امتیاز موضوع:
  • 34 رأی - میانگین امتیازات: 4.15
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

انجمن شبانه روزی

به شما تبریک میگم که به خاطر اهداف بزرگتون دارید دوری از خانواده رو تحمل میکنید هرچند که مطمئناً براتون خیلی سخت هست
انشاءالله امتحانتتون رو هم عالی میدید  53
(1398 دي 20، 22:04)عاشق زندگی نوشته است: به شما تبریک میگم که به خاطر اهداف بزرگتون دارید دوری از خانواده رو تحمل میکنید هرچند که مطمئناً براتون خیلی سخت هست
انشاءالله امتحانتتون رو هم عالی میدید  53

خیلی ممنونم از شما
ولی کاش هیچوقت به سرم نمیزد قدم های بزرگ بردارم
کاش به چیزی که بودم راضی بودم
احساس آدمی را دارم که داره با پای خودش میره سمت خفت و شکست و نابودی
Tears
مطمئنم امتحانی خوب داده نمیشه
من اندازه این کارها نیستم 
اشتباه کردم از اول
(1398 دي 20، 21:53)atrisa نوشته است: ۲.ساناز خانم،گاهی برای پیشرفت و زندگی کردن،برای کسب تجربهدوری از خیلی چیزهارو تحمل کنیخانواده ک چیزی نیست: )


ترسی وجود نداره.تلقین نکن ب خودت^_^ انشالله زوده زود این ۱۵ روز سپری میشه.موفق باشین.
ممنونم ازتون
ولی من الان خیلی تنهام
کاش انقدر تنها نبودم 
حتی دوستی هم ندارم که باهاش دردودل کنم
بعضی وقتا به سرم میزنه برم سراغ دوستای قدیمی ای که دوستی باهاشون کار اشتباهی بود ولی خب حداقل یکی هست 
ولی تز خدا خجالت مبکشم
اوج دلخوشیم کانون
دوری از خانواده احساس تنهایی عمیقی رو بوجود میاره و طبیعی هست که بخواهید این احساس رو با بودن در کنار دوستان‌تون جبران کنید
اما خوب مراقب انتخاب هاتون باشید  53
(1398 دي 20، 23:00)عاشق زندگی نوشته است: دوری از خانواده احساس تنهایی عمیقی رو بوجود میاره و طبیعی هست که بخواهید این احساس رو با بودن در کنار دوستان‌تون جبران کنید
اما خوب مراقب انتخاب هاتون باشید  53

خیلی ممنونم ازتون
الان کلی مراقبت کردم اومدم اینجا
کانون شده یه پناهگاه 
Thankyou
امروز صبح از خواب بلند شدم تو حیاط را نگاه کردم ،
وااااای بهترین صحنه را بعد از سالها دیدم،
برف زده بود،
فک نمیکردم روزی از دیدن برف این همه خوشحال بشم،
زود رفتم خانواده رو بیدار کردم ،
گفتم برف اومده 2uge4p4
قبلنا جایی که من زندگی میکنم یه متر برف میزد ،نزدیک به هفت سالی هست ،برف نیومده
امیدوارم
امیدوارم
امیدوارم
لعنت به دروغ...لعنت به کسی که صاف تو چشم مردم نگاه می کنه و دروغ می گه و وقتی میبینه گند دروغش در اومده مجبور به اعتراف میشه..چقدر رنج بی تدبیری و حماقت باید بکشیم
 Sure I’ve lost a couple of battles over the years   
53 but the second I give up the fight is the second I lose the war 53
انگار نفسم در سینه‌ام حبس شده!
محل کار هستم و کلی کار دارم که باید انجام بدم
هیچوقت اول صبح اخبار رو نگاه نمیکنم که اعصابم بهم نریزه
دوستان میدونن شغل من در حیطۀ آموزش هست و اگه فکرم بهم ریخته باشه نمیتونم درست تدریس کنم
هرچقدر من میخوام از اخبار دور باشم، ساعت نه و نیم یک نفر بهم پیام داد و قضیۀ خطای انسانی سقوط هواپیما رو گفت
الله اکبر!
فکرم به شدت بهم ریخته است...


بعضی از اتفاقات هست که هیچوقت دردش آروم نمیشه!
سلام
هممون ب نحوی و ب دلیلی مبهوت و متحیر و پر از سوال هستیم...

ب نظرم خوبه این آیه(۲۱۶) از سوره بقره رو با هم بخونیم.. با تفکر.. با تعقل.. با تدبر...


