امتیاز موضوع:
  • 6 رأی - میانگین امتیازات: 4.33
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

جملات و دیالوگ های به یاد ماندنی

کم باش...اصلاهم نگران کم شدنت نباش....ان کس که اگر کم باشی گمت کند همانیست که اگر زیاد باشی حیفت میکند....سعی نکن متفاوت باشی، فقط خوب باش....این روزها خوب بودن به اندازه کافی متفاوت است128fs318181
آنجلا : می دونم که چاق شدم
سانی : به خودت نگو چاق , به خودت نگو چاق
آنجلا : نمی تونی تحمل کنی که اینو بگم ,
همینطور که من تحمل نمی کنم تو سارق بانک باشی ,
این چیزیه که بهش می گن عشق

Dog Day Afternoon
[تصویر:  kitty-cat-smiley-027.gif]~~...ko0ochak basho0o ASHEgh ke ESHGH midanad ayin b0zo0org kardanat [email=r@A]r@A[/email]**!!!...~~
   
[تصویر:  kitty-cat-smiley-027.gif] 
[تصویر:  ko4o_96670753446949498754.png]


 سپاس شده توسط
-چطوري ميتوني به يکي بگي خداحافظ وقتی که حتي نميتوني زندگي بدون اونو تصور کني؟
+من نگفتم خداحافظ,
من هيچي نگفتم,من فقط رفتم..

شب های زغال اخته ای من
[تصویر:  kitty-cat-smiley-027.gif]~~...ko0ochak basho0o ASHEgh ke ESHGH midanad ayin b0zo0org kardanat [email=r@A]r@A[/email]**!!!...~~
   
[تصویر:  kitty-cat-smiley-027.gif] 
[تصویر:  ko4o_96670753446949498754.png]


روزی از کوچه پس کوچه های پایین شهر میگذشتم،چشمم به 


مردی با لباس و کفشهای گران قیمت افتاد که به دیواری خیره 


شده بود و میگریست.نزدیکش شدم و به نقطه ای که خیره شده 




بود با دقت نگاه کردم نوشته شده بود "این هم میگذرد".


علت را پرسیدم،گفت:این دست خط من است.چند سال پیش در 


این نقطه هیزم میفروختم حال صاحب چندین کارخانه ام.


پرسیدم چرا بعد چند سال برگشتی؟گفت آمدم تا باز بنویسم این هم میگذرد.
رضا(شهاب الدین حسینی):
ببخشید که بابات شدم 
پسرم گریه نکنی ها
ولی نه... گریه کن
اصلا گریه مال مرده
اما سرشو باید بالا بگیره و گریه کنه


حوض نقاشی..
[تصویر:  MuALi.png]
 سپاس شده توسط
چقدر این متن  قشنگ بود :

 ⬅
سالمندی میگفت:من چهار فرزندم را در تنها اتاق منزل کوچکم 


بزرگ کردم ،اکنون انها در چهار منزل بزرگ خود برای من یک اتاق 


کوچک هم ندارند...!!!
آدم بزرگ ها عاشق عدد و رقم اند ...

اگر به آدم بزرگ ها بگویید یک خانه ی قشنگ دیدم از آجر قرمز که جلوی پنجره هایش غرق شمعدانی و بامش پر از کبوتر بود، محال است بتوانند مجسّمش کنند.باید حتما به آن ها بگویی یک خانه ی صد میلیون تومنی دیدم تا صدایشان بلند شود که:

وای چه قشنگ !
این جوری اند دیگه! نباید ازشان دلخور شد! بچه ها باید نسبت به آدم بزرگ ها گذشت داشته باشند!


شازده کوچولو - فصل چهارم

آنتوان دو سنت  اگزوپری - ترجمه احمد شاملو 53
[img=0x0]http://www.ehda.ir/StaticPages/Pictures/468X60-1.gif[/img]

تنها با شهرت نیست که میتوان جاودانه شد ... این است راز جاودانگی...

