اورژانس کانون

**طاهر**

ببینید کلا نظر شخصی من راجع به این جور عشق و عاشقیا اینه که این عشقا خاله بازیه ولی خب میدونید همین خاله بازی چقدرباعث تلف شدن سرمایه عمر جوونا میشه ؟ اصلا میدونید چه اتفاقاتی تو این رابطه ها میفته؟ نمیخوانم روضه بخونم این تایپیک هم حوصله این حرفا رو نداره. فقط خواستم بگم دلم میسوزه همین

**می توانم** · 1394 ارديبهشت 16، 20:55

اه اه

كتاب عاشقانه ؟

اصلا!!!

مي خواستم كتاب هيجاني بگم بخونين

هم ذهنتون در گير شه

هم از حال و هواي عشق در بيايد

بعدشم كتاب درسي كه جاي خود در داره در نهايت ادم مجبور مي شه بخونه

ولي كتاب غيره هم لازمه

تفريح خوبيه

البته به شرطي كه كتابه با روحيات شخص همخواني داشته باشه

البته روش كارتن هم جواب مي ده

كارتنهاي خوبي هستن كه ارزش ديدن دارن

ادم مي بيندشون حال و هواش عوض مي شه

اهل ژانر جنايي هستيد ؟ علمي تخيلي ؟ اكشن ؟

**می توانم** · 1394 ارديبهشت 16، 20:57

الان شما شكست عشقي خوردين ؟ يا يكي ديگه شكست عشقي خورده ؟

مي گيد سرمايه عمر جوونا تلف مي شه ادم حس مي كنه شايد داريد در باره يكي ديگه كه شكست عشقي خورده باشه مي حرفيد

**طاهر** · 1394 ارديبهشت 16، 21:01

اوخ اوخ اوخ ینی انقده گنگ حرف زدم؟ 1744337bve7cd1t81

گفتم که وقتی گوگل سرچ میکنی کلی وب شکست عشقی خورده میاره

**طاهر** · 1394 ارديبهشت 16، 21:04

من بلد نیستم از این گزینه نقل قول استفاده کنم چجوریه؟؟
فکر کنم شمام گفتید :

نقل قول:
واسه باز شدن دل خیلی موثره

منظورتون اون اهنگه بوده. من فکرکردم میگید شکست عشقی بقیه بخونم دلم باز شه 1744337bve7cd1t81

**می توانم** · 1394 ارديبهشت 16، 21:04

اوكي الان فهميدم

**طاهر** · 1394 ارديبهشت 16، 21:11

نقل قول:
اوكي الان فهميدم

خب خوبه

باجازه برم ببینم میتونم دو کلام درس بخونم این ترم اخری گند نزنم یا نه 303

**تـــواب** · 1394 ارديبهشت 17، 0:21

کاش یه راهی پیدا می شد :(

از حال و احساس اوضاع بیزارم

**Archangel** · 1394 ارديبهشت 19، 10:29

وای یکی بیاد با پتک بزنه تو مغز من

**می توانم** · 1394 ارديبهشت 19، 10:53

باشه بشین
حرکت نکن تا بزنم
ددددددد
حرکت نکن

چرا خالی می دی؟

حالا که نمیذاری پتک بزنم
پس پاشو برو در این هوای بهاری دو تا سنگک بگیر
واسه ناهارتون بخورید

هم کمکه هم نون تازه میخوری
هم یه دوری می زنی

**میخوام-ترک-کنم** · 1394 ارديبهشت 19، 12:35

سلام دوستان

راستش نمیدونم از چی بگم یا از کجا شروع کنم

کلی حرف تو دلمه

واسه همدردی و راهنمایی شما اومدم

من از دوزاده سیزده سالگی شروع به خ . ا کردم

تا یک سال نیمی حدودا نمیدونستم چیه که بعد یه نفر اومد توی مدرسه که بودیم بهمون توضیح داد و ضرر هاشو بهمون گفت

از اون موقع خیلی خیلی تلاش کردم که این عادتو ترک کنم و موفق نشدم

حتی باراها تا نزدیک یکی دو ماه ترک کردم

ولی دوباره اومدم سمتش توی این یکی دو سال اخیر (که الان هیفده سالمه) مخوصا امسال خیلی تلاش کردم که ترک کنم

اما تو این مدت نه تنها کمتر نشد بلکه بیشتر هم شد

راستش من بعد از خ . ا به کارم فکر میکنم و خیلی پشیمون میشم و بعدش واسه چند روز انجامش نمیدم

اما یه دفعه تو نیم ساعت همه چیز به هم میخوره یعنی مثلا صد ساعت خودتو نگه داری و تو نیم ساعت همه چی تموم میشه حساب کن اون صد ساعت هیچ

موقع ای که میرم سمتش خیلی تلاش میکنم برگردم یعنی به همه ی ضرر هاش فکر میکنم اما نمیدونم چرا ، چرا هیچ اهمیتی به اینا نمیدم و کار خودمو ادامه میدم

خیلی این مدت به من سخت گذشته

به نظرم خونوادم (یعنی پدر مادرم) هم از این موضوع اطلاع دارن ولی تا حالا چیزی نگفتن ولی اونا هم ناراحتن واسه این موضوع

خیلی ناراحتم

دست به هر راهی زدم که ترکش کنم نشده یعنی یه دفعه برمیگردم سمتش بدون اینکه هیچ فکری کنم

راستش الان به این رسیدم که من نمیتونم این اعتیاد رو ترک کنم

یعنی تقریبا به این حرف ایمان پیدا کردم

چون به هر راهی دست زدم موفق نشدم

نمیدونم چیکار کنم یه دفعه شاید دست به خودکشی زدم چون با خ ا که من اینده ای ندارم پس بهتره بمیرم تا تو اینده دچار زجر و پشیمونی نشم

ببخشید این همه نوشتم اما خیلی حرف تو دلم بود

**تـــواب** · 1394 ارديبهشت 20، 11:22

سلام
من نیاز به کمک دارم :(

**آرمین** · 1394 ارديبهشت 20، 11:28

سلام داداش جون
چگونه کمکی می طلبی؟
آمبولانس کانون در اختیار شماست...

اوضاع در چه حاله الان؟

**تـــواب** · 1394 ارديبهشت 20، 11:35

چند روزه تحت فشارم
ذهنم آشوبه
اصلا وضعیتم خوب نیست :(

اختیار چشمم ندارم

**آرمین** · 1394 ارديبهشت 20، 11:41

کم کم نزدیک اذانه...
جای تو بودم، می رفتم وضو می گرفتم می شستم قرآن می خوندم تا اذان رو بگن...
ذهنم آروم میشد... فشارها هم می پرید...

تو این روزا چیزی داری که سرگرمت کنه؟
فکر و ذهنت رو درگیر خودش کنه؟
اگه آره برو سمتش... خود به خود اوضاع بهتر میشه...

یه استخر برو... یه کوهی... پارکی...
بذار دلت هوایی بخوره...