امتیاز موضوع:
  • 34 رأی - میانگین امتیازات: 4.15
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

انجمن شبانه روزی

جبار
خودم همیشه فک میکردم جبار ینی ظالم امامعنی اصلیش میشه بسیارجبران کننده.جبران کننده ی دل های شکسته
زیبا ترین ستاره رو زمینی خدادوست داره
تو بهتری از همه به حرف آدما محل نده
یه معجزست خنده هات..
[تصویر:  nasimhayat.png]
 سپاس شده توسط
17
22

بهتره خودمو لو ندم داشتم سر از کجا درمی آوردم God
 سپاس شده توسط
(1395 آذر 11، 19:39)زینبی نوشته است: میشه خداتو وصف کنی؟جواب این سوال رو برای کمک به خودم میخوام Hanghead
تو ی جمله ی کلمه ی طومار 53258zu2qvp1d9v

سلام .
راستش منم زیاد مذهبی نیستم 
اما خدا واسه من یه کوهی از انرژی مثبته . که همیشه با مهربانی اماده ی دادن انرژی مثبته
در واقع وقتایی که من یا شما با کسی درد دل میکنیم داریم انرژی مبادله میکنیم و انرژی مثبت رو میگیرمو انرژی منفی رو میدیم
و اون کوه انرژی مثبت همیشه آماده ی ماست و میتونه  واسمون جای همه رو میگیره
فقط واقعا باید بهش ایمان داشته باشیم
ره آسمان درون است...  53
 سپاس شده توسط
36 سال قبل در چنین روزی رومن گاری رندترین نویسنده ی جهان با شلیک تپانچه ای در دهانش همزمان دو نویسنده ی معروف را کشت!
رومن کاتسف( کاسیو) متولد لیتوانی فرزند پدر و مادری روسی الاصل، که زندگی ادبی اش را در فرانسه سپری کرد را در ایران و بسیاری از نقاط جهان با "خداحافظ گری کوپر" می شناسند. شاید به همین خاطر بود که اسم گاری را برای نام مستعار نویسندگی اش انتخاب کرد. اما عجیب ترین داستان زندگی گاری با یادداشتی با نام زندگی و مرگ امیل آژار در پشت جلد یکی از کتابهایش نوشته شد. گاری در سال 1956 جایزه گنکور( معتبرترین جایزه ادبی فرانسه) را تصاحب کرده بود و حتی نشان شجاعت فرانسه را هم دریافت کرده بود اما 19 سال بعد کار عجیبی کرد که تا زمانی که خودش در یادداشت پشت جلد کتابش هنگام مرگ به آن اعتراف نکرد کسی متوجه آن نشد. سال 1975 کتاب زندگی پیش رو نوشته ی امیل آژار برنده ی جایزه ی گنکور شد اما تا 5 سال بعد کسی نفهمید که امیل آژار در واقع اسم مستعار دوم رومن گاری بوده است!
در مورد هدف گاری از این کار عجیب فرضیات زیادی وجود دارد، مثل میل به دوباره مطرح شدن، شوخی با بزرگان ادبیات، شروع ادبیات از نگاه جدید و ... اما آنچه که هنوز هم مایه ی تعجب همه ی ادبیات دوستان است این است که سبک رومن گاری و امیل آژار بسیار متفاوت است!
گاری علاوه بر رمان نویسی به عنوان نمایشنامه نویس، کارگردان و خلبان فعالیت های ارزشمندی داشته و یکی از متفکرترین افراد فرانسه در قرن بیستم محسوب میشود.
"گاهی بهترین وسیله برای فراموشی، دیدار دوباره است!" رومن گاری: بادبادک ها

[تصویر:  863915_655.jpg]
53
 سپاس شده توسط
(1395 آذر 12، 10:34)روزبه نوشته است:
(1395 آذر 12، 9:33)رند نوشته است: همه حرفات درست
فقط یه مشکلی هست من بحران هویت گرفتم
این رند خانم که می گی کیه؟ بگو من تمام سایت رو گشتم پیداش نکردم 53258zu2qvp1d9v

4 
عععععه... چه باحال 4
موضوع به این مهمی رو من باید از زبون غریبه بشنوم؟! 4
رند خانم باید بن بشه... من خودم به شخصه دیدم تو رهروان پست گذاشته  4

نخند Swear1
من اعتراض دارم
آقا این چه اوضاعیه Swear1
از صبح تا حالا شیش بار شناسنمم رو چک کردم ببینم حقیقت داره یا نه 4chsmu1
من این موضوع رو میکشونم به شورای امنیت
احساسات پاک یه جوون شخم زده شد Swear1
[تصویر:  05_blue.png]
 سپاس شده توسط
(1395 آذر 12، 17:46)رند نوشته است:
(1395 آذر 12، 10:34)روزبه نوشته است:
(1395 آذر 12، 9:33)رند نوشته است: همه حرفات درست
فقط یه مشکلی هست من بحران هویت گرفتم
این رند خانم که می گی کیه؟ بگو من تمام سایت رو گشتم پیداش نکردم 53258zu2qvp1d9v

