امتیاز موضوع:
  • 24 رأی - میانگین امتیازات: 4.08
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

درد دل های شما

سلام
همین امشب داشتیم با یکی از کانونیا مکالمه میکردیم
حرف شما شد
غیبت نبودا
خوبین؟
نیستین چرا؟
مادر خوبن؟

[تصویر:  nasimhayat.png]
ﯾﺎﺩﻣﺎﻥ ﺑﺎﺷﺪ ﮐﻪ :
ﺣﻖ ﺍﻟﻨﺎﺱ ﻫﻤﯿﺸﻪ ﭘﻮﻝ ﻧﯿﺴﺖ
ﮔﺎﻫﯽ ﺩﻝ ﺍﺳﺖ
ﺩﻟﯽ ﮐﻪ ﺑﺎﯾﺪ ﺑﻪ ﺩﺳﺖ ﻣﯽ ﺁﻭﺭﺩﯾﻢ ﻭ ﻧﯿﺎﻭﺭﺩﯾﻢ !
ﺩﻟﯽ ﮐﻪ ﺑﺎﯾﺪ ﻣﯽ ﺩﺍﺩﯾﻢ ﻭ ﻧﺪﺍﺩﯾﻢ !
ﺩﻟﯽ ﺭﺍ ﮐﻪ ﺷﮑﺴﺘﯿﻢ ﻭ ﺭﻫﺎ ﮐﺮﺩﯾﻢ !
ﺩﻟﻬﺎﯼ ﻏﻤﮕﯿﻨﯽ ﮐﻪ ﺑﯽ ﺗﻔﺎﻭﺕ ﺍﺯ ﮐﻨﺎﺭﺷﺎﻥ ﮔﺬﺷﺘﯿﻢ !
ﺧﺪﺍ ﺍﺯ ﻫﺮﭼﻪ ﺑﮕﺬﺭﺩ ﺍﺯ ﺣﻖ ﺍﻟﻨﺎﺱ ﻧﻤﯽ ﮔﺬﺭﺩ ...

ﺑﯿﺎﯾﯿﺪ ﺣﻮﺍﺳﻤﺎﻥ ﺑﺎﺷﺪ ﮐﻪ :

ﺑﺎ ﺍﯾﻦ ﺯﺑﺎﻥ ﻣﯿﺸﻭﺩ ﻣﺴﺨﺮﻩ ﮐﺮﺩ
ﻭ ﺑﺎ ﻫﻤﯿﻦ ﺯﺑﺎﻥ ﻣﯿﺸﻭﺩ ﺭﻭﺣﯿﻪ ﺩﺍﺩ
ﺑﺎ ﺍﯾﻦ ﺯﺑﺎﻥ ﻣﯿﺸﻭﺩ ﺍﯾﺮﺍﺩ ﮔﺮﻓﺖ
ﻭ ﺑﺎ ﻫﻤﯿﻦ ﺯﺑﺎﻥ ﻣﯿﺸﻭﺩ ﺗﻌﺮﯾﻒ ﮐﺮﺩ
ﺑﺎ ﺍﯾﻦ ﺯﺑﺎﻥ ﻣﯿﺸﻭﺩ ﺩﻝ ﺷﮑﺴﺖ
ﻭ ﺑﺎ ﻫﻤﯿﻦ ﺯﺑﺎﻥ ﻣﯿﺸﻭﺩ ﺩﻟﺪﺍﺭﯼ ﺩﺍﺩ
ﺑﺎ ﺍﯾﻦ ﺯﺑﺎﻥ ﻣﯿﺸﻭﺩ ﺁﺑﺮﻭ ﺑﺮﺩ
ﻭ ﺑﺎ ﻫﻤﯿﻦ ﺯﺑﺎﻥ ﻣﯿﺸﻭﺩ ﺁﺑﺮﻭ ﺧﺮﯾﺪ

ﺣﻮﺍﺳﻤﺎﻥ ﺑﻪ ﺩﻟﻬﺎﯾﻤﺎﻥ ﺑﺎﺷﺪ
ﺁﻟﻮﺩﻩ ﺍﺵ ﻧﮑﻨﯿﻢ ﺑﯿﺎیید ﺍﺭﺯﺵ
ﺍﯾﻦ ﺭﺍ ﺑﺪﺍﻧﯿﻢ ﮐﻪ :

ﻧﺒﻮﺩﻧﻬﺎ، ﺩﻭﺭﺑﻮﺩﻥﻫﺎ ﻭ ﻧﺪﯾﺪﻧﻬﺎ
ﻫﺮﮔﺰ ﺑﻬﺎﻧﻪ ﺍﯼ ﻧﻤﯿﺸﻮﺩ ﺑﺮﺍﯼ ﺍﺯ ﯾﺎﺩ ﺑﺮﺩﻥ ﺩﻭﺳﺘﺎﻥ...
ﻧﻤﯿﺪﺍﻧﻢ ﺩﺭﺯﻧﺪﮔﻴﺘﺎﻥ "ﺑﻬﺘﺮﻳﻦ " ﭼﮕﻮﻧﻪ ﻣﻌﻨﺎ ﻣﻴﺸﻮﺩ؟
ﻣﻦ ﻫﻤﺎﻥ ﺑﻬﺘﺮﻳﻦ ﺭﺍ ﺑﺮﺍیتان ﺁﺭﺯﻭ ﺩﺍﺭﻡ.... 53
 زندگی ات را با اراده خودت تغییر بده


 هر روز یه قدم

 هر چند کوچک

 به سمت آرزو هات بردار ...


متاسفانه شکستم

درسته خ ا نکردن شرکوب میل نیس اما برا کسی که تجربشو نداره خیلی فرق می کنه

نیاز نیس اما یه سری خلا هس که ما وجودشون رو دیگه تجربشون کردیم
متاسفانه این ه میگن خ ا ازدواج با خود هس راسته
نه تنها شهوت بلکه کلی خلا احساسی رو هم پر (پر از کثافت) می کنه
باید یه چیزی دیگه بریزیم تو این خلا
نقل قول:
باید یه چیزی دیگه بریزیم تو این خلا
53258zu2qvp1d9v
[تصویر:  wp4003454.jpg]
دلم گرفته

خستم

با خدا خیلی درد دل و گله و شکایت داشتم ولی ...

خدایا بازم شکرت
[img=0x0]http://www.ktark.com/05_blue.png[/img]
(1393 شهريور 4، 9:59)ata نوشته است: دلم گرفته

خستم

با خدا خیلی درد دل و گله و شکایت داشتم ولی ...

خدایا بازم شکرت
ماشالاه.....Khansariha (8)

----------------------------------------------------------------------------------------


یه کوهی از خرابکاری و بدبختی و سختی جلوم میبینم! تو وبم همرو نوشتم دیدم یه لیست شده بود....

دیگه دستام دارن میلرزن...از ترس...

یکی از دیروز منو گذاشته تحت فشار....

من قبلا یه بدی بهش کردم که ازون موقع عذاب وجدان دارم...اونم منو نمیبخشه....غیر مستقیم ازم یه چیزی میخواد که گناهه..........

باید بین گناه و عذاب وجدان یکیرو انتخاب کنم....

میگه مشکل خودته.....

نمیفهمه دو سال عذاب وجدا یعنی چی!

خودمم نمیتونم خودمو ببخشم چه برسه به اون....

دیگه گریمم نمیگیره...انگار دیگه مردم!

امیدوارم خودش بفهمه پشیمونم..........این بلاهایی که سرم اومده رو میدونم الکی نیست..نمیخوام دیگه گناه کنم...اگه بخوام گناه کنم تا اخرش

با گناه پیش میرم...اینقدر پیش میرم و خودمو خوشحال نگه میدارم تا برم همه عذابش بمونه برا اون دنیا!!!!

تورو خدا بخشیدن رو توی زندگیتون فراموش نکنید....حتما تو زندگیتون ادمایی هستن که یه کار بدی باهاتون کردن الان نیاز دارن ببخشیدشون....

خدایا فقط تورو دارم.....

....53
اگر خواسته ش رو قبول کنین
عذاب وجد انتون میشه دو تا

[تصویر:  nasimhayat.png]
عذاب وجدان قبلیم از بین میره یکی دیگه میاد....در هر صورت گیر افتادم...

یه کامنت بلند بالا برای یه روانشناس نوشتم منتظرم جوابشو بگیرم....مساله ی خیلی بزرگیه...

تقصیر خودم بود الان یه ساله دارم عذاب میکشم ....جهنم خدا همینجاست....

من گذشته ی بدی دارم...

نه درست درس میخوندم...کارای ناجوری میکردم....البته به پسرای الاف تو خیابون نمیرسید کارام...اما یک ساله تمیزم و میخوام بهتر وبهتر بشم...کسایی که توبه میکنن معمولا به لطف خدا بر میخورن...

ولی من تاحالا فقط بدبختی داشتم...انگار خدا میخواد جواب همه ی کارامو توی همین دنیا بده و تمیزم کنه بعد برم بیرون!