اينک خسته تر از پروانه ، سالهاست گرد روياهاي سرخ باغچه خويش پر مي زنم و هنوز غربت تلخ هميشه را مزه مزه مي کنم . من خسته ام و حاجتي به تائيد هيچ پروانه اي نيست ...
خسته ام و به انتظار فردایی که شاید هرگز نباشد و نیاید نشسته ام .
غمگین و تنها ...
از غم نفس هایی که به شماره افتاده است و چهرهء مادری که خسته است ... و کودک اش را می بیند که هر چند دیگر کوچک نیست اما ناتوان تر از دیروز های دور در گوشه ای افتاده است و نفس های آخر را می کشد.
و  آیا به راستی تو با خود می اندیشی کسی پیدا می شود که مرهم دردهای من باشد؟
که خدا را بداند و درد را بشناسد؟
که رفتنی ست و خواهان ماندن است؟

53بیا ما هم جاودانه شویم . ما می توانیم 53

به اینجا سر بزن : اهدای زندگیKhansariha (8)
 سپاس شده توسط
تئودور: چی کار می کنی؟
سامانتا: فقط دارم به دنیا نگاه می کنم و یه قطعه پیانو می نویسم.
تئودور: جدی؟ می تونم بشنومش؟
سامانتا: اوهوم
تئودور: این یکی درباره چیه؟
سامانتا: خب داشتم به این فکر می کردم که ما هیج عکسی از خودمون نداریم.
            و فکر کردم این آهنگ می تونه مثل یه عکس باشه که ما رو تو این لحظه زندگیمون به تصویر میکشه.
تئودور: از عکسمون خوشم میاد، می تونم تو رو داخلش ببینم.
سامانتا: خب هستم...

[HER" [2013"         
 [تصویر:  ljq09vmjdau6.jpg]
?Theodore: What are you doing
.Samantha: I'm just looking at the world and writing a new piano piece
?Theodore: Oh, yeah? Can I hear it
.Samantha: Mm-hmm

?Theodore: What's this one about
.Samantha: Well, I was thinking, we don't really have any photographs of us
    .And I thought this song could be like a photograph that captures us in this moment in our lives together                
.Theodore: Aw, I like our photograph. I can see you in it
...Samantha: I am

[HER" [2013"

 

 
.
"!Be The Crazy Happy One"
.
[تصویر:  openpage_smile01_j_1448249f.png]
 سپاس شده توسط
تو فقط یک بار زندگی خواهی کرد،
پس برایِ خودت زندگی کن
مهم نیست که دیگران چه فکری می کنند ...  



پائولو کوئلیو  53
[img=0x0]http://www.ehda.ir/StaticPages/Pictures/468X60-1.gif[/img]

تنها با شهرت نیست که میتوان جاودانه شد ... این است راز جاودانگی...

اينک خسته تر از پروانه ، سالهاست گرد روياهاي سرخ باغچه خويش پر مي زنم و هنوز غربت تلخ هميشه را مزه مزه مي کنم . من خسته ام و حاجتي به تائيد هيچ پروانه اي نيست ...
خسته ام و به انتظار فردایی که شاید هرگز نباشد و نیاید نشسته ام .
غمگین و تنها ...
از غم نفس هایی که به شماره افتاده است و چهرهء مادری که خسته است ... و کودک اش را می بیند که هر چند دیگر کوچک نیست اما ناتوان تر از دیروز های دور در گوشه ای افتاده است و نفس های آخر را می کشد.
و  آیا به راستی تو با خود می اندیشی کسی پیدا می شود که مرهم دردهای من باشد؟
که خدا را بداند و درد را بشناسد؟
که رفتنی ست و خواهان ماندن است؟

53بیا ما هم جاودانه شویم . ما می توانیم 53

به اینجا سر بزن : اهدای زندگیKhansariha (8)
 سپاس شده توسط
ﺩﺭ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﮔﺎﻫﯽ ﺑﺎﺧﺘﻪ ﺍﻡ !!...
ﮔﺎﻫـــــﯽ ﺑﺎ ﮐﺴﯽ ﺳﺎﺧﺘﻪ ﺍﻡ !!..
ﮔﺎﻫــــــــﯽ ﮔﺮﯾﻪ ﮐﺮﺩﻩ ﺍﻡ !!...
ﮔﺎﻫــــــــــﯽ ﺑﺨﺸﯿﺪﻩ ﺍﻡ !!...
ﮔﺎﻫـــــــــــﯽ ﻓﺮﯾﺐ ﺧﻮﺭﺩﻩ ﺍﻡ !!...
ﮔﺎﻫـــــــــــــﯽ ﺍﻓﺘﺎﺩﻩ ﺍﻡ !!...
ﮔﺎﻫـــــــــــــــﯽ ﺩﺭ ﺗﻨـــــــﻬﺎﯾﯽ ﻣﺮﺩﻩ ﺍﻡ !!...
ﺍﻣﺎ ﺣﺎﻝ ﺯﻣﺎﻧﺶ ﺭﺳــــــﯿﺪﻩ ﮐﻪ ﺑﮕــــــــﻮﯾﻢ :ﻣﻦ ﺍﺯ ﺗﻤــــــــﺎﻡ ﺍﯾﻨﻬﺎ ﺩﺭﺱ " ﺁﻣﻮﺧــــــــﺘﻪ ﺍﻡ !!...
"ﺍﮐﻨﻮﻥ ﺧﻮﺷﺤـــــﺎﻟﻢ ﮐﻪ ﺧﻮﺩﻡ ﻫﺴﺘﻢ !!...ﺷﺎﯾﺪﺳﺎﺩﻩ ﺑﺎﺷﻢ !!...ﺍﻣﺎ ﺻﺎﺩﻗﻢ ..ﻣـــــــــــــﻦ ﺧﻮﺩﻡ ﻫﺴﺘﻢ !!...
ﻭ ﺍﯾﻦ ﺑﺮﺍﯾﻢ ﮐﺎﻓﯿﺴﺖ...




