1393 بهمن 8، 18:55
1393 بهمن 8، 19:05
حال واحلول ؟؟/ خوبید ؟؟ خوشید سلامتید؟
امیدوارم در پناه خدا مهربان باشید باید یاد بگیریم همیشه صبر صبر صبر داشته باشیم کاررررر نشدددددد ندارد
کافیست بخواهیم دوست پس بخواه خواستن توانستن است چه کنیم دیگه شیطان خودش میدونه دیگه دیگه نمیکشه!!!!
به قول ما نکشه خودش دونده دیگه
حواسمان باشد...
از خود خواهی های خودمان،تا ندانم کاری ها،
تا نفوذی ها،تا دشمنان قسم خورده،
امکان دارد همه با هم کاری را انجام دهیم!
خواسته یا ناخواسته!!
از خود خواهی های خودمان،تا ندانم کاری ها،
تا نفوذی ها،تا دشمنان قسم خورده،
امکان دارد همه با هم کاری را انجام دهیم!
خواسته یا ناخواسته!!
1393 بهمن 9، 12:05
1393 بهمن 9، 13:04
1393 بهمن 9، 13:43
ویرایش شده
گفت برا چی این همه میخونی؟؟؟؟
شاید اگه اینو به کس دیگه میگفت طرف فکر میکرد یعنی درس رو بزار کنار اینو درست کن کار دارم!!!
ولی فکرم رفت روی یه چیز دیگه...گفتم پزشکی واقعا چطوریه؟! چرا من این همه میخونم!
حتما دیدید دیگه وقتی یه کاری میخوایید بکنید فکر میکنید اسونه و قراره خوش بگذره بعد میبینید اونی نیست که
میخواستید!
خیلی بده ادم اینطوری بشه....من نمیخواستم اینطوری بشم...بحث سر زندگیمه اخه نمیشه خودمتجربه کنم یاد بگیرم!
گفتم برم توی انجمن دکترا ببینم وضعشون چطوره...دیدم یکیشون حال و روزش خوب نیست....
همشون بی پول بودن و خسته و خیلی چیزای دیگه..برخلاف اون چیزی که همه فکر میکنن پزشکا پولدار نیستن!
اخه ماهی 2 میلیون برای یکی که 7 سال درس خونده و 2 سال طرح رفته مثل فحشه! تازه باید خیلی بترکونه تا دو تومن
گیرش بیاد! اکثرا یک و نیم...شاید بعضیا بگن من دارم دروغ میگم یا چیزای دیگه ولی اینا چیزاییه که همشون میگفتن...یکی
دوتا هم نبودن!
انتظار داشتم یکم بیشتر باشه اخه با 2 تومن هیچکاری نمیشه کرد!
بعد حساب کردم که الان 19 سالمه توی 30 سالگی میرسم به همین ماهی 2 میلیون!
البته پزشکی خوندن هم مثل درسای دیگه نیست...از همین کنکورش شروع میشه بدبختی تا کشیک و طرح توی یه روستای
دور افتاده!
حالا اگه بخوام برم دنبال تخصص حدود 35 سالم میشه! (الان بعضیا میگن چه فکر اونجاهاشم میکنه که باید بگم همین فکراست
که باعث میشه درست انتخاب کنیم!)
تا بیام به یه جایی برسیم باید بریم خونه ی سالمندان!!! اصلا از اون کلاس و پول وچیزای دیگش هیچ خبری نیست!
دکتر بیچاره فقط به اون دنیاش دلش خوشه...خدمت کردن به خلق خدا یه دنیا ارزش داره...
باید گفت بهشت زیر پای دکتران است!!!
پزشک شدن مردونگی میخواد... باید تحمل کنی که هی بهت میگن کی درست تموم میشه؟ بی پولی رو تحمل کنی...
صبح تا شب خوندن. بری ببینی یکی میگه دکترا فقط امپول میزنن یا (ببخشید) لگن میزارن زیر اینو اون!
اقایون که کارشون سخت تر هم هست..چون موقع ازدواج هرچی داشتنو میدن بعدش عروس خانوم کلی هم گیر میده که
چرا برا ماشین عروس بنز s500 کرایه نکردی!!! مگه تو دکتر نیستی؟!
واقعا تنها چیزی که براش میمونه اخرته....
بعضیاشون افسرده میشن.بعضیاشون عینکی یا کچل یا بیش از حد چاق! کافیه تلویزیونو روشن کنی ببنی اون اقا دکتره
بیشتر مو داره یا مثلا صافکار نقاش فلان جا!
دندونپزشکی هم کنار پزشکی خیلی وضعیتش بهتره....مامانم یه بار رفت پیش دندونپزشک که حدود 30 سالش بود 300 تومن
راحت پیادمون کرد!
جلوی مطبش هم یدونه کیا اپتیما همیشه هست که یه بارم دیدم سوارش شده( اپتیما 140 تومنه؟ بابای ما بعد از 30 سال کار
کردن ماشینشو 14 میلیون نمیخرن!)
من واقعا نمیدونم برم دنبال پزشکی یا دندونپزشکی...جفتشونو دوس دارم ولی پزشکی رو یکم بیشتر دوس دارم.
اگه برم پزشکی که نمیتونم تا 12 سال دیگه ازدواج کنم چون وضع خرابه!!! یعنی باید 12 سال توی ترک باشمو خودمو به زور پاک نگه دارم!
تا بعدش خانومه بیاد و مارو ازین بدبختی نجات بده!...والا سخته...
ولی اخرتم درست میشه اگه بتونم طاقت بیارم...میتونم مراقب مامان بزرگم عزیزم باشم...اطرافیام حداقل یکی رو دارن مریض میشن هواشونو
داشته باشه...ما فامیل داریم پول دکتر نداره بده.
ولی اگه برم دندونپزشکی زودتر میریم سراغ حال و صفا!(منظورم فقط جنبه ی جنسی و اینا توی ازدواج نیستا..بقیش مهمتره)
اما عشق همیشگیم یعنی پزشکی رو از دست میدم.یه بنده خدایی میگفت مگه ما چند بار زندگی میکنیم که از عشقمون بگذریم...
میدونم با دندونپزشکی هم میتونم اون دنیارو بسازم ولی عشق پزشکیرو نداره....
همیشه کار توی بیمارستان رو دوس داشتم....این دوتا مورد توی ذهنم باهم درگیرن بدجور....
وقتی میخوام یه چیزی انتخاب کنم اینقدر بهش فکر میکنم که مخم تعطیل میشه!!! ولی همیشه درست انتخاب میکنم!
مثلا وقتی میخواستم برم دنبال یاد گرفتن یه ساز بین ویولن و کیبورد گیر کرده بودم....کیبورد بلد بودم یکم و خیلی ساده یاد میگرفتم اما ویولن
رو حتی از نزدیک ندیده بودم!!! ویولن هم خیلی سخت تره برام...شده بودن مثل همین پزشکی و دندونپزشکی!
کیبورد همون دندونپزشکی بود!!!
اما رفتم دنبال عشقم یعنی ویولن! الانم راضیم....
اون دوتارو میشد با 500 تومن ضرر عوض کنم ولی شغلم رو نمیتونم به هیچ عنوان عوض کنم! راه برگشتی نیست و باید درست انتخاب کنم...
خیلی طولانی شد!!!
(الان یکی میگه جای پستت رو اشتباه انتخاب کردی باید میرفتی توی بخش مطالعه و اینا! ) (درد دل ما این مدلیه...اروم میشم میتونم فکر کنم)
1393 بهمن 9، 19:58
و چقدر اروم اروم میاد...
تمام چیزهایی که فکر میکنه حسن هست رو ازت میگیره...
متن قبلی رو که مینوشتم حس میکردم من چقدر بزرگم !!! چقدر قوی ام...چقدر...
اما الان حس یک بزغاله انگولایی رو دارم
الان کانال 3 با پژمان داره صحبت میکنه
میگه کریم انصاری حسش این بود که باید فیکس تیم باشه..اما حتی یه بازی هم نرفت تو زمین...
برخوردش و با کی روش ببینید!!! انگار باورش داره...
یه جاهایی حس میکنی استحقاقش رو داری...
باید جای تو باشه
چرا ففلانی شد من نه!! من که خیلی بهترم...
من ... من...
لعنت به این غرور
یادم میره که باید به خدا ایمان داشته باشم...باور داشته باشم!!!!
کی روش یه انسان ه با اشتباهات انسانی..
اما خدا!!!!
هی .. هی
هنوز اندر خم یک کوچه ام....
ای خدا ....
خوشا باران و وصف بی مثالش
1393 بهمن 10، 0:09
ما اصلی ترین هدفمون برای این جا اومدن چی بوده؟
رضای خدا؟
اما رضای خدا چیه؟
کارتان را برای خدا نکنید، برای خدا کار کنید. تفاوتش فقط همین قدر است که ممکن است حسین (ع) در کربلا باشد و من در حال کسب علم برای رضای خدا باشم.
می دونید چیه؟
من فکر می کنم همه مشکلاتمون از اینجا آب می خوره.
همه سرزمین ها کربلا و همه روز ها عاشوراست
الان ما تو کربلا هستیم؟
با حسین زمان (عج) هستیم؟
یا امام زمانمون تنهاست؟
می دونید چیه؟
من فک می کنم ما با امام زمانمون نیستیم
راه حل اینه که همه دنیامونو باید بزاریم که به امام زمانمون برسیم
نه این که دنیا اخه
نه
وقتی واقعا از همه دنیات گذشتی برای امامت
امامت همه دنیا رو بهت می ده
سلامتی
احترام
اعتبار
آسایش
آرامش
همه اینا رو می ده
همه چیزایی که فک می کنیم خودمون می تونیم بهشون برسیم، نه ما در اون حد نیستیم
ما باید وصل شیم به اماممون تا به وسیله اون وصل شیم به قدرت بی منتها، خدای زیبایی ها
اونوقت همه چیز در دست های ماست
از من اطاعت کن تا به اذن من به هر چیز بگویی باش پس بشود ( حدیث قدسی )
آینده خوب، شغل خوب، احترام پیش دیگران، آسایش، زندگی خوب
برای چی؟
وقتی حسین (ع) در کربلاست و ما نیستیم و لبیک نگفتیم
یا مهدی ( عج ) بیا و دستم بگیر
مگذار این شیعیه تو روز ظهور خجل از روی همچون ماه تو باشد
یا این که روز محشر این بنده بد خجل از رد بیعت تو باشد
مگذار این شیعیه تو روز ظهور خجل از روی همچون ماه تو باشد
یا این که روز محشر این بنده بد خجل از رد بیعت تو باشد
1393 بهمن 10، 0:31
خسته شدم از دست خودم
تا کی میخواد ادامه پیداکنه رو نمیدونم...
تا کی این سردرگمی و عذاب ادامه داره؟؟؟
من فقط میخوام که از قلب و ذهن و روحم پاکش کنی
امیر مؤمنان حضرت علی(ع) می فرمایند: پیامبر اسلام فرمود:
عمر جهان به پایان نمی رسد مگر آنکه مردی از نسل حسین امور امت مرا در دست می گیرد و دنیا را پر از عدل می کند همچنانکه پر از ظلم شده است.
1393 بهمن 10، 17:00
ویرایش شده
به جون خودم دیگه خسته شدم ...
الان شیش ساله درگیرم...دو سال و نیمه در حال تلاش برایدرکج جدیم...
همش به یه ماه میرسه سر یه ماه میشکنم....
هم دارم دنیامو می بازم هم اخرتمو...
امروز بازم بعد یه ماه شکستم...
کمر شکست...خورد شدم...
متنفرم از فکرم...
موقعی که حمله بم دست میده لامصب فکرم توی جهت منفی مثه ساعت کار می کنه و میبرتم تاااعماق چاه
دیگه نمیخوام...دیگه نمیخوام بشکنم...
خسته شدم...
همش شکستن و پشیمونی
همش گریه و زاری...
چطور تو روی خدا نگاه کنم...
دارم سنگ میشم...
اخه یکی نیس فکری کنه به حال این جوونای پاکی که یکی یکی توی فضای این جامعه هرکدوم به نحوی نابود میشن...چون اطرافشون پر از عامل گناهه...
هر وقت میشکنم یک یا دو روزم نابود میشه....یعنی از تمامززندگیم میمونم
از درسام...از کارام...تا عوارضشم بر طرف شه سه چهاررروز توی شاخشه.
کاش یکی بود که روزانه یاد اوریم میکرد که کیم...کجام...هدفم چیه...ایندم چیه...چی بودم ...چی شدم...هربار که این اتفاق بیفته چی
میشه
دارم به خودم...خانوادم..خدا...زندگیم...همه لطمه میزنم
خداااااااااااااااااااااااا
میخوام تموم شه دیگه...میخوام ازاد شم....میخوام اونی باشم که تو میخوای
اونی باشم که در ارزوی بودنش
جز تو رو به کی کنم
جز تو کی صدامو میشنوه
جز تو کی می تونه
کی می تونه این بنده ی ضعیفته یه انسان بزرگ کنه
یه انسان موفق که بتونه دنیا رو تغییر بده
خدا
توکلم به خودته
ببخش گناهامو
بگذر ازم
کمکم کن بسازم
رو به تو دارم
خط چهارم نوشتم "برای ترک جدیم"
1393 بهمن 10، 17:30
راهكار الهي ترك
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیم
أَلَمْ نَشْرَحْ لَکَ صَدْرَکَ ﴿١﴾ وَوَضَعْنَا عَنْکَ وِزْرَکَ ﴿٢﴾ الَّذِی أَنْقَضَ ظَهْرَکَ ﴿٣﴾ وَرَفَعْنَا لَکَ ذِکْرَکَ ﴿٤﴾ فَإِنَّ مَعَ الْعُسْرِ یُسْرًا ﴿٥﴾
أَلَمْ نَشْرَحْ لَکَ صَدْرَکَ ﴿١﴾ وَوَضَعْنَا عَنْکَ وِزْرَکَ ﴿٢﴾ الَّذِی أَنْقَضَ ظَهْرَکَ ﴿٣﴾ وَرَفَعْنَا لَکَ ذِکْرَکَ ﴿٤﴾ فَإِنَّ مَعَ الْعُسْرِ یُسْرًا ﴿٥﴾
إِنَّ مَعَ الْعُسْرِ یُسْرًا ﴿٦﴾ فَإِذَا فَرَغْتَ فَانْصَبْ ﴿٧﴾ وَإِلَى رَبِّکَ فَارْغَبْ ﴿٨﴾
چرخه:
پس چون فراغت يافتي،[در طاعت] بكوش(٧) و با اشتياق بسوي پروردگارت روي آور(٨) -->آيا كار را بر تو راحت نكرديم؟(١-٢-٣-٤-٥-٦)
-->چون نفس را مشغول نكني،وي تورا به بازي ميگيرد<--
--->كار را بر نفست سخت گردان<---
(تو دهني به نفس با نه گفتن به تمايلات حتي حلال)
1393 بهمن 10، 18:42
عاشق جان این حالتت را تداوم ببخش
این حسی که داری منجر به یه انقلاب میشه
یه تحول درونی با اراده ای محکم
مطمئن باش که می تونی دوست عزیز
گل نیلوفر در مرداب می روید، تا همه بدانند
در سختی ها باید زیبایی آفرید
مراحل نه گانه ترک اعتیاد خود ارضایی
در سختی ها باید زیبایی آفرید
مراحل نه گانه ترک اعتیاد خود ارضایی
1393 بهمن 10، 19:57
ویرایش شده
اما بذار بگم،راحت شم برم..
كما اينكه ديروز گفتم حالم بهتر شه فردا برم تو فاز تولدم مبارك،ولي نشد..
الان موندنه داره كم كم دوباره تبديل ميشه به خودخوري و اينا..
(بگم اول كه از لحاظ پاكي خوبما،مراجعه شود به اعلام وضعيت(و خواستم كه بگم چقدر حالم خوبه و انرژي رو به شما هم منتقل كنم..كه بازهم نشد..)
خواستم از همه دووستاي كانوني تشكر كنم و تك تك ابراز محبتاشونو جواب بدم..(با حال خوب)..اما بازم..
همين جا از همههه دووستاني كه من رو تو راه پاكي،درس،تلاش،اميد و .. همراهي كردن تشكر ميكنمم..و هم چنين همه دوستاني كه امسال هم برام جشن تولد گرفتن
اين اواخر سها خانوم و سنا خانوم..قبلتر داداش عليرضا،داداش آرمين،مرد مجاهد،عمو سعيد،اهورا،آبجي گل سرخ،خانوم مهسا٢٠،خانوم هاي اهل تلاش و مطالعه گلبرگ و فرناز و پرستو،دارلينگ خانوم و ماسا خانوم كه توي سرپرستي همراه من بودن،و اوايل آبجي زارا و مانا..كه همگي هميشه لطف داشتن..
و هم چنين داداش رامين و باران خانوم و الون خانوم و خانوم هپي كه انرژي هاي عالي ساطع ميشه ازشون
و داداشاي رهرواني ،ما ميتوانيم،شيرين و فرهاد،نميدانم،احسان،رامتين،مجتبي،سهيل،ميلادو..(همشون يادم نيومد)..كه هميشه كمك هاشون شامل حال من بود(فقط اواخر توفيق فعال بودن توي رهروان رو نداشتم)
و از تازه نفس ها هم داداش قاصدك،حبيب،رامتين خندون كه خيلي باحالن و خانوم هيچكس و لبخند خانوم
و از همراهاي كنكوري داداش درخشنده،بانو رنگين كمون،ممول خانوم،داداش الون كه ايول دارن..
دوست دارم حركتهاي باحال بزنم و انتقال شادي و تجربيات و و و..
دوست دارم همهههه ي بچه ها پاك بااشنن..حتي بتوونم يه جاا محكمم جاارر بزنمم بقيه جوونا هم بيان كاانوون..
اما از طرفي ٦ ماه پيش ميخواستم هيچ دقدقه ذهني تو اين يه سال نداشته باشمم..و با آرامش و اين بار ذهن خالي برم جلوو..
حالا هم ذهنم خالي شد..اميدوارم ٦ماه ديگه بتوونم حسساابيي بيام و اينجا انرژي بپرااكنمم..
مراقب خودتون و خوبيهاتون و پاكيتون بااشييدد..
مواظب باشيد بينتون بدي و كدورت پيش نياد كه ما بايد متحد بااشييمم
و حتما حتما دنبال روشهايي باشيد كه كامل كامل پاك باشييد..حتي وسوسه نخواد شكل بگييرره (و بدوونيد كه مييشهه)
(خواستم اين رو واضح بگم اما فكر كنم نشد.. )
دعاگوتوون هستمم..محتاج به دعا هم هستمم..
٢١خرداد ما رو هم يادتوون نررههه..
پ.ن:..چيزهايي كه بالاتر نوشتم رو نميتونم دوباره بخونم چون دوباره ذهنم پر ميشه،ببخشيد اگر غلطي داره..
پ.ن٢: اميدوارم دلم براتون شديد تنگ نشه كه نميدونم چه كنم و اون موقع احتمالا براتون پالس مثبت(دعا) ميفرستم!!
..و نراهُ قريبا..
..خدايا..
راهكار الهي ترك
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیم
أَلَمْ نَشْرَحْ لَکَ صَدْرَکَ ﴿١﴾ وَوَضَعْنَا عَنْکَ وِزْرَکَ ﴿٢﴾ الَّذِی أَنْقَضَ ظَهْرَکَ ﴿٣﴾ وَرَفَعْنَا لَکَ ذِکْرَکَ ﴿٤﴾ فَإِنَّ مَعَ الْعُسْرِ یُسْرًا ﴿٥﴾
أَلَمْ نَشْرَحْ لَکَ صَدْرَکَ ﴿١﴾ وَوَضَعْنَا عَنْکَ وِزْرَکَ ﴿٢﴾ الَّذِی أَنْقَضَ ظَهْرَکَ ﴿٣﴾ وَرَفَعْنَا لَکَ ذِکْرَکَ ﴿٤﴾ فَإِنَّ مَعَ الْعُسْرِ یُسْرًا ﴿٥﴾
إِنَّ مَعَ الْعُسْرِ یُسْرًا ﴿٦﴾ فَإِذَا فَرَغْتَ فَانْصَبْ ﴿٧﴾ وَإِلَى رَبِّکَ فَارْغَبْ ﴿٨﴾
چرخه:
پس چون فراغت يافتي،[در طاعت] بكوش(٧) و با اشتياق بسوي پروردگارت روي آور(٨) -->آيا كار را بر تو راحت نكرديم؟(١-٢-٣-٤-٥-٦)
-->چون نفس را مشغول نكني،وي تورا به بازي ميگيرد<--
--->كار را بر نفست سخت گردان<---
(تو دهني به نفس با نه گفتن به تمايلات حتي حلال)
1393 بهمن 11، 16:28
(1393 بهمن 10، 19:57)اميد فردا نوشته است: من خواستم چيزي نگم و فردا با حال و احوال بهتر پيشتون باشم..سفرت به خیر اما تو و دوستی ، خدا را
اما بذار بگم،راحت شم برم..
كما اينكه ديروز گفتم حالم بهتر شه فردا برم تو فاز تولدم مبارك،ولي نشد..
الان موندنه داره كم كم دوباره تبديل ميشه به خودخوري و اينا..
(بگم اول كه از لحاظ پاكي خوبما،مراجعه شود به اعلام وضعيت(و خواستم كه بگم چقدر حالم خوبه و انرژي رو به شما هم منتقل كنم..كه بازهم نشد..)
خواستم از همه دووستاي كانوني تشكر كنم و تك تك ابراز محبتاشونو جواب بدم..(با حال خوب)..اما بازم..
همين جا از همههه دووستاني كه من رو تو راه پاكي،درس،تلاش،اميد و .. همراهي كردن تشكر ميكنمم..و هم چنين همه دوستاني كه امسال هم برام جشن تولد گرفتن
اين اواخر سها خانوم و سنا خانوم..قبلتر داداش عليرضا،داداش آرمين،مرد مجاهد،عمو سعيد،اهورا،آبجي گل سرخ،خانوم مهسا٢٠،خانوم هاي اهل تلاش و مطالعه گلبرگ و فرناز و پرستو،دارلينگ خانوم و ماسا خانوم كه توي سرپرستي همراه من بودن،و اوايل آبجي زارا و مانا..كه همگي هميشه لطف داشتن..
و هم چنين داداش رامين و باران خانوم و الون خانوم و خانوم هپي كه انرژي هاي عالي ساطع ميشه ازشون
و داداشاي رهرواني ،ما ميتوانيم،شيرين و فرهاد،نميدانم،احسان،رامتين،مجتبي،سهيل،ميلادو..(همشون يادم نيومد)..كه هميشه كمك هاشون شامل حال من بود(فقط اواخر توفيق فعال بودن توي رهروان رو نداشتم)
و از تازه نفس ها هم داداش قاصدك،حبيب،رامتين خندون كه خيلي باحالن و خانوم هيچكس و لبخند خانوم
و از همراهاي كنكوري داداش درخشنده،بانو رنگين كمون،ممول خانوم،داداش الون كه ايول دارن..
دوست دارم حركتهاي باحال بزنم و انتقال شادي و تجربيات و و و..
دوست دارم همهههه ي بچه ها پاك بااشنن..حتي بتوونم يه جاا محكمم جاارر بزنمم بقيه جوونا هم بيان كاانوون..
اما از طرفي ٦ ماه پيش ميخواستم هيچ دقدقه ذهني تو اين يه سال نداشته باشمم..و با آرامش و اين بار ذهن خالي برم جلوو..
حالا هم ذهنم خالي شد..اميدوارم ٦ماه ديگه بتوونم حسساابيي بيام و اينجا انرژي بپرااكنمم..
مراقب خودتون و خوبيهاتون و پاكيتون بااشييدد..
مواظب باشيد بينتون بدي و كدورت پيش نياد كه ما بايد متحد بااشييمم
و حتما حتما دنبال روشهايي باشيد كه كامل كامل پاك باشييد..حتي وسوسه نخواد شكل بگييرره (و بدوونيد كه مييشهه)
(خواستم اين رو واضح بگم اما فكر كنم نشد.. )
دعاگوتوون هستمم..محتاج به دعا هم هستمم..
٢١خرداد ما رو هم يادتوون نررههه..
پ.ن:..چيزهايي كه بالاتر نوشتم رو نميتونم دوباره بخونم چون دوباره ذهنم پر ميشه،ببخشيد اگر غلطي داره..
پ.ن٢: اميدوارم دلم براتون شديد تنگ نشه كه نميدونم چه كنم و اون موقع احتمالا براتون پالس مثبت(دعا) ميفرستم!!
..و نراهُ قريبا..
..خدايا..
چو از این کویر وحشت(!) به سلامتی گذشتی
به شکوفه ها، به باران
برسان سلام مارا :13:
تو را به جای همه ی کسانی که نمی شناخته ام ...دوست می دارم
تو را به جای همه ی روزگارانی که نمی زیسته ام ...دوست می دارم
برای خاطر عطر نان گرم و برفی که آب می شود و برای نخستین گناه
تو را به خاطر دوست داشتن...دوست می دارم
پل الوار