خوبه میتونم بیام اینجا و به کارام اعتراف کنم...(عاقا فکر نکنید قاتل بودما!) کارای الانم فقط برام افتخاره......

یعنی بهش چی بگم که منطقی بشه و تمومش کنه بره دنبال زندگیش...همش تهدید....برعکس شده.دخترا پسرارو تهدید میکنن.تیکه میندازن! دیگه چی؟!

خوشبختانه هنوز به درجات ناجور نرسیدم که خودمو زندگیه همرو نابود کنم و برم....خدا نکنه اونطوری بشم...
یکی پست آقای جوان رو
منتقل کنه به تالار
اگر میخوای بخندی بیا تو

[تصویر:  nasimhayat.png]
خدا ببین از درد دلمون بچه ها چی ساختن!

تقصیر خودم بود یکم جوک نوشتم.....53

معذرت میخوام....

خدافظ....
53
واقعیتش زمین تا آسمون فرقه بین اینکه یکی رو دلداری بدی با اینکه جای خود اون طرف تو موقعیتش باشی و بخوای به نصیحت هایی که بهش میکنی عمل کنی! 


من خودمم اینجا به خیلی ها دلداری دادم شاید چون عکس العمل طبیعی انسان همینه که وقتی دردودلی رو شنید درباب همدردی یه چیزی بگه حتما .

الانم از اون روزایی هست که خودمم تو مسائل زندگیم حیرون موندم.
گاهی اینقدر زندگی بهم سخت میگیره که دوست دارم اصلا خوب نبودم..
حداقل در ظاهر چیزی جز دردسر ندیدم از خوب موندن و خوبی کردن...


خدایا یه فرجی کن... بسه دیگه سختی...بس نیست به نظرت؟
یا نه اصلا یه کاری کن سختی ها باشه ولی حداقل به ظرفیت من اضافه کن..اینقدر داغون نشم ...تمنا دارم لطف نموده یکی ازین دو خواسته ی بنده حقیرت رو کرم نمایی و برآورده کنی....تو که جلال و جبروتت حیران عالممان کرده...

53258zu2qvp1d9v
[تصویر:  wp4003454.jpg]
(1393 شهريور 4، 16:44)جوان نوشته است: شرمنده!
این غلط حرف زدن ما هم شده مسئله
خب خواستم ی کمکی بکنم نشد!بهتره بگم بازم نشد!
کلا در زمینه احساسات خیلی دست و پا چلفتیم
این فضولی هم دست به دستش می ده

اساسا از دیر باز من هر وقت حرف می زدم همه می گفتن خفه 1

من معذرت می خوام
من از دید خودم به مسئله نگاه کردم که ناشی از خانواده، دوستان و جامعه اطرافمه هم درخشنده هم خانم می توانم منو ببخشید
خدا شاهده هدفم این نبود که شما رو برنجونم چه کنیم اشتباه میشه

این یه خطو نفرستید می خوای بخندی بیا تو (من خودم پاش گریه می کنم)
یادش بخیر یه ننه داشتیم دست و پاچلفتی بود هی می خواس خوبی کنه اشتباه می کرد خب سنش هم به مسایل نمی خورد از طرفی نمیتونس خونسردانه اشتباه عزیزاشو ببینه هی میپرید وسط و فعالانه کار می کرد
حالا که گذشت اماخوبیاش دیده نمی شد (معمولا بدی ها بیشتر به چشم میان)
آخرش اگه خراب می شد می رفت تو خونه اش زار زار گریه می کرد از اونطرفم همه میزدن تو سرش

حالا حال و روز هذیون های منم اینه
شما باید بخشنده باشی و درخشنده بمونی نه که با حرفای احمقانه من کدر شی
مه فشاند نور و سگ عوعو کند

وای وای وای خدا1744337bve7cd1t81

اقا این حرفا چیه؟ گلم من که ناراحت نشدم....

بزار دقیق بهت بگم چی شد....اول صفحرو باز کردم.بعد رفتم پایینه پایین پست خانوم میتوانم رو خوندم که گفته بود بزارنش تو تاپیک خنده! کنجکاو شدم ببینم

طرف چی گفته رفتم بالا خوندم دیدم یا زهرا! 4fvfcja

خوندمش بعد ازینکه دیدم با کی مقایسه شدم یه لبخند زدم!4 البته نه شکل این شکلکه. یکی یه اس ام اس فرستاد توش فحش بود(معذرت میخوام)

اعصابم داغون بود یه چیزی نوشتم که بگم نوشتتونو خوندم و رفتم...

