امتیاز موضوع:
  • 3 رأی - میانگین امتیازات: 5
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

تقویت باورها برای ترک خودارضایی

Wink 
#1
گقتیم ثابت شده  این که یه عادت رو تغییر بدیم، نیاز به انگیزه لازم داریم.

این انگیزه رو میشه با دو عامل به وجود بیاد :
۱- این که خودمون رو نسبت به عادت در آستانه رنج قرار بدیم ،
۲- برای تغییر اون عادت خودمون رو به آستانه ی میل و لذت تغییر برسونیم

ما بارها برای تغییر عادت تلاش کردیم و نشده.
علت این بوده که نتونستیم از اهرم های روانی لازم برای رسیدن به آستانه رنج یا آستانه لذت برای تغییر استفاده کنیم.

اهرم های روانی لازم راه رسیدن ما به این آستانه رو راحت میکنن.
این اهرم ها دو تا بودن :
۱- اهرم رنج
۲- اهرم لذت

که باعث میشدن ما تغییرات بزرگ که نمی تونیم رو راحت تر به وجود بیاریم.
ولی بعد از ساخته شدن این اهرم ها، مغز لازمه همیشه اون هارو دم دست داشته باشه و نیاز به تقویتشون هست.
برای همین پس از یادگیری اهرم ها نیاز هست که مرتبا این ها برای ما بکار برده بشه و تکرار بشن تا تقویت بشن.
تا تبدیل به یه احساس یا رفتار جایگزین و یه واسطه ی عصبی قوی بشن تا به محض برخورد و یا درگیر شدن با فکر اون عادت بتونن به داد ما برسند.

...............................................................................................................

برای همین، اولین قدم، شناخت درست این اهرم های روانی هست تا بتونیم اون ها رو به کار بگیریم.
اونها مثل یه باور هستن و با تکرار، به اعتقاد و یه عادت فکری تبدیل میشن
و آثارش رو توی عملکرد ما با تکرار میذارن.

گفتیم برای شناسایی اهرم ها و استفاده از اون‌ها روش های پیشنهادی زیر وجود دارن
که هرچی این روش های قوی تر بکار گرفته بشن، اهرم های ما قوی تر هستن:

اهرم روانی رنج:
1) استفاده از سوالات عذاب آور
2) بررسی اکولوژی و محیط پیرامون در شرایط عدم تغییر
3) استفاده از نیروی احساسات و پیوند های عمیق به تجربه های تلخ گذشته
4) استفاده از نیروی جادویی تشبیهات
5) ساخت باور های تنفر آمیز در جهت تشدید احساس رنج و نفرت
6) تجسم خلاق، تصویرسازی ذهنی در جهت تشدید احساس رنج و نفرت

اهرم روانی لذت:
1) استفاده از سوالات لذت بخش
2) بررسی اکولوژی "فکر و محیط پیرامون" در شرایط تغییر و موفقیت
3) استفاده از نیروی احساسات و پیوند های عمیق
4) استفاده از نیروی جادوی تشبیهات
5) ساخت باورهای  مثبت، لذت بخش و جایگزین که انها را دوست دارید
6) تجسم خلاق، تصویرسازی ذهنی در شرایط تغییر و موفقیت

...............................................................................................................

نحوه ی بکارگیری و شناسایی این اهرم ها :

بعد از مطالعه ی تاپیک : اصول و روش های علمی تغییر عادت

برای تقویت باورها و انگیزه هاتون برای ترک، نیاز دارید که این فرم ها رو پر کنین و اون رو طبق روال این تاپیک تا 42 روز تکرار کنید.
اگر باور ها و انگیزه های شما و اهرم هایی که در جواب به سوالات استفاده میکنید به اندازه لازم قوی باشند، مثل یک اهرم قوی، میتونند اراده و انگیزه ای در شما ایجاد کنند که کوه ها رو هم در جهت ترک جابجا کنید.

اهرم روانی رنج:
1) چرا از خودارضایی متنفرم؟ چرا حالم از خودارضایی به‌هم می‌خورد؟
2) اگر کسی خودارضایی کند، چه احساسات منفی برایش به ارمغان می‌آورد؟
3) خودارضایی چه رنج‌هایی را برای فرد به ارمغان می‌آورد؟ و تکرار آن برایش چقدر عذاب‌آور است؟  
4) کسی که خودارضایی می‌کند، با انجام خودارضایی چه چیزهایی را از دست می‌دهد؟
5) کسی که خودارضایی می‌کند چه شرایط بد و منفی برای خودش به وجود می‌آورد؟
6) خودارضایی چطور روابط فرد را در خانواده بد کرده و تأثیرات اجتماعی منفی می‌گذارد؟

.......................................

اهرم روانی لذت:
1) چرا عاشق ترک خودارضایی و پاکی هستم؟ چرا دوست دارم ترک کنم و پاک باشم؟
2) پاکی و تقوا چه احساسات مثبتی را برایم به ارمغان می‌آورد؟
3) پاکی و تقوا چه لذت‌هایی را برایم به ارمغان می‌آورد؟ و ادامه و حفظ این پاکی، چقدر لذت‌بخش است؟
4) در صورت ترک خودارضایی، حفظ پاکی و تقوا چه چیزهایی به دست می‌آورم؟
5) در صورت ترک خودارضایی، چه شرایط خوب و مثبتی برایم به وجود می‌آید؟
6) ترک خودارضایی و حفظ پاکی چطور روابطم را در خانواده بهبود بخشیده و چه تأثیرات مثبت اجتماعی به‌همراه دارد؟

بعد در دو بخش جواب رو می نویسیم.

جواب ها رو با توجه به ضمیر سوالات  جواب میدیم.
مثلا سوالات بخش اول اون هایی که سوم شخص میپرسه رو سوم شخص جواب میدیم و سوالات مثبت رو با ضمیر اول شخص به خودمون و برای خودمون مینویسیم.

جواب های بخش اول (به شکل انشا):
.
.
.
.
.
.
.
جواب های بخش دوم (به شکل انشا):
.
.
.
.
.
.
.


نکات مهم و مراحل نوشتن جواب ها:

1) به ضمیر سوالها دقت میکنیم.
2) به شکل انشا می نویسیم. نکات منفی ترک نکردن در بخش اول و نکات مثبت ترک در بخش دوم.
3) در هنگام استفاده از دلایل برای ترک، چه دلایل منفی و چه مثبت، از دلایل درست و منطقی استفاده میکنیم؛ نه غیر واقعی یا دلایلی که مطمئن نیستیم.
4) دلایل و مواردی رو می نویسیم که با تمام وجود بهش مطمئن هستیم؛ اصلی و مهم.

5) برای سوالات مربوط به احساسات، سعی میکنیم متن رو پر احساس و ادبی همراه با تشبیهات زیبا بنویسیم. همینطور سعی کنیم با احساسات منفی در موارد دیگه اونها رو پیوند بزنیم و از تشبیهاتی که میبینیم واقعا در ساخت یه باور تنفر آمیز یا باوری که ما رو عاشق ترک و پاکی کنه استفاده کنیم. همینطور از خاطرات تلخ یا خاطرات لذت بخش در هر دو مورد خاطراتی واقعی که به خاطر داریم قبلا به یاد آوریشون برای ما اهرم قوی و عامل موفقی برای این تغییر بوده.
6) متن رو کامل ترش میکنیم. حتما لازم نیست یکجا بنوسیم. بلکه شواهد و اطلاعات بیشتری میتونیم از مشورت با دوستان، یا یک زمان برای بررسی بهتر این سوالات به خودمان بدهیم.
7) متن رو که حس کردیم کامل و خوب شد توی تاپیک میاریم و نظر بقیه رو هم میپرسیم.
8) دلایل و متن های بقیه بچه ها رو هم میخونیم. میتونیم از تشبیهات زیبا، دلایل خوب و احساسات و باور هایی که اونها ساختند هم استفاده کنیم و متن مون رو آپدیت بهتری بکنیم. مثلاً من پی میبرم این باور توی جمله «این کار همه اش نکبته!» میتونه یه باور تاثیرگذار برای من باشه. مدام این اطلاعات و نظریه ها رو سعی میکنیم کارسازتر و تاثیرشون برای ما بهتر باشند.

9) غیر از دلایل، نکته مهم برای یه متنی که اهرم تقویت کننده برای ذهن و تداوم پاکی باشه، باور ها و اعتقادات محکمی هستند که با احساسات، تشبیه ها، بو ها، حتی خاطرات و همینطور تصویرهای بسیار قوی پیوند خورده باشند و همینطور تکرار آنها، نوعی ذهنمون رو به سوی لذات و انگیزه های محکم و قوی برای ترک سوق بدن.
10) تکرار و آپدیدت مدام اونها با یه برنامه منظم، مثلاْ هر شب یکبار خوندن این متن یا زمان هایی که طرف حس میکنه انگیزه لازم رو نداره.
11) آثار و نتایجی که از این کار رو گرفته مدام بررسی کنه، ببینه آیا تاثیرگذار بوده؟ و اگه باز هم هنوز عادت رو تغییر نداده و یا این متن انگیزه های لازم رو به وجود نیاوردن، به فکر اصلاح متن و انگیزه هاش باشه و متن رو قوی تر و پیوندها و اهرم هاش رو درست تر کنه. برای این کار میتونه از تاپیک تمرین و متن های بقیه بچه ها و همینطور انگیزه های آدم های موفق استفاده کنه.

دقت کنید این تاپیک مخصوص ترک استمناست؛ یعنی فقط برای ترک خود ارضایی. برای بقیه عادات به تاپیک تمرین برای ترک عادات برین.
53  تا حالا مهمترین تجربه ام این بوده که  که هیچ روشی توی ترک گناهان  مثل همنشینی با دوستان خدا جواب سریع و قطعی و موندگار  نمیده !53
#2
4fvfcja  خوب کسی چرا ننوشت ، 


4 تا سواله ها ، بیاین یه چیزی بنویسین ، کم کم بش پر و بال بدین ، 


من متن عالی و نمونه "سها خانوم " رو میذارم ، برای خودتون بنویسین ، دنبال این باشین کودوم فکر ، کودوم نگیزه و جریان ، خاطره باعث میشه شما انگیزه و ارده تون قبل از شکست ، موقع فکر کردن به اون ، اثری بذاره که نشکنین . 



(1391 شهريور 25، 10:05)سـُـها نوشته است: سلام 
خدا قوت...
آقا اجازه این تکلیف ماست..L-)
امیدوارم درست باشه.. 

بخش اول : 



1) چرا از استمنا متنفرم ؟ چرا حالم از استمنا بهم می خورد ؟ 
2)اگر کسی استمنا کند ،  چه احساسات منفی برایش به ارمغان می آورد ؟ 
3)  استمنا چه رنج هایی را برای فرد به ارمغان می آورد ؟و تکرار آن برایش چقدر عذاب اور است ؟  
4) با انجام استمنا چه چیز هایی را از دست می دهد ؟ 
5)کسی که خود ارضایی میکند چه شرایط بد و منفی برای خودش به وجود می آورد ؟ 
6)استمنا چطور روابط فرد را در خانواده و تاثیرات اجتماعیش را بد و منفی میکند ؟ 



وقتی فهمیدم ک این کار منو دور میکنه از چیزی ک دوستش دارم.. وقتی فهمیدم تا چ درجه ای خودمو پایین آوردم.. خیلی خجالت کشیدم...
از این ک خودموحقیر کرده بودم و در حد ی  حیون اومده بودم پاین حتی ب قول خدا از اونها هم کمتر شده بودم..احساس  چندش وجودمو گرفت..وه... خیلی پست میشدم.. و دوری از خدا رو میدیدم..

