اورژانس کانون

[Deril]

سلام تو این شرایط بی حوصلگی و تو خونه بودن نظرتون چیه یه کش پول بندازید دور دستتون و بکشیدش بخوره به دستتون در بیاد 
هر چی بیشتر فکرتون به اون سمت رفت شما شدت کشیدنو بیشتر کنید تا دردتون بیاد

فکر خوبیه. البته فندک هم خوبه. آدم وقتی میسوزه هی حواسش به سوزش سوختگیه.
قول میدم امتحانش کنم. البته میخام اگه بتونم روزه هم بگیرم چون تاثیر داره. چون امسال واقعا تواناییش رو ندارم روزه بگیرم. 
راستی ببخشید من یکم کند پیام میدم چون الان با گوشیم سخته یکم.

[مهرخدا]

از دست شما پسرا 
چ کارای خطرناکی میکنید 

[رند]

سلام به دوستان عزیز
عرضم به خدمتتون
نمی خوام فاز منفی بدم
ولی روشی که دارین میگین
فک می کنین جواب بده؟
چرا به خودتون آسیب میزنین؟
مثل اینه که من بگم سرمو میزنم به دیوار که یاد درد آخرت بیوفتم
حالا گیریم امروز جواب داد و حواستون پرت شد فردا و فرداها چی؟
خواهشا برنامه های کوتاه مدت و اهداف کوتاه مدت رو در اولویت قرار ندین
برنامه ی بلند مدت بچینین و خودتون رو برای چنین روزایی آماده کنین
وقتی ترک رو شروع می کنی بدون که چنین روزی داری پس از قبل بدون باید چیکار کنی

[hunter1]

سلام به دوستان عزیز
عرضم به خدمتتون
نمی خوام فاز منفی بدم
ولی روشی که دارین میگین
فک می کنین جواب بده؟
چرا به خودتون آسیب میزنین؟
مثل اینه که من بگم سرمو میزنم به دیوار که یاد درد آخرت بیوفتم
حالا گیریم امروز جواب داد و حواستون پرت شد فردا و فرداها چی؟
خواهشا برنامه های کوتاه مدت و اهداف کوتاه مدت رو در اولویت قرار ندین
برنامه ی بلند مدت بچینین و خودتون رو برای چنین روزایی آماده کنین
وقتی ترک رو شروع می کنی بدون که چنین روزی داری پس از قبل بدون باید چیکار کنی

سلام
داداش قرار نیست کسی به خودش آسیب بزنه...نمیخوایم دستمون رو بسوزونیم که! فقط یه سوزشه همین!
بله من میگم قطعا تأثیر داره...وقتی دائم همراه با این فکر گناه یاد اون سوزشه بیفتیم کم کم شرطی میشیم و دوری کردن از این فکر در ما نهادینه میشه

این داستان رو شنیدین؟

شب هنگام محمدباقر -طلبه‌جوان- در اتاق خود مشغول مطالعه بود که به ناگاه دختری وارد اتاق او شد، در را بست و با انگشت به طلبه بیچاره اشاره کرد که سکوت کند و هیچ نگوید.

دختر پرسید: شام چه داری؟ طلبه آنچه را که حاضر کرده بود آورد و سپس دختر -که شاهزاده بود و به خاطر اختلاف با زنان حرمسرا خارج شده بود- در گوشه‌ای از اتاق خوابید.
صبح که دختر از خواب بیدار شد و از اتاق خارج شد، مأموران، شاهزاده خانم را همراه طلبه جوان نزد شاه بردند، شاه عصبانی پرسید: چرا شب به ما اطلاع ندادی و محمد باقر گفت: شاهزاده تهدید کرد که اگر به کسی خبر دهم، مرا به دست جلاد خواهد داد!