حالا راحت باشید128fs318181

بیچاره اون ننه هه...عجب گیری افتاده بوده بین اونا....اخی....

اقای جوان پستتون رو لطفا ویرایش کنید این حرفا چیه؟ بچه ها میدونن هرچی بگن اینطوری:smiley-yell: نمیشم....

فداتون بشم....Khansariha (8)

-------------------------
باید الان برم تمرین دستامم درد میکنه نمیتونم بنویسم....وقتی برگشتم میگم اخرش چی شد....خبر خوبیه....

دست اقا عطا هم درد نکنه....
اقا من کلی خندیدم از پستشون
من این جوری برداشت کردم
که اقای جوان دارن با باز کردن سر شوخی
به اقای درخشنده دلداری می دن
شرمنده
میگن دختر باید خنگ باشه
خدا رو شکر من خیلیی خنگ هستم
از هر دو نفر عذر میخوام

تو رو خدا الان دخترا شاکی نشید
من الان با گوشی هستم نمی تونم ویرایش کنم
1276746pa51mbeg8j

[تصویر:  nasimhayat.png]
(1393 شهريور 4، 17:50)می توانم نوشته است: اقا من کلی خندیدم از پستشون
من این جوری برداشت کردم
که اقای جوان دارن با باز کردن سر شوخی
به اقای درخشنده دلداری می دن
شرمنده
میگن دختر باید خنگ باشه
خدا رو شکر من خیلیی خنگ هستم
از هر دو نفر عذر میخوام

تو رو خدا الان دخترا شاکی نشید
من الان با گوشی هستم نمی تونم ویرایش کنم
1276746pa51mbeg8j

راست میگید باحال بود....4fvfcja

حیف شد اقای جوان حذفش کردن....این چیزا خاطره میشه128fs318181

یکی هم با گوشی بدوبیراه فرستاده بود تو اون لحظه میخواستم با تریلی از رو گردنش رد بشم! صبح هم هی زنگ میزد حرف نمیزد! همه چیز باهم قاطی شد...

جالبه تقصیر هیچکس هم نبودا ولی همه گفتن تقصیر من بوده!!! شاد باشید.....

...................................................
(1393 شهريور 4، 15:49)bahar2 نوشته است: خدایا یه فرجی کن... بسه دیگه سختی...بس نیست به نظرت؟
یا نه اصلا یه کاری کن سختی ها باشه ولی حداقل به ظرفیت من اضافه کن..اینقدر داغون نشم ...تمنا دارم لطف نموده یکی ازین دو خواسته ی بنده حقیرت رو کرم نمایی و برآورده کنی....تو که جلال و جبروتت حیران عالممان کرده...

53258zu2qvp1d9v


اگه بتونیم راحت تحملش کنیم که دیگه سختی نمیشه...من همیشه اینو به خدا میگم اونم  سختیرو بیشتر میکنه که سختی قبلیه برام اسون میشه!
..............................................


خهب اومدم تعریف کنم چی شد.....من به اقا علیرضا کامنت داده بودم که سریع میخوام باهاتون مشورت کنم خواهش میکنم بیایید.اقا عطا کامنتمو دیده بود

گفت بیام کمک؟

منم رفتم یاهو کلی باهاشون حرف زدم همه چیرو گفتم....

خلاصه رفتمو همه چیرو راه انداختم....اونی که میگفت نمیبخشمت هم اخرش چنتا بدوبیراه گفت و کارو تموم کرد....

الان خیلی خوشحالم....

راحت شدم....

اون میتونه تو دلش هرجوری دلش بخواد فکر کنه...ولی من که دیگه بر نمیگردم سمت گناه...هر کاری میخواد بکنه بکنه....

....................................................

الان احساس ارامش میکنم........53

احساسی که مدت زیادی منو یادش رفته بود......53

همیشه نباید بیام اینجا از نارحتیام بگم......53

انگار یه بار بزرگی رو از رو دوشم برداشتن......53

گناهم اونقدرا هم بزرگ نبود و مال 2 سال پیش بود......53

دیگه همه چیز تموم شده و من  آرش قدیمی نیستم.......53

آقا عطا ممنونم ازتون بهتر از هر مشاوری راهنماییم کردید.....53

خدانگهدار....................53
به نام خدا

[تصویر:  siheCiq.jpg?1393527941]
[تصویر:  %D8%AD%D8%B1%DA%A9%D8%AA-%DA%86%D8%B1%D8...7-6-62.gif]
ورزش دشمن خـ . ا

« اگر لذتِ تَرک لذتِ را بدانی/ دگر لذتِ نفس را، لذت نخوانی»


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 1 مهمان