1397 فروردين 14، 23:13
اما اون بحث اقا رضا فراموش نشه ! امید و اول کانون و ...
(1397 فروردين 14، 20:53)زینبی نوشته است: من برنج سختمه
عوضش بقیه غذا هارو بلدم ،قرمه سبزی وقیمه وچلو گوشت وفسنجون و..کلا خورشت هارو خوب بلدم انصافا خوشمزه هم میشه اینو من نمیگما وبقیه میگن
برنج رو قبل اینکه برم خوابگاه حج آقا یادم داده بود با ی سری غذای دیگه ولی من کلا مشکل دارم با برنجیا
برنجی که شکسته نباشه و قشنگ دونه دونه باشه وبه اندازه پخته باشه نمیشه
(1397 فروردين 14، 20:43)Queen نوشته است: سلااااام
الان داشتم آشپزی می کردم. عدس پلو درست کردم.
از فنون آشپزی حوا استفاده کردم، عدس شور شد برنجو بی نمک درست کردم تا هم دیگه رو خنثی کنن دیگه نمی دونم چی از آب دربیاد
سالاد شیرازی هم درست کردم
خلاصه این که کدبانویی شده ام امشب مننننن
(1397 فروردين 15، 0:22)می توانم نوشته است: حوا هستم خانوم جان با این همه تریپ و کلاس و اهن و تلوپ اومدی برنج ابکش یاد میدی ؟ نمی دونی تمام خاصیتشو از دست میده ؟
جدی تالار اشپزی داریم ها
بخش اموزشت رو کپی کن اونجا
اموزش کته هم بذار
(1397 فروردين 15، 0:24)جناب خان :) نوشته است:(1397 فروردين 14، 15:50)جناب خان :) نوشته است: سلام
چرا تاپیک "مصاحبه با افرادی که تاکنون موفق به ترک شده اند" دیگه وجود نداره؟
این چی شد؟
(1397 فروردين 16، 3:10)مرد مجاهد نوشته است: سلام به همه دوستان عزیزچند وقت پیشا نشستم حسابی برنامه ریختم برای خودم.
امروز داشتم به ساختن پلهای جدید برای تقویت پاکی فکر میکردم؛ دیدم یکی از مهمترین پلها، داشتن دوستان خوب و قرار گرفتن در جمعشونه.
از خدا خواستم و دعا کردم که دوستای خوب بهم بده و بیشتر با دوستای خوبم باشم.
و چه زود استجابتش رو دیدم ...
امشب بعد مدتها دلم هوای کانون رو کرد ... جایی که ... فیه رجال یحبون ان یتطهروا
... و نهایتا سر از تاپیک تجربیات در اوردم ... رفتم صفحات تجربیات از الان تا 6 سال پیش رو که اومده بودم تو کانون ورق زدم .. خوندم .. چه خاطراتی زنده شد و چه یادآوریهای قشنگی برام شد و یاد گرفتم و انگیزه پیدا کردم ...
مدتها بود که داشتم با دل قرضی زندگی میکردم
بیدل شده بودم ... مث مجسمه ... بدون شور و عشق و جوانی و مستی
بعد از مدتها دارم بارقه ها رو میبینم ... تابیده نور بر دل و فصل شکفتن است ...
مخلص بر و بچز خوشتیپ کانون
یا علی مدد