وقتی کسی خودشو دستآویز قرار میده..  دقیقا داره با تیشه ب ریشه وجودش میزنه.. درخت وجودی ک قراره رشد کنه و ب  اوج برسه با این کار خشک میشه.. مثه وقتی ک ی موش تو دل ی درخت لونه کنه..  از درون میخورتش و وقتی میفهمه ک دیگه دیره..از طرفی وقتی کار پستی انجام  میده روحش رو هم ب پستی عادت میده.. عمق باتلاق رو بیشتر میکنه..تو باتلاق  فرو رفن هم یعنی ب بدی و پستی تن دادن.. و هی بدتر شدن!

هر دفعه ای ک ی ضربه بخوره ب ساقه  وجود.. خب طبیعتا ی قدم ب سقوط نزذیک میشه.. و از رشد هم دور!  رنج کمی  نیست...چون از ذات و فطرت دور میشه.. ی قناری تو منطقه استوایی رشد میکنه..  آزاد و رها.. خوش آهنگ و خوش طنین.. اما وقتی تو قفس ب دنیا میاد و رشد  میکنه.. حتی اگه در قفس رو هم باز کنی.. نمیدونه ک باید بپره.. نمیدونه ک  پرواز تو هوای آزاد چطوره..نمیدونه ک رهایی یعنی چی..ب ذلت میرسه!چون شناخت  درستی نداره از چیزی ک در اصل باید باشه.. معلق میشه تو فضا و ب هر طرف ک  باد بیاد میره..

همین ک نتونه ب اون چیزی ک براش در نظر  گرفته شده برسه .. همین ک نتونه پرواز رو تو فضای بینهایت تجربه کنه..  همین ک خدا دوستش نداشته باشه.. همین ک با گناهش دل امامشو بشکنه..خیلی  چیزا از دست داده! آرامش نخواهد داشت..

گاهی آدمها دو بعدی میشن.. خلوتشون ی  شکل و جلوت ی شکل دیگه.. اما این کار گاهی بروز میده خلوت رو تو  جلوت..قاعدتا اوقات تنهاییش زیاده.. حرف برای زدن نداره.. تمرکز هم  همینطور.. چون ذهنش غالبا درگیر ی سری چیزا هست ک باید برای تو جمع بودن  پسشون بزنه...انزوا طلب میشن..و خب افسردگی و بی نظمی طبیعیه!

وقتی انزوا طلب شد.. دیگه تحمل جمع سخت  میشه.. تضاد ها ایجاد میشه.. برخوردهای مخالف زیاد میشه.. تو جمع های  بزرگتر هم پرخاش گری در اثر نرسیدن ب چیزی ک میخوای زیاد میشه.. فکرهای  منفی همیشه تو سر طرف هست و یا باید باهاشون مبارزه کنه ک این درگیری تو  ظاهر با خشم و عصبانیت بروز میکنه.. یا باید بهشون بال و پر بده ک با رفتار  های چندش آور خودشو نشون میده و باعث میشه نگاه های بدی ب طرف بشه.. یا  حتی طرد بشه..  



بخش دوم : 

1) چرا عاشق ترک و پاکی هستم ؟ چرا دوست دارم ترک کنم و پاک باشم ؟
2) پاکی و تقوا چه احساسات لذت بخش و عاشقانه ای برایم به ارمغان میآورند ؟ 
3)پاکی  و تقوا چقدر برایم لذت بخش است ؟ 
4) در صورت ترک ،  حفظ پاکی و تقوا  چه چیز هایی بدست می اورم ؟ 
5) چگونه ترک و پاکی ، روابطم را در خانواده و تاثیرات اجتماعیم را خوب و عالی میکند ؟ چقدر شرایط زندگی ام را بهبود می بخشد ؟




ي جايي جمع بوديم با ي سري آدم خوب.. ي  عزيز برامون حرف ميزد.. تو ي فضاي تقريبا عاشقانه.. اون موقع تازه  فهميده  بودم ک دارم چي کار ميکنم.. اون فضا و آدمهاش منو ب اين فکر انداخت  ک  تنها راهي ک براي مثه اونا شدن..خوب شدن.. پاک شدن و زلال شدن دارم اينه ک  ترک کنم... و خب تجسم و تصور زندگي بدون اين کار شوق و شور ميداد براي  پاکي..خوب بودن و شرمنده نبودن جلوي خالق انگيزه خيلي خوبيه براي پاک  بودنم..


وقتی پاک شدم وقتی احساس کردم ک دیگه  سمتش نمیرم و میتونم ک نرم.. حس برگشت ب خونه داشتم..حس کسی ک از ی سفر دور  و دراز برگشته ..کسی ک تو مسیر پاهاش خراشیده شدن و بدنش زخمی و روحش  خسته.. الان اومده خونه و اهل خونه دارن مرهم ب زخمش میذارن.. آرامش احاطه  اش کرده و آروم خوابیده...
امینیته نزدیکی با خدا ارمغان تقواست..


لذته پاکی اونقدری ک نمیتونم اندازه  براش در نظر بگیرم . همین قدر بس باشه ک با این شهد کام زندگیم شیرین شده ب  خوش بینی و خوش اندیشی ب خدا و این پاکی منو ب سمت خدا برد..

اولین چیز شادی خداست و بعدش پیوندی ک  سعی میکنم با اهل بیت برای خودم ایجاد کنم بهترین چیزایی هستن ک ممکنه ب  دست بیارم.. و از طرفی فراغت بالی ک بهم کمک میکنه تا تو بقیه مسیر بندگی  استوار تر قدم بردارم..ب هر حال سهمی ک از ذهنم اشغال شده بود رها میشه و  میتونم صرف چیزای دیگه بکنمش..

وقتی درگیری های منفی ذهنم کم  میشه..قاعدتا تمرکز بالاتر میره و وقتی ک صرف فعالیت های مثبت میشه بیشتر  خواهد بود..وقتی اندیشه های مثبتم زیاد باشه رفتار های مثبت هم زیاد میشه..  و میتونم توی روابط اجتماعی هم جلوه بهتری داشته باشم..خدا جو باشم وکسی ک  خدا جو بشه خدا پسند هم میشه و خدا پسند ک شدی محبوب بنده ها هم میشی... 


در پناه خدا..
یاعلی.[تصویر:  8.gif]





متن خوب علیرضا : 



(1391 دي 9، 13:29)Alireza 68 نوشته است: سلام303



 1) چرا از استمنا متنفرم ؟ چرا حالم از استمنا بهم می خورد ؟ 
2)اگر کسی استمنا کند ،  چه احساسات منفی برایش به ارمغان می آورد ؟ 
  3)  استمنا چه رنج هایی را برای فرد به ارمغان می آورد ؟و تکرار آن برایش چقدر عذاب اور است ؟  
4) با انجام استمنا چه چیز هایی را از دست می دهد ؟ 
5)کسی که خود ارضایی میکند چه شرایط بد و منفی برای خودش به وجود می آورد ؟ 
6)استمنا چطور روابط فرد را در خانواده و تاثیرات اجتماعیش را بد و منفی میکند ؟ 

چون بعد انجامش فاصله میوفته بین من و خدا  ,توش خیری وجود نداره برام ,  یک گناه کبیره اس , معصومین بارها تو احادیث  شخصی که دچار استمنا هست رو مورد شماتت قرار دادن , قران کلام خداگفته  تجاوزگر هستن گرفتار احساسات منفی نسبت به خودم میشم , و بهم میریزه منو فکر کنم دلایل کافی باشن

کسی که استمنا کنه سریعا بعد انجامش حس پشیمونی  و بعد از مدت کوتاهی احساس خشم و عصبانیت و  بعد از اون حس افسردگی , حس نداشتن اراده و کلی انرژی منفی و عدم پیشرفت  بشدت جلوی رشد خودشو میگیره

انجام این کار ی نوع خودآزاری هست رنجی بزرگتر از آزار خودمون هست؟ آزار جسم و روح و روان
ادامه اون یاس رو به همرا داره ی دنیای خاکستری و بی روح باعث سست شدن اعتقاد میشه  

با انجام ان عمل اول اعتماد به خدا و خود رو  از دست میده و طبعا اعتماد به اطرافیان مستقیما رو عبادتش اثر میذاره و  ارتباط خودشو دچار خدشه میکنه با فاصله گرفتن 
انرژی و حسی و وقتی که میتونست برا کار مفید صرف بشه رو به راحتی از دست میدیم 
و گوشه گیری باعث میشه ساعات بعد از انجام اون عمل رو به راحتی از دست بده

شرایط فرو رفتن تو ی مرداب و لجن زار که با هر بار انجامش بیشتر داخلش فرو میره 
شرایط تشنه ایی که بهش آب شور دریا رو بدن و بدتر تشنه میشه
و به جایی میرسه که دیگه لذتی نمیبره از انجامش و فقط از روی عادت انجامش میده
و تو رفتارش و برخوردش تاثیر میذاره
 
تو خانواده باعث گوشه گیری و فاصله میشه با  اعضا شخص دچار ی حالتی میشه که سریعا واکنش نشون میده سریعا عصبی میشه تو  اجتماع هم با افراد نمیتونه ارتباط برقرار کنه 
ی جور حس حقارت داره 

بخش دوم

1) چرا عاشق ترک و پاکی هستم ؟ چرا دوست دارم ترک کنم و پاک باشم ؟
2) پاکی و تقوا چه احساسات لذت بخش و عاشقانه ای برایم به ارمغان میآورند ؟ 
3)پاکی  و تقوا چقدر برایم لذت بخش است ؟ 
4) در صورت ترک ،  حفظ پاکی و تقوا  چه چیز هایی بدست می اورم ؟ 
5) چگونه ترک و پاکی ، روابطم را در خانواده و تاثیرات اجتماعیم را خوب و عالی میکند ؟ چقدر شرایط زندگی ام را بهبود می بخشد ؟ 

چون توی ذات و فطرت ما هست ما با پاکی آفریده شدم و این گناه ها با ذات ما سازگار نیست
دوست دارم ترک کنم تا رها بشم ازین بند و قفسی که برا خودم ساختم که جلوی رشد منو گرفته
پاکی باعث میشه تا حس کنم تو بغل خدام 


حس آرامش و اعتماد به نفس خیلی خوبی میده حس رضایت از خود و حس اینکه با خدا خیلی رفیق تر هستم و درخواست هام زودتر جواب داده میشه رهایی و سبک تر شدن و در صورت ادامه به پرواز هم امیدوارم

بی نهایت برام لذت بخشه پاکی و توصیف ناپذیره [تصویر:  3.gif]


مطمئنم در صورت ترک تمام این ضرباتی که به خودم زدم در طی این چند سال برطرف میشه و طبق قول خدا مثل کسی میشم که هیچ وقت دچار نبودم چون خدا قول داده کسی گناهی رو ترک کنه و توبه کنه مثل اینکه هیچ وقت گرفتارش نبوده به فرشتگان کاتب میگه که پاک کنن به زمین میگه فراموش کن و به اعضای بدن میگه درین باره شهادتی نده پس حداقلش اینکه چیزایی که از دست دادمو بدست میارم و تا اونجا که  میدونم غلبه ب شهوت هم تو این دنیا هم تو اون دنیا پاداش داره


با ترک و پاکی انرژی های منفی از ادم دور میشه باعث کاهش پرخاشگری میشه دید بد و منفی نگر و به قول معروف عینک بدبینی برداشته میشه و این باعث میشه به اطراف با دید خوبی نگاه بشه اعتماد به نفس افزایش پیدا میکنه و باعث اجتماعی تر شدن میشه


یا علی






متن کیمیا خانوم ، اصلا یادتون هست ؟ یه روز اینجا نوشتین ؟ 4fvfcja4fvfcja


(1391 مهر 23، 21:01)..:: KiMiA ::.. نوشته است:
  بخش اول : 



  

