امتیاز موضوع:
  • 34 رأی - میانگین امتیازات: 4.15
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

انجمن شبانه روزی

(1395 مهر 29، 14:29)هادی نوشته است:
(1395 مهر 29، 13:56)آقای ضربتی نوشته است: سوال خوبی بود قول میدم حتما جوابش بپرسم و بیارم اینجا بنویسم .
البته اگه ببینم استاد این هفته که بعید میدونم .


ممنون جناب ضربتی عزیز
مشتاقم به جواب 53258zu2qvp1d9v
خوشحال میشم بقیه دوستان هم نظرشون رو بگن 302
سلام داداش هادی
سوالت جالب بود و همون وقت یه سرچ زدم و این سایت برام باز شد که جوابش برام جالب بود و یکم برام قانع کننده بود.
اگه اون دنیا حیوونا نباشند که خیلی بی مزه میشه(البته به نظر من!)
من که دلم برا قناریام تنگ میشه و البته با توجه به مطلب بالا امیدوار شدم که خروس مهربونم و طوطی قشنگم رو دوباره میبینم!
راسی تو بچگی چقد جوجه مرغ و جوجه اردک کشتم! خدا به دادم برسه!!!(خب بچه بودم چیه؟!) Khansariha (13) Khansariha (13) Khansariha (13)


شعار من: ناامیدی ممنوع
[تصویر:  zko_mxcpx3irr8xxxrsdbdjwa0n2.png]
ممنون از دوستانی که جواب من رو دادند. 49-2
نقل قول: سعی کنید تا مسئله جنسی بر شما غالب نشود چون آن موقع هست که شاید عاقبت بخیر نشوید .
روی این جمله هم باید تامل کنیم. Khansariha (56)
انما یتقبل الله من المتقین ...


خداحافظی

(1395 مهر 28، 22:28)رند نوشته است:
(1395 مهر 28، 22:12)عاشق فاطمه زهرا نوشته است:
(1395 مهر 23، 22:07)عاشق فاطمه زهرا نوشته است: دوستان منم یه سوال دارم:
چطور می شه خدا در نظر انسان بزگتر از هر چیزی باشه؟
خب هر عقل سلیمی می گه اگر خدایی باشه بزرگتر از هر چیزیه.
اما در عمل آدم خیلی اذیت می شه.

مثال می زنم.
مثلا شما امتحان سخت داری و باید صبح تا شب درس بخونی.
از سر صبح که بیدار می شی ، وسوسه هم داری برای خ.ا.
می دونی بری سر کتاب ، نفس اذیت می شه و وسوسه شدت می گیره.
و در این حال تنها راه این که خ.ا نکنی اینه که درس نخونی و خودت رو با یه کاری که بهش علاقه داری سرگرم کنی.

یه مثال دیگه.
شما باید شب زود بخوابی تا صبح سر حال بلند شی بری سر امتحان.
از اون طرف وسوسه هم می شی و می دونی اگر در حال وسوسه بری توی رخت خواب افکار بد می آن سراغت و نهایتا مقاومت تو رو می شکنند.
و تنها راه مبارزه با وسوسه اینه که تا رفع کامل وسوسه توی رخت خواب نری و خودت رو سرگرم کنی.
اما فردا امتحان داری.

خب شما باشین چی کار می کنید؟
نه! انصافا این جوری که شما راهنمایی می کنین ، آدم خجالت زده می شه 22

سلام دادا
خب راست میگه بنده ی خدا
مثالات عجیبه
فک کنم منظورت سردر گمیه
حالا اگه سوالت از این که خدا بزرگتر از همه چیزه
مدتها قبل یه مطالعاتی داشتم
شاید بتونم دست و پا شکسته کمک کنم
بگم؟
گوش می دم داداش. بگو ، حتما مفیده 302
ممنون از دوستان ، یه لحظه احساس کردم ، خدای ناکرده دنیای فانی رو وداع گفته ام و پستام رو دوستان نمی بینند. 22
الان به خودم امیدوار شدم. Khansariha (57)

..............

من خودم فکر می کنم ، کلید این موضوع در میزان دلبستگی ما به دنیا نهفته باشه.
یعنی مشکل این نیست که خدا پیش ما بزرگ نیست ، بلکه مشکل اینه که دنیا در نگاه ما خیلی بزرگه.
شاید ما اگر از آرزو هامون دست بکشیم ، بتونیم راحت تر زندگی کنیم. خ.ا رو هم راحت تر ترک کنیم.
انما یتقبل الله من المتقین ...


