انجمن شبانه روزی

[می توانم]

کووئین جان من یکی که کلا غذا برام منبع انرژیه فقط! حالا هر کی بپزه

اما اون بحث اقا رضا فراموش نشه ! امید و اول کانون و ...

[حوا هستم]

من برنج سختمه
عوضش بقیه غذا هارو بلدم ،قرمه سبزی وقیمه وچلو گوشت وفسنجون و..کلا خورشت هارو خوب بلدم انصافا خوشمزه هم میشه اینو من نمیگما وبقیه میگن
برنج رو قبل اینکه برم خوابگاه حج آقا یادم داده بود با ی سری غذای دیگه ولی من کلا مشکل دارم با برنجیا
برنجی که شکسته نباشه و قشنگ دونه دونه باشه وبه اندازه پخته باشه نمیشه

من آشپزی کلا از بابام یاد گرفتم خیلی عالی ولی  رو نمیکنم چون میگن آفرین پس از این به بعد تو درست کن
برنجم کاری نداره خیلی ساده هست
اول آب جوش میذاری بعد وقتی کامل جوش اومد برنجی که از یکم قبل تر خیس کردی میریزی تو آب جوش نمکم
اضافه میکنی(میتونی هم برنج که خیس میکنی همون موقع نمک اضافه کنی ولی من با اون روش راحت ترم ) میذاری بجوشه هر برنجی فرق داره چه مدت بجوشه
5مین الی ده مین کافیه باید هی امتحان کنی که ببینی یه وقت نرم نشه با کفگیر یه چند تا دونه برنج بیار بالا باید وقتی فشارش میدی نه خیلی نرم باشه نه سفت
دورش نرمه وسطش مثه استخون یکم سفته و جدا جدا شده
وقتی به این مرحله رسید باید آبکشش کنید همین طور که برنج داخل آبکش میریزید آب ولرم  بریزید روش تا اون آب برنج بشوره ببره اگه این کار نکنید آب برنج بینش میمونه
برنجا به هم میچسبه حالا خیلی هم آب نریزید الکی آب مصرف شه سعی کنید برنج زیاد هم نزنید که له بشه
قابلمه رو دوباره روی گاز بذارید اگه داخلش برنج هست یا آب برنج به دیواره بشوریدش بد نیس بعد یکم آب در حد خیلی کم برای که بعد بخار داخل قابلمه باشه بریزید روغنم
بریزید اگه میخواید میتونیم نون سیب زمینی یا هر چی که میخواید ته دیگ بشه بذارید آخر کار برنج لایه لایه بریزید و مثه یه کوه (یا تپه)  در بیاریدش میتونید یه چند تا سوراخم روش درست کنید آخر کار پارجه دم کنی رو سر قابلمه بپیچید بذارید روی سر قابلمه اولش زیرش یکم زیاد کنید تا یکم بخار بپیچه اما حواستون باشه ول نکنید برید( تجربه کردم که میگما) همون جا بمونید یکم که بخار پیچید (برای اینکه ببینید بخار پیچیده یا نه نمیخواد در قابلم رو بردارید هم همیجور که دارید ظرفای که کثیف کردید میشورید یکم از آب که دستتون هست به دیواره قابلمه بزنید صدای جیز میده و بخار میشه) زیرش کم کنید که خوب بپزه حدود 1 ساعت تا 45 مین
آخر کارم قبل بردن سر سفره یکم روغن بریزید و آروم هم بزنید تا دونه دونه از هم جدا شن بعدم نوش جان 
به نظر من خود غذا یه طرف تزینشم یه طرف برای تزیین برنج کارای مختلفی میشه انجام داد یکیش اینه زرشک از قبل آماده کنید تو یه ظرفم زعفرون آب کرده بریزید با یکم برنج که رنگ زرد بگیره خب این کار اکثرا انجام میدن ولی چیزای دیگه مثه تره رو بکوبید آبش بگیرید اونم به برنج رنگ سبز میده و آب لبو از قبل آماده کنید و رنگ برنج صورتی خیلی خوشکلی میشه اینا کنار هم خیلی قشنگ میشه حتما امتحان کنید
بعد این برنجای رنگی رنگی رو برای تزین به صورت خط خط یا چتری بریزید روی برنج البته
تزیین زود انجام بدید تا برنج سرد نشده من که بیشتر از آشپزی عاشق مرحله تزیینشم

[حوا هستم]

سلااااام

الان داشتم آشپزی می کردم. عدس پلو درست کردم.
از فنون آشپزی حوا استفاده کردم، عدس شور شد برنجو بی نمک درست کردم تا هم دیگه رو خنثی کنن دیگه نمی دونم چی از آب دربیاد
سالاد شیرازی هم درست کردم
خلاصه این که کدبانویی شده ام امشب مننننن

نه اون فنه آخره که دیگه هیچ کاری از دستت بر نمیاد
  وقتایی که خورش شور میشه سیب زمینی بنداز شوری رو خیلی میگیره اگه برنجم شور شد مرحله آخر که آب کشی میکنی یکم بیشتر آب بریز
آفرین  کد بانو میتوانم
این جا شد انجمن آشپزی !

