انجمن شبانه روزی

[گل سرخ]

1- من خودم تو نسیم حیات فعال نیستم و مشارکت ندارم اما با نظر آقای مرد مجاهد موافقم. منطقیه. لایک!
یادمه زمانی هم که مدیر تالار تازه واردها بودم، برای انجام  یک سری وظایف مدیریتی رفتم تو تاپیک آقایون..فکر کنم حتی یکی دو تا پست هم اونجا دارم. اتفاق خاصی هم برام نیفتاد!


2- در ادامه صحبتمون با آقای همساده و جناب عاشق فاطمه زهرا، عرض کنم

من ناراحتیم از بابت اینکه رشته ام مهندسیه و تعصب و اینا نیست. ناراحتیم از این بابت بود که شما چرا این حرفا رو میزنید؟؟؟

خواستم بگم، ما ها قشر تحصیلکرده این مرز و بوم هستیم. اگر خودمون برای خودمون احترام و ارزش قائل نباشیم و مدام  هرکسی خودش رو مهمتر و بقیه رو کم اهمیت جلوه بده، واقعا در حق خودمون اجحاف کردیم.

من میدونم به شما که اقتصاد میخونی باید احترام بزارم. میدونم وضع اقتصادیمون درست نیست، ولی منکر زحمات شما نمیشم.

اونی که کشاورزی خونده، براش احترام قائلم چون میدونم اگه اونا احتیاجات غذایی ما رو تامین نکنن، کلی ساختمون و پل و راه و ماشین تو شرایط قحطی و گرسنگی به درد ما نمیخوره!

میخوام بگم، عرف ما اشتباه میکنه. جامعه ما اشتباه میکنه.

ولی جامعه و عرف رو کی ساخته؟

مگه ما نسل جدید تحصیل کرده جوون این مملکت نیستیم؟ ما هم باید طرز فکر ویروسی و آلوده ی نسل قبلیمون رو ادامه بدیم؟

اگه به مهندسی ، میگین داره بیش از اندازه بها داده میشه، خب ما بیایم همین بها دادن رو به رشته های دیگه هم سرایت بدیم. نه اینکه علیهش جبهه گیری کنیم.


بجای اینکه بگیم تمام نخبه ها جذب رشته های بالا میشن و بقیه ضعیف میمونن، بیایم طرز فکر اینکه : هرکسی بره دنبال علاقه اش و اونچه که توش استعداد داره، رو بسط بدیم. ( بجای مقصر کردن جامعه و کوبیدن رشته های خاص و ... ، یه راه درست و منطقی پیش بگیریم.)

من اینو با پوست و گوشتم لمس کردم، که غیر ممکنه کسی به کاری علاقه شدید و سوزانی داشته باشه و از جون ودل براش کار کنه و آخرش به پول نرسه!

از شما دوستان هم میخوام اینقدر ذهن و فکرتون رو محدود به عرف و جامعه نکنید. این قید و بندها واقعا آدم رو کلافه و سردرگم میکنه. اگه رشته ام فرضا فیزیکه، با افتخار بیام بگم فیزیک میخونم. ( یاد استفن هاوکینگ افتادم! ) نه اینکه بگم آخرش معلمیه...و کسی ما رو تحویل نمیگیره و این صحبت هایی که تنها انرژی رو تحلیل میبره.

در کل : 1- نه علیه هم جبهه بگیریم 2- صحبت های سخیفانه عرف و جامعه رو دیگه دنبال نکنیم! یه طرز فکر و نفس تازه به اطرافیان و جامعه مون بدیم.

[درخشنده]

بجای اینکه بگیم تمام نخبه ها جذب رشته های بالا میشن و بقیه ضعیف میمونن، بیایم طرز فکر اینکه : هرکسی بره دنبال علاقه اش و اونچه که توش استعداد داره، رو بسط بدیم. ( بجای مقصر کردن جامعه و کوبیدن رشته های خاص و ... ، یه راه درست و منطقی پیش بگیریم.)

خیلی با این بخشش موافقم...

[همساده]

منم کلا هم با داداش عاشق موافقم هم با خانم گل سرخ از هر دوشونم ممنونم به اطلاعاتمون اضافه شد. اینم واسه دوتاشون

واقعا هر کدوم از یه زاویه به قضیه نگاه میکنن و نگاه هر دو هم محترم

نگاه خودمم که دیگه واقعا خیلی محترمه نگاهه یک مهندس اقتصاددان از زاویه سه کنج نگاه کردم. به افتخار خودم

ولی از همین تریبون مخالفت خودم رو با درخشنده اعلام میکنم

[عاشق فاطمه زهرا]

خانم گل سرخ ، منم با این پستتون به شدت موافقم.
من خودم همون طور که گفتم ، مقدار زیادی آنتی مهندسی هستم.   و همین باعث می شه که توی این بحثا مقداری از عدالت خارج بشم شاید و این باعث بشه دوستان ناراحت بشن که خب عذر خواهی می کنن. پست قبلیتون رو هم دوباره خوندم ، حرفاتون درست بودن. تشکر

از این که بگذریم یادم می آد زمان انتخاب رشته ما ، بین خانواده ها مهندسی خیلی باب بود ، خانواده ها فکر می کردن مهندسی یعنی پول پارو کردن ، الان این عوض شده ، الان ملت فکر می کنن ، بچشون پزشک بشه دیگه بارش رو بسته.
این فکر ها اشتباهه ، اگر آدم به رشته ای که انتخاب می کنه علاقه نداشته باشه و از همه مهم تر ، تلاش نکنه تو اون رشته موفق نمی شه.
ولی با پشتکار و جدیت و کار و تلاش انسان موفق می شه ، می خواد پزشک باشه ، یا فیزیک دان باشه ، یا مغازه دار و مسافر کش باشه.

از این بحث هم بگذریم بازم می رسیم به جایگاه واقعی مهندسی در مقابل علوم پایه

من یه مثال می زنم ، اگر شما کل این مجموعه رشته های ریاضی فیزیک رو یه درخت در نظر بگیرین ، تکنولوژی میوه این درخته ، مهندسی شاخه های درخت هستن.
فیزیک تنه ی اصلی درخت هست. این رو همه قبول دارند که مهندسی ها تماما (اگر نرم افزار رو فاکتور بگیریم) شاخه هایی از فیزیک هستند و یه زمانی به عنوان فیزیک (و البته شیمی) به اون ها نگاه می کردند. مهندسی های برق ، مکانیک ، عمران ، شیمی ، نفت و ... همشون ، فرمول هایی که استفاده می کنن ، از فیزیک اومده ، مثلا در مهندسی برق از معادلات ماکسول استفاده می کنیم و ... ابتدا حالت جامد بوده که در ادامه آی سی و ترانزیستور بوجود اومده. تا ما نتونیم جاذبه ماه رو اندازه بگیریم نمی تونیم موشک بفرستیم که بره ماه.
اصولا ابتدا باید نسبت به طبیعت شناخت پیدا کنیم تا بتونیم ازش استفاده کنیم. این شناخت در فیزیک محقق می شه.
حالا این درختی که گفتم ریشه اش چیه؟ ریشه اش ریاضیه که در خاکه و کسی نمی بینه. ولی درخت بی ریشه می خشکه. اگر ریاضیات نادیده گرفته بشه ، کل درخت می خشکه و بعد از مدتی بدرد نخور می شه. البته خیلی آدم باید نادان باشه که بگه درخت نیاز به شاخه یا میوه نداره (من می گم ).

همساده اقتصاد خیلی مهمه و مهم تر از هر چیزی برای کشور ما. و البته یه نفر اقتصاد بلد باشه می تونه به جاهای خیلی خوبی برسه.
اقتصاد ، جامعه شناسی ، روانشناسی ، حقوق و ... مغز های جوان و بااستعداد بیشتر باید برن تو این زمینه ها کار کنن.

حالا کلی حرف زدم ، یه چیزی هم بگم به جوون تر ها : اگر شما واقعا یک زندگی چالش برانگیز می خواید برید در خلاف جریان شنا کنید اگر در خودتون نمی بینید که در خلاف جریان شنا کنید ، این کار رو نکنید که آسیب می بینید. مسیر سختیه این مسیر ، و واقعا آدم ممکنه پشیمون بشه. راحت اینه که اگر جریان گفت مهندسی برین مهندسی ، اگر گفت پزشکی ، برین پزشکی ، اگر گفت اپلای کنید ، اپلای کنید و .... چون اتفاقی که پیش می آد ، مثلا میرین دانشگاه علوم سیاسی بخونید که دوباره بشید مثلا یه سیاست مدار بزرگ و کشور رو نجات بدید ، خب؟ ولی عملا تو دانشگاه اینقدر باید حفظ کنید که خسته می شید. بعد به خودتون می گید ، این بود اون آرمان من؟ این نقطه نقطه دردناکیه.

[همساده]

همساده اقتصاد خیلی مهمه و مهم تر از هر چیزی برای کشور ما. و البته یه نفر اقتصاد بلد باشه می تونه به جاهای خیلی خوبی برسه.
اقتصاد ، جامعه شناسی ، روانشناسی ، حقوق و ... مغز های جوان و بااستعداد بیشتر باید برن تو این زمینه ها کار کنن.

یعنی آدم اینقدر فهمیده اینقدر باشعور اینقدر متخصص اینقدر کار درست اینقدر گل یعنی داداش عاشق نشون دادی که الحق لایق درود بیکرانی...
چقدر خوب درک میکنی
 اصلا زبان الکن من قاصر است از این همه هوش و زکاوت...افق های روشنی در انتظارته

امروز زحمت داود گیوتین رو من میکشم. تقدیم به همه کسانی که اهمیت اقتصاد و اقتصاد دان رو درک میکنن 

[m.a.h.d.i]

من این بحث های چند روزه را خوندم و از جواب ها خیلی خوشم اومد
مخصوصا جواب های خانوم گل سرخ و داداش مرد مجاهد و داداش همساده 