1) چرا از استمنا متنفرم ؟ چرا حالم از استمنا بهم می خورد ؟ 

2)اگر کسی استمنا کند ،  چه احساسات منفی برایش به ارمغان می آورد ؟ 
 
3)  استمنا چه رنج هایی را برای فرد به ارمغان می آورد ؟و تکرار آن برایش چقدر عذاب اور است ؟  
  
4) با انجام استمنا چه چیز هایی را از دست می دهد ؟ 
 
5)کسی که خود ارضایی میکند چه شرایط بد و منفی برای خودش به وجود می آورد ؟ 
 
6)استمنا چطور روابط فرد را در خانواده و تاثیرات اجتماعیش را بد و منفی میکند ؟ 

خ.ا  مثل سمی می مونه که به مرور زمان زهر خودش رو تو زندگی افراد وارد میکنه.  در ابتدا شاید نه پیامدی داشته باشه نه خطر زیادی اما به مرور زمان اعتیاد  اور میشه و اون زهر کار خودشو میکنه. 
هر  چی شکست ها بیشتر  باشه همه احساس های خوب ( مثل حس پشیمونی، حس توبه ، حس  ناراحتی از انجام  گناه) همش از بین میره. تیرگی گناهش کم کم قلب ادم رو  سرد میکنه. قصی القلبش میکنه. تا جایی پیش میره که دیگه خیلی از مسایل براش  بی اهمیت میشن. اعتقادات دینی اش ضعبف میشه و وظایف دینی اش رو درست انجام  نمیده. بد خلق میشه و مدام اطرافیان رو آزار میده. به جای زندگی تو دنیای  واقعی ، تو رویاها و تصوراتش زندگی میکنه. کم کم میشه یه فرد بازنده. از  همه چی تو زندگی جا می مونه و مدام با فکر به این موضوضع که اگه خ.ا نمیکرد  الان میتونست کجاها باشه، خودشو از دست رفته میبینه و افسرده میشه. تنها  میشه. گوشه گیر.
مثل فرو رفتن تو مردابه. یواش یواش و آهسته آدم رو  میکشه تو خودش و نابود میکنه. متنفر میشه از خودش ، جایگاهش، اخلاقش، قیافه  اش. خ . ا همه چی رو از آدم میگیره.
از همه بدترش دور شدن از خداست. ناشکری کردن نعمت های خداست. آدم خودشو بی لیاقت میبینه.
از این کار متنفرم چون باعث میشه خودمو خوار و ناتوان ببینم. کسی که نمیتونه خودشو کنترل کنه.



گفتین یه مثال تلخ بگم: ( نمیدونستم اینو کجای متن ام بگنجونم واسه همین جدا تعریفش میکنم):
بعداز  ظهر 24 خرداد امتحان سختی داشتم. از چندین روز قبلش استرس داشتم تا اینکه  روز امتحان صبح اش 3 تا شکست ناجور داشتم. بعدش هم رفتم و امتحانم رو بد  دادم. اما موقع برگشتن از امتحان یه تصادف ناجوری کردم. ( البته مثل یه  معجزه بود که با کلی شیشه خرده حتی یه خراش هم بر نداشتم) . ولی خیلی  ترسیده بودم. چند روزی رو هم توی شک بودم. همش به این فکر میکردم که اگه  مرده بودم...تو اون وضع بدون توبه کردن بدون غسل کردن...چه عاقبتی در  انتظارم بود. مثل یه سیلی محکم از خواب بیدارم کرد. بعد از اون ماجرا بود  که تونستم تا 70 روز پاکی رو برم.



  
بخش دوم : 

1) چرا عاشق ترک و پاکی هستم ؟ چرا دوست دارم ترک کنم و پاک باشم ؟
    
2) پاکی و تقوا چه احساسات لذت بخش و عاشقانه ای برایم به ارمغان میآورند ؟ 
 
3)پاکی  و تقوا چقدر برایم لذت بخش است ؟ 
 
4) در صورت ترک ،  حفظ پاکی و تقوا  چه چیز هایی بدست می اورم ؟ 
 
 5) چگونه ترک و پاکی ، روابطم را در خانواده و تاثیرات اجتماعیم را خوب و عالی میکند ؟ چقدر شرایط زندگی ام را بهبود می بخشد ؟

وقتی پاک هستم احساس میکنم تو یه دنیای پر از نور دارم زندگی میکنم. همه چیز خوب و زیبا به نظرم میاد و از زنده بودنم خوشحالم.
یکی  از کارهای مورد علاقه ام اینه که رو به باد وایسم و دستامو باز کنم (  بخصوص اگه هوا سرد هم باشه)...اونوقت یه نفس عمیق میکشم و سرما میفرستم تو  ریه هام. بعدش کم کم سردم میشه و اونقوت گرمای وجودم و زنده بودنم رو خوب  خوب حس میکنم و لذت میبرم.
وقتی پاکم حتی مشکلات زندگی هم برام جالب به نظر میان.  هم احساس زنده بودن رو به من تلقین میکنن و هم دوست دارم باهاشون دست و  پنجه نرم کنم و جوهره وجودی مو تو این شرایط بحرانی نشونش بدم و خودمو بهتر  بشناسم.
وقتی پاکم احساس عالی ای نسبت به خودم دارم چون رابطه ام با خدا عالیه.
 دلم قرص و محکمه که خدا پشتیبانم هست و تنها نیستم.
سعی  میکنم نماز هامو با توجه  بیشتری بخونم تا خدا منو نشون فرشته هاش بده و  بهشون بگه به این بنده من که پاکه و توبه کرده نگاه کنید که چقدر قشنگ داره  منو عبادت میکنه. دوست دارم جلو فرشته هاش به من افتخار کنه و لایق صفت "  احسن الخالقین " باشم.
وقتی پاک ام، خوش  خلق تر و سرحال ترم. با اطرافیانم مهربون ترم و سعی میکنم بهشون بیشتر کمک  کنم. کمتر از کوره در میرم. همه اینا ناشی از بالا رفتن اعتماد به نفسمه.  چون تونستم با اراده بودنم رو به خودم ثابت کنم. تو این شرایط وقتی کار  مشکلی هم برام پیش میاد بهتر عکس العمل نشون میدم چون به خودم میگم تو یه  بار با اراده بودنت رو ثابت کردی، پس اینجا هم دوباره خودتو به خودت ثابت  کن. 
تو این وقت ها آرامش درونی ام بیشتره  و یه جور حس خوشحال کننده تو دلم دارم که مثل یه راز میمونه که از یاد  آوریش دلم ضعف میره و خوشحالم میکنه.
من  میتونم با پاک بودنم گذشته ام رو هم جبران کنم و مطمئنم میتونم به اون جایی  که میخوام برسم. وقتی افرادی بودن که این مسیر رو رفتن من هم میتونم.


یا علی
53





لازم نیست همه دستورات نگارشی رو یه دفعه رعایت کنین ، 


فرمت سوالها رو بنویسن و دفعه اول سعی کنین حداقل یه خط بنویسین .
53  تا حالا مهمترین تجربه ام این بوده که  که هیچ روشی توی ترک گناهان  مثل همنشینی با دوستان خدا جواب سریع و قطعی و موندگار  نمیده !53
#3
سلام

یکی از دلایل اینکه نتونستم هنوز کاملا ترک کنم اینه که وقتی دچار وسوسه و شرایط بحرانی میشم انگیزه هام رو به کلی فراموش میکنم.
تا اینکه  یه دو سه هفته پیش این متن رو برای خودم نوشتم .متن بچه هارم خوندم و ازشون استفاده کردم ، تا امروز که میشه 25 روز خیلی روم تاثیر گذاشته هر وقت فکری میاد سراغم سریع متنم رو مرور میکنم. (یا از روی متن یا تو ذهنم)
اما متاسفانه هر روز فراموش میکنم بخونمش و آپدیتش کنم. و به مرور زمان تو ذهنم ضعیف میشن
برا همین اینجا می نویسم که هر شب بخونمش6


نقل قول: برای تقویت باورها و انگیزه هاتون ، برای ترک ، نیاز دارید که این فرم ها رو پر کنین و اون رو طبق روال این تاپیک تا 42 روز تکرار کنید ،اگر باور ها و انگیزه های شما و اهرم هایی که در جواب به سوالات استفاده میکنید به اندازه لازم قوی باشند ، مثل یک اهرم قوی ، میتونند اراده و انگیزه ای در شما ایجاد کنند که کوه ها رو هم در جهت ترک جابجا کنید ،317
بخش اول

1) چرا از استمنا متنفرم ؟ چرا حالم از استمنا بهم می خورد ؟
2)اگر کسی استمنا کند ،  چه احساسات منفی برایش به ارمغان می آورد ؟
3)  استمنا چه رنج هایی را برای فرد به ارمغان می آورد ؟و تکرار آن برایش چقدر عذاب اور است ؟  
4) با انجام استمنا چه چیز هایی را از دست می دهد ؟
5)کسی که خود ارضایی میکند چه شرایط بد و منفی برای خودش به وجود می آورد ؟
6)استمنا چطور روابط فرد را در خانواده و تاثیرات اجتماعیش را بد و منفی میکند ؟


از استمنا به شدت متنفرم چون یه کار زشت و وقیح و منفور و کثیفه!!حالم از این کار چندش آور بهم می خوره
کسی که استمنا میکنه ارزش خودش رو در حد یه حیوان حتی پست تر  از اون پایین میاره...پرده های شرم و حیا بین خودش و خدارو پاره میکنه .. خدا هم در جواب این کارش کر و کورش میکنه و پرده بر دلش میزاره تا نتونه حقایق  رو درک کنه و زیبایی ها رو ببینه و نور و حضور خدا رو احساس کنه ..با این استمنا به خودش تجاوز کرده و از حریم فرمان الهی پاش رو فراتر گذاشته در واقع متجاوزگری بیش نیست! و مرتکب گناه کبیره ای میشه که آتیشیه برای اعمال نیکش





کسی که استمنا میکنه احساس پستی ، حقارت ، ذلیل بودن ،خوار بودن ، بی ارادگی ، بیهودگی بهش دست میده
احساس پوچی میکنه / همیشه احساس خستگی و کسالت بهش دست میده و این باعث میشه نتونه از زندگی لذت ببره
احساس میکنه همیشه جلوی نفسش مغلوبه و نمی تونه رو خودش کنترلی داشته باشه
از همه بدتر اینه که آدم احساس کنه به خاطر یه لذت چند دقیقه ای از رحمت خدا دور شده و خدا روشو ازش برگردونده!


هیچ رنجی بالاتر از این نیست که از رحمت خدا دور بشه، ذات و قطرت خداییش  رو فراموش کنه و تن به لذات حیوانی بده!
از اینکه نمیتونه به هدف ها و خواسته های مهم درونیش برسه ..از اینکه به جای پیشرفت پسرفت میکنه..از اینکه هی بلند میشه و باز می خوره زمین و خاکی میشه به شدت رنج میبره..