ﺣﺴﯿﻦ ﭘﻨﺎﻫﯽ 53
[img=0x0]http://www.ehda.ir/StaticPages/Pictures/468X60-1.gif[/img]

تنها با شهرت نیست که میتوان جاودانه شد ... این است راز جاودانگی...

اينک خسته تر از پروانه ، سالهاست گرد روياهاي سرخ باغچه خويش پر مي زنم و هنوز غربت تلخ هميشه را مزه مزه مي کنم . من خسته ام و حاجتي به تائيد هيچ پروانه اي نيست ...
خسته ام و به انتظار فردایی که شاید هرگز نباشد و نیاید نشسته ام .
غمگین و تنها ...
از غم نفس هایی که به شماره افتاده است و چهرهء مادری که خسته است ... و کودک اش را می بیند که هر چند دیگر کوچک نیست اما ناتوان تر از دیروز های دور در گوشه ای افتاده است و نفس های آخر را می کشد.
و  آیا به راستی تو با خود می اندیشی کسی پیدا می شود که مرهم دردهای من باشد؟
که خدا را بداند و درد را بشناسد؟
که رفتنی ست و خواهان ماندن است؟

53بیا ما هم جاودانه شویم . ما می توانیم 53

به اینجا سر بزن : اهدای زندگیKhansariha (8)
شازده کوچولو: غروب آفتاب رو خیلی دوست دارم. یک روز، چهل و سه بار غروب آفتاب رو تماشا کردم.  میدونی وقتی آدم خیلی دلش گرفته باشه، از تماشای غروب لذت می برد.


- پس خدا می دونه اون روز چهل و سه غروبه چقدر دلت گرفته بود...



شازده کوچولو - فصل ششم
آنتوان دو سنت  اگزوپری - ترجمه احمد شاملو [تصویر:  8.gif]
[img=0x0]http://www.ehda.ir/StaticPages/Pictures/468X60-1.gif[/img]

تنها با شهرت نیست که میتوان جاودانه شد ... این است راز جاودانگی...

اينک خسته تر از پروانه ، سالهاست گرد روياهاي سرخ باغچه خويش پر مي زنم و هنوز غربت تلخ هميشه را مزه مزه مي کنم . من خسته ام و حاجتي به تائيد هيچ پروانه اي نيست ...
خسته ام و به انتظار فردایی که شاید هرگز نباشد و نیاید نشسته ام .
غمگین و تنها ...
از غم نفس هایی که به شماره افتاده است و چهرهء مادری که خسته است ... و کودک اش را می بیند که هر چند دیگر کوچک نیست اما ناتوان تر از دیروز های دور در گوشه ای افتاده است و نفس های آخر را می کشد.
و  آیا به راستی تو با خود می اندیشی کسی پیدا می شود که مرهم دردهای من باشد؟
که خدا را بداند و درد را بشناسد؟
که رفتنی ست و خواهان ماندن است؟

53بیا ما هم جاودانه شویم . ما می توانیم 53

به اینجا سر بزن : اهدای زندگیKhansariha (8)
 سپاس شده توسط
"پُک زدن به سیگار هیچ معنایی ندارد الّا نوعی لجاجت با خود، و حتی لجاجت در تداوم ِ نوعی عادت. عجیب ترین خوی ِ آدمی این است که می داند فعلی بد و آسیب رسان است، اما آن را انجام می دهد و به کرات هم. هر آدمی ، دانسته و ندانسته ، به نوعی در لجاجت و تعارض با خود بسر می برد ، و هیچ دیگری ویرانگرتر از خود ِ آدمی نسبت به خودش نیست."

سلوک -محمود دولت آبادی






"به شخصيت خود بيشتر از آبرويتان اهميت دهيد ؛
زيرا شخصيت شما جوهر وجود شما
و آبرويتان تصورات ديگران
نسبت به شماست ."