4 
عععععه... چه باحال 4
موضوع به این مهمی رو من باید از زبون غریبه بشنوم؟! 4
رند خانم باید بن بشه... من خودم به شخصه دیدم تو رهروان پست گذاشته  4

نخند Swear1
من اعتراض دارم
آقا این چه اوضاعیه Swear1
از صبح تا حالا شیش بار شناسنمم رو چک کردم ببینم حقیقت داره یا نه 4chsmu1
من این موضوع رو میکشونم به شورای امنیت
احساسات پاک یه جوون شخم زده شد Swear1

4chsmu1 4chsmu1
آقا شما خودتون قبلا گفته بودین خانومین 65
شواهدشم تو پروفایل من موجوده 65

روزبه خان خدا خیرت بده شما تا زمانی که من درسیجاتم شما من هرپستی میزنم چک کنین 53258zu2qvp1d9vبعدا حساب میکنیم 4fvfcja
خلاصه ابروداری کنین 4chsmu1
53 برنامه ریزی روزانه  53 

در این دنیا اگر غم هست
صبوری کن خدا هم هست
 سپاس شده توسط
سلام
میخواستم منم از خدا بگم..
دیگه محلش گذشت..

آفرین زینبی جان.. 302

و
عاقبتمون بخیر باشه ان شاء الله..

یاعلی.53
[تصویر:  07c49977111e42a28fd6.jpg]

 سپاس شده توسط
سلام
نه آقا محلش نگذشته
بگید
تازه منم میخوام بگم Khansariha (69)
[تصویر:  15624161_425888184424770_624179248140753...%3D%3D.2.c]
برای یافتن چیزی
باید به جستجوی آنچه نیست، بروی...
53

[تصویر:  Untitled.png]
 سپاس شده توسط
-ده سالم بود
از طرف مدرسه انتخاب شده بودم برای مسابقات دو و میدانی استان
مسابقه شروع شده بود
از همان اول از رقیب هایم جلو تر بودم
هر‌چه می‌گذشت فاصله ام با دیگران بیشتر می شد
دور آخر بود
مطمئن بودم که اول می شوم
سرعتم را کم کرده بودم
چند متر آخر را آهسته تر می دویدم
یک نفر آمد از کنارم مثل باد گذشت
باورم نمی شد
دیگر فرصتی برای جبران باقی نمانده بود
دوم شدم در مسابقه ای که می‌توانستم اول شوم
از شدت ناراحتی‌روی زمین افتاده بودم
معلم ورزش و مدیر مدرسه آمدند بالای سرم و گفتند
اشکال نداره ، خدا نخواست ، قسمت نبود اول شوی
هیچکس به من نگفت چرا بیشتر تلاش نکردی ... همه گفتند خدا نخواست
_ چند ماه به کنکور مانده بود
بیش تر از یک سال وقت گذاشته بودم تا به هدفم برسم
آماده ی آماده بودم
ولی روز کنکور مثل همیشه نبودم
استرس داشت دیوانه ام می‌کرد
وسط جلسه روحیه ام را باخته ام
انگار آلزایمر گرفته باشم ... هیچ چیز‌ یادم نبود
تمام شد
نتایج آن‌چیزی که می‌ خواستم نبود
رشته ی تحصیلی که می‌خواستم قبول نشدم و رشته ی دیگری را انتخاب کردم
همه گفتند اشکال نداره ، خدا نخواست ، قسمت نبود آن رشته را قبول شوی
هیچکس به من نگفت برای هدفت بجنگ و حقت را بگیر ... همه گفتند خدا نخواست
_ داستان ما برای دیگران افسانه ای شده بود
مگر امکان داشت کسی از ما خوشبخت تر باشد
شده بودیم الگوی لیلی و مجنون
انگار دست های ما را هزاران سال قبل در دست های هم گذاشته باشند
ما نیمه ی پیدا شده ی هم بودیم
هیچکس نفهمید چه شد
چه شد که با یک اشتباهِ ما ، همه ی افسانه ها تمام شد
چه شد که از ما خوشبخت تر هم‌پیدا شد
چه شد که گره ی کور دستهایمان باز شد
چه شد که همه چیز تمام شد
دوست و رفیق و آشنا وقتی من را می‌دیدند می‌گفتند اشکال نداره ، خدا نخواست ، قسمت نبود به هم برسید
هیچکس به من نگفت اشتباه کردی ، همه گفتند خدا نخواست
می ترسم از آن دنیا ، نه برای مرگ
می‌ترسم بروم کنار خدا بایستم ... با چشم های پر از آب نگاهش کنم و بپرسم
چرا نخواستی؟! در آغوشم بکشد و بگوید من بیشتر از تو می خواستم ... تو نخواستی ... تو تلاش نکردی ... تو نجنگیدی ... تو اشتباه کردی
می‌ترسم از آن دنیا ... می‌ترسم از این جواب...