هر بار که تکرار میکنه مثل اینه که بیشتر داره تو باتلاق شهواتش فرو میره ..هی دست و پا میزنه ولی هربار بیشتر و بیشتر فرو میره


با ترک نکردن استمنا آینده ی روشنی رو که در انتظارش بود از دست میده .. آینده براش مبهم و تاریک میشه
لطف و نور و  رحمت و بخشش خدارو از دست میده .. جایگاهش رو پیش خدا و امامش و ائمه از دست میده

آرامشش رو از دست میده .. انرژی و  جوونیش که مهمترین دوران زندگیه  رو نابود میکنه

کم کم نسبت به گناه بی تفاوت و بی قید و بند میشه و انجام گناه براش عادی میشه
معصومیتش از دست میره.. سلامتی و شادابی جسمی و روحیش رو از دست میده


همیشه تنهاست و احساس تنهایی میکنه ..توجه و تمرکز نداره ..افسرده و غمگین میشه
زندگی رو برای خودش مثل جهنم میبینه



انزوا طلب میشه و تحمل تو جمع بودن رو نداره
احساس دورنگی و نفاق میکنه ..چون ظاهرش یه چیزه اما باطنش یه چیز دیگه
همیشه فکرای منفی تو ذهنش میاد که باید باهاشون مبارزه کنه..
احساس ضعف اعتماد به نفس میکنه چون همیشه مغلوب نفسش شده و مثل یه برده ازش فرمانبرداری کرده و توسری خور شده
تو جمع ها حرفی برای گفتن نداره ..زودرنجه ..نمیتونه احساساتش رو کنترل  کنه
ممکنه بعد ازدواج نتونه روابط خوب و سالمی با همسرش داشته باشه

بخش دوم هنوز آماده نیست.ان شاء لله فردا می نویسم4fvfcja
 سپاس شده توسط
#4
1) چرا از استمنا متنفرم ؟ چرا حالم از استمنا بهم می خورد ؟ 
2)اگر کسی استمنا کند ،  چه احساسات منفی برایش به ارمغان می آورد ؟ 
3)  استمنا چه رنج هایی را برای فرد به ارمغان می آورد ؟و تکرار آن برایش چقدر عذاب اور است ؟  
4) با انجام استمنا چه چیز هایی را از دست می دهد ؟ 
5)کسی که خود ارضایی میکند چه شرایط بد و منفی برای خودش به وجود می آورد ؟ 
6)استمنا چطور روابط فرد را در خانواده و تاثیرات اجتماعیش را بد و منفی میکند ؟ 







1-چون بعد از خ.ا کاملا خورد شدن خودم رو از داخل حس ميکنم..اعتماد به نفسم پر....چشام پر....گوشام پر...
حالم از استمنا به هم ميخوره هم از اسمش هم از خودش...چون جون واسم نذاشته.....چند سال عمرمو به باد داده.....انگيزمو گرفته...تجربه ي بدي بود شروع اينکار واسم....تقاص سنگيني دادم....وقت هم نيست....چيزي به پايان جووني نمونده..
 
2-بدترين حسي که بعد از خ.ا آدم ميتوونه داشته باشه حس کوچيک شدن و محو شدنه....بعضي اوقات احساس ميکردم اصلا
ديده نميشم....گم بودم تو خودم...نميخواستم که ديده شم....دوست داشم تنها باشم و فقط ميرفتم تو فکر....ديگه نميخوام اينجوري باشم.....
 
3-بدترين عذاب اينه که ديگه نميتوني چيزي رو حس کني و نسبت به همه چيز بيتفاوت ميشي و اين خيلي عذاب آوره...
تکراش هم چيزي رو عوض نميکنه.....همون حس بي تفاوتي و بي خيالي رو عميق و عميق تر ميکنه..دنيا رو تک بعدي ميديدم.....
بعد يه مدت عذاب وجدان رو هم از دست ميدي....گذر زمان هم واست خيلي سريع ميشه واين يعني از زندگيت هيچي نفهميدي......
4-با استمنا اعتماد  به ديگران و ديگران به خودم رو از دست دادم...چن تا از دوست هاي خوبم رو از دست دادم......اعتمادم به نفسم رو از دست دادم...قسمت اعظمي از قدرت بدنيم رو هم از دست دادم...و از همه مهمتر خودم و به تبع خداي خودمو  و نمازمو فراموش کردم....
5-تمام اون انرژي اي که به شخص اعتماد به نفس و انگيزه واسه حرکت ميده از طرف خانواده وفاميل ها و دوستاشه....و وقتي اونا رو از دست بده در واقع هيچي نداره....اين شرايط اصلا خوب نيست....آدم عاقل اينجاست که ميره تو فکر...
6-خ.ا هر فردي رو با توجه به عمقي که توش فرو رفته گوشه گير ميکنه....و سرزنش هاي خانواده هم به اين کار دامن ميزنه...تو جمع بستگان و فاميل... ميتونه هم فرد رو خيلي خجالتي کنه و هم  خيلي بي پروا....شخصيت نرمال و عادي اي ازش تو ياده خانواده و فاميل به جا نميذاره.....
[تصویر:  MuALi.png]
 سپاس شده توسط
#5
سلام  303

منم بخش اول رو پر کردم... و به زودی ان شالله بخش دوم رو هم اضافه می کنم... cheshmak



بخش اول

1) چرا از استمنا متنفرم ؟ چرا حالم از استمنا بهم می خورد ؟
2)اگر کسی استمنا کند ،  چه احساسات منفی برایش به ارمغان می آورد ؟
3)  استمنا چه رنج هایی را برای فرد به ارمغان می آورد ؟و تکرار آن برایش چقدر عذاب اور است ؟  
4) با انجام استمنا چه چیز هایی را از دست می دهد ؟
5)کسی که خود ارضایی میکند چه شرایط بد و منفی برای خودش به وجود می آورد ؟
6)استمنا چطور روابط فرد را در خانواده و تاثیرات اجتماعیش را بد و منفی میکند ؟


1) متنفرم ازش، چون گناه کبیره است... چون خلافت فطرتمه... چون از خدا دور میشم...  
چون گام برداشتن به سمت نابودی خودمه... برخلاف آدمی که دوست دارم باشم...
برخلاف خیلی چیزای خوبی که فقط باید آرزوشونو داشته باشم ولی به خاطر استمنا هیچ وقت نتونم بهشون برسم...


2) احساس عذاب وجدان، انزجار از خود، ضعیفی، پستی، حقارت، ناتوانی، بی ارادگی، بی شرمی، نادانی، بیهودگی، بی هدفی، بی انگیزگی، بی حوصلگی، خستگی و...


3) رنج دور شدن از خدا... رنج تن دادن به لذت های حیوانی... رنج ارزش قائل نشدن واسه خود... رنج ناتوانی در بودن آدمی که دوست داره باشه اما با وجود استمنا نمی تونه باشه...
استمنا مثل آب شوری میمونه که به اون فرد داده بشه... هر چقدر بیشتر تکرار میشه، روحش بیشتر رو به زوال و نابودی میره... مثل حلقه ی داری که دور گردنش تنگ و تنگ تر میشه...
زندگی براش تیره و سیاه تر میشه... و در نهایت چیزی واسش نمیمونه جز حسرت و حسرت و حسرت... حسرت هایی که مدام تکرار میشن و هیچ گاه تمومی ندارن...


4) همه چیزو از دست میده...
از تمام زیبایی های جهان هستی گرفته تا رحمت خدا تا قدرت اراده تا آرامش تا شادبی تا خلق و خوی تا حوصله تا قدرت فکر.... همه چیز...
و البته آینده ای رو که می تونه عالی رقم بزنه، خیلی راحت از دست میده... 


5) زندگی رو سخت می کنه واسه خودش... از تمام جهات...
خوبی ها رو نمی تونه ببینه... زیبایی ها رو نمی تونه ببینه... منفی گرا میشه...
از خودش بدش میاد... از محیطش... از اطرافش... از خیلی چیزا...
انگیزه ی ادامه ی زندگی رو از دست میده... 


6) گوشه گیر میشه... از جمع فراری میشه... از حرف زدن، هراس پیدا می کنه... تنها و افسرده میشه... زودرنج میشه...
جکی چان:
萨拉姆如一个巴拉姆萨拉萨拉姆如姆如何拉明

 سپاس شده توسط
#6
سلام303


نقل قول: بخش اول

1) چرا از استمنا متنفرم ؟ چرا حالم از استمنا بهم می خورد ؟
2)اگر کسی استمنا کند ،  چه احساسات منفی برایش به ارمغان می آورد ؟
3)  استمنا چه رنج هایی را برای فرد به ارمغان می آورد ؟و تکرار آن برایش چقدر عذاب اور است ؟  
4) با انجام استمنا چه چیز هایی را از دست می دهد ؟
5)کسی که خود ارضایی میکند چه شرایط بد و منفی برای خودش به وجود می آورد ؟
6)استمنا چطور روابط فرد را در خانواده و تاثیرات اجتماعیش را بد و منفی میکند ؟


از استمنا به شدت متنفرم چون یه کار زشت و وقیح و منفور و کثیفه!!حالم از این کار چندش آور بهم می خوره
کسی که استمنا میکنه ارزش خودش رو در حد یه حیوان حتی پست تر  از اون پایین میاره...پرده های شرم و حیا بین خودش و خدارو پاره میکنه .. خدا هم در جواب این کارش کر و کورش میکنه و پرده بر دلش میزاره تا نتونه حقایق  رو درک کنه و زیبایی ها رو ببینه و نور و حضور خدا رو احساس کنه ..با این استمنا به خودش تجاوز کرده و از حریم فرمان الهی پاش رو فراتر گذاشته در واقع متجاوزگری بیش نیست! و مرتکب گناه کبیره ای میشه که آتیشیه برای اعمال نیکش





کسی که استمنا میکنه احساس پستی ، حقارت ، ذلیل بودن ،خوار بودن ، بی ارادگی ، بیهودگی بهش دست میده
احساس پوچی میکنه / همیشه احساس خستگی و کسالت بهش دست میده و این باعث میشه نتونه از زندگی لذت ببره
احساس میکنه همیشه جلوی نفسش مغلوبه و نمی تونه رو خودش کنترلی داشته باشه
از همه بدتر اینه که آدم احساس کنه به خاطر یه لذت چند دقیقه ای از رحمت خدا دور شده و خدا روشو ازش برگردونده!


هیچ رنجی بالاتر از این نیست که از رحمت خدا دور بشه، ذات و قطرت خداییش  رو فراموش کنه و تن به لذات حیوانی بده!
از اینکه نمیتونه به هدف ها و خواسته های مهم درونیش برسه ..از اینکه به جای پیشرفت پسرفت میکنه..از اینکه هی بلند میشه و باز می خوره زمین و خاکی میشه به شدت رنج میبره..

هر بار که تکرار میکنه مثل اینه که بیشتر داره تو باتلاق شهواتش فرو میره ..هی دست و پا میزنه ولی هربار بیشتر و بیشتر فرو میره


با ترک نکردن استمنا آینده ی روشنی رو که در انتظارش بود از دست میده .. آینده براش مبهم و تاریک میشه
لطف و نور و  رحمت و بخشش خدارو از دست میده .. جایگاهش رو پیش خدا و امامش و ائمه از دست میده

آرامشش رو از دست میده .. انرژی و  جوونیش که مهمترین دوران زندگیه  رو نابود میکنه

کم کم نسبت به گناه بی تفاوت و بی قید و بند میشه و انجام گناه براش عادی میشه
معصومیتش از دست میره.. سلامتی و شادابی جسمی و روحیش رو از دست میده


همیشه تنهاست و احساس تنهایی میکنه ..توجه و تمرکز نداره ..افسرده و غمگین میشه
زندگی رو برای خودش مثل جهنم میبینه



انزوا طلب میشه و تحمل تو جمع بودن رو نداره
احساس دورنگی و نفاق میکنه ..چون ظاهرش یه چیزه اما باطنش یه چیز دیگه
همیشه فکرای منفی تو ذهنش میاد که باید باهاشون مبارزه کنه..
احساس ضعف اعتماد به نفس میکنه چون همیشه مغلوب نفسش شده و مثل یه برده ازش فرمانبرداری کرده و توسری خور شده
تو جمع ها حرفی برای گفتن نداره ..زودرنجه ..نمیتونه احساساتش رو کنترل  کنه
ممکنه بعد ازدواج نتونه روابط خوب و سالمی با همسرش داشته باشه

بخش دوم هنوز آماده نیست.ان شاء لله فردا می نویسم[تصویر:  e.gif]


بالاخره فردایی که گفته بودم رسید4fvfcja
تا امروز هر وقت ارادم ضعیف میشد متنم رو می خوندم .باید بگم خیلی تاثیر گذار بود .
الان واقعا از اون کار متنفر شدم . دیگه به چشم لذت بهش نگاه نمیکنم .
قسمت دوم رو هم جواب دادم تا تاثیرات خوب ترک کردن رو هم با تمام وجودم حس کنم.317




1) چرا عاشق ترک و پاکی هستم ؟ چرا دوست دارم ترک کنم و پاک باشم ؟
2) پاکی و تقوا چه احساسات لذت بخش و عاشقانه ای برایم به ارمغان میآورند ؟
3)پاکی  و تقوا چقدر برایم لذت بخش است ؟
4) در صورت ترک ،  حفظ پاکی و تقوا  چه چیز هایی بدست می اورم ؟
5) چگونه ترک و پاکی ، روابطم را در خانواده و تاثیرات اجتماعیم را خوب و عالی میکند ؟ چقدر شرایط زندگی ام را بهبود می بخشد




عاشق پاکی ام،چون وقتی پاک باشم خدارو دارم و وقتی خدارو دارم یعنی همه چیز دارم.


احساس آرامـــــــش درونی دارم . هیچ چیزی بهتر از آرامش و قوت قلب نیست. وقتی آرامش دارم راحت به همه ی کارهام میرسم.احساس سبکی میکنم چون بار گناه زیادی رو از رو دوشم برداشتم.Khansariha (48)



چه چیزی لذت بخش تر از اینکه از خودم راضی باشم و بالاتر از اون خدا از من راضی باشه. 317


اگه کامل ترک کنم ، به همه ی اهدافی که برای آیندم دارم میرسم با آرامش و اطمینان خاطر و مهمتر از همه حمایت خدا.
و تمام انرژی و عمر و جوونیم در راه درست صرف میشه .راهی که شایسته و برازنده ی من به عنوان یک انسانه و پایان شیرین و لذت بخشی برام خواهد داشت.6


پاکی اعتماد به نفسم رو زیاد میکنه و قوی میشم چون افسار نفس امارم تو دستمه و نمیزارم هرجا دلش میخواد منو ببره.
جرات صحبت کردنم تو جمع زیاد میشه چون به حودم اطمینان دارم. خودمو خیلی  بیشتر از قبل دوست دارم .Khansariha (18)



آقا سهیل و آقا آرمین هنوز فرداتون نرسیده!؟؟4fvfcja
 سپاس شده توسط
#7
بخش اول

1) چرا از استمنا متنفرم ؟ چرا حالم از استمنا بهم می خورد ؟
2)اگر کسی استمنا کند ،  چه احساسات منفی برایش به ارمغان می آورد ؟
3)  استمنا چه رنج هایی را برای فرد به ارمغان می آورد ؟و تکرار آن برایش چقدر عذاب اور است ؟  
4) با انجام استمنا چه چیز هایی را از دست می دهد ؟
5)کسی که خود ارضایی میکند چه شرایط بد و منفی برای خودش به وجود می آورد ؟
6)استمنا چطور روابط فرد را در خانواده و تاثیرات اجتماعیش را بد و منفی میکند ؟

از این کار متنفرم چون زندگیمو دارم میبازم . هیچ چیز مثبتی وجود نداره تو زندگیم میخام  باترکش واسه خودم اینو ثابت کنم که خیلی آدم بی ارزشی هم نیستم . خیلی از احساساتمو ازم گرفته..

هر کسی که کاری رو بدون اراده خودش انجام بده واسش عذاب آور هست .
هر چقدر هم بیشتر تو این منجلاب فرو بره قدرت بیرون رفتن ازش کمتر میشه . این باعث بیتفاوت بودنش نسب به خیلی چیزا میشه . مثل خانواده..

زندگی یعنی آرامش،ما زندگی میکنیم،محبت میکنیم،عشق می ورزیم تا به اون آرامشی واقعی که وجود داره برسیم ..
وقته نشه ترکش کرد وقتی دوباره تکرار میکینم این یعنی عذاب چون نمیتونیم به آرامش برسیم..

خیلی چیزا هستند که با از دست دادنشون ممکنه نتونیم دوباره به دستشون بیاریم
سلامتی جسم و روح ، فراموش کردن ارزشهایی که واسه بدست آوردنشون تلاش کردیم .....

کسی که از انجام این کار عذاب وجدان میگیره همیشه نسبت به خودش بدبین میشه بیتفاوت میشه مثل من که خیلی غرق شدم..


1) چرا عاشق ترک و پاکی هستم ؟ چرا دوست دارم ترک کنم و پاک باشم ؟
2) پاکی و تقوا چه احساسات لذت بخش و عاشقانه ای برایم به ارمغان میآورند ؟
3)پاکی  و تقوا چقدر برایم لذت بخش است ؟
4) در صورت ترک ،  حفظ پاکی و تقوا  چه چیز هایی بدست می اورم ؟
5) چگونه ترک و پاکی ، روابطم را در خانواده و تاثیرات اجتماعیم را خوب و عالی میکند ؟ چقدر شرایط زندگی ام را بهبود می بخشد

خیلی آرزوها دارم که بهشون برسم . هیچی ندارم که بتونم با اونا بهشون برسم . تنها راهی که واسه رسیدن میبینم پــاکی هست.
خودمو دوست دارم زندگی کردنو دوست دارم آرامش هم دوست دارم..

احساسی بهم میده که گاهی با انجام ندادنش نسیبم شده . وصف شدنی نیست فراتر از بیان هست...

این سوال4) خب، خود به خود چیزایی بدست میاد که خودمم نمیتونم تصورش کنم میدونم اینقدر با ارزش هستند که حسرت گذشته که بد گذشته بخورم
5) جوابی واسش ندارم.....42
[تصویر:  05_blue.png]
 سپاس شده توسط
#8
(1391 مهر 22، 17:15)_narjes نوشته است: سلام
اول خدا رو شکر که پاکم
دوم از آقا مجتبی و دوستان ممنون که به من انرژی میدن و کمکم می کنن [تصویر:  5.gif][تصویر:  3.gif]





اما تکلیف منKhansariha (56)4fvfcja :

1) چرا از استمنا متنفرم ؟ چرا حالم از استمنا بهم می خورد ؟

2)اگر کسی استمنا کند ،  چه احساسات منفی برایش به ارمغان می آورد ؟

3)  استمنا چه رنج هایی را برای فرد به ارمغان می آورد ؟و تکرار آن برایش چقدر عذاب اور است ؟  

4) با انجام استمنا چه چیز هایی را از دست می دهد ؟

5)کسی که خود ارضایی میکند چه شرایط بد و منفی برای خودش به وجود می آورد ؟

6)استمنا چطور روابط فرد را در خانواده و تاثیرات اجتماعیش را بد و منفی میکند ؟



......................................

وقتی فهمیدم که این کار چقدر زشت و منفور شده است از خودم بدم اومد هر وقت  این کار رو انجام می دادم
بعدش یه احساس سرشکستگی بهم دست می داد، اعصابم  داغون می شد، دوست نداشتم با کسی
صحبت کنم همش طالب تنهایی بودم
حالا که فکرش رو می کنم می بینم چقدر اشتباه می کردم

از استمنا متنفرم ، چون کسی که استمنا میکنه :
دیگه از زندگی لذت نمی بره و دلش میگیره و از دست خودش ناراحت میشه ، چراکه  میبینه بهترین لحظات و
روزهای زندگیش رو که باید با شادی و برنامه ریزی و  موفقیت سپری میکرد ، اینطور با فکر خ.ا و اینجور چیز ها
هدرش داده .

اگه کسی استمنا کنه دچار یه سری احساسات منفی میشه:
دوستاش ازش جلو میزنن تو موفقیت ها و روز به روز به موفقیتهاشون اضافه میشه  ولی خودش  روز به روز
کسل تر میشه و شادابی خودش رو از دست میده و انرژی  براش نمی مونه که بخواد با دیگران یه رقابت خوب
داشته باشه اون می تونه  بهتر از ای موقعیتی که الان داره داشته باشه و به موفقیتهای دیگران بی مورد  غبطه نخوره.

همینطور  دچار رنج و عذابهای فراوانی میشه:
این کار اون رو از خدا دور میکنه، جلوی خدا سرشکسته میشه و احساس اینکه خدا اصلا دوستش نداره اون
رو رو می رنجونه.
رنج اینکه با انجام اعمال زشتش  خدا حتی نمی خواد صداش رو بشنوه و ازش  متنفره؛ خدایی که میگه اگه
بنده اش می دونست چقدر بیقراره واسه دیدنش و بهش  رسیدن واسه رسیدن بهش لحظه شماری می کرد .

این آدم همیشه بعد از عملی که انجام میده دچار سرشکستگی میشه چرا؟ چون  خدایی رو از خودش
رنجونده که واسه اون همیشه مایه رحمت و نعمت و ...  دچار  عذاب وجدان میشه چون خدا این همه نعمت
بهش میده و فقط گفته این همه بهت  میدم در عوض این کارا رو به خاطر خودت نه من انجام نده .

با ترک نکردن این عادت چیزای زیادی از دست میده:
اون فرد از این خدای مهربون روز به روز دورتر دورتر و دورتر میشه. خیلی  سخته خیلی سخته آدم دیگه
کسی رو که دوست داره و می دونه چقدر مهربونه از  خودش دور کنه. وقتی خدا دیگه
نیگاش نمی کنه کی حرفا و دلتنگیاش رو گوش کنه و بدون اینکه هراس داشته باشه  از اینکه یه روزی اونا رو
علیه خودش استفاده کنه در عوض بهش کمک کنه تا  رفعشون کنه.

با این کار خداش رو از دست میده ، اون هم خدایی که اون رو روزانه از انبوه  مشکلات نجات میده هر وقت
صداش می کنه بدون اینکه بگه زیادته سخته هزار تا  ناز براش بیاره میگه منو بخون هر چی می خوای ازم
بخواه اما اگه به صلاحت  بود بهت میدم آدم ممکنه اون لحظه ندونه که چرا نشد چرا نداد اما ممکنه چند  روز
بعد، چند سال بعد بفهمه که چرا نشد و جالب اینکه میگه خدایا شکرت خوب  شد نشد خوب شد به حرف من گوش نکردی و از اینجور حرفا .

این خدا و مهربونیاش گرچه ادامه داره اما ممکنه انجام کارش باعث  شود که  نور رحمت خدا بهش نرسه ،این
دور دور شدن از خدای مهربون آرامش رو ازش میگیره  و فرد دیگه آروم و قرار نداره ممکنه استرس های
شدیدی بگیره استرس هم  کلی  بیماری با خودش، واسش هدیه میاره.

کسی که خ.ا میکنه بدتر از همه به خودش ضرر می رسونه
آدم همانطور که به جسمش میرسه باید به روحش هم توجه داشته باشه وقتی  دچار استرس باشه و آروم و
قرار نداشته باشه این عدم آرامش روی جسمش هم  تأثیر بدی میذاره
، همش ترس از این داره که کسی بفهمه اون چیکار انجام میده. تصور اینکه جلوی  بزرگی خدا عمل زشت رو
انجام میده و اینکه بنده هاش دیگه مثل خدا صبور و  مهربون نیستن که ... اون رو ببخشن یادشون بره از
عملش بگذرن براش سخته.
هیمنطور  ممکنه مشکلات زیادی در آینده اش پیش بیاد اینکه نتونه روابط خوبی  با همسرش بعد از ازدواج
داشته باشه و یا اینکه به حدی به خودش صدمه بزنه که  آبروی خود و خانواده اش به خطر بیفته.
 






[تصویر:  8.gif]
[تصویر:  8.gif][تصویر:  8.gif][تصویر:  8.gif]




1- چرا عاشق ترک و پاکی هستم ؟ چرا دوست دارم ترک کنم و پاک باشم ؟
2- پاکی و  تقوا چه احساسات لذت بخش و عاشقانه ای برایم به ارمغان میآورند ؟
3-پاکی  و  تقوا چقدر برایم لذت بخش است ؟ پ
4- در صورت ترک ،  حفظ پاکی و تقوا  چه چیز  هایی بدست می اورم ؟
5-چگونه ترک و پاکی ، روابطم را در خانواده و تاثیرات  اجتماعیم را خوب و عالی میکند ؟ چقدر شرایط زندگی ام را بهبود می بخشد ؟

من عاشق پاکی هستم حالا هر چی پاکتر باشم  بهتر ... وقتی پاکم و به حرفای خدا گوش کردم خدا دوستم
داره برا همینه که  پاکی رو دوس دارم چون پاکی منو به خدا نزدیک می کنه خدایی که این همه  نعمتهای قشنگ بهم داده.

اولش اینه که خوشحالم که تونستم خدا  رو خوشحال کنم مگر نه اینکه ما وقتی کسی رو دوس داریم تمام
کار و زندگیمون  رو میذاریم تا خوشحالش کنیم حالا وقتی می بینم با ترکم می تونم خدا رو کسی  که هر چی
دارم از اون دارم  رو خوشحال کنم یه احساس خوبی بهم دست میده

از اینکه می تونم وسوسه هام رو کنترل  کنم و در نتیجه تقوای بیشتری داشته باشم و اینکه شیطون رو
شکست میدم خیلی  خوشحال میشم وقتی تقوام بیشتر میشه خودبخود یه احساس لذت بخشی بهم دست میده


اولین چیزی که بدست میارم شادی و در پی اون  آرامشه. چیزی که همه ما براش تلاش می کنیم آرامش و
آسایش. آرامش وقتی بدست  میاد که به خدا نزدیک میشم و آسایش وقتی برام حاصل میشه که در آرامش
بتونم  به نتایجی که می خوام دست پیدا کنم.


وقتی ترک کنم ذهنم آزاد میشه دیگه برای بدست  آوردن چیزای بیخود ذهنم رو مشغول نمی کنم پس فرصت
می کنم که با خانواده ام  بیشتر باشم و به اونا توجه بیشتری داشته باشم از من رها میشم و به ما  میرسم


مطمئناً توی روابط اجتماعیم هم مهمه. اینکه  بتونم با دیگران بدون هیچگونه استرس و فکر اضافه ای رابطه
خوبی در حد معمول  برقرار کنم تو آینده ام مهم میشه چون این روابطم هستند که ارتباطم رو با  بقیه مشخص می کنند.




به امید پاکــــــــــــــــــی روزافزون همه مون
#9
1) چرا از استمنا متنفرم ؟ چرا حالم از استمنا بهم می خورد ؟
من با تمام بد بودنم دین اسلام رو قبول دارم و در اسلام این کار ناپسنده.غیر از اون با کمی فکر میشه فهمید که نیاز جنسی باید از طریغ جنس مخالف بر طرف شود و از اونجایی که ما مسلمون و ایرانی هستیم تنها گزینه ازدواجه که پیش رومونه.


2)اگر کسی استمنا کند ،  چه احساسات منفی برایش به ارمغان می آورد ؟
ناامیدی و احساس خستگی و پشیمانی و گناه رو میتونه در بر داشته باشه.


3)  استمنا چه رنج هایی را برای فرد به ارمغان می آورد ؟و تکرار آن برایش چقدر عذاب اور است ؟
ادم بی اراده میشه


4) با انجام استمنا چه چیز هایی را از دست می دهد ؟
وقتی که ارزشش مثله طلاست و انرژی و سرزندگیشو ازدست میده


5)کسی که خود ارضایی میکند چه شرایط بد و منفی برای خودش به وجود می آورد ؟
خونه نشینی و از دست دادن موقعیت ها و هدف ها


6)استمنا چطور روابط فرد را در خانواده و تاثیرات اجتماعیش را بد و منفی میکند ؟
کسی که این کارو میکنه به دنباله تنهایی میگرده و در مهمونی ها کمتر شرکت میکنه(مثله خودم)


1) چرا عاشق ترک و پاکی هستم ؟ چرا دوست دارم ترک کنم و پاک باشم ؟
من همیشه دنباله چیزهای زیبا و پاک بودم.پاکی حس بسیار خوبی داره.انگیزه و انرژی و شور و نشاط در زندگی بشتر میشه.


2) پاکی و تقوا چه احساسات لذت بخش و عاشقانه ای برایم به ارمغان میآورند ؟
قابل توصیف نیست.من هر موقعه که اینکارو نمیکردم(مثلا تو ماه رمضون که این کارو نمیکنم بخاطره روز)واقعا شاد بودم


3)پاکی  و تقوا چقدر برایم لذت بخش است ؟
به اندازه اتم های طبیعی و غیر طبیعی که وجود دارن برام لذت بخشه


4) در صورت ترک ،  حفظ پاکی و تقوا  چه چیز هایی بدست می اورم ؟
خوب اینجوری راحت تر به اهدفم تو زندگی میرسم.


5) چگونه ترک و پاکی ، روابطم را در خانواده و تاثیرات اجتماعیم را خوب و عالی میکند ؟ چقدر شرایط زندگی ام را بهبود می بخشد ؟
4fvfcja نمیدونم چی جوری بگم.ولی همه میدونن که بهتره میشه(واقعا خسته نباشم){این از عوارضشه ها}
 سپاس شده توسط
#10
سلام؛ دوست داشتم از دید بالاتر (شهوت) به قضیه نگاه کنم ولی چون هدف اینجا ترک خودارضایی هست منم در رابطه با خودارضایی نوشتم؛ وگرنه تو زندگیم در اصل باید به نیروی شهوتی که به صورت اجبار توی من بوجود اومده نگاه کنم.

اهرم روانی رنج:

1)     چرا از خودارضایی متنفرم؟ چرا حالم از خودارضایی بهم می خورد؟
پاسخ: چون خودارضایی توی من مثله یه سرعت گیر یا گاهاً مثله دست انداز عمل میکنه. منی که مسیر زندگیم رو دارم میگذرونم و بالطبع دوست دارم به بعضی چیزها برسم (حتی با سرعت کمی که در حال رفتن هستم)، هر بار انجام خودارضایی دقیقاً مثه یه سرعت گیر برام عمل میکنه و سرعت حرکتم از اینی که هست کمتر میکنه. گاهی اوقات مثه یه دست انداز عمل میکنه و میزنه منو پنچر میکنه و گاهی اوقات حتی میتونه بزنه جلو بندی و جاهای دیگه منو خراب کنه. انگار یه نردبون خیلی بلند نمیدونم چند پله ای رو دارم (مثلاً 1000 پله) بالا میرم وقتی مرتکب خودارضایی میشه منی که تو چله مثلاً 15 هستم رو میکشه پایین میندازه تو پله 12، گاهی اوقات عوارضش اونقدر زیاد هست که تا مدتی بی خیال این نردبون و بالا رفتن از اون میشم. مشکل خودارضایی هست نه بالا رفتن از نردبون پس چرا این حذف میشه...
 
2)     اگر کسی خودارضایی کند، چه احساسات منفی برایش به ارمغان می آورد؟
پاسخ: من که زیاد مرتکب خودارضایی شدم احساسات بدی رو هم تجربه کردم. نمیگم هر چی احساس بد توی من بوجود اومده مسببش خودارضایی بوده چون این اشتباهه و فرار از واقعیت هست، اما خودارضایی اونقدر بد بوده که احساسات منفی من رو بیشتر و بیشتر کنه. حس ها زیاد هستن. حس بد خود کم بینی از این جهت که من نتونستم یه خودارضایی رو بی خیال بشم حالا چه توقعی میتونم از خودم داشته باشم که تو مسائل دیگه زندگیم پیشرفت کنم. حس بد غم بیش از حد نه یه غم موقتی و گذری. گاهی داشتن افکار زیاد خودکشی که مثلاً بگم تموم بشه و من راحت شم. حس بی تفاوتی نسبت به زندگی. حس تنبلی از این جهت که من چندین هفته هست صبح زود پا میشم و دنبال کارهام هستم، وقتی خود ارضایی اتفاق میفته چند روز آینده اش رو حوصله بیدار شدن ندارم و گاهی وقت ها هم فقط میخوابم. همچنین میگم بلند شم که چی بشه. یادم میاد کار مهمی بود میخواستم حتماً حضور داشته باشم خودارضایی شب قبلش باعث شد با یه بهونه حضور پیدا نکنم. چون اصلاً حوصله زندگی رو نداشتم چه برسه اون کار. حس بازدهی کم. حس نا امیدی. اونقدر حس هام تو این سالها زیاد بوده که نمیدونم کدومش رو بگم؛ و خیلی از حس های بد دیگه که یا به واسطه خودارضایی و شهوت رانی بوجود اومده یا اونا رو تشدید کرده یا بالاخره یه جوری یه دخالتی هر چند ریز توش داشته.
 
3)   خودارضایی چه رنج هایی را برای فرد به ارمغان می آورد؟ و تکرار آن برایش چقدر عذاب‌آور است؟  
پاسخ: تکرارش همون چیزای قبلی رو میتونه بیشتر و بیشتر بزنه تو سرم و صد در صد عذاب بیشتری رو نسبت به قبل تحمل باید کنم.
 
4)     با انجام خودارضایی چه چیزهایی را از دست می دهد؟
پاسخ: یکی از مهمترین چیزها تو زندگیم رو. یه کلمه: آرامش.
 
5)     کسی که خودارضایی می کند چه شرایط بد و منفی برای خودش به وجود می آورد؟
پاسخ: ---
6)     خودارضایی چطور روابط فرد را در خانواده بد کرده و تأثیرات اجتماعی منفی می گذارد؟
پاسخ: تو من بی تفاوتی ایجاد کرده یا بی تفاوتیم رو تشدید کرده. بی تفاوت شدن به خودم، خانواده، دوست ها ، کار و خیلی چیزای دیگه.
 
 
اهرم روانی لذت:

1)     چرا عاشق ترک خودارضایی و پاکی هستم؟ چرا دوست دارم ترک کنم و پاک باشم؟
پاسخ: تا حداقل کمی از مشکلات و احساسات بدم کم بشه. هر چند میدونم با هوشیاری از شهوت رانی تو زندگی به چیزهای خوب زیادی میتونم برسم که هرگز با شهوت رانی امکانش نیست.
 
2)     پاکی و تقوا چه احساسات مثبتی را برایم به ارمغان می آورد؟
پاسخ: حتی اگه یه گام منو بهتر کنه، احساسات منفیم رو کمتر کنه مسلماً حس های خوبی رو نسبت به الان تجربه میکنم.
 
3)   پاکی و تقوا چه لذت هایی را برایم به ارمغان می آورد؟ و ادامه و حفظ این پاکی، چقدر لذت بخش است؟
پاسخ: ---

4)     در صورت ترک خودارضایی، حفظ پاکی و تقوا چه چیزهایی به دست می آورم؟
پاسخ: الان اولویت مهم زندگی من یه سری از مهارت ها هست. همین باعث شده که تلاشم چندین برابر بیشتر از پیش باشه. با رسیدن به این مهارت ها من چیزهای زیادی رو میتونم بدست بیارم. ادامه شهوت رانی میتونه حکم یه دست انداز خیلی بزرگ رو برام ایفا کنه که منو چندین گام عقب میندازه.
 
5)     در صورت ترک خودارضایی، چه شرایط خوب و مثبتی برایم به وجود می آید؟
پاسخ: ---

6)   ترک خودارضایی و حفظ پاکی چطور روابطم را در خانواده بهبود بخشیده و چه تأثیرات مثبت اجتماعی به همراه دارد؟
پاسخ: روابطم میتونه بهتر بشه و ...
 
بهبودی از خوداضایی به خودی خود مشکلات امروز من رو حل نمیکنه ولی حداقلش مانعی برای حل مشکلاتم از طرق دیگه، نمیشه.