جان وودن







"میگویند: روزی سگی داشت در چمن علف میخورد . سگ دیگری از کنار چمن گذشت . چون این منظره را دید ایستاد. (آخر ندیده بود سگ علف بخورد)
ایستاد و با تعجب گفت: " اوی ! تو کی هستی ؟ چرا علف میخوری؟ "

سگی که علف می خورد نگاهش کرد و باد در گلو انداخت و گفت:
-: " من؟ من سگ قاسم خان هستم! "

اون یکی سگ پوز خندی زد و گفت:
- " سگ حسابی ! تو که علف می خوری ؛ دیگه چرا سگ قاسم خان؟ اگر پاره استخوانی جلوت انداخته بود باز یک چیزی؛ حالا که علف می خوری دیگه چرا سگ قاسم خان؟ سگ خودت باش!!"

زمستان بی بهار - ابراهیم یونسی









"اگر با خودتان عاشقانه رفتار نکنید
به کائنات این پیام را می دهید
که به اندازه کافی مهم و ارزشمند نیستید
و این پیام به تمام هستی مخابره می شود
و مردم نیز طبق آن با شما رفتار می کنند ...
یادتان باشد رفتار مردم معلول است و افکار شما علت!"


[b]وین دایر
[/b]

[تصویر:  nasimhayat.png]
موطن آدمی را در هیچ نقشه جغرافیایی نشانی نمی توان یافت،

موطن آدمی در قلب همه کسانی است که دوستش دارند!



ویلیام شکسپیر 53
[img=0x0]http://www.ehda.ir/StaticPages/Pictures/468X60-1.gif[/img]

تنها با شهرت نیست که میتوان جاودانه شد ... این است راز جاودانگی...

اينک خسته تر از پروانه ، سالهاست گرد روياهاي سرخ باغچه خويش پر مي زنم و هنوز غربت تلخ هميشه را مزه مزه مي کنم . من خسته ام و حاجتي به تائيد هيچ پروانه اي نيست ...
خسته ام و به انتظار فردایی که شاید هرگز نباشد و نیاید نشسته ام .
غمگین و تنها ...
از غم نفس هایی که به شماره افتاده است و چهرهء مادری که خسته است ... و کودک اش را می بیند که هر چند دیگر کوچک نیست اما ناتوان تر از دیروز های دور در گوشه ای افتاده است و نفس های آخر را می کشد.
و  آیا به راستی تو با خود می اندیشی کسی پیدا می شود که مرهم دردهای من باشد؟
که خدا را بداند و درد را بشناسد؟
که رفتنی ست و خواهان ماندن است؟

53بیا ما هم جاودانه شویم . ما می توانیم 53

به اینجا سر بزن : اهدای زندگیKhansariha (8)
آلپاچینو: کبر و غرور...گناه مورد علاقه منه...

وکیل مدافع شیطان
[تصویر:  kitty-cat-smiley-027.gif]~~...ko0ochak basho0o ASHEgh ke ESHGH midanad ayin b0zo0org kardanat [email=r@A]r@A[/email]**!!!...~~
   
[تصویر:  kitty-cat-smiley-027.gif] 
[تصویر:  ko4o_96670753446949498754.png]


نگران چه هستی؟ شاید هرگز پیش نیاید 53258zu2qvp1d9v



فلورانس اسکاول شین 53
[img=0x0]http://www.ehda.ir/StaticPages/Pictures/468X60-1.gif[/img]

تنها با شهرت نیست که میتوان جاودانه شد ... این است راز جاودانگی...

اينک خسته تر از پروانه ، سالهاست گرد روياهاي سرخ باغچه خويش پر مي زنم و هنوز غربت تلخ هميشه را مزه مزه مي کنم . من خسته ام و حاجتي به تائيد هيچ پروانه اي نيست ...
خسته ام و به انتظار فردایی که شاید هرگز نباشد و نیاید نشسته ام .
غمگین و تنها ...
از غم نفس هایی که به شماره افتاده است و چهرهء مادری که خسته است ... و کودک اش را می بیند که هر چند دیگر کوچک نیست اما ناتوان تر از دیروز های دور در گوشه ای افتاده است و نفس های آخر را می کشد.
و  آیا به راستی تو با خود می اندیشی کسی پیدا می شود که مرهم دردهای من باشد؟
که خدا را بداند و درد را بشناسد؟
که رفتنی ست و خواهان ماندن است؟

53بیا ما هم جاودانه شویم . ما می توانیم 53

به اینجا سر بزن : اهدای زندگیKhansariha (8)


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 1 مهمان