1391 بهمن 22، 0:17
داستان جدید
آسمون آبی:
همه چیز از ی فراخوان شروع شد، داشتم از کلاس برمیگشتم توی برد دیدم اطلاعیه جدید زدن:
" قابل توجه دانشجویان گرامی،به مناسبت میلاد حضرت ابالفضل عباس و بزرگداشت روز جانباز، در تاریخ 27 خرداد ماه بازدیدی از
آسایشگاه جانبازان شیمایی هشت سال فاع مقدس به عمل خواهد آمد، متقاضیان با مراجعه به دفتر نهاد نام نویسی نمایند ساعت
حرکت 15 عصر روز دوشنبه 27 خرداد از جلوی درب اصلی"
پیش خودم گفتم میخوان ببرمون یهمشت مفلوکرو ببینم چی بشه؟ تازه اینا قاطین ی وقت میزننمون!!تو این فکرا بودم که هادی دوستم زد
روی شونم و گفت سلام پلوون، ی خبر واسط دارم اسمت رو نوشتم واسه بازدید از آسایشگاه جانبازان! باهم میریم و از این جا بود که
بدبختی من آغاز شد..