کُتِبَ عَلَیْکُمُ الْقِتالُ وَ هُوَ کُرْهٌ لَکُمْ وَ عَسى أَنْ تَکْرَهُوا شَیْئاً وَ هُوَ خَیْرٌ لَکُمْ وَ عَسى أَنْ تُحِبُّوا شَیْئاً وَ هُوَ شَرٌّ لَکُمْ وَ اللّهُ یَعْلَمُ وَ أَنْتُمْ لاتَعْلَمُونَ 
 
ترجمه:
جهاد در راه خدا، بر شما مقرر شد; در حالى که برایتان ناخوشایند است. چه بسا چیزى را خوش نداشته باشید، حال آن که خیر شما در آن است; و یا چیزى را دوست داشته باشید، حال آن که شرّ شما در آن است. و خدا مى داند، و شما نمى دانید.


خدا عاقبتمون رو ختم ب خیر کنه...

یاعلی.
[تصویر:  07c49977111e42a28fd6.jpg]

اخه حرف دلم رو به کی بگم که اصلا بفهمه چی میگم , راهکار نخواستم . کی از شر  اول نادانی و کم دانی و سادگی خودم و بعد پدرم و بعد این مملکت راحت میشم , ای خداوند مهربان, چرا همیشه عین شیر کف میکنم تا بالا.میام ولی بعد ته نشین میشم در اهدافم . میدونم کجای.کار.میلنگه ولی ای خدا شما از یه.طرف میفرمایین احسان به والدین از طرفی بعضی از والدین روی دولت اسلامی و جنایتکاران دیپ وب  رو هم سفید کردن, خودت یه راه چاره بذار جلو پام,
(1398 دي 21، 11:48)عاشق زندگی نوشته است: محل کار هستم و کلی کار دارم که باید انجام بدم
هیچوقت اول صبح اخبار رو نگاه نمیکنم که اعصابم بهم نریزه
دوستان میدونن شغل من در حیطۀ آموزش هست و اگه فکرم بهم ریخته باشه نمیتونم درست تدریس کنم
هرچقدر من میخوام از اخبار دور باشم، ساعت نه و نیم یک نفر بهم پیام داد و قضیۀ خطای انسانی سقوط هواپیما رو گفت
الله اکبر!
فکرم به شدت بهم ریخته است...


بعضی از اتفاقات هست که هیچوقت دردش آروم نمیشه!

اگر معلم هستید لطفاً شاگردانی تربیت کنید که نسبت به این انحطاط اجتماعی ای که گرفتارش هستیم، حساس‌شون کنید
نسبت به این بی تفاوتی مطلق جامعه... 

إِنَّ اللَّهَ لا یغَیرُ ما بِقَوْمٍ حَتَّی یغَیرُوا ما بِأَنْفُسِهِمْ[۱] همانا خداوند حال قومی را تغییر نمی دهد تا آنکه آنان حال خود را تغییر دهند ...
شگفتا هر چه ترا به يادم بياورد، زيباست .

بوی نمور کوچه و کلمات ..
نگاه مورب کسی که از انتهای بن‌بست باز آمده است ..
و دستها، دامنه‌ها، روزنامه‌های عصر، پتوی کهنه‌ای بر هره‌ی ديوار ...
هرچه ترا به يادم بياورد، زيباست.


[تصویر:  0607.jpg]
نقل قول: .چطور وقتی این همه هموطنتون فوت میشه ساکتین؟؟


پست خداحافظی شقایق خانوم رو خوندم و واقعا ناراحت کننده بود..حرف حق بود..من هم ناراحتم از این بی تفاوتی اینجا در کانون.. بعد از شهادت سردار کانون شده بود هیئت عزاداری..کار اشتباهی هم نبود..انسانی بوده که دوستش داشتید و براش ارزش قائل بودید حالا به شهادت رسیده و ناراحت شدید...

