امتیاز موضوع:
  • 24 رأی - میانگین امتیازات: 4.08
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

درد دل های شما

نقل قول: سلامم بر دو قهرمان مستر پارادايس و منشورررر
اول جناب پارادايس چي شده ؟؟؟؟؟
دوم جناب منشور خيلي تفاوته بين نشدن و نخواستن با خودتون رو راست باشيد و ببينيد واقعا كدومش مانع راهتون هست!!
مرسی خانم    تنها اما خوشحال
منم دارم همین سوالو از خودم میپرسم.
من از خود می پرسم، شما چطور؟

آیا اعتیاد یک نوع بیماری است؟؟

اعتیاد جنسی چیست؟؟

آیا من یک معتاد جنسی هستم؟؟

چگونه می توانم بفهمم که یک معتاد جنسی هستم؟؟

لحطه ها میگذرن . . .
من ؟
کجا بودم . . .
همیشه آخر فیلمها خوب میشن . . .
زندگی من . . .
دست نوشته های بی دلیل
و روزی که افتادم پایین
برج های بلند
خیابان های پهن
اینجا هم یه تیکه از بهشته
یه تیکه از زمینه خدا
اسمشو میزارم حیات خلوت سینا 1
دراز میکشم
نفس عمیق میکشم
پر از فصل های بی سرفصله
پر از لیوان های آب خوری خالی
چه زشت یا زیبا همه از خاکیم
همه از خاکیم که به خاک میرویم...
من عبور کردم ...
از خودم
از ...
صدای گریه ی یه بچه ..
نفس های تند تند ...
شمال وجنوب
گریه ی بی دریغ
بغضی تموم نشدنی
شکاف های  نور موازی...به رنگ زرد ... قرمز...سبز ...بنفش...آبی ...
بالارو نگاه میکنم
لبخندی تلخی ..
با خودم میگم..
کاش.
 سپاس شده توسط
سلام
پیش گفتار :
ی مدتی بود برای نماز ظهر باید خیلی عجله میکردم تا برسم ب جماعت..
غالبا با دو کارامو میکردم.
گفتم میرم ب امام جماعت میگم ی کم تامل کنن و وقفه بندازن بین پخش اذان و اقامه نماز..
دیدم روم نمیشه مستقیم صحبت کنم.. مکتوب کردم.. دلیلم هم این بود ک خب اذان خیلی زوده و غالبا وسط کارهای روزمره اس..اینه ک تا متوجه میشی دیر شده دیگه!
متن رو نوشتم و برای این ک بتونم ب دستشون برسونم و خیلی تو شلوغ پلوغی مسجد نباشه چند دقه قبل اذان از خونه رفتم بیرون..
همین ک خواستم صدا کنم .. ب ذهنم رسید:
سها خانم.. تو امروز واسه ی نوشته دادن هم حواست ب ساعت دقیق بود.. هم قبل از اذان راه افتادی .. هم قبل از اام جماعت تو مسجد بودی!!
صبر کردم و فکر!!
چرا پس روزای دیگه دیرم میشد؟!؟

درد دل :
حواسم نیست.. غافلم.. درگیر هیچ و پوچ...
توقف کردم و حتی عقب گرد.. ایراد از منه..
تو همه چی دادی..
خدایا نگهمون دار.." من لی غیرک؟"

یاعلی.
[تصویر:  07c49977111e42a28fd6.jpg]

عذاب جهنمی ها و عاقبت گناه و شهوت رانی !!!
خداییش خیلی ترسیدم  Hanghead


نقل قول: حال اهل جهنم از نظر امام باقر (ع)
 لا حول و لا قوة الا بالله  هو العلی العظیم و  صلی علی محمد و اله الطاهرین 
عمرو بن ثابت از امام باقر (ع) نقل می کند می کند که حضرت فرمود:
« اهل آتش جهنم در آنجا از شدت عذاب دوزخ همانند سگ وگرگ عوعو می کنند و زوزه می کشند . ای عمرو ! نظر و گمانت چیست در مورد قومی که مرگی برایشان نیست و عذابشان تخفیف پیدا نخواهدکرد؟ بسیار تشنه اند . بسار گرسنه اند . چشمشان کور ٬ گوششان کر و زبانشان لال است . صورتشان سیاه است. بسیار نادم و پشیمان هستند . مورد غضب واقع شده اند . از عذاب ٬ رحم نمی شوند و عذابشان کم نمی گردد . در آتش دوزخ شعله می کشند و می سوزند . از ماء الحمیم خواهند نوشید و از زقوم خواهند خورد.
با گرزهای آهنین و آتشین زده خواهند شد و ملائکه غلاظ و شداد هیچ رحمی به آنان نخواهند کرد . آنان به رو به آتش کشیده خواهند شد. با شیاطین همنشین و رفیق خواهندشد . در غل و زنجیر بسته خواهند شد.
هر چه داد و فریاد کنند کسی جوابشان را نخواهد داد. اگر چیزی بخواهند حاجتشان برآورده نخواهد شد.این است حال کسی که داخل در آتش جهنم و دوزخ گردد.»۱

۱) بحار ٬ ج۸ ٬ ص۲۸۱


نقل قول: عذاب متکبران با آتش دوزخ
 لا حول و لا قوة الا بالله  هو العلی العظیم و  صلی علی محمد و اله الطاهرین 
رسول خدا (ص) بر زنی که آتش در تنور روشن کرده بود و نان می پخت گذشتند ٬ این زن طفلی داشت که پهلوی خود نشانیده بود . همین که چشمش به آن حضرت افتاد عرض کرد : یا رسول الله (ص) شنیده ام شما فرموده اید : « خداوند مهربانتر است به بنده خود از مادر نسبت یه فرزند خود » ایا راست است ؟  فرمودند : بلی.
زن عرض کرد : مادر طفل خود را در این تنور نمی اندازد خدا چگونه بنده خود را به جهنم می برد ؟!
پس رسول خدا (ص) ینا کرد گریه کردن و فرمود : خدا با آتش کسی را عذاب نمی کند مگر اینکه تکبر کند و از گفتن « لا اله ال الله » پرهیز کند.۱
۱) قصص الله ٬ج۱ ٬ ص ۸۲

نقل قول: فلق چاهی است در جهنم که اهل جهنم از شدت حرارت و خوف و ترس آن چاه به خداوند پناه می برند. این چاه از خداوند اذن خواست که نفس بکشد خداوند هم به آن اذن داد ، وقتی نفس کشید جهنم پر از آتش شد .
از پیامبر اکرم(ص) روایت شده است : در جهنم یک وادی از آتش است که اهل جهنم از حرارت آن روزی ۷۰ هزار بار به خداوند پناه می برند . و در آن وادی ، اتاقی از آتش است و در آن اتاق ، چاهی از آتش است و در داخل آن چاه ، تابوتی از آتش است و در داخل آن تابوت ، ماری از آتش است که ۱۰۰۰ نیش دارد و طول هر نیش آن ۵۰۰ متر است ، و لذا خداوند به پیامبر می فرماید : بگو پناه می برم به آفریدگار فلق.
یک طایفه از کسانی که اهل این چاه هستند ، شرابخواران می باشند.
«فلق یعنی صدع ، صدع به معنای سوراخ در یک چیز سفت و محکم است و مراد این است که در جهنم ، چاهی است که در آن ۷۰ هزار خانه است و در هر خانه ۷۰ هزار اتاق است و در هر اتاق ۷۰ هزار سیاهی است و در هر سیاهی ۷۰ هزار ظرف سم است که همه اهل جهنم باید از اینجا عبور کنند.۱»
۱)  بحار ـ ج۸ ـ مبحث جهنم ـ کفایه الموحدین ـ مبحث نار

نقل قول: هر گروه با رهبرشان ...
« به یاد آورید روزی را که هر گروهی را با پیشوایان می خوانیم ٬ کسانی که در دنیا کور بوده اند در آخرت نیز کورند و گمراه تر.»( اسراء/۷۱ و ۷۲ .)
در اول جلد هشتم بحار الانوار بابی هست به این عنوان :
« هر گروهی از مردم در روز قیامت با رهبرشان وارد می شوند. » و روایات متعددی در این رابطه آورده که هر کس در دنیا با هر چه دوست بوده و هر چیزی را می پرستیده با همان محشور می شود ٬ مثلا بت پرستان با بتشان ٬ شیطان پرستان با شیطانشان ٬ هواداران و طرفداران افراد گمراه و پست فطرت با همانها ٬ و طرفداران و دوستان پیامبران و ائمه و صالحان نیز با ایشان . و هر گروه ٬ پشت سر امام و رهبرش قرار می گیرد تا سرانجام خوبان با رهبرشان وارد بهشت می شوند و بدان با رهبرشان وارد جهنم.
هرکس که در دنیا کور بوده و با رفقای کور و کر و لال نشست و برخاست داشته در آخرت نیز کور است و در جهنم نیز رفقایش همانها هستند که در دنیا با آنها بوده.
در ذیل آیه « یَوْمَ نَذْعو کُلَّ اُناسٍ بامامِهِم » روایتی است که می گوید : در روز قیامت منادی ندا می کند که پیروان ابراهیم و موسی و پیامبر اکرم در یک صف قرار گیرند و پیروان شیطان و سران گمراه و رهبران فاسد نیز در یک صف قرار گیرند.
آری این است معنای آیه « یَوْمَ نَذْعو کُلَّ اُناسٍ بامامِهِم ».
http://www.aparat.com/v/pOmDF
أَعْدَي عَدُوِّكَ نَفْسَكَ الَّتِي بَيْنَ جَنْبَيْكَ - بزرگترین دشمن انسان، هوای نفس است

أفْضَلُ الجِهادِ جِهادُ النَّفْسِ عنِ الهَوى ، و فِطامُها عَن 
جَاهِدُوا أَهْوَاءَكُمْ كَمَا تُجَاهِدُونَ أَعْدَاءَكُم‏ - با هواهای نفسانی خودتان مثل دشمنتان بجنگید

به قبرستان گذر کردم صباحی شنیدم ناله و افغان و آهی شنیدم کله‌ای با خاک می‌گفت که این دنیا نمی‌ارزد بکاهی


 سپاس شده توسط
بسم الله الرحمن الرحیم
اودمدم، اینجا قرار مدار کنم که خدایا! ما خیلی مخلصیم،
هر چی تو بگی و بخوای، ما هم همونو دوست داریم.
دیدیم، ای بابا! خانم سها دارن یه جاهای دیگه ای سیر میکنن، ما چی بگیم! 302
بسم الله الرحمن الرحیم
الافاضات المهدی یاریة Khansariha (13)

میگما ... بعضی چیزای دنیا داستانش اینجوریه که نداریشون پفکن! وقتی داریشون الماسن.
تو در مسیر رسیدن به الماس، اگر سر راه، یه مغازه ای بهت پفک نداد، نمیشینی گریه کنی، میری دنبال الماس.

تو دنیا هم اگه یه چیزی رو بهت ندادن، خب پفک بوده و میری دنبال الماس.
اما اون چیزایی که داری، نعمت ها هستن ... نعمتهای خدایی و میتونی باهاشون پرسود ترین تجارت ها رو بکنی ... حتی کم اهمیت تریناشون از نگاه تو ... پس اونا الماسن.
من خیلی از دریچه گناه و ثواب به زندگی نکردم
همین طوری راست جاده رو گرفتم و اومدم
یه وقتایی اگه سراغ گناهی نرفتم از غرور بوده
یه وقتایی اگه سراغ گناهی رفتم از ... شاید بی خبری شاید ندونستن ولی بیشتر ناامیدی بوده

امروز دلم گناه میخواست
اما سابقه یک زندگی پر غرور نذاشت که به دلخواهم عمل کنم
شاید نا امیدی داره انقدر پر رنگ می شه که غرور داره رنگ می بازه

نمی دونم دارم به کجا می رسم
هر جا هست با تجربه ای دارم جای خوبی نیست

[تصویر:  nasimhayat.png]
خدایا! شکرت.
چقدر این روزا خوبتر شدم.
قدیم اگر یه کار ناساگاری میکردم، با زبان سرکوفت با خودم صحبت میکردم.
اما این روزا در این جور مواقع، بیشتر این سبکی با خودم صحبت میکنم که: آخه تویی که کرامت داری چرا ... آخه این کار در شان تو نیست ...
لحنم با خودم مهربون تر شده و به جای سرزنش کردن خودم رو نصیحت میکنم ... نصیحت دلسوزانه.
خدایا! تو خوبی و خیر رو به ما الهام کردی ... خودت زیادمون کن با هدایتت.
حالم گرفته
عقربه های ساعت واسه من بجای اینکه جلو بره به عقب میره
نمیدونم چطور شد که یه یه لحظه متوقف شدم
هیچی برام جالب نیست
چیزیم برام مهم نیست
دیگه مهم نیست خستم
مهم نیست چطوریم
نمیدونم حالم مثل یه گداییه که کنار خیابن از سرما میلرزه کنار خیابون آهنگ میزنه
تا مردمی از کنارش رد میشن شاید دلشون بسوزه بهش یه کمکی بکنن
هیچی هیجان انگیز نیست ...
قانون بیست هشتادم کارخودشو کرده
هشتاد درصد تمرکزم نتیجه بیست درصد مهم شمردن سرنوشتم بوده
هشتاد درصد مهم شمردن سرنوشتم نتیجه بیست درصد توجه به خودم 
هشتاد درصد توجه به خودم نتیجه بیست درصد اهمیت قادل شدن به اهدافم 
هشتاد درصد اهمیت قائل شدن برای اهدافم نیتجه بیست درصد توجه به آرزوهام بوده
هشتاد درصد توجه به آرزوهامم نتیجه توجه و اهمیت قائل شدن برای دلخوشیامه
هشتاد درصد دلخوشیامم نتیجه بیست درصد خوشگذرونیامه 
نمیگم ؟من کلن آدم بیخیال و خوش گذرونیم و بودم :(
 سپاس شده توسط
چقدر این چند روزه تحریک شدم.
بابا خسته شدیم Swear1
این چه وضعیه؟ مسئولین رسیدگی کنن.

فشار درس و پروژه و استرس امتحان و کم خوابی و به تازگی درد چشم مزید بر علت شدند. 4chsmu1
در شرایط عادی آدم وسوسه بشه ، خب مثلا از خونه می زنه بیرون همه چی یادش می ره.
ولی وقتی فرداش امتحان داشته باشی ، باید روی میز بشینی و سنگر رو حفظ کنی.
به عبارت دیگه راه فراری وجود نداره ، می ری توی لاک دفاعی و گل می خوری. 22

خدایا خودت حفظمون کن
انما یتقبل الله من المتقین ...


خداحافظی

آقای عاشق فاطمه زهرا برید کتابخونه و تا آخر وقت بمونید.بعدشم ک میاید خسته اید میخابید انشالله بخیر میگذره. قبل خواب هم وضو حتما بگیرید و سوره یس یا هرچیزی ک دوست دارید بخونید. من وقتی صلوات شمار میگیرم دستم جندتا ک میفرستم خابم میبره. شما هم امتحان کنید
من اینو امتحان کردم

عادت دارم وقتی پای کارم اهنگ گوش کنم
قران می ذارم پلی شه

اگه درستون پای کامپیوتر نیست
هندز فری رو وصل کنید به گوشی و رادیو رو روشن کنید
اگر رادیو نداره می تونید اپلیکیشن رادیو رو از بازار سرچ کنید

رادیو آوا و رادیو قران رو پیشنهاد می کنم

[تصویر:  nasimhayat.png]
1. عفَت زن ازعفت مرد است
مرد صالحی زن عفیفه ای داشت، روزی با هم مشغول صحبت بودندکه زن به شوهر خود روکرد وگفت: آیا می دانی من چقدر با عفت و پاکدامن هستم و هیچکس نمی تواند با چشم خیانت به من نگاه کند؟
شوهرگفت: عفت تو از عفت من است، چون من عفیف هستم تو هم عفیف هستی.
زن حرف شوهر را قبول نکرد وگفت: پاک دامنی از خود من است، اگر زن عفیف نباشد شوهر به هیج وجه نمی تواند جلوی او را بگیرد. مردگفت: امتحان میکنیم، آنگاه به زن خودگفت: داخل کوچه و بازار برو، خواهی دید کسی متوجه تو نمی شود.
زن وارد کوچه و بازار شد؛ ولی هیجکس به او تعرضی نکرد. وقتی به خانه برگشت داستان را برای شوهرش تعریف کرد.
مردگفت: فردا هم با همان وضع به کوچه و بازار برو و تا شب قدم بزن تاگفته من برایت ثابت شود. زن هم قبول کرد و فردای آن شب، ساعت ها درکوچه و بازار قدم زد، بازکسی متوجه او نشد و به او تعرضی نکرد. وقتی می خواست به سوی خانه بیاید جوانی چادر او را گرفت و فوراً رها کرد و استغفار نمود. زن به خانه آمد و داستان را تعریف کرد. وقتی شوهر چنین شنید صدایش به "الله اکبر" بلند شد. زن علت تکبیرگفتن او را پرسید. جوان گفت: وقتی جوان بودم زن زیبا و خوش صورتی را دیدم، بی اختیار چادر او راگرفتم. اما فوراً متنبه شدم و چا در او را رهاکردم و ازکار خود پشیمان شدم و از خداوند طلب آمرزش کردم؛ اما امروز به جزای عمل خود رسیدم.
زن گفت: حال فهمیدم که عفت و پاک دامنی زن از عفاف و پاک دامنی مرد است؛ همان مقدارکه شوهر به ناموس دیگران خیانت کند به ناموسش خیانت میکنند. 
2- داستانی حیرت آور
در یکی از شهرهای سرزمین بخارا، زرگر ثروتمندی زندگی میکرد. وی نوکری استخدام کرده بود تا سقّا و آب آور خانه اش باشد. آن مرد سقا سی سال در خانه او بود و برای اهل خانه آب می آورد و در این مدّت هرگز با چشم بد به ناموس رْرگر نگاه نکرد و عفت و پاکی خود را حفظ نمود ولی روزی چشم مردِ سقا به دست بند همسر زرگر افتا د و ناگاه دست زن راگرفت و از روی شهوت فشار داد. پس از این حادثه مرد سقا از خانه بیرون رفت. زرگر به خانه آ مد، همسرش به اوگفت: راستش را بگو بدانم تو امروز در بازار چه کرده ای؟ زرگرگفت: هیچع کاری نکرده ام! زن او را مجبورکرد تا حقیقت را بگوید.
زرگر گفت: امروز زنی وارد زرگری شد و آستین خود را بالا زد تا دستبند طلا را به دست خود کند، وقتی چشمم به دست و بازوی او افتاد بی اختیار دست او را از روی شهوت گرفتم!
همسر اوگفت: الله اکبر!
زرگر گفت: چرا تکبیر گفتی؟
همسر جریان آن مرد سقّا را برای شوهرش تعریف کرد و زرگر دریافت که به مکافات عملش رسیده است. 
به قول سعدی:
هر بدکه به خود نمی پسندی باکس مکن ای برادرمن گر مادر خویش دوست داری دشنام مده به مادر من
3. عجیب امّا واقعی
روزی امام صادق ع به مفضّل بن عمَر جُعْفِی فرمودند: می دانی چرا می‌گویند اگر با زن کسی زنا کردی با زنت زنا می‌کنند؟ " وی گفت: نه! علتش را نمی د انم.
فرمو دند: در بنی اسرائیل زن زناکاری بودکه مردم را به خود دعوت می‌کرد و مردی با آن زن بیشتر رفت و آمد داشت. روزی همان مرد با آن زن مشغول زنا شد، خداوند به زبان زن جاری کرد که به او بگوید: ای مرد! تو الآن با من زنا می‌کنی در حالی که کسی الآن با زن تو مشغول زنا است آن مرد از جا برخاست و به غیر موقع به خانه برگشت و سرزده وارد خانه شد، دید همان طور است که آن زن گفته بود.
دست هر دو نفر را گرفت و پیش حضرت موسی ع آورد و عرض کرد: این مرد با زن من در حال زنا بوده است حکم خدا را بر او جاری نما.
خداوند توسط جبرئیل به حضرت موسی ع وحی فرستاد: ای موسی! به این مرد بگو کسی که با زن دیگری زنا کند با زنش زنا خواهندکرد. سپس آن حضرت فرموند: با عفت باشید تا زنان تان با عفْت باشند 
یک تذکرمهم
این سنت الهی نباید دستاویز و بهانه ای برای مردان بهانه جو و شکاک باشد که چون خود بی عفت بوده اند پس حتماً همسر آنان بی عفت بوده یا خواهد شد و از این طریق، موجبات آ زار روحی و روانی همسر خو د را فراهم آورند. همان طور که در روایات آمده، بی عفتی و دست درازی به ناموس دیگران باعث دست درازی و تجاوز به ناموس خود انسان نیز خواهد شد، ولی اینگونه نیست که به طور حتم این سنت در مورد همسر او جاری شود، بلکه ممکن است آثار مثبت یا منفی برخی اعمال انسان در نسل های بعدی او محقق شود.
امام باقر ع فرمودند:
"مَنْ زَنی زُنِیَ بِهِ وَلَوْ!ی الْعقَبِ مِنْ بَعْدِهِ ، هرکس به ناموس دیگران تجاوزکند، به ناموس او تجاوز خواهد شد (اگرچه این تجاوز در نسل های دیگر او اتفاق بیفتد. 
این احتمال نیز وجود داردکه خداوند از روی لطف وکرَم خود، کسانی را که ازکارهای گذشته خود پشیمان شده اند و قصد جبران گذشته خود را دارند، ضمن بخشودن آن گناهان، اثر وضعی و تکوینی آن را هم برطرف کند و نسل او را نیز از تجاوز دیگران حفظ نماید.
أَعْدَي عَدُوِّكَ نَفْسَكَ الَّتِي بَيْنَ جَنْبَيْكَ - بزرگترین دشمن انسان، هوای نفس است

أفْضَلُ الجِهادِ جِهادُ النَّفْسِ عنِ الهَوى ، و فِطامُها عَن 
جَاهِدُوا أَهْوَاءَكُمْ كَمَا تُجَاهِدُونَ أَعْدَاءَكُم‏ - با هواهای نفسانی خودتان مثل دشمنتان بجنگید

به قبرستان گذر کردم صباحی شنیدم ناله و افغان و آهی شنیدم کله‌ای با خاک می‌گفت که این دنیا نمی‌ارزد بکاهی


 سپاس شده توسط
خب حالا تکلیف زن بد بخت چیه؟
شوهرش به یکی دست درازی یا بد چشمی کرده
یکی هم بهش همین رفتار رو کنه
این جوری که عذاب گناه شوهر رو زن می کشه رنج خیانتش رو هم می کشه

[تصویر:  nasimhayat.png]
(1394 آذر 25، 4:12)می توانم نوشته است: خب حالا تکلیف زن بد بخت چیه؟
شوهرش به یکی دست درازی یا بد چشمی کرده
یکی هم بهش همین رفتار رو کنه
این جوری که عذاب گناه شوهر رو زن می کشه رنج خیانتش رو هم می کشه


باز این احساسات فمنیستیت گل کرد ؟  Gigglesmile

اولا آیه قرآن داریم 

الْخَبِيثاتُ لِلْخَبِيثِينَ وَ الْخَبِيثُونَ لِلْخَبِيثاتِ وَ الطَّيِّباتُ لِلطَّيِّبِينَ وَ الطَّيِّبُونَ لِلطَّيِّباتِ أُولئِكَ مُبَرَّؤُنَ مِمَّا يَقُولُونَ لَهُمْ مَغْفِرَةٌ وَ رِزْقٌ كَرِيمٌ (نور- 26)

یعنی هیچ وقت یه زن سالم گیر یه مرد هرز نمیوفته مگر اینکه زنه خودشم در زمان جوانی غلطی کرده باشه 

ماهایی که درگیر این مشکل هستیم اصلا بعید نیست با همسری ازدواج کنیم که درگیر مشکل خ.ا. بوده - البته من این عدالت رو قبول دارم 

یکی به زن آدم نگاه هوس آلود کنه ! شوهره بیشتر زجر میکشه یا زنه ؟ مطمئن باش شوهرش بیشتر زجر میکشه ! تا اون باشه به ناموس مردن نگاه نکنه !

در ضمن برعکس این موارد هم هست که ن به شوهرش خیانت میکنه
أَعْدَي عَدُوِّكَ نَفْسَكَ الَّتِي بَيْنَ جَنْبَيْكَ - بزرگترین دشمن انسان، هوای نفس است

أفْضَلُ الجِهادِ جِهادُ النَّفْسِ عنِ الهَوى ، و فِطامُها عَن 
جَاهِدُوا أَهْوَاءَكُمْ كَمَا تُجَاهِدُونَ أَعْدَاءَكُم‏ - با هواهای نفسانی خودتان مثل دشمنتان بجنگید

به قبرستان گذر کردم صباحی شنیدم ناله و افغان و آهی شنیدم کله‌ای با خاک می‌گفت که این دنیا نمی‌ارزد بکاهی




کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 2 مهمان