امتیاز موضوع:
  • 24 رأی - میانگین امتیازات: 4.08
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

درد دل های شما

(1391 مرداد 26، 18:46)karim نوشته است: ام...
از روز اولی که اومدم کانون دوست داشتم تو این تاپیک پست بذارم چون فک می کردم سبک می شم!
والا دلم خیلی گرفته ولی نمی دونم چی بگم خیلی تو دلم حرف دارم ولی نمی دونم چرا تا میام به کسی بگم یا مثلا اینجا بنویسم همش می می مونم چی بگم؟!
اصلا ما جرممون چیه من یادم نمی آد اولین بار کی خ.ا. کردم ولی خیلی وقت پیش بود اونم نمی دونستم این کار گناه یا حتی بده وقتی فهمیدم دیگه دیر بود شدم یه معتاد(از لفظ معتاد برا خودم متنفرم)Tears آخه من مگه چی کار کرده بودم خدا که این تاوانش بود؟!!!Tears من خودم یاد گرفته بودم هیچ پیش زمینه ایم نداشتم اونوقت حالا باید بهترین سال های عمرمو صرف ترکش کنم حالا ضرر هش جهنم!!Tears

فعلا همین قدر کافیهTears

سلام303
آقا کریم، اکثر کسایی که اینجا هستن همه از روی نا آگاهی مبتلا شدن. نبود آموزش درست تو سنی که لازم بود. ما مقصر نبودیم. اما اگه از وقتی فهمیدیم چیکار داریم میکنیم ادامه اش بدیم مقصر میشیم.
خدا بخشنده تر و مهربون تر از این حرفاست.
هنوزم دیر نشده اگه از همین الان ترک کنید. آثارشم کم کم از بین میره.
دوره نوجوونی آدم خیلی خام هستش. اما از جوونی تون استفاده کنید و نذارید با این عمل زمان بگذره. انشالله که توی ترک تون ثابت قدم پیش میرید.

یا علی53
یا عباس
نقل قول: ام...
از روز اولی که اومدم کانون دوست داشتم تو این تاپیک پست بذارم چون فک می کردم سبک می شم!
والا دلم خیلی گرفته ولی نمی دونم چی بگم خیلی تو دلم حرف دارم ولی نمی دونم چرا تا میام به کسی بگم یا مثلا اینجا بنویسم همش می می مونم چی بگم؟!
اصلا ما جرممون چیه من یادم نمی آد اولین بار کی خ.ا. کردم ولی خیلی وقت پیش بود اونم نمی دونستم این کار گناه یا حتی بده وقتی فهمیدم دیگه دیر بود شدم یه معتاد(از لفظ معتاد برا خودم متنفرم)[تصویر:  c.gif] آخه من مگه چی کار کرده بودم خدا که این تاوانش بود؟!!![تصویر:  c.gif] من خودم یاد گرفته بودم هیچ پیش زمینه ایم نداشتم اونوقت حالا باید بهترین سال های عمرمو صرف ترکش کنم حالا ضرر هش جهنم!![تصویر:  c.gif]

فعلا همین قدر کافیه[تصویر:  c.gif]

کریم جان

گل پسر ( به قول مامان سهاSmiley-talk002)

همه ما اینجا مثل هم هستیم و هر کدوم بنا به دلایلی گرفتارش شدیم

مهم اینه که الان شرایط ترک ایجاد شده و ی کانون هم هست که دور هم جمعیمKhansariha (18)

منم مثل تو خودم یاد گرفتم1276746pa51mbeg8j

اما بخند Khansariha (18)

الان ما مجاهد حساب میشیمKhansariha (46)

جهاد اکبر تو راه خدا میدونی چه ثوابی داره؟

اوووووووووووو کلی زیاد317


راستی به گروهتت هم سر بزن خیلی وفته فعالیت نکردیKool4fvfcja
Khansariha (121) آثار هنری به دو دلیل ارزشمندند، اول اینکه توسط استادان به وجود آمده اند. دوم اینکه تعدادشان کم است .شما گنج پر ارزشی هستید، زیرا توسط بزرگترین استاد خلق شده اید و فقط یکی هستید. Khansariha (121)


تازگیا فک میکنم خیلی انگیزم برا زندگی پایین اومده! نمیدونم چرا..........
از همچی عقبم، حتