1398 فروردين 7، 20:02
(1398 فروردين 7، 17:09)آرمین نوشته است: ما تو نوروز کلاً یه دونه عیددیدنی میرم
اون یه دونه رو هم قرار شده الان بریم.
به نظرتون تا 9 برمی گردم؟
کجایی ای هیئت مدیره؟
برگشتم.
هورا.
(1398 فروردين 7، 10:32)آرمی نوشته است: عاشق
اینجا آفتابی آفتابی شده. هوای خارج خب معلومه فرق داره.
اینکه همیشه مهمونی ها رو به جشن های تولد کانون ترجیح میدی، اصلا قشنگ نیست.
تو هیئت مدیره مطرح می کنم تا تصمیمات جدیدی روت اتخاذ بشه.
بچه ها
فقط نه ساعت دیگه به تولد کانون باقی مونده.
(1398 فروردين 8، 1:37)عاشق فاطمه زهرا نوشته است: دقیقا همین الان رسیدم که بیام سر لپتابم
ساعت پست رو نگاه کن.
ولی عیب نداره.... تا صبح می شینم تمام ظرفا رو می شورم.
فقط من نمی دونم این همه غذا رو کی خورده
بعضی لیوان ها توش یه شربتی بوده
به نظر محتوی شربت کیوی و خیار بوده
خدایی کی این شربتا رو می خوره
(1398 فروردين 9، 22:14)Queen نوشته است: سلااااااااام به همگی
اومدم بگم که ما هم یک ساعت پیش از سفر یک هفتگیمون برگشتیم
درکل خوب بود خوش گذشت
هرچند این بارندگی ها باعث استرس و ترس شده بود
آقای همساده مزدوج شدنتون مبااااااااااارک انشاءالله که خوشبخت بشین
کل جریان خواستگاری و عقد و اینکه چطور آشنا شدین رو تعریف کنین
نقل قول: محتوای شربت ها رو درست حدس زدی.
یکی اومده بود و اصرار داشت که شربت کیوی - خیار می خواد.
هر چی می خورد هم مگه سیراب میشد.
من تا خود صبح دست درد داشتم بس کیوی آب گرفتم دیشب.
(1398 فروردين 10، 16:01)آرمین نوشته است: سلام
خانم کویین خوش برگشتید.
آب و هوای قشم چطور بود؟
می توانم خانم کم پیدا شدید.
عید رو چگونه گذراندید؟
عاشق سفر خیلی خوبه. خوش بگذره حسابی.
کدوم خطه هستی الان؟
بابت باکس ها هم دستت درد نکنه. این بنده خدا بدون شربت کیوی - خیار شب هاش روز نمیشه.
اگه دلی برای تکاندن رو پر کنیم، بهمون جایزه میدی؟
نقل قول: جناب خان
چقد بچه ها کانون لاکچرین
اون از عاشق که ماهی یه سفر خارجی میره
این از خانوم کویین که تو تابستون پالتو و نیم بوت میپوشه و عیدا جزیره قشم میره