امتیاز موضوع:
  • 24 رأی - میانگین امتیازات: 4.08
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

درد دل های شما

(1400 ارديبهشت 30، 21:30)بهاران نوشته است:
(1400 ارديبهشت 30، 21:18)SoldierOfAllah نوشته است: دوستان اینقدر دنیا را جدی نگیرید.
توصیه فوق العاده به همه شما این هست که اینستاگرام و شبکه های اجتماعی را پاک کنید و روزانه بروید بیرون و آسمان و طبیعت را نگاه کنید. عشق خدا با انسان حرف می زند.
رها کنید این تعلقات را. رها کنید تا آرام بگیرید!


قانع شدن درمورد اینکه باید تعلقاتو رها کرد سخته...
چجوری جدیش نگیریم وقتی داریم درونش زندگی میکنیم...
ذهنم پر از چیزای پست این دنیاییه
میخوام تموم شه و بره
ولی یهویی هجوم میاره ب سرم...
علایقمه
چیکارش کنم وقتی نمیتونم خودمو قانع کنم خوب نیست
اگ بد نیست خوب هم نیست
امروز نظریه وحدت وجود ملاصدرا رو خوندم
خیلی گریه کردم
ما هممون از خداییم
وجودمون باهاش یکیه
ولی گیر افتادیم تو دنیایی ک پر از زنجیره
زنجیر هایی از جنس شهوت
ک گند میزنه ب نزدیک شدنمون ب خدا
کاش میشد قانع بشم ک بپیوندم ب اون نور
یکی بشم با خدا
تموم شه این حس سردرگمی...
چی درسته؟
چی غلطه؟
هدفم از زندگی درسته؟
میگین اینستارو پاک کنین
تعلقاتو پاک کنین
هرچیزی
برید بپیوندین ب دنیای واقعی بیرون....
پس علایق اونجا چی میشه
یعنی باید رها شه؟
از نور وجودم کم میکنه؟
خدا ب هممون کمک کنه...
وقتی یک چیز برتر را پیدا کنی این ها واقعا براتون بی ارزش میشن.
کاش می شد به شکل صوتی صحبت کنم باهات چون تاثیر کلمات با صوت خیلی بیشتره.
ببین امککاااان نداره تو نماز اول وقت بخونی و دیگر در قید و بند این چیز ها باشی.
من داستان خودمو میگم البته نه قسمت هاییش که راز هست، شاید برات خالی از حکمت نباشه
من فوق العاده سیاه بودم. سیاه کامل. هرکاری بگی در زندگیم کرده بودم (به جز آدم کشی). یهو اتفاقی برام افتاد و به سمت کشف حقایق جهان هستی حرکت کردم و در این مسیر به عشق خدا رسیدم. من هنوز ازدواج نکردم ولی قبلا فوق العاده نیاز داشتم به ازدواج (هم جنسی و هم اینکه خوشبخت بشم و باهاش برم اینور اونور!!!!) بله من در مسیری قرار گرفتم که معنایی پیدا کردم برای زندگی در این دنیا. برای من صد درصد وجود خداوند اثبات شد درواقع از روی نشانه هایش دیدم. چون که خسته شده بودم از سیاهی خودم می خواستم واقعا حقیقت رو ببینم و تغییر کنم. حقیقت را دیدم و به طول کامل تمام وجودم ایمان آورد به خداوند و آخرت. آنگاه معنایی در زندگی یافتم که فقط و فقط عشق ورزیدن و محبت کردن به همه مخلوقات خداست. یعنی به دیگران نیازمند کمک کنی، مهربونی کنی، من در رشته تخصصی خودم، خدمت به خلق می کنم و فوق العاده کیف می کنم، حیوانات را خیلی دوست دارم، همه و همه چیز برای من رنگ خدا گرفته. دیگر نگاه آلوده نمی کنم. اصلا نمی توانم نگاه کنم چون هر جا میرم خدا را میبینم. دیگر چه نیازی به شهوت رانی؟

دوست من، شهوت لذت ندارد. آتش دارد. لذت واقعی عشق خداست.
خدا رو صدا بزن. اولش شاید در دلت احساسش نکنی. حتی نماز بخوانی اصلا چیزی عایدت نشه. دلیلش این هست که روح خیلی زنگار داره. وقتی در صدا زدن خدا مداومت بورزی و در عبادتش پایبند باشی، خدا عشق خودش را در وجودت می گذارد و به تو معنا می دهد.