شاه دستور داد که تحقیق شود که آیا این جوان خطایی کرده یا نه؟ و بعد از تحقیق از محمد باقر پرسید، چطور توانستی در برابر نفست مقاومت کنی؟ محمد باقر ۱۰ انگشت خود را نشان داد و شاه دید که تمام انگشتانش سوخته و علت را پرسید طلبه گفت: چون او به خواب رفت نفس اماره مرا وسوسه می‌کرد، هر بار که نفسم وسوسه می‌کرد یکی از انگشتان را بر روی شعله سوزان شمع می‌گذاشتم تا طعم آتش جهنم را بچشم و بالاخره از سر شب تا صبح به این ترتیب با نفس مبارزه کردم و به فضل خدا، شیطان نتوانست مرا از راه راست منحرف کند و ایمانم را بسوزاند.
شاه عباس از تقوا و پرهیزکاری او خوشش آمد و دستور داد، همین شاهزاده را به عقد میر محمدباقر در آوردند و به او لقب «میرداماد» داد و امروزه تمام علم دوستان از وی به عظمت و نیکی یاد کرده و نام و یادش را گرامی می دارند، از مهم‌ترین شاگردان وی می‌توان به ملاصدرا اشاره کرد.

یا اون داستان عقیل، برادر امام علی(علیه السلام) که از امام درخواست کرد از بیت المال بهش مالی پرداخت کنه امام علی(علیه السلام) میله آهنی رو داغ کرد و زد به دست عقیل و فرمود تو تحمل این آتش رو نداری چطور از من میخوای که آتش جهنم رو تحمل کنم...

مشکل ما اینه که این گناه رو جدی نگرفتیم! جدی نگرفتیم که آتش جهنم خیلی خیلی شدیدتر از این آتش هاست ...

[رند]

خب حرف شما متین داداشی
ما هم نگفتیم اشتباهه
بله
مثلا من امشب در موقعیتی قرار گرفتم که احتمال خطا دارم
یه کاری می کنم که از موقعیت بگذرم
مثلا خودم رو میسوزونم و غیره
حالا من می گم
من قراره هر روز و هر ساعت در موقعیتی قرار بگیرم که احتمال خطا دارم بازم برم خودمو بسوزونم؟
تازه چون این فکر وقتی به ذهنت وارد شده به شدت باهاش برخورد شده هم مشکلات روانی به دنبال داره هم مشکلات زیاد دیگه ای که خود من با چندتاش مواجه شدم
پس من فکر نمی کنم فکر خوبی باشه
حال خود دانی

[پارادایس]

به نظرم اصلا خودتونو سرزنش نکنین اگر شکستین
با خودتو دوست و رفیق باشین
و اصلا خودازاری نکنین
خود ارضایی هم یجور خودازاریه

[hunter1]

خب حرف شما متین داداشی
ما هم نگفتیم اشتباهه
بله
مثلا من امشب در موقعیتی قرار گرفتم که احتمال خطا دارم
یه کاری می کنم که از موقعیت بگذرم
مثلا خودم رو میسوزونم و غیره
حالا من می گم
من قراره هر روز و هر ساعت در موقعیتی قرار بگیرم که احتمال خطا دارم بازم برم خودمو بسوزونم؟
تازه چون این فکر وقتی به ذهنت وارد شده به شدت باهاش برخورد شده هم مشکلات روانی به دنبال داره هم مشکلات زیاد دیگه ای که خود من با چندتاش مواجه شدم
پس من فکر نمی کنم فکر خوبی باشه
حال خود دانی

داداش شما یه جور میگی سوزوندن که خود منم می‌ترسم[emoji1] فقط و فقط یه سوزش ساده است...
چه آثار روانی می‌تونه داشته باشه؟ حتی روانشناسها هم یه روشی مشابه این رو روی شخص انجام میدن... بهشون یه ماده میدن که شخص حالش بهم بخوره و استفراغ کنه... البته من نمیگم هر چیزی که روانشناسا میگن درسته، میخوام بگم حتی بصورت روش علمی هم کاربرد داره.

بعدشم قرار نیست تا ابد ادامه داشته باشه که... به نظر من اگه این کار تا ۲۰ روز ادامه پیدا کنه تأثیر خودشو میذاره[emoji4]


فرستاده شده از GLX Spider1Sِ من با Tapatalk

[hunter1]

به نظرم اصلا خودتونو سرزنش نکنین اگر شکستین
با خودتو دوست و رفیق باشین
و اصلا خودازاری نکنین
خود ارضایی هم یجور خودازاریه

سرزنش که قطعاً باید باشه! ولی نباید در حد ناامیدی باشه...