خداحافظی

 سپاس شده توسط
خوش بحال جعفر طیار
که وقتی رسول خدا میخواست به او پاداشی بدهد ازش پرسید زمین میخواهی یا گله گوسفند یا دوست داری بهت نماز یاد بدهم ولی جعفر طیار نماز.را انتخاب کرد .
خوش بحال این جعفر
شما ها اگر بودید چه میکردید ؟
واقعا که آدم بعضی وقتها خودش هم تاسف میخورد از افکار خودش .
[تصویر:  sms-rooz-pedar.jpg]
 سپاس شده توسط
[تصویر:  Happy-Friday-Quotes-and-sayings.jpg]
سلام
خوشحال میشیم تو جشن ما شرکت کنید
منتظرتون هستیم

ورود به جشن - خوش آمدید
 سپاس شده توسط
من تو این روابط هستم- یکی نه با هرکسی. و طوری نیستم ک با همه باشم- من از همون اول کسی رو انتخاب کردم ک میشناختمش و کلا اخلاقم بهش میخورد و تمایلی ب این ندارم ک بعد اون تویه رابطه ی دگ باشم- فقط یه سر ی دردسر داره . و درصورتی ک قدرت نفس خودتو کنترل کنی خوبه درصورتی ک این رابطه ب نامشروع و زنا نرسه خوبه . ما کنترل کردیم رابطه رو . ب نظرتون رابطه ما مشکل داره/؟ اگر شرایط ازدواج داشتیم حتما ازدواج میکردیم . ولی سن و شغل چیزی هست ک مانع ازدواج تو جامعه امروز ی ما میشه و این خیلی بد هست خیلی
49-2 سلام سلام 49-2
Khansariha (56) خبر فوری . خبر فوری Khansariha (56)
 سپاس شده توسط
سلاااامممم خوبینننننن 4chsmu1
تا لحظه شکست به خدا ایمان داشته باش
خواهی دید که ان لحظه هرگز نخواهد رسید . . .

پا میشم تا ثابت کنم منم اراده محکمی دارم 
م   ن م ی ت و ن م
Khansariha (69)  Khansariha (69) 

[تصویر:  nasimhayat.png]
  
دلی را نشکن شاید خانه خدا باشد




کسي را تحقير نکن شـايد محبوبه خدا بـاشد 

از کـمک دريـغ نکـن شــايد کــليد بهـشت بــــــاشد 

سر نماز اول وقت حاضر شـو 

شايد آخـرين ديـدارت با خـدا در زمـين بـاشد
[تصویر:  147.gif]
[تصویر:  ImamMahdi_mahdiyar_ir_Psd_7.jpg]
[تصویر:  05_blue3.png]
سلام به روی ماه همه

[تصویر:  nasimhayat.png]
اومد پیشم حالش خیلی عجیب بود فهمیدم با بقیه فرق میکنه.

گفت: حاج آقا یه سوال دارم که خیلی جوابش برام مهمه.
گفتم: چشم اگه جوابشو بدونم خوشحال میشم بتونم کمکتون کنم.

گفت: من رفتنی ام!
گفتم: یعنی چی؟

گفت: دارم میمیرم.
گفتم: دکتر دیگه ای، خارج از کشور؟

گفت: نه همه اتفاق نظر دارن، گفتن خارج هم کاری نمیشه کرد.
گفتم: خدا کریمه، انشالله که بهت سلامتی میده.

با تعجب نگاه کرد و گفت: اگه من بمیرم خدا کریم نیست؟
فهمیدم آدم فهمیده ایه .
گفتم: راست میگی، حالا سوالت چیه؟

گفت: من از وقتی فهمیدم دارم میمیرم خیلی ناراحت شدم از خونه بیرون نمیومدم  کارم شده بود تو اتاق موندن و غصه خوردن تا اینکه یه روز به خودم گفتم تا کی منتظر مرگ باشم
خلاصه یه روز صبح از خونه زدم بیرون مثل همه شروع به کار کردم اما با مردم فرق داشتم، چون من قرار بود برم و انگار این حال منو کسی نداشت
خیلی مهربون شدم، دیگه رفتارای غلط مردم خیلی اذیتم نمیکرد . با خودم میگفتم بذار دلشون خوش باشه که سر من کلاه گذاشتن .آخه من رفتنی ام و اونا انگار نه. سرتونو درد نیارم من کار میکردم اما حرص نداشتم و بین مردم بودم اما بهشون ظلم نمیکردم و دوستشون داشتم
ماشین عروس که میدیم از ته دل شاد میشدم و دعا میکردم . گدا که میدیدم از ته دل غصه میخوردم و بدون اینکه حساب کتاب کنم کمک میکردم.

مثل پیر مردا برا همه جوونا آرزوی خوشبختی میکردم. الغرض اینکه این ماجرا منو آدم خوبی کرد و ناز و خوردنی شدم.

