1399 شهريور 11، 2:36
(1399 شهريور 11، 2:14)AtrisA نوشته است: مرسی دوستان ،راستش ساعت سه صبحه و من دارم دست دست میکنم و هر چ ک هست بهش دست انداختم ک بمونم.بین این همه مشکلات دلم نمیخواد شکستم اضافه بشه اما نمیتونم منکر اینم بشم ک چقدر تنایل دارم برم سایت و این داره من و نابود میکنه .همش دارن تکرار میشن.
در این بین ی صدایی هم میگه ک میگه بیخیال ترک ،ترک کنم ک چ بشه یا اینکه نمیتونم ...دقیقا دچار نشخوار فکری عجیبی هستم.
هنوز ک دارم نوحه گوش میدم،اینستا و تمام پیام رسان هام و بستم و دارم با دوستم حرف میزنم .
نمیدونم فردا چ میشه .امیدوارم تنها نمونم.
مرسی از همگی
سلام
ساعت ۱۱ ۱۲ بود من شروع کردم کارهام رو انجام بدم ...
اوضاع داشت خوب پیش میرفت ... که یهو وسوسه و فکر گناه و چند تا صحنه که قبلا دیده بودم ، اومدن به ذهنم ...
دقیقا همین حال شما رو داشتم . همش ناراحت و اینکه چ کنم نشکنم من دوست ندارم بشکنم و اینا ...
نشستم یکم قرآن و نوحه گوش دادم . یه سخنرانی مذهبی گوش دادم . نکات مهمش رو نوشتم ... یکم هم کتاب خوندم ...
بعدش رفتم نماز شب رو خوندم . الان نماز شبم تموم شده که اومدم اینجا . بعد از اون احساس سبکی میکنم . واقعا کسی نماز شب بخونه ، تا ۲ ۳ روز بیمه است . پیشنهاد میکنم حتما حتما اگه در توانتون هست بخونیدش ...
راجع به این فکر ک میاد تو ذهنتون و میگه ترک کنم ک چی بشه ، باید بهتون بگم من خودم اگه کنکورمو خراب کنم ، همش به خاطر این خ ا هستش . من تقرییا خوب داشتم پیش میرفتم . اما این خ ا لعنتی من رو تلاش زیاد بازداشت ...
به شما هم قول میدم این همه سال که پشت کنکور موندید ، به خاطر همین گناه مسخره است . شاید بگید آره اینم هست ، ولی چیزای دیگه هم هستن ...
من بهتون میگم هر چیز دیگه ای ک هست ، نشات گرفته از همین خ ا هستش . خ ا نباشه ، اونا هم کمرنگ تر میشن ...
در واقع خ ا هم میتونه باعث کمال و رشد و هم میتونه باعث افتادن و سقوط ما باشه ...
با تکرارش بدتر از یه حیوون به ذلت میرسیم ...
با ترک کردنش نیرو و قدرتی پیدا میکنیم که میتونیم به عزت برسیم و هر کاری ، هر کاری که دلمون بخواد میتونیم انجام بدیم ...
.
.
.
موفق باشید ...
اگه کمکی چیزی خواستید بگید ...
پ ن : آقا اهورا ، نبینم فردا روز این چیزایی ک نوشتی ، یادت بره هااا
هزار دشمنم ار میکنند قصد هلاک
گرم تو دوستی از دشمنان ندارم باک
گرم تو دوستی از دشمنان ندارم باک