فرستاده شده از GLX Spider1Sِ من با Tapatalk

[همساده]

سلام این داستان طلبه محمد خیلی جالب بود برام...چون دقیقا منم آزار جسمی به خودم داشتم. وقتی وسوسه میشدم  من با تیغ رو خودم خط مینداختم.فقط این با این کارش به نون و نوایی رسید و زن شاهزاده گیرش اومد من فقط جای خط تیزی مونده رو بدنم. اینکه اشکال کار کجاست رو الان نمیفهمم شاید بعدها که پاک شدم فهمیدم.
بچه ها این لیست پرهیز نوشتن خیلی خوبه
کمترین خوبی که داره اینه که تو دیگه مساله ت دست ورزی و سایت مستهجن و یا فیلم نگاه کنی یا نه نیست. مساله ت میاد به سطوح پایین تر مثلا با دوستم راجع به جنس مخالف نحرفم از فلان مسیر که باعث تحریکم میشه رد نشم در تلگرام با جنس مخالف حرف نزنم و.... واسه انجام ندادن اینها مقاومت میکنی که خیلی راحتتره و نتیجه هم میده
مثلا داداش دریل من جای تو بودم تنها موندن تو خونه رو میزاشتم تو لیست پرهیز، اقا اینقدر سختی میکشی که پاک بمونی خوب بیا سختی بکش که تنها خونه نمونی به هر روشی شده

[hunter1]

سلام این داستان طلبه محمد خیلی جالب بود برام...چون دقیقا منم آزار جسمی به خودم داشتم. وقتی وسوسه میشدم  من با تیغ رو خودم خط مینداختم.فقط این با این کارش به نون و نوایی رسید و زن شاهزاده گیرش اومد من فقط جای خط تیزی مونده رو بدنم. اینکه اشکال کار کجاست رو الان نمیفهمم شاید بعدها که پاک شدم فهمیدم.
بچه ها این لیست پرهیز نوشتن خیلی خوبه
کمترین خوبی که داره اینه که تو دیگه مساله ت دست ورزی و سایت مستهجن و یا فیلم نگاه کنی یا نه نیست. مساله ت میاد به سطوح پایین تر مثلا با دوستم راجع به جنس مخالف نحرفم از فلان مسیر که باعث تحریکم میشه رد نشم در تلگرام با جنس مخالف حرف نزنم و.... واسه انجام ندادن اینها مقاومت میکنی که خیلی راحتتره و نتیجه هم میده
مثلا داداش دریل من جای تو بودم تنها موندن تو خونه رو میزاشتم تو لیست پرهیز، اقا اینقدر سختی میکشی که پاک بمونی خوب بیا سختی بکش که تنها خونه نمونی به هر روشی شده

سلام داداش. تیـــغ؟ خــــط؟؟؟
داداش شمام دیگه خیلی خشنش کردی
اول اینکه میرداماد از گناه بزرگتر(یعنی زنا) ترسیده و این کار رو کرده که قطعا گناهش خیلی بزرگتر از خ.ا است... توی قرآن هم به شخصی اشاره شده که همین گناه باعث شد از اوج عزت به قعر ذلت سقوط کنه...

راهب بنی اسرائیل در اثر عبادات طولانی به نقلی مستجاب الدعوه بود اما شیطان سال‌ها در پی فریب او بود، روزی زنی که به جنون مبتلا شده بود را به نزد وی می‌آورند تا او را شفا دهد از برصیصا می‌خواهند زن را نزد خود نگاه دارد، ابتدا امتناع می‌کند ولی با اصرار برادران آن زن، می‌پذیرد تا نزد او بماند.

شیطان راهب را وسوسه کرده و جمال زن را در نظرش زیبا جلوه می‌دهد و برصیصا به او تجاوز می‌کند، بار دیگر شیطان به او القا می‌کند برای فرار از رسوایی، زن را بکشد و او را مدفون سازد، راهب در پی آن خیانت، چنین جنایتی هم مرتکب می‌شود.

