1395 تير 2، 22:44
(1395 تير 2، 18:56)sheydaei نوشته است: درخشندههنوزم دارم مقاومت میکنم.... انگار چند ماه دیگه لازم دارم...اخه واقعا سخته یهو بهشون بگم....هنگ میکنن!
sheydae
[quote
خب من زیاد دیدم این مورد رو اطرافم
پسری که سنش میره بالا دیگه باید با بولدوزر از جاش بلند کنن که تن به ازدواج بده 21 .یکی از همون موردام که میگم اطرافم هستن دارن شدید به بقیه هم توصیه میکنن که ازدواج نکنن
این قضیه در خورد دخترام صدق میکنه
من سنم پائین تر بود خیلی راحت راجع به موقعیت هایی که پیش میومد فکر میکردم
ولی الان خیلی سخت گیر تر شدم (سنم بالا نیستا Gigglesmile فقط از دوران کودکی اومدم بیرون)
کلا کاری به حرف بقیه نداشته باشید
با خونوادم صحبت کنید بگین من از یه نفر خوشم اومده میخوام برام تحقیق کنید و شما تائیدش کنید اینجوری موضع نمیگیرن نسبت بهتون
به اینم فکر نکنید که بگن سنتون کمه و این حرفا
این روزا که ماشالا دهه هفتادیا گوی سبقت رو ربودن Gigglesmile
اینکه شما تکلیف خودتو زودتر بدونی خیلی بهتره تا با خیال این مدت رو سر کنی و...
نترسید اگه خونواده ها در جریان قرار بگیرن خیلی مسائل حل میشه ومطمئنا همفکری با اونا شما رو زودتر به نتیجه میرسونم که این وصلت به صلاحتونه یا نه
مگه اینکه انقدر دلتون رفته باشه که از جواب منفی خونواده بترسید.
فکر نمیکنن اینطوری باشم...امروز تازه نمیدونم چی شد مامانم گفت وقتی توهم نامزدتو بیاری خونه اذیتش میکنیم!!! چون من دومادمونو اذیت میکنم
کم کم راشون بندازم خیلی راحت ترم...یهویی اگه بگم آب میشم کلا حالم بهم میریزه....
از مسخره شدن هم میترسم...
ای کاش یکی بود مثل عمم کمکم میکرد....داستانای قبلنارو بودید بخونید؟!
(1395 تير 2، 18:57)می توانم نوشته است: حق با ایشونه
آقا چقدر بعضیا بی ادبن
امیدوارم همیشه با ادب و با شخصیت باشم
حق با کیه؟
شما دلتون خونه از بعضیا