1391 فروردين 16، 22:24
در همین فکرها بودم که دیدم علی از در اومد تو با نون سنگک. ولی آخه اون موقع شب سنگک کجا بود؟ همینجور داشت ابهامات بیشتر و بیشتر می شد. دقت که کردم دیدم یک نان سنگک معمولی هم نیست! بربری است که زیاد کشش داده اند !
2 جمله ی اوّل داستان خیلی عالی بود ! ولی انصافا گند زدیم توش
فَوَعِزَّتِكَ مَا أَجِدُ لِذُنُوبِی سِوَاكَ غَافِراً وَ لاَ أَرَى لِكَسْرِی غَیْرَكَ جَابِراً
به عزتت سوگند براى گناهانم جز تو آمرزنده اى نيابم و براى شکستگيم جز تو شکسته بندى نبينم
(بخشی از مناجات التّائبین مناجات خمس عشره)