[می توانم]

حوا هستم خانوم جان با این همه تریپ و کلاس و اهن و تلوپ اومدی برنج ابکش یاد میدی ؟ نمی دونی تمام خاصیتشو از دست میده ؟


جدی تالار اشپزی داریم ها
بخش اموزشت رو کپی کن اونجا


اموزش کته هم بذار

[جناب خان :)]

سلام
چرا تاپیک "مصاحبه با افرادی که تاکنون موفق به ترک شده اند" دیگه وجود نداره؟

این چی شد؟

[حوا هستم]

حوا هستم خانوم جان با این همه تریپ و کلاس و اهن و تلوپ اومدی برنج ابکش یاد میدی ؟ نمی دونی تمام خاصیتشو از دست میده ؟


جدی تالار اشپزی داریم ها
بخش اموزشت رو کپی کن اونجا


اموزش کته هم بذار

خب جلو مهمون که کته نمیذارن آب کش میکنن میدونم خاصیتش از بین میره اصن برنج قهوه ای (سبوس دار باید بخوریم) ولی کو کوش شنوا
خانواده ما که اصن کته نمیخورن
عه جدی بخش آموزش آشپزیم داریم؟
پس چرا من ندیدم
به روی چشم

[شازده کوچولو]

سلام
چرا تاپیک "مصاحبه با افرادی که تاکنون موفق به ترک شده اند" دیگه وجود نداره؟

این چی شد؟

سلام
تاپیک ها هستن، فقط اسم و چینششون عوض شده،
تالار تجربیات رو ببین (اینجا)
تاپیک هایی با اسم‌های "هم کلامی با ... " ، همون مصاحبه‌ها هست.

[Man Mitavanam]

سلام 
خوبین ؟خوشین؟

ماشاالله به آشپز های کانون
تا حالا نمیدونستم برنج پختن این همه جزئیات داره
خیلی خواستم برنج بپزم ولی اخرش به املت و نیمرو ختم شد
ملت چجوری میپزن انواع خورشت و غذاهارو   
ولی تو غذاهای میکس حریف میخوام
یخچال و کابینتو باز کنی بدون هیچ ایده ای مواد خوراکی رو برداری و اخرش یه چیز قابل خوردن خوشمزه برای بقای حیات درست کنی
البته بگما گاهی غیرقابل خوردن خوش رنگ و لعاب هم میشه که یه قانونی داریم یا بخور یا بمیر که در نهایت همونم خورده میشه 
البته تو جمع دوستان اینطوریه تو خونه همون نیمرو نهایت هنره

---

تعطیلات عید هم به روال همیشگی گذشت
شروع فعالیت های جدید ، کار ورزش مهمونی و مسافرتی نزدیک و اتلاف وقت
درس هم نداریم بجاش چهارتا درس دارم که همشونم پروژه خواستن که فقط 10 درصد یکی از پروژه ها پیش رفته
این ترمم تموم بشه یه نفس راحتی میکشیم
البته دیری نمیپاید که خدمت سربازی یقمونو میگیره

[rezaKy]

من یه بار برنج پختم!! دیگه نپختم. ینی جرأت نکردم دیگه برم سمت برنج پزی. 

[عاشق فاطمه زهرا]

من هم چندین بار برنج پخته ام. البته به روش دمی.

برای من تنها و تنها ته دیگش مهمه.
بقیه اش به قول دوستان فقط پایین بره کافیه.

[می توانم]

بچه ها ما یه راز خانوادگی داریم درباره برنج پختن
متاسفانه نمی تونم بگم
اصرار نکنین


آقایون لو نداده بودن آشپزی بلدن
این دفعه کانون جشن گرفتیم آشپزی به عهده آقایونه


می گم این هفته هم رفت به بررنامه های هفتگی رسیدین ؟
امیدوارم روزهامون به پوچی و بیهودگی نگذره

[K_1]

سلام به همه دوستان عزیز

امروز داشتم به ساختن پلهای جدید برای تقویت پاکی فکر میکردم؛ دیدم یکی از مهمترین پلها، داشتن دوستان خوب و قرار گرفتن در جمعشونه.

از خدا خواستم و دعا کردم که دوستای خوب بهم بده و بیشتر با دوستای خوبم باشم.

و چه زود استجابتش رو دیدم ...

