میشه مثه فیس بوک. یه پست بزارم و بعد بیام واکنش ها رو ببینم. یا مثلا تو پروفایلم راجع به مسائل حاشیه ای مثه اینکه فلان سخنران چی گفت و عرفان و تصوف چی میگه راجع به شهوت و چقدر با تعریف من متفاوته.حس میکنم دوست دارم حرفمو به کرسی بشونم و از این کار لذت میبرم.(این یه اقرار بود )
شما تاج سر من هستین این انتقاد رو دارم به خودم میکنم.کاش من مثه گلبرگ خانم بودم.
میدونم لازمه این جو و صمیمیت و شادی و این حرفها ولی فکر میکنم حداقل خودم یکی خیلی دارم حاشیه میرم.عوض اینکه وسط ده تا حرف جدی واسه هوشیاری و تجربه و مشارکت یه بحث حاشیه ای کنم کاملا برعکس شده.
حتی اگه به نظرم ایمان داشته باشم حتی اگه مطمئن باشم درسته حرفام حتی اگه جالب باشه هیچ ارزشی واسم نداره و حلم رو خوب نمیکنه. موقعی حالم خوب میشه که حرفی بزنم که حال خودم و بقیه بهتر بشه به بهبودی کمک کنه به هوشیاری. بقیه ش همه ش حواشیه
خواستم اینجا بگم و اقرار کنم که فکرم راحت بشه. ایشالا بتونم روندمو تغییر بدم.
مرسی
شايد خوشبختي همين باشد
كه با خودت نگويي :
كاش جايِ ديگري بودم
كارِ ديگري داشتم
يك آدمِ ديگري بودم ... !
عاقبتت بخیر همسفر
كه با خودت نگويي :
كاش جايِ ديگري بودم
كارِ ديگري داشتم
يك آدمِ ديگري بودم ... !
عاقبتت بخیر همسفر