پی نوشت: بی ربط به متن اصلی.
ربطی به سوالات بالا نداره. سوالات بالا خیلی خوبه و میتونه باعث شناخت زیادی نسبت به بیماری آدم بشه. نمیدونم اینجا جاش هست بنویسم یا نه، ولی به قول گفتنی ما که تا اینجاشو اومدیم تا تهش هم میریم ان شا الله.
من الان تو شرایطی قرار دارم که حسی بین مرگ و زندگی دارم. یه ماه نیست که درگیر شهوت رانی باشم و بعد این کار رو توجیه کنم بگم شهوت رانی؟ شهوت رانی چیه بابا. تو چی میگی... فلان دکتر گفته مثلاً خودارضایی اگه کم باشه مشکلی نداره. فلان شخص گفته: کی میگه خودارضایی بده؟ من خودم فلان بار انجام دادم و ...
اینا واسه کسی که هنوز دو به شک هست، بیاد واسه خودش اهرم رنج و لذت بذاره و بعد خودش رو قانع کنه که من به این دلایل باید این عادت رو کنار بذارم خیلی خیلی بیشتر میتونه مفید واقع بشه.
من تو مرحله ای هستم که نا امیدی کامل رو چشیدم.  و اونقدر دلیل و منطق بیشتری از این چیزایی که گفتم، دارم که واقعاً بخوام بهبودی پیدا کنم  وگرنه تو یه شهر نسبتا کوچیک نمی رفتم بشینم تو یه انجمن بگم سلام، من معتاد جنسی ام و ...
من بالاش رو دیدم پایینش رو دیدم چپ و راستش رو هم دیدم. شهوت بیشتر و بیشتر و بیشتر می خواهد، شهوت سیری ندارد و ندارد و ندارد (آخرش که چی؟ بعد خودارضایی و پورن چی؟ زنا و رابطه های جنسی متعدد؟ بعد اون چی؟ همجنس بازی و اختلالات جنسی دیگه؟ بعدش چی؟ رابطه جنسی با حیوانات؟ بعدش چی؟ با اشیا؟! (به قول رائفی پور رابطه جنسی با دستگاه عابر بانک!، انتهایی میتونه داشته باشه؟). تا مرز جنون و دیوونگی میتونه آدم رو پیش ببره. الان مشکل تو من یه نیاز جنسی نیست که بگم خو خودارضایی  رو کنار میزارم، ازدواج میکنم اوکی میشه. در حالی که مطمئنم نه تنها اوکی نمیشم بلکه شهوت رانی از رابطه خودارضایی تبدیل به شهوت رانی به رابطه جنسی ولو با همسر شرعی خودم میشه. دوستی خیلی خوب تجربه میداد و میگفت: "عمل رو هرگز با خود شهوت اشتباه نگیرید، شخصی در عالم بیماری هستش و به دلیل کهولت سن و ناتوانی، دیگه توانایی ایجاد رابطه جنسی رو نداره، این بدین معنی نیست که دیگه شهوت نداره"
شهوت هست که امروز تو من مشکل شده نه صرفاً خودارضایی و پورن.
من امروز تلاشم اینه که از این نیروی غریزی که تو من هست و امروز تو من به صورت مشکل در اومده و حالت اجبار پیدا کرده بهبود پیدا کنم. نه صرفاً فقط خودارضایی نکنم بلکه شهوت مصرف نکنم. شهوت ننوشم و با شهوت زندگیم رو نابود نکنم. ان شا الله با کمک خداوند تو مسیر درست قدم میذارم. و فقط شاید یه چیزی رو باید از خدا خیلی خیلی شاکر باشم اونم اینه که من خیلی از مواقعی که مشغول شهوت رانی بودم آگاهیم خیلی کمتر نسبت به الان بود و اگه بخوام نسبت به الان قیاس کنم تقریباً چیزی از مشکلم نمیدونستم. خدایا شکرت که شهوت رانی های من به اشخاص دیگه ای خسارت وارد نکرده. با اینکه بیشترین خسارت رو خودم دیدم و بعدش غیرمستقیم به خانواده وارد کردم ولی خدایا شکرت که مستقیماً به دیگران خسارت وارد نکردم. خدایا شکرت که احساسم بهم میگه فرصت جبران دارم. هر چند بد بودم، به خودم بدی کردم، به خانوادم بدی کردم، اما خدایا شکرت که هستی و هستی و هستی.
بهبودی ادامه دارد...
 
#11
1) چرا از خودارضایی متنفرم؟ چرا حالم از خودارضایی به‌هم می‌خورد؟

از خ.ا بدم میاد چون برام یه زندگی پنهانی ساخته که هر لحظه ترس آشکار شدنش رو دارم، ترس از قضاوت دیگران باعث میشه نتونم این مشکل رو برای کسی عنوان کنم. از خ.ا بدم میاد چون باعث شده در رابطه ی واقعی ام به سردی جنسی گرفتار بشم و میترسم از روزی که این مشکل باعث شکست در رابطه ی واقعی ام بشه. از خ.ا متنفرم چون ساعت های زیادی از عمرم رو که میتونستم فکر کنم، مطالعه کنم و لذت ببرم درگیر مشکلی بودم که فقط اعتماد به نفسم رو ضعیف تر و ضعیف تر می کرد. 

2) اگر کسی خودارضایی کند، چه احساسات منفی برایش به ارمغان می‌آورد؟

اولین و مهم ترین احساس منفی که به وجود میاد اینه که آدم روی خودش کنترل نداره. بزرگترین مشکل هر اعتیادی اینه که وقتی آدم نمیخواد اون کارو به هر دلیلی انجام نده نمی تونه و این "نتونستن" باعث رنج آدم میشه. آدم وقتی خ.ا می کنه ساعت ها ناراحته از این که میشکنه، حساس می شه، سریع از دست دیگران ناراحت میشه و واکنش های بزرگی به کارهای کوچیک دیگران انجام میده. بعد از خ.ا تمرکز آدم به شدت میاد پایین و ذهنش همش حول تجربه ای که داشته میچرخه.

3) خودارضایی چه رنج‌هایی را برای فرد به ارمغان می‌آورد؟ و تکرار آن برایش چقدر عذاب‌آور است؟  

رنج تنها تر شدن، رنج ارتباط برقرار نکردن با آدما و پناه بردن به تصاویر خیالی مضحک و غیر اخلاقی، رنج ضعیف بودن.


4) کسی که خودارضایی می‌کند، با انجام خودارضایی چه چیزهایی را از دست می‌دهد؟


اول از همه زمان رو، زمان بودن در کنار خانواده و دوستان. عادت به خ.ا باعث میشه وقتی ازدواج کنیم و بخوایم به رابطه ی جنسی عاشقانه رو تجربه کنیم لذتش رو درست نتونیم بچشیم. کسی که خ.ا می کنه و پ.و.ر.ن میبینه اون معصومیت ذهنش رو با دیدن صحنه های خشن و آزاردهنده ی جنسی از دست میده و فکر می کنه س.ک.س لذت بخش همونطوریه که تو این فیلما نشون میدن.

5) کسی که خودارضایی می‌کند چه شرایط بد و منفی برای خودش به وجود می‌آورد؟

تقریبا همه ی موارد تو جواب های بالایی داده شده.

6) خودارضایی چطور روابط فرد را در خانواده بد کرده و تأثیرات اجتماعی منفی می‌گذارد؟


کسی که خ.ا میکنه و پ.و.ر.ن میبینه متاسفانه نمیتونه رابطه ی خوبی با جنس مقابلش برقرار کنه. در مورد مردان پ.و.ر.ن باعث میشه به زنان دیگه به شکل یک کالای جنسی نگاه کنه و زن رو  فقط برای ارضای شهوتش ببینه. بنابراین در اجتماع در رابطه با جنس مقابلش موفق نیست و با چشم چرونی اون فرد رو هم اذیت می کنه. در مورد تاثیرش در خانواده هم بالاتر گفتم.
 Sure I’ve lost a couple of battles over the years   
53 but the second I give up the fight is the second I lose the war 53
#12
اهرم روانی رنج:
1) چرا از خودارضایی متنفرم؟ چرا حالم از خودارضایی به‌هم می‌خورد؟
خ ا باعث عدم تمرکزم میشه،چون گناهه و توی دین و جامعه ای ک زندگی میکنیم خ ا ی راهی برای نیاز جنسی تعریف نشده پس انجام دادن اون از نظر بقیه اشتباهه و اینکه تو خفا انجامش بدم و بگم درگیرش نیستم عذاب آوره..حالم از خ ا ب هم میخوره چون با انجامش حس میکنم تمام کثیفی های عالم توی ذهن و جسممه و حس میکنم زمینه برای انجام گناه های دیگه وجود داره.من از خ ا متنفرم چون باعث دوری من از تمام اتفاق های خوب میشه.متنفرم چون ۵ثانیه لذته و ۵ماه درد شایدهم بیشتر...
2) اگر کسی خودارضایی کند، چه احساسات منفی برایش به ارمغان می‌آورد؟
شک،واقعا توی زندگی شخصی شکاک بودن و ب وجود میاره..ب خصوص خ ا با پ و ر ن ..همش فرد احساس میکنه ک بقیه هم همونقدر کثیفن و درگیر خ ا..اینکه تو ب همه بدبین میشی و حس میکنی ک دارن تو ذهنشون ی فکر بدی میکنن.
بی حسی نسبت ب همه چ،بد اخلاقی،نفرت...
3) خودارضایی چه رنج‌هایی را برای فرد به ارمغان می‌آورد؟ و تکرار آن برایش چقدر عذاب‌آور است؟  
خ ا باهر بار تکرارش لذتش کوتاهتر میشه و دردورنجش بیشتر...ی اعتیاده دیگه...ترک کردنش هم سخت تر میشه مسلما..تو حتی لذتم نداشته باشی میگی باید انجامش بدم.درد و رنج اینکه تو توی زندگی موفق نمیشی و اعتماد ب نفست ته میکشه .همش میخوای تنها باشی و حسرت بخوری و .....
4) کسی که خودارضایی می‌کند، با انجام خودارضایی چه چیزهایی را از دست می‌دهد؟
آرامش،شادی،موفقیت.
با خ ا ذهن درگیر میشه و تلاطم ذهنی ب وجود میاد..تو یا ب فکر اینی ک ترک کنی یا ب فکر اینی ک انجامش بدی یا درگیر اینکه انجامش دادی و چ اتفاقی افتاد..نمیتونی با اطرافیانت از ته دل شاد باشی چون هرلحظه ی صدایی میگه ک تو کثیفی و گناهکار و بی ارزش هستی و حق تو نیست ک بخندی..کلا ناآروم بودن ذهن نمیزاره از ته دل بخندی..با خ ا عدم تمرکز ب وجود میاد و همه و همه ی عوارض باعث میشن نتونی تلاش کنی و خود واقعیت و نشون بدی و توی حرفه ت هم شکست میخوری و نهایتش شکست توی زندگی شخصی هم ب وجود میاد.
5) کسی که خودارضایی می‌کند چه شرایط بد و منفی برای خودش به وجود می‌آورد؟
خب شکست ها توی حرفه ،زندگی ...عدم اعتماد ب نفس و کناره گیری ازبقیه و از دست رفتن فرصت ها از تو ی آدم بی ارزش میسازه.

6) خودارضایی چطور روابط فرد را در خانواده بد کرده و تأثیرات اجتماعی منفی می‌گذارد؟


______
#13
اهرم روانی رنج:

1) چرا از خودارضایی متنفرم؟ چرا حالم از خودارضایی به‌هم می‌خورد؟
چون منو تحقیر و خوار و ذلیل میکنه 

2) اگر کسی خودارضایی کند، چه احساسات منفی برایش به ارمغان می‌آورد؟
حس حقارت و حس بیشرمی . و اینکه تا وقتی درگیر این موضوعم بهتره دنبال چیز دیگه ای نباشم . چون بهش نمیرسم . مثل اینه که وقتی یه کاری رو خراب میکنی تا آخر همه چی رو رها میکنم ؟ و تر و خشک رو به پای هم  بسوزونم.