اما چرا برای کشته شدن 170 نفر از هموطناتون هیچ واکنشی نشون نمیدین؟ اون خبر سیاسی نبوده و این خبر سیاسیه؟
 Sure I’ve lost a couple of battles over the years   
53 but the second I give up the fight is the second I lose the war 53
راستش روزی ک شهید سلیمانی مرد حس خیلی بدی پیدا کردم...حس ملی بگم..میدونین آدم حس های زیادی داره دیگه...مثل حس برا هدف،برا دوست،برا خانواده،برا جامعه،برا فقیر جامعه برا اونی ک تو خیابونه و بی عدالتی دنیا دامنش و گرفته..اینم حس ملی هست..ترسیدم از نبودش و ناراحت شدم از رفتنشون.همون لحظه انقدر شوکه بودم اومدم ب شماها بگم ک چقدر ناراحتم و خانم میتوانم تو ی پی نوشت غیر جالبی نوشتن ک لطفا برای صحبتاتون اینستاگرام باز کنید  22 و من اونروز گفتم دیگه تو کانون از مسائل روز نمینویسم.
من تو مجازی های دیگه ای ک دارم ک پیگیر هستم و واقعا هم ناراحتم و اصلا هم نمیشه گفت ک کسی ناراحت نیست..ولی جوی ک برای کانون درست شده باعث شده ک از موضوعات روز پست نذاریم.این حرف دیروز امروز نیست ..حداقل من خودم تو این چند سالی ک اینجام این و دیدم.‌.
هیچکدوم از این ها سیاسی نیستن..هیچ توجیه قابل قبولی هم برای اینکه کسی تو کانون اعلام تسلیت نکرده وجود نداره.
ولی میخوام ی چیزی بگم..کانون و از زمان شروع ب کارش نگاه کنین میبینین ک همه با روحیه ها و حس های مختلفی میان اما چیزی ک مشترکه اینه ک برای فرار از واقعیت ها و حداقل خوش بودن و خوب شدن حداقل موقتی میان..خارج از بحث ترک خ ا که روحیات و تحت تاثیر قرار میده کانون جوی داره ک هر کسی میاد میبینی ک حداقل حدقل ی جایی نوشته ک درد امروزم این بود و بقیه میان میگن ک میگذره و این حرف ها...
این بی رحمیه ک بگیم برامون بی اهمیت هستن..برامون مهمن..من واقعا اعصابم خرد شد ک فیلم صحبت های اون آقایی رو دیدم ک دختر ۱۰ ساله و همسرش فوت کرده..ناراحت شدم دیدم دخترو پسرهای هم سن من بودن ..ناراحت شدم دیدم ک کوچیکترین عضو اون هواپیما متولد سال ۹۷ بود..و این و بدون شک میتونم بگم ک کل مبت ایران کمرشون شکست از اینکه دیدن ۱۷۶ نفر هموطنمون و خودمون هدف قرار دادیم...و بدتر ک چند روز دیرتر خبرش و پخش کردن.
آقا سعید این بی توجهی نیست...مردم واقعا کشش ندارن...ترافیک خبری انقدر زیاد شده ک خدا شاهده هرشب ک میخوابن همه با خودشون این فکرو دارن ک فردا چ میشه؟؟ما شاهد همه ی اتفاقات بودیم و ناراحتیم‌‌‌..ما شهادت سردار و همراهانشون و دیدم،۵۶ نفر حادثه کرمان و دیدم،هواپیمارو دیدیم.۲۰ نفر تصادف اتوبوس و دیدیم فقط ودقعا دیگه نمیتونیم حرفی بزنیم..من ب نوبه ی خودم میگم ب خدا سرد شدم از مملکت و خبرهای تلخ..مطمئن باشین بیرون از فضای کانون این موضوعات و تسلیت ها هست..فقط چون کانون ب دور از جو مسائل روز بوده همه عادت کردن ک بیان و حالشون کمی ذره ای خوب بشه و بعدش ک دکمه ی خروج و زدن برن ب جنگ دنیا و تلخی هاش...
گله نکنین از کانونی ها..اگر دقت کنین خیلی ها واکنش خودشون و نشون دادن تو دردودل ها....
خبر اصابت موشک ب هواپیمای اوکراین جزو تلخ ترین خبرهای تاریخ ایرانه...
آقای پیلوت نوشتن بی تفاوتی مطلق جامعه: )
منم میترسم...از آینده ی مملکتی ک توش زندگی میکنم.....مردم سرد شدن....از همه چ...انگاری شدیم مرده ی متحرک ...انگاری دارن تو جامعه خفمون میکنن...
ب خدا تا چندین پست میتونم بنویسم از ترند های این روزهای فضای مجازی و دردودل کنیم و دنبال چاره باشیم و حرف بزنیم در مورد همه چ....ولی من چون تجربه ی خوبی از بازخورد پست هام اکثر مواقع ندیدم ترجیح میدم سکوت کنم....
من شوخی میکنم واکنش بده..جدی میگم واکنش بده...ناراحت میشم واکنش بده و این نمیذاره ک شخصا من خودم از خیلی چیزها حرف بزنم و بنویسم..‌من پست های حداقل ی ماه قبلم و ب خاطر واکنش دوستان حذف کردم..و سکوت راه حل نیست فقط فراره ...
آقای پیلوت شما توصیه تون عالی هستش ولی ی معلم تا کجا میتونه دانش آموزهاش و تشویق کنه ب حق گرفتن و ساکت نموندن وقتی حتی خودشم نمیتونه سروصدا کنه ب خاطر ظلمی ک بهش میشه؟: )
این جامعه ی ما تغییری نمیکنه و چطور ک ما تو کتاب تاریخمون ب گذشتگانمون خندیدم ک چرا این کارو انجام دادن و تعجب میکنیم قطعا آیندگانمون هم بی خبر از این بی تفاوتی اجباری ب ما میخندن و تعجب میکنن ک چرا اینطور زندگی کردیم^_^
خدا خودش کمکمون کنه: )
اللهم صل علی محمد و آل محمد 

پ ن: پست هام اشکالی داشت مدیر پاک کنه.همین: )
پ ن۲:اعتراضی بود با جان دل قبول میکنیم : ) مثل قبلا ها پیشنهادات و انتقاداتون و بندازین تو صندوق نگاه میکنیم  4chsmu1


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 2 مهمان