راز این رسوایی آشکار می‌شود و برصیصا را به صلیب یا به دار می‌کشند در بالای چوبه‌ی دار شیطان بار دیگر دست به گمراهی او می‌زند و از نقش اصلی خود در رقم خوردن این سرنوشت خبر می‌دهد و از او می‌خواهد اگر در برابرش سجده کند، او را رهایی بخشد، گویند راهب در همان حال با اشاره بر او سجده می‌کند و کافر می‌شود شیطان نیز از وی بیزاری جسته و او را رها می‌کند و برصیصای راهب در حالت کفر از دنیا می‌رود

یعنی این شخص از زنا به کفر رسید!
توی مجازات اسلامی هم برای زنا شلاق در نظر گرفته شده ولی برای خ.ا اینطوری نیست. طوری که امام علی (علیه السلام) کسی رو در حال انجام خ.ا دید برای مجازات محکم زد پشت دست طرف، طوری که پشت دستش سرخ شد!

نکته دوم اینکه چیزی که برای میرداماد اتفاق افتاد همیشگی نبود...یعنی قرار نبود که همیشه دختر بیاد تو اتاقش...یه شب بود که اونم به اون صورت از گناه جلوگیری کرده! ولی خ.ا اینطوری نیست...یعنی فقط فکر این کار یک بار نمیاد سراغت و وقتهای بعدی هم هست...حالا شما بیای هر بار روی بدنت خط بندازی؟   من گفتم در حد یه سوزش ساده...که فقط و فقط یادآوار آتش جهنم باشه همین!

و نکته سوم هم اینکه قطعا میرداماد در اون زمان توی فکرش رسیدن به نون و آب نبود و فقط هدفش رضای خدا بود و اگر هم به این نون و نوا نمی رسید براش فرقی نداشت چون مهمترین چیز یعنی رضایت و لبخند خدا رو به دست آورده بود...

درضمن! راه حلی که گفتی هم خیلی خوبه (لیست پرهیز)

[یه نفر]

شاید هنوز اینقدر ریشه های ترکم قوی نشده ک دام مانور میکنم رو دینم تا اصلاحش کنم وگرنه چرا امروز باید باید اوضاع نابسامانی میداشتم و حتی شخصی رو از خودم ناامید کنم. هنوزم حالم خوب نی. شاید شیطان داره اذیتم میکنه تا دنبال تصمیمی ک گرفتم نرم و خودم و دینم و خدامو نشناسم تا ضعیف باشم و بتونه منو مثل عروسک خیمه شبازی تکون بده. 
هر چی که هست امشب شب سختی برامه و هست و خداهد بود

به خدا توکل کنید آبجی ...
بله حرفتون درسته اگه همین الان دنبال تصمیمتون نرید فردا و فردا ها کارتون سخت تر میشه اینو از من که ترک کردم بشنوین ...
شب سخت ؟!
من کم از این شبای سخت نداشتم ...
هزار بار شاید بد تر و سخت تر از چیزی که شما می گید ولی ازش رد شدم ...
رد میشین شک نکنین ...
یه لحظه ...
نه چرا یه لحظه ؟!
به تجربه بهم ثابت شده یه صدم ثانیه شک می تونه تمام مدت ترکو ریست کنه و برگردونه همه چی رو به روز اول ...
با تموم وجودم ازتون خواهش می کنم که حتی یه صدم ثانیه هم به هدفتون شک نکنید ...

[مهرخدا]

اوضاعم از اونی ک فکر میکردم خیلی خرابتره. تا الانشو از دیشب تا الان ب سختی گذروندم.
هی میخوام اینجا نیام نمیشه
هی مینویسم و باز پشیمون میشم وحذف میکنم
امروز بد روزیه بد روزی

[پارادایس]

شادبانو خانوم
سعی کن تنها نباشی برو پیش دوستات
یا اینکه
دوستای جدید برای خودت پیدا کن
کلاس تابستونی شرکت کن
تو خونه نشین تنهایی

[مهرخدا]

اقای پارادایس من اهل دوست و اینا نیستم 
همبشه سعی کردم خودمو ب تنهایی اروم کنم با کار و ...
الان در حال حاضر من چکار باید بکنم

[مهرخدا]

دوبار به استانه لغزش رسیدم اما بخیر گذشته