3) خودارضایی چه رنج‌هایی را برای فرد به ارمغان می‌آورد؟ و تکرار آن برایش چقدر عذاب‌آور است؟  
رنج از دست دادن فرصت ها و تکرار ش روحت رو به فنا میبره

4) کسی که خودارضایی می‌کند، با انجام خودارضایی چه چیزهایی را از دست می‌دهد؟
از دست دادن زمان و قدرت اراده

5) کسی که خودارضایی می‌کند چه شرایط بد و منفی برای خودش به وجود می‌آورد؟
یادآور شکستهای زندگیم و از دست رفتن فرصتهای جبرانناپذیر

6) خودارضایی چطور روابط فرد را در خانواده بد کرده و تأثیرات اجتماعی منفی می‌گذارد؟

.......................................

اهرم روانی لذت:

1) چرا عاشق ترک خودارضایی و پاکی هستم؟ چرا دوست دارم ترک کنم و پاک باشم؟
چون شادی و نشاط میاره

2) پاکی و تقوا چه احساسات مثبتی را برایم به ارمغان می‌آورد؟
احساس رهایی و آزادی و نشاط درونی

3) پاکی و تقوا چه لذت‌هایی را برایم به ارمغان می‌آورد؟ و ادامه و حفظ این پاکی، چقدر لذت‌بخش است؟
احساس رضایت و توانمندی و رسیدن به اهداف بزرگ چه مادی و چه معنوی

4) در صورت ترک خودارضایی، حفظ پاکی و تقوا چه چیزهایی به دست می‌آورم؟
امکان ادامه مسیر پاکی و طی مراحل والاتر

5) در صورت ترک خودارضایی، چه شرایط خوب و مثبتی برایم به وجود می‌آید؟
شرایط حداقلی برای ادامه مسیر پاکی

6) ترک خودارضایی و حفظ پاکی چطور روابطم را در خانواده بهبود بخشیده و چه تأثیرات مثبت اجتماعی به‌همراه دارد؟


در کل  ما هنوز اگه نه تنها این گناه بلکه تمام گناهای  دیگه روهم بزاریم کنار فرصت هایی که در گذشته برای پیشرفت داشتیم قابل برگشت نیست و حسرت ابدی همیشه برای من هست که چرا زودتر ازاینها قدم در راه پاکی نزاشتم.
مگه گناهان دیگر زبانی و رفتاری و ... کم هستند که باعث نابودی و زوال آدم میشن
پس با اونا چکار کنیم؟
ما باید بدنبال راه حل خشکوندن ریشه همه گناهانمون باشیم . باید هدف رو درست پیدا کنیم. و الا با سابقه یکسال و نیم پاکی بازم شکست میخوریم.
 سپاس شده توسط
#14
پیش نوشت:
من قبلاً ۶ سال پیش اهرم روانی رنج رو برای خودم ساخته بودم.
این چند روز شروع کردم و از اول نوشتم. بعد با قبلی ادغامش کردم.
شد اینی که می‌بینید.

اهرم روانی رنج:

1) چرا از خودارضایی متنفرم؟ چرا حالم از خودارضایی به‌هم می خورد؟
متنفرم ازش، چون گناه کبیره است. چون از خدا دورم می‌کنه. چون خلافت فطرتمه.
چون گام برداشتن به سمت نابودی خودمه. برخلاف آدمی که دوست دارم باشم. برخلاف خیلی چیزای خوبی که فقط باید آرزوشونو داشته باشم ولی به خاطر استمنا هیچ وقت نمی‌تونم بهشون برسم.
متنفرم ازش، چون حالم رو به طرز وحشتناکی خراب می‌کنه و این حال بد همه برنامه‌ریزی‌هام رو بی‌اثر می‌کنه.
حالم ازش به هم می‌خوره، چون خودش هیچ، ته‌دیگش هم هیچی نداره!
 
2) اگر کسی خودارضایی کند، چه احساسات منفی برایش به ارمغان می آورد؟
احساس غم، اندوه، ناتوانی، ضعیفی، پستی، حقارت، بی‌عرضگی، بی‌ارادگی، خشم، ترس، اضطراب همیشگی، عذاب وجدان، انزجار از خود، بی‌شرمی، نادانی، بیهودگی، بی‌هدفی، بی‌انگیزگی، بی‌حوصلگی، خستگی و درماندگی.
 
3) خودارضایی چه رنج هایی را برای فرد به ارمغان می آورد؟ و تکرار آن برایش چقدر عذاب‌آور است؟  
رنج دور شدن از خدا. رنج تن دادن به لذت های حیوانی. رنج ارزش قائل نشدن واسه خود. رنج ناتوانی در بودن آدمی که دوست داره باشه اما با وجود استمنا نمی تونه باشه.
رنج انجام یه کار بی‌فایده و بی‌اساس. رنج بیهودگی‌ و تلف کردن وقت. رنج اسیر شدن تو زندانی که هیچ در خروج و پنجره‌ای رو به روشنایی نداره.

استمنا مثل آب شوری میمونه که به اون فرد داده بشه. هر چقدر بیشتر تکرار میشه، روحش بیشتر رو به زوال و نابودی میره. عذابی که روز به روز اضافه میشه.
استمنا مثل حلقه‌ی داری می‌مونه که دور گردنش تنگ و تنگ تر میشه. زندگی براش تیره و سیاه‌تر میشه و در نهایت چیزی واسش نمیمونه جز حسرت و حسرت و حسرت. حسرت‌هایی که مدام تکرار میشن و هیچ گاه تمومی ندارن.
 
4) با انجام خودارضایی چه چیزهایی را از دست می دهد؟
همه چیزو از دست میده. از تمام زیبایی های جهان هستی گرفته تا رحمت خدا تا قدرت اراده تا آرامش تا شادبی تا خلق و خو تا حوصله تا قدرت فکر. همه چیز.
و البته آینده ای رو که می تونه عالی رقم بزنه، خیلی راحت از دست میده.
 
کسی که خ.ا می‌کنه خود اصیل و ارزشمندش رو از دست میده. چشم پاکیش رو. دست پاک و پای پاک و گوش پاکش رو. زمانش رو از دست میده. اهداف و ارزش‌هاش رو به باد هوا میده. خنده‌ی از ته دل می‌دونی یعنی چی؟ خنده‌ی از ته دلش رو از دست میده.
 
5) کسی که خودارضایی می کند چه شرایط بد و منفی برای خودش به وجود می آورد؟
شرایط منفور و دوست‌نداشتی از انجام کاری که می‌دونه اشتباهه. تو خ.ا مثل باتلاق فرومیره و با هر دست و پا زدنی هر بار پایین‌تر میره. بدبختی رو با تمام وجودش حس می‌کنه. تو کارهاش سست و کم‌اراده میشه. به خودش و فکر و عملش بی‌اعتماد میشه. انگیزه ی ادامه ی زندگی رو از دست میده.
زندگی رو سخت می کنه واسه خودش. از تمام جهات. خوبی ها رو نمی تونه ببینه. زیبایی ها رو نمیتونه ببینه. منفی‌گرا میشه. از خودش بدش میاد. از محیطش. از اطرافش.
 
6) خودارضایی چطور روابط فرد را در خانواده بد کرده و تأثیرات اجتماعی منفی می گذارد؟
بی‌حوصلگی و بداخلاقی ناشی از انجام خ.ا رابطه فرد رو با خانواده خراب می‌کنه. سستی و بی‌انرژی بودن باعث میشه اون فرد نتونه وظایفش رو به عنوان عضوی از خانواده تو خونه انجام بده و بی‌تعهد میشه.
از نظر اجتماعی باعث میشه به همه گمان بد پیدا کنه. همه چیز و هر کسی رو به شکل جنسی برآورد کنه. دچار اضطراب اجتماعی میشه. احساس می‌کنه برای ارتباط با آدم‌های دیگه به اندازه لازم، کافی نیست.
گوشه گیر میشه. از جمع فراری میشه. از حرف زدن هراس پیدا می کنه. تنها و افسرده میشه. زودرنج میشه.
جکی چان:
萨拉姆如一个巴拉姆萨拉萨拉姆如姆如何拉明

#15
سلام

ما هم اومدیم تا از غافله جا نمونیم

ببخشید به خاطر تاخیر

1) چرا از خودارضایی متنفرم؟ چرا حالم از خودارضایی به‌هم می‌خورد؟
چون سرابه، چون توهمه، چون من رو ارضا نمی کنه.
قبلش فکر می کنم لذت فراوانی رو می تونم کسب کنم. ولی وقتی وارد کار می شم، هر چقدر هم که تلاش می کنم زمانش رو کش بدم
بیشتر از ده ثانیه نمی شه لذتش، بقیه اش لذتی نداره.
چون باعث می شه عمرم تلف بشه.
چون من رو از رسیدم به اهداف اصلی زندگیم باز می داره.
چون توی فیلم های مستهجن نگاه درستی به انسان نداره و مسائل جنسی در صدر همه چی قرار می گیره.

2) اگر کسی خودارضایی کند، چه احساسات منفی برایش به ارمغان می‌آورد؟
حس بی اراده بودن، عدم اعتماد به نفس، عدم اعتماد به فکرهای خود
این سومی خیلی خطرناکه، یعنی آدم قوه ی تشخیصش خراب می شه. کرم خورده می شه.
دیگه نمی فهمه چی درسته چی غلط، چیکار باید بکنه و چیکار نباید بکنه.


3) خودارضایی چه رنج‌هایی را برای فرد به ارمغان می‌آورد؟ و تکرار آن برایش چقدر عذاب‌آور است؟ 
رنج تنهایی، به علاوه وقتی فرد خ.ا می کنه، دیگه انگیزه و انرژی برای مواجه شدن با مشکلات نداره.
هر چی بشه می ره خ.ا می کنه و این می شه براش یه مسکن بد.

4) کسی که خودارضایی می‌کند، با انجام خودارضایی چه چیزهایی را از دست می‌دهد؟
لذت های سالم رو از دست می ده.
یه حدیثی شنیدم که نقل به مضمون می گه کسی که لذت حرام رو انتخاب کنه خدا از لذت حلالش کم می کنه.
این واقعیته.
لذت ارتباط سالم با رفقا، لذت انرژی داشتن برای کار کردن، لذت زندگی سالم، لذت اعتماد به نفس و ...
با خ.ا همه چی رو از دست می دیم.

5) کسی که خودارضایی می‌کند چه شرایط بد و منفی برای خودش به وجود می‌آورد؟
برای خ.ا باید یه مکان خلوت رو گیر آورد و بدون این که کسی بفهمه کار رو انجام داد. توی حموم و دستشویی و ... اینقدر باید زمان صرف کرد که همه شک می کنن که داری اون تو چیکار کنی.
کلا این پنهون کاریش خیلی بده، این که نگرانی نکنه دیگران بفهمن آدم رو دیوونه می کنه.

6) خودارضایی چطور روابط فرد را در خانواده بد کرده و تأثیرات اجتماعی منفی می‌گذارد؟
خیلی واضحه، توی خ.ا آدم خودش هست و خودش،
یه ارتباط ناسالم یه طرفه.
بعد از اون طرف آدم بعد خ.ا خسته و عصبانیه.
فرض کن خانواده دسته جمعی بخوام برم پارک، اون وقت می گه نه من نمی آم و توی ذهنش به این فکر می کنه که خونه رو خالی گیر بیاره برای خ.ا.
انما یتقبل الله من المتقین ...


خداحافظی



کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 1 مهمان