1401 اسفند 26، 0:52
حال و احوالتون چطوره ؟
دل تنگ کانون و بچه هاش بودم
مردن پايان تو نيست، آغازی دگر بايد تو را
نقل قول:(11 ساعت پیش)silent scream نوشته است: نوشته است:نقل قول: نوشته است:من بازاریابیمو از کانون شروع میکنم
سیمای بچه های کانون رو رایگان میکشم
اگه وقت کردی؛ تصوراتت رو از کانونیها بکش
اوف
خیلی باحال بود
ذهنی چهره کشیدن سخته
ولی حتما
در اسرع وقت طراحی میکنم
♥︎
نقل قول: منو یادتون هست ؟ دوست دارم بدونم من رو به چی میشناسید ،با یک کلمه منو توصیف کنید ؟
نقل قول: نه ففط سلین همه بچه های کانون ببینن از هنرشون ، علمشون ، تجربیاتشون چطور میتونن برای خدمت به کانون استفاده کنن.آمار پاکی بچه ها و آمار ورورد و خروجشون و تعداد پست هلی زده شده و از این مدل اطلاعات را بدین من روش کد هوش مصنوعی بزنم براتون پیش بینی کنم چند ماه یا چند سال دیگه کانون چه شکلی میشه
(1401 اسفند 26، 12:18)*بنده پاک* نوشته است:
به گمانم یه سری متن قشنگ هم میذاشتین
کلا بچه های استوا یه چیزایی بلدن آدم میمونه
نقل قول: منو یادتون هست ؟ دوست دارم بدونم من رو به چی میشناسید ،
(1401 اسفند 27، 14:34)تاگون نوشته است:من شما رو بانقل قول: منو یادتون هست ؟ دوست دارم بدونم من رو به چی میشناسید ،
(1401 اسفند 24، 18:02)تاج نوشته است: شب سه شنبه همان دوشنبه شب يعني شبي كه فردايش سه شنبه
شب سه شنبه میشه: دوشنبه شب
ولی شب چهارشنبه میشه: سه شنبه شب
سه شنبه شب میشه: شب چهارشنبه
یا سه شنبه شب میشه: همون سه شنبه که فرداش چهارشنبه
(1401 اسفند 24، 18:27)یا باب الحوائج نوشته است: مهدوی جان داداش چقدر خوب گفتی دیروز داشتم یه صحنه میدیدم تو ایتا که ترقه تو دست جوان ترکید متاسفانه
ان شاءالله که حالش خوب باشه ولی واقعا باید از این جور کار ها پرهیز کرد
کاری که ممکنه به یه انسان ضربه بزنه چه روحی چه جسمی....
خوندم نوشته بود به علت زدن ترقه یه پرنده سکته کرده بود...
مخصوصا برای بچه ها خطرناکه که ممکنه کلیشون از کار بیفته زبونم لال
(1401 اسفند 25، 19:35)يا ماه بني هاشم نوشته است: صندلی داغ و مسابقه نقاشی و مسابقه موسیقی صحبت شده و به زودی برگزار میشه. انشالله.
برای سوژه صندلی داغم خانم عارفه قطعی شده. با آقای مهدوی و آقای یاباب الجوائج هم باید صحبت کنم اگه اوکی بودند نظر سنجی میذاریم بین این سه.
نقل قول: سلام جناب مهدوی یه هفته اس در به در دنبالتم
کم به ما سر میزنی
آدرس میپرسی ؟؟----> گروه استوا
اها از لپ کلام دور نشیم
تبرت رو میخوام
(1401 اسفند 27، 14:34)silent scream نوشته است: بله، من یادمه وقتی سرپرست درسیجات شده بودم خیلی ذوق داشتم و کلی برنامه برای اجرا کردن، از دورهمی و اردو و حتی تغییرات توی قوانین تاپیک.. :
وقتی دسترسیم بهکارگاه باز شد ، شوکه کننده شدم. چقدر ناراحت شده بودید.. هنوز دلیل اون هجم از ناراحتیتون و متوجه نشدم.
و چندوقت پیش که سناجان پیشنهاد سرپرستی درسیجات رو داد، تو دلم گفتم من کلاهمم بیوفته اونجا، نمیرم دنبالش..
(1401 اسفند 27، 15:46)يا ماه بني هاشم نوشته است: من شما رو با
لیدیز اَند جنتلمن
میشناسم
البته جدیدا تو مشاوره تحصیلی بیشتر باهاتون آشنا شدم.
تاگون جشن پاکی یه نفر سرپرست کم داره اگه دوست داشتی بیا همکار بشیم.
(1401 اسفند 27، 21:37)یآرا نوشته است: سلام دوستان حالتون خوبه ، اینجا کسی هست که در حال یادگیری زبان آلمانی باشه ؟؟
چندتا سوال دارم
نقل قول: سلام دوستان حالتون خوبه ، اینجا کسی هست که در حال یادگیری زبان آلمانی باشه ؟؟سلام بفرمایید
چندتا سوال دارم
(1401 اسفند 28، 18:54)سورنا نوشته است: سلام بچه ها
راه حلی برای مدیریت و کنترل عصبانیت و در پی اون استرس و اضطراب و رابطه اونا به خ.ا دارین ؟
راه حل هایی که جایی دیده باشین و یا خودتون تو زندگی ازش استفاده می کردین؟