امشب بعد مدتها دلم هوای کانون رو کرد ... جایی که ... فیه رجال یحبون ان یتطهروا

... و نهایتا سر از تاپیک تجربیات در اوردم ... رفتم صفحات تجربیات از الان تا 6 سال پیش رو که اومده بودم تو کانون ورق زدم .. خوندم .. چه خاطراتی زنده شد و چه یادآوریهای قشنگی برام شد و یاد گرفتم و انگیزه پیدا کردم ...

مدتها بود که داشتم با دل قرضی زندگی میکردم
بیدل شده بودم ... مث مجسمه ... بدون شور و عشق و جوانی و مستی

بعد از مدتها دارم بارقه ها رو میبینم ... تابیده نور بر دل و فصل شکفتن است ...

مخلص بر و بچز خوشتیپ کانون
یا علی مدد

[عاشق فاطمه زهرا]

سلام به همه دوستان عزیز

امروز داشتم به ساختن پلهای جدید برای تقویت پاکی فکر میکردم؛ دیدم یکی از مهمترین پلها، داشتن دوستان خوب و قرار گرفتن در جمعشونه.

از خدا خواستم و دعا کردم که دوستای خوب بهم بده و بیشتر با دوستای خوبم باشم.

و چه زود استجابتش رو دیدم ...

امشب بعد مدتها دلم هوای کانون رو کرد ... جایی که ... فیه رجال یحبون ان یتطهروا

... و نهایتا سر از تاپیک تجربیات در اوردم ... رفتم صفحات تجربیات از الان تا 6 سال پیش رو که اومده بودم تو کانون ورق زدم .. خوندم .. چه خاطراتی زنده شد و چه یادآوریهای قشنگی برام شد و یاد گرفتم و انگیزه پیدا کردم ...

مدتها بود که داشتم با دل قرضی زندگی میکردم
بیدل شده بودم ... مث مجسمه ... بدون شور و عشق و جوانی و مستی

بعد از مدتها دارم بارقه ها رو میبینم ... تابیده نور بر دل و فصل شکفتن است ...

مخلص بر و بچز خوشتیپ کانون
یا علی مدد

چند وقت پیشا نشستم حسابی برنامه ریختم برای خودم.
برای درس و پاکی و مطالعه و ورزش و ...
بعدش که تموم شد ، ساعتی بعد، به ذهنم اومد که خب کانون این وسط چی می شه؟

مگه اولویت اصلی تو حفظ پاکیت نیست؟
جایی بهتر از کانون برای این کار می شناسی؟

بعد به خودم گفت، نه بابا، کانون دیگه رونق سابق رو نداره.
ناگهان به خودم اومدم و دیدم که ای دل غافل، این که کانون رونق نداره، یکی از مقصرهاش خود منم.

کانون که رونق بگیره، اول خودم راحت تر ترک می کنم و بعد از اون چهار نفر دیگه هم ممکنه دو روز بیشتر پاک بمونن.

خودم رو فریب می دادم که کانون اعضاش کمه، فوقش بیست نفر آدم فعال.
من اگر همین وقت کانون رو برای جاهای دیگه بذارم، مثلا دانشگاه می تونم خیلی مفید تر باشم....
در صورتی من دچار ظاهر بینی شده بودم.
و باطن رو نمی دیدم.

این جا اگر آدم به دو نفر کمک کنه، می ارزه به خیلی از چیزها.
مهم تر از همه، ادم اینجانست تا به خودش کمک کنه

[engineer]

حرف غذا درست کردن شد یاد خابگاه افتادم که من مسئول غذای پنج شنبه و جمعه بودم!!!
کلا آشپزی بلد نبودم، خودمو مسئول آشپزی کردم که یاد بگیرم،
اولاش هم فقط ماکارونی درست میکردم
بار اول سویا اینقد سوخته بود سفت شده بود انگار سنگ ریخته بودن توی ماکارونی!
بار دوم رب گوجه نداشتیم و نریختم و اینقدر سفیده شده بود مثل برنج  
بار سوم اصلا نمک نداده بودم اینقدر بیمزه شده بود که نمیشد خورد اصلا  
بار چهارمم داره دیگ نمیگم  
ولی عوضش یادگرفتم
این رفیقامونم هر دفعه میخوردن و میگفتن به به چه ماکارونی و منم کلی ذوق میکردم

[K_1]

سلام

صبح جمعه همگی بخیر

ممنون عاشق جان از حرفات

منم این غذاها رو تا بحال پختم:
برنج کته ای، کباب تابه ای، گوجه پلو، مرغ، خوراک مرغ، ماهی، نیمرو، املت

البته زمینه تخصصیم، سالاده
پارسال با بر و بچه ها زده بودیم تو کار سالاد برای نهار،
انقدر که موادش متنوع بود، خودش یه پا کله پاچه بود
منو که واقعا سیر میکرد؛ حالا دیگه بقیه شاید بدشون نمیومد برن اون پشت مشتا یه پرس کوبیده هم بزنن