از بحث ها هم خیلی چیز یاد گرفتم

تشکر از همه ی کسایی که تو بحثا شرکت کردند

به نظر من تو این دوره زمونه به دکتر ها بیش از حد بها میدن

درآمدشون بیش از حد زیاد شده

کافیه تعداد کسایی که تو این چند سال در کنکور تجربی و ریاضی شرکت کردند را مقایسه کنید

ریاضی ها نصف شده و تجربی ها دو برابر

مثلا تو دبیرستان ما وقتی من اول دبیرستان بودم ، دوم دبیرستان یک کلاس تجربی 25 نفره بود و 3 کلاس ریاضی 30 نفره

حالا که سال اول دانشگاه هستم تو دبیرستانمون 3 کلاس تجربی 25 نفره هست و 2 کلاس ریاضی 20 نفره

انقدر تقاضا برای تجربی رفتن زیاد هست که مدرسه فقط به معدل بالا ها اجازه میده برن تجربی

چرا اقدر اصرار هست تو خونواده ها که بری تجربی؟ چون هم دکترا درآمدشون خیلی خوبه و هم موقعییت اجتماعیشون

تو خونواده ی ما هم خیلی اصرار بود که من برم تجربی ولی چون علاقه ای نداشتم رفتم ریاضی و از انتخابم هم تا الآن خیلی راضیم خداروشکر

کار درست همونیه که خانم گل سرخ گفتند: "هرکی بره دنبال علاقش"

[باد صبا]

این آخرین پست آقای عاشق عالی بود.
و منم در کل پرچم فیزیک و علوم پایه رو بالا میگیرم.

در مورد نسیم حیات هم,دقیقا مثل اتوبوسه که قسمت آقایون و خانوما داره میمونه
بالاخره تو گروه  دخترا وگروه  پسرا ,بچه ها میخوان بیشتر با هم بگن و بخندن و شوخی کنن
شاید بخوان با هم یه قرارایی بذارن و با هم پیش برن
بعضی وقتا هم میان با هم درد دل میکنن و نظر میخوان
شاید به نظرتون مهم نباشه که یه آقا اینا رو بخونه .هیچ اتفاق خاصی هم نمیفته واقعا
ولی میدونین دقیقا همون حالیه که تو اتوبوس یه آقا از قسمت مردونه حواسش به قسمت زنونه و صحبتای دوتا خانم باشه
واقعا در این حد کار بیخود و ضایعیه
و شما هم دقیقا شخصیتتون مثل همون آدم سطح پایین میشه
امیدوارم منظورمو رسونده باشم

پس امیدوارم دیگه آقایون قوانین رو رعایت کنن
اگر حرفی بود که میخواستین همه درجریان باشن گروه همگانی به همین منظوره

[همساده]

چه کسی میگوید من وتو ما نشویم؟

با من اکنون چه نشستنها، خاموشیها
با تو اکنون چه فراموشیهاست .

چه کسی می خواهد
من و تو ما نشویم

خانه اش ویران باد !

من اگر ما نشوم، تنهایم
تو اگر ما نشوی،- خویشتنی

از کجا که من و تو شور یکپارچگی را در شرق باز بر پا نکنیم؟
از کجا که من و تو مشت رسوایان را وا نکنیم؟ .
من اگر برخیزم
تو اگر برخیزی
همه بر می خیزند
من اگر بنشینم
تو اگر بنشینی
چه کسی برخیزد ؟
چه کسی با دشمن بستیزد ؟
چه کسی پنجه در پنجه هر دشمن  آویزد
دشتها نام تو را می گویند .
کوهها شعر مرا می خوانند .
کوه باید شد و ماند،
رود باید شد و رفت،
دشت باید شد و خواند .
...
سینه ام آینه ای ست،
با غباری از غم .
تو به لبخندی از این آینه بزدای غبار .
...

[m.a.h.d.i]

شده عشقت به کسی بیشتر از حد باشد

هرچه خوبی بکنی با دل تو بد باشد

تو به ایمان برسی اینکه کسی جز او نیست

او بعکس تو به هرچیز مردد باشد

تو به هر در بزنی تا که به دست آوریش

و جوابش به تو یک عمر فقط رد باشد

بنشینی دو سه تا شعر بگویی که مگر

یکی از این همه شعری ،که بخواهد باشد

همه دلداده ترین فرد تو را بشناسند

او به دلسنگ ترین فرد زبانزد باشد

شده از نم نم باران دلت خیس شوی؟

دایما مشق تو آن مرد نیامد باشد؟

تو ندیدی که چه سخت است بیبینی عشقت

پیش چشمان تو با او که نباید؛باشد...

چه کنم با دل دیوانه که با این همه باز..

سعی دارد که به این عشق مقید باشد

[فرزاد 7]

چرا هیچکی نیست؟ 

[m.a.h.d.i]

من هستم!
گریه نکن داداش

[فرزاد 7]

  چراغ خاموش میای

[m.a.h.d.i]

چه شکلی چراغ هام را روشن کنم؟

[فرزاد 7]

حتما گزینه که تو رو تو لیست آنلاین ها نشون نده رو فعال کردی

[m.a.h.d.i]

نه اصلا
همیشه من را تو لیست آنلاین ها نشون میده