حالا سوالم اینه که من به خاطر مرگ خوب شدم و آیا خدا این خوب شدن و قبول میکنه؟

گفتم: بله، اونجور که یاد گرفتم و به نظرم میرسه آدما تا دم رفتن خوب شدنشون واسه خدا عزیزه
آرام آرام آرام خدا حافظی کرد و تشکر، داشت میرفت گفتم: راستی نگفتی چقدر وقت داری؟
گفت: معلوم نیست بین یک روز تا چند هزار روز!

یه چرتکه انداختم دیدم منم تقریبا همین قدرا وقت دارم. با تعجب گفتم: مگه بیماریت چیه؟
گفت: بیمار نیستم!

هم کفرم داشت در میومد و هم از تعجب داشتم شاخ دار میشدم گفتم: پس چی؟

گفت: فهمیدم مردنیم، رفتم دکتر گفتم: میتونید کاری کنید که نمیرم گفتن: نه گفتم: خارج چی؟ و باز گفتند : نه! خلاصه حاجی ما رفتنی هستیم کی اش فرقی داره مگه؟

باز خندید و رفت و دل منو با خودش برد...
من هرگز نمی گویم در هیچ لحظه‌ای از این سفر دشوار، گرفتار ناامیدی نباید شد. من می‌گویم: به امید بازگردیم، قبل از اینکه ناامیدی، نابودمان کند...

"نادر ابراهیمی"

وَ لا تَقرَعنی قارِعَةً  یَذهَبُ لَها بَهائی...

و مرا چندان به  سختی دچار مکن که
بزرگی و سرزندگی ام  را از میان ببرد.


"صحیفه سجادیه"
اینجا برف باریده دلتون بسوخه 317
53 برنامه ریزی روزانه  53 

در این دنیا اگر غم هست
صبوری کن خدا هم هست
 سپاس شده توسط
اینجا آفتابه 22 دلتون بسوزه 22
[img=0x0]http://s6.picofile.com/file/8255085326/%D9%84%D9%88%DA%AF%D9%88_%D8%B1%D9%86%DA%AF%DB%8C.gif[/img]
به نام خدا پیام بهبودی
« زندگی فقط برای امروز، بار سنگین گذشته و ترس از آینده را کاهش میدهد.»

v
فکر کردن درباره اینکه فلان چیز چقدر بد بود یا چقدر بد میتواند باشد، ممکن است امید ما برای بهبودی را از بین ببرد. وهم و خیال درباره اینکه فلان چیز چقدر شگفتانگیز بود یا چقدر شگفتانگیز میتواند باشد، ممکن است ما را از انجام فعالیت در دنیای واقعی منحرف سازد. بدین دلیل است که ما درباره زندگی و بهبودی "فقط برای امروز" صحبت میکنیم.  
اکنون  میدانیم که میتوانیم تغییر کنیم. به باور رسیدهایم که نیروی برتر ما میتواند تمامیت ذهن و دل را به ما بازگرداند. میتوان از طریق برنامه بهبودی به ویرانی گذشته رسیدگی کرد. از طریق حفظ بهبودی فقط برای امروز، میتوانیم از ایجاد مشکل در آینده دوری کنیم.   
زندگی در بهبودی خواب و خیال نیست. خواب و خیال درباره اینکه شهوترانی چقدر عالی بود یا چگونه میتوانیم در آینده با موفقیت شهوت کنیم، توهم درباه اینکه اوضاع چقدر عالی میتواند باشد، انتظارات اغراقآمیزی که موجب نومیدی و لغزش ما میشود، همگی از طریق کارکردن برنامه قوت خود را از دست میدهند. اراده خداوند را جستجو میکنیم، نه اراده خود. به دنبال خدمت به دیگران هستیم، نه خدمت به خود. خودمحوری و اهمیت اینکه اوضاع چقدر عالی میتواند باشد یا باید باشد، ناپدید میگردد. در پرتو بهبودی، تفاوت خواب و خیال و واقعیت را درک میکنیم.
فقط برای امروز:  به خاطر اصول بهبودی و واقعیت جدیدی که این اصول در اختیار من قرار داده است، سپاسگزارم.
شايد خوشبختي همين باشد
كه با خودت نگويي :
كاش جايِ ديگري بودم
كارِ ديگري داشتم
يك آدمِ ديگري بودم ... !

53 عاقبتت بخیر همسفر 53
4
سلام 4
جام خیلی خالی بود نه؟!... خودم میدونم 4
چ خبر دیگه؟! خوبین 4

خانوم شیدایی مبارک باشه... رنگی شدین؟! 4
الشیرینی اللطفا 4

همساده جان... عالی بود داداش 53258zu2qvp1d9v

ظاهرا عرفا همگی مهاجرت کردن به شبانه روزی 4
همه پستا فلسفی شدن Hanghead
[تصویر:  1516091_1378333602425510_322294495_n.jpg]

535353
[تصویر:  05_blue.png]
 سپاس شده توسط


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 1 مهمان