"حسین حائریان"
53
ابجی سها جان کجا محلش گذشته همین آقا طاهر هنوز نگفتن وخیلیای دیگه Hanghead
حرفای شما هم مطمئنا مثل سایر دوستان جالب خواهد بود،من منتظرم 1
53 برنامه ریزی روزانه  53 

در این دنیا اگر غم هست
صبوری کن خدا هم هست
سلامممم 317
خببب خدای من از مادر مهربونتره.
شاید من خوب نبوده باشم و انتخاب های درستی انجام نداده باشم ولی خدای من همیشه بهترین ها رو برام خواسته و پیش روم قرار داده. 302
[img=0x0]http://www.ktark.com/nasimhayat.png[/img]
 سپاس شده توسط
(1395 آذر 13، 13:55)b@h@r نوشته است: سلامممم 317
خببب خدای من از مادر مهربونتره.
شاید من خوب نبوده باشم و انتخاب های درستی انجام نداده باشم ولی خدای من همیشه بهترین ها رو برام خواسته و پیش روم قرار داده. 302

البته حواسمون باشه مامانمون هم گاهی ما رو زده!!!
ممکنه بازم بزنه!!!
گاهی دلم برای خودم تنگ می شود!

مُهَيّای بهتر شدن...(الهی آمین)


[تصویر:  05_blue.png]
 سپاس شده توسط
برنج رو چجوری میپزن؟؟ Hanghead
یادم رفته
دستور پخت سرآشپزی هم ندین ،راحت باشه لطفا Hanghead
53 برنامه ریزی روزانه  53 

در این دنیا اگر غم هست
صبوری کن خدا هم هست
 سپاس شده توسط
سلام دوستان
شب و روزتون بخیر

زینبی خانم
من برنج پختن بلند نیستم.
ته تهش درست کردن ژله به شرطی که دستورات به صورت واضح رو جعبه اش نوشته شده باشه.  4chsmu1

اما بذارید جواب این بخش رو بدم:

(1395 آذر 12، 6:34)زینبی نوشته است: با این سوال خودم رو هم به چالش کشیدم
آرمین خان گفتن که آدم باید عامل ی صفت خوب باشه تا بتونه اون صفت خوب رو در خدا مشاهده کنه
خدای من خیییییلی مهربونه خیییلی هم لطیفه وخییلی بزرگه انقدری که میتونی با اوردن اسمش ذوق میکنی ولی نمیتونی وصفش کنی 
این یک خط جواب خودم به این سواله
اما چجوری که من اصلا مهربون نیستم اینو همه اطرافیانمم تایید میکنن ولی خدام هست  Hanghead

صفات رو میشه تو کتاب ها در موردشون خوند یا از تلویزیون و جلسه و کلاس و این طرف و اون طرف شنید.
میشه هم در عمل به کار بست و به مسائل رسید و به جستجوی پاسخ ها.

کسی که شب و روز دروغ میگه و سر مردم کلاه میذاره خیلی بعیده برای من و شما صحبت از راستگویی خدا کنه و بگه با شنیدن از صداقت خدا مدهوش میشم و به زمین می افتم.
اون اصلا راستگویی رو نمی فهمه.

کسی که راست نمیگه، هیچ موقع مزیت راست گفتن رو نمی فهمه. همه چیز رو مقطعی می بینه. نمی فهمه خدای بزرگِ همه چیز بین، چطور بلندنظره و بلنداندیش.
اینکه چرا انسان های بزرگ راستگوترین ها هستند رو نمی فهمه. اینکه خدا بزرگه و نمی تونه جز راست بگه رو هم نمی فهمه.
اینکه انسان با صداقت، قابل اعتماد میشه رو نمی فهمه. طبیعتا اینکه چرا خدا قابل اعتماده رو هم نخواهد فهمید.
اینکه چرا در عین صداقت، گاهی باید پوشوند بعضی چیزها رو نمیفهمه. حتا اینکه چه موقع باید چی رو بپوشونه و چی رو به کی و چه موقع بگه رو نمی فهمه. لذا اینکه چرا بعضی واقعیت ها رو خدا اون موقعی که انتظار داره بهش بگه اما نمیگه رو نمی فهمه
 
کسی که در وادی قدم برداشته این ها رو می دونه. کسی که اشتباه کرده و خودش رو اصلاح کرده این ها رو می دونه.

کسی که صادق نیست، حتا تو پیدا کردن مصداق های راستگویی هم مشکل داره. چیزها رو برعکس میبینه.
شبیه عروسی که خودش خورده شیشه داره و مادرشوهرش جز خوبی نمی کنه. اما چشم برعکس بینش تمام چیزها رو جابه جا می بینه.

حالا شاید چنین آدمی تو کتاب ها چند جمله ای هم از صداقت خونده باشه و چیزهایی هم ادراک کرده باشه
اما 
رهرو کجا و شنونده از مقصد کجا

آدمی که صداقت به خرج میده و نتیجه ی صداقت و رنج های مقطعی خودش طی 5 سال گذشته رو می بینه
آیه های قرآن رو هم جور دیگه ای می خونه.
برداشت هاش متفاوت میشه.
اعمالش هم جور دیگه ای میشه.

---------------

و اینکه
صفات طیف دارن. ما یک سر طیف نیستیم. جایی در بین طیف هستیم. 

کسی که چنین طرز تفکری داره:

نقل قول: تو این شبانه روز تور پروفایل گردی راه انداخته بودم واسه خودم
دیدم اکثریت حالشون گرفتش حالا به هر دلیلی
از طرفیم حس میکردم بچه ها (بیشترشون خصوصا تازه واردا)غریبی میکنن با کانون وکانونیا بعضی هام میگن حرفی واسه زدن نداریم بعضی ها هم....خلاصه هرکی دلیل خودش رو داشت
گفتم خدایا چه میشه کرد
به فکر بقیه هست. دلسوزی داره. دوست داره کاری براشون کنه. از تنهایی درشون بیاره.
خیلی هم نمی تونه بی عاطفه و محبت باشه.
شاید مهربان ترین انسان روی زمین نباشه. اما نامهربان هم نیست.

ما اگه یه ذره صفات خوب رو در خودمون پروش بدیم، چیزهای خیلی زیادی رو به چشم می بینیم.
مشکل خیلی از ماها همون یه ذره است.

-------------

پ.ن:
کسی که کار چند منظوره تو زندگیش انجام داده باشه مثل این:

نقل قول: اول از همه  از خدا بگیم که حالمون خوب شه 
ودوم اینکه خودم بیشتر خدارو بشناسم وبهتر زندگی کنم
سوم اینکه بدونیم اینجا نباید حس تنهایی کنیم این همه دوست خوب میتونیم کنار هم باشیم که تنهاییامون همین جا پر شه،سایت های اشتباه نریم،پاکیمون رو با کنار هم بودن حفظ کنیم
مطمئن بودم جواب های جالبی خواهم گرفت

پس فردا که بشنوه خدا کار یه منظوره نداره و همه ی کارهاش چندمنظوره است، با جون و دل، فهم می کنه.
چون قبلا خودش کار چندمنظوره انجام داده.

پیش خودش میگه من 10 دق فکر کردم تونستم یه کار چند منظوره انجام بدم.
چطور خدا با یه زلزله کار 10000 منظوره نتونه انجام بده؟

یه زلزله میاد، اما این زلزله برای 10000 نفر آدمی که تو اون زلزله بودن، هر کدوم معنای خاص خودش رو داره.
یکی پیر بوده وقت اجلش. یکی گناهکار بوده مهلتش تموم شده بوده. یکی بی پدر میشه و این طوری آزمایش میشه. یکی خونه اش موقتا خراب میشه و بعدها بهترش رو به دست میاره. واسه یه عده کار پیدا میشه که اون جا رو سامان دهی کنن. یکی بیمار بوده و در سختی، خدا راحتش می کنه. یکی زمینه ی مهاجرت براش پیش میاد. یکی انگیزه براش به وجود میاد تو مباحث علمی زمین مطالعه کنه. یکی جون سالم به در می بره و تلنگری میشه برای تغییر زندگیش و ....
جکی چان:
萨拉姆如一个巴拉姆萨拉萨拉姆如姆如何拉明

 سپاس شده توسط
مرسی شقایق جان پختم 4chsmu1
فکر کنم ی پنج باری اب ریختم تا بپزه  22
نمکم نداشت 53258zu2qvp1d9vیک ساعتی طول کشید تا بپزهHanghead
آرمین خان وشقایق جان من ی مدل ژله بلدم عالیه ولی متاسفم نمیتونم بگم 4chsmu1لو میرم 65ی چند وقت دیگه میگم 4chsmu1
53 برنامه ریزی روزانه  53 

در این دنیا اگر غم هست
صبوری کن خدا هم هست
 سپاس شده توسط


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 3 مهمان