ضمنا، این دنیا فقط و فقط یک خواب هست. این رو با طلا بنویس در دیوار بزن. ما واقعا خواب هستیم! زمانی بیدار میشیم در دنیای بعدی که محیط بر این دنیاست و آنجا میگیم، چقدر دنیا عین خواب بود، زندگی واقعی همینجاست. شاید این حرف ها، به دلت نشیند اما واقعا و صد درصد حقیقت داره. من حقیقت رو پیدا کردم اما هرگز از رازها سخن نمی گم. راز ها فقط برای اهل دل ها هست.
دوست من، بیا در جمع اهل دل ها و عاشقان خدا

فقط کافیه شروع کنی. پاک کردن اینستاگرام خیلی لذت بخشه و یک شروعی هست. البته من ازت دعوت می کنم که به راه عشق خدا قدم بگذاری. اما مختاری کاملا. من سیاه بودم، الان عاشق خدا هستم و هیچ گاه، حاضر نیستم نه به نامحرم نگاه کنم، نه با نامحرم حرف بزنم، حتی فیلم سینمایی خارجی نگاه نمی کنم (مگر فیلم های رزمی بروسلی)، اینستاگرام و هیچ شبکه اجتماعی ندارم، تنها زندگی می کنم و اصلا حاضر نیستم که این عشق رو برای چیز های دنیا بدم. فقط عشق ورزی می کنم و خدمت می کنم و با عشق خدا زندگی می کنم.


خودارضایی تنها چیزی بود که بعد از پاک سازی روحم، ادامه یافت که البته دلیل آن اعتیاد جسم بود (به دوپامین) که ان هم با برنامه رفع کردم. یعنی از خدا خواستم که نشانم دهد چه کنم..

عشق خدا برای خیلی از مردم که در این راه قدم نگذارند قابل درک نیست. آن را با عشق زمینی مقایسه می کنند. اما در عشق خدا، چون او بی نیاز مطلق هست، همه چیز بهت میده. جلال و شکوهی در دنیا بهت میده که کیف کنی، نه اینکه به خاطر دنیا پرستی، بلکه اینقدر خلوص نیت تو را دیده که با عشق بهت عطا می کند هرچه که بخواهی (و البته به صلاحت باشد). او عشق مطلق هست و هیچ چیزی را نیست و نابود نمی کند. او هستی بخش هست. بنابراین وقتی میگیم بالاترین مقام یک عارف، فنای در خدا هست، مفهوم نیست شدن نیست، بلکه مفهوم این هست که بشوی همه چیز. ای کاش منم فنای فی الله شوم. این آرزوی زندگی من هست.
درود به همه دوستان، تنها راه ترک از نظر من جایگزینی اون با انجام کاریه که دوستش داریم،
من پروژه های دانشگاه رو بخاطر نمره برنداشتم، بخاطر این برداشتم که کنجاو بودم چطور پیاده سازی شون کنم، پروژه این ترمم بیش از یک ماه زودتر از موعد آماده شده، چون کنجکاو بودم، 
حتی الان اینقدر پروژه سنگین شده فکر کنم برای ارائه زمان کافی بهم نرسه، 
اینقدر کنجاو بودم که فاز دوم پروژه که اصلا مد نظر استاد نبود رو هم انجام دادم که حتی استاد هم بعیده ازش سر دربیاره،
همون پروژه رو که انجام میدادم، یک روز کامل از صبح تا شب، من گذشت زمان رو نفهمیدم،
به این صورت که شب، وقت خواب، دائم به پروژه فکر میکردم، صبح بیدار شدم تا ۱۲ شب پای کامپیوتر بودم، فقط ساعت ۱۲ شب که احساس خستگی کردم، تازه دوزاری ام جا افتاد شب شده باید بخوابم، تو این شرایط کی به وسوسه فکر میکنه؟

همیشه موقع بیرون رفتم یک هندزفری تو گوشم بود یکسره پادکست های زبان گوش میدادم، موسیقی گوش میدادم، الان مدتیه که گوشی رو پرت کردم تو خونه، بیرون که میرم، فقط پیاده روی میکنم و به هیچی فکر نمیکنم، ... اینطوری از پیاده روی لذت میبرم،

تازه فکر کنم یک مریضی خیلی بد هم دارم، 
برام مهم نیست، اگر ۱ از ۱۰۰۰ نفر مبتلا بشن من اون یک نفر باشم، بازم برام مهم نیست،
مهم اینه که بتونم از چیزی که دارم ببخشم، این یک کار از دستم برباید برام کافیه،

جواب چنتا دوستی که گفته بودن تمرکز ندارن و وسوسه ول کن نیست رو به نظر خودم بیان کردم،
امروزم که جمعه است الان حاضر میشم برم تا سری به رفتگان از دنیا بزنم.
مراقب خودتون باشید.
وقتی زندگی بر پایه شکست ها شکل بگیره،دیگه جایی واسه شکسته شدن در اون وجود نداره!
سال ها دل طلب جام جم از ما می کرد
آنچه خود داشت ز بیگانه تمنا می کرد


همه ما برای برطرف کردن گناه خودارضایی متوسل می شیم به روش های مختلف. مثلا یکی سرکه میریزه که شهوتش خاموش شه، یکی دیگه سابلیمینال گوش می ده (که به نظرم نوعی شرک هست) و ... اما وقتی واقعا، خدایی که از رگ کردن به انسان نزدیک تره را در نظر بگیریم و حجاب ها را کنار بزنیم (مثل حب دنیا و گناهان دیگر)، آن گاه خودارضایی رخت سفر میبندد و می رود و دیگر بر نمیگردد. زیرا وسواس خناس، یعنی وقتی دلی از یاد خدا غافل شود می آید و وقتی یاد خدا بیاید، می رود.
پس بهترین داروی خودارضایی، یاد خدا و وعده های شیرین او مانند آخرت و بهشت و نیکی هست.
اینقدر حالت بد باشه که ندونی چی بگی
انگار رو دنیا نباشی
دلم واسه اون علیرضا تنگ شده...
خیلی تنگ شده
تو فیلم شرلوک دکتر واتسون شکایت میکنه که چرا دوستم و زنم باید از این کارهای جاسوسی و اینا کنن. شرلوک هلمز بهش میگه چون خودت دنبال این آدمایی

من دوباره مثل یه دستمال کاغذی له شده دور انداخته شدم. درکش برام سخته. کسایی این کار را باهام میکنن که فاکتورهای شخصیتی اشون بالاست. از خیلی چیزا رد میشن. اهل ناکجا آباد نیستن. ولی از اونا نامرد ترن. خیلی راحت ابراز علاقه میکنن. خیلی راحت سر هیچی میذارن میرن. ۸ سال به خودم یاد دادم کسی را دوست نداشته باش که بعدش بخوای غصه بخوری. حالا دوباره بعد ۸ سال همون اتفاق با همون کیفیت. با همون...
یعنی قراره ۸ سال بعد همین بشه؟
چه خفت بار. 
اینم شد زندگی واقعا . شایدم من دنبال همچین آدمایی هستم. 
ولی دروغه. حداقل این دفعه را یادمه که نبودم. این دفعه خیلی تلاش کردم برای نگه داشتن همه چی. ولی بازم شد . تنها چیزی که میتونست دل خوشی این روزای سخت باشه گذاشت رفت. امیدوارم خوشبخت بشه.
حال من چه کنم؟ سوالی که هر روز از خودم میپرسم. برم ناکجاآباد نرم؟ 
قبلا ها میگفتم من رو خاکریز باورام وایسادم. کاش بازم یه باوری باشه
باور به اینکه یه روز خوب میاد
باور به اینکه خدا کافیه
باور به اینکه میتونم
ولی دیگه باوری نیست
یکی گفت باور نتیجه فکر هاییه که مدت طولانی بهش فکر میکنیم 
من به چیا فکر کردم که این شد؟ 
این روزا به شخصیت امام حسین و حضرت زینب و همه اونایی که تو کربلا بودن فکر میکنم. شخصیت های جالبی هستن. از اون آدمایی که باید بشینی در مورد شخصیت اشون فکر کنی. واقعا کاری که کردن را تو حاضری تو فکرت خودت انجام بدی. اصلا میتونی. فقط تو فکرت. واقعی پیشکش. 
منم هر روز در جنگم با نفس خودم. فعلا بازنده میدان منم. کی میشه منم جلوش وایسم بهش بگم مرگ با عزت بهتر از زندگی با ذلته
دلم میخواد جلوش وایسم. ولی واقعا در خودم نمیبینم. میگن امام حسین یه شبه امام حسین نشد که. راست میگن. اون کلی تو مسیر خوبی رفت جلو تا شد این. ولی من چه کردم. مسیر بدی ها را زیر و رو کردم و شدم این. حال چه کنم؟
بازم خیلی نوشتم. فقط نوشتم شاید به راه حلی از راه برسه. همین.
هدف از ترک  / حس خوب ۱۵۷ روز /علت شکست 157 روز/   علت شکست 10 روزه  /  اهرم رنج و لذت / 1401   Khansariha (58)

دلایل وسوسه  / هدف از ترک تاثیر پاکی
خدایا چنان کن سرانجام کار  Confetti تو خشنود باشی و ما رستگار 317 بهترین خدای دنیا Khansariha (63) دعا میکنم بشم بهترین بنده دنیا برات  Khansariha (2)  الحمدلله رب العالمین Thankyou خداوندا مرا پاکیزه بپذیر  fly2  صبر داشته باش  خدا با صابران است  49-2  خداوند توبه کنندگان را دوست دارد Khansariha (84)  

 امام صادق(ع): روز قیامت خداوند با شخص خودارضا گفت و گو نمى کند و از چشم خدا مى افتد.  Hanghead
یه وقتایی پر از دردی ...

یه وقتایی انگار روز روز احساسه ...

دلت میخواد گریه کنی ...

بری تو تنهایی ...

من کیم ؟؟

گاهی خودمون نیستیم ...

گاهی ادا ی دیگران رو در میارم ...

ولی گاهی نه ...

گاهی دیگران جزئی از ما هستند ...

درکش سخته ...

ولی به زبون ساده یعنی بدون این که بفهمی داری ادای دیگران رو در میاری ...

گاهی با صدای دیگران با خودت حرف میزنی ...

سخته فهمیدنش ...

گاهی هم فکر میکنیم عقایدی که داریم مال خودمونه ولی درواقع حرف ها و عقاید دیگرانه که از بس تکرار شده ، شده جزئی از وجود ما  [تصویر:  53258zu2qvp1d9v.gif]
 سپاس شده توسط
(1400 ارديبهشت 31، 20:14)سفیر بهشت نوشته است: اینقدر حالت بد باشه که ندونی چی بگی
انگار رو دنیا نباشی
دلم واسه اون علیرضا تنگ شده...
خیلی تنگ شده

در این وقت ها همه چیز را بگذار و یک سفر کوتاه برو. مثلا امام رضا
دلم برای دوستانی که نیستن خیلی تنگ شده جاشون خیلی خالیه واقعا
(1400 خرداد 1، 19:57)yazahra نوشته است: دلم برای دوستانی که نیستن خیلی تنگ شده جاشون خیلی خالیه واقعا


دقیقاً ... 

خیلی عجیبه  53258zu2qvp1d9v 
واقعاً دلم برای دوستانمون که نیستن تنگ شده ...
جاشون خالیه  53258zu2qvp1d9v

ان شاءالله مشکلاتشون به زودی حل میشه  53258zu2qvp1d9v بهمون سر میزنن
نقل قول: دقیقاً ... 

خیلی عجیبه  [تصویر:  53258zu2qvp1d9v.gif] 
واقعاً دلم برای دوستانمون که نیستن تنگ شده ...
جاشون خالیه  [تصویر:  53258zu2qvp1d9v.gif]

ان شاءالله مشکلاتشون به زودی حل میشه  [تصویر:  53258zu2qvp1d9v.gif] بهمون سر میزنن

ان شاءالله داداش فدای دلت رفیق
809197ps94ijjhwg چقدر اسفندی بودن سخته کاشکی کوه بودم کاشکی گریما کسی نمیدید
(1400 خرداد 2، 12:23)yazahra نوشته است: 809197ps94ijjhwg چقدر اسفندی بودن سخته کاشکی کوه بودم کاشکی گریما کسی نمیدید


چه اشکالی داره کسی گریه ی آدمو ببینه ؟؟
من دوس ندارم بقیه بدونن ضعیفم
داداش تو خیلیم قوی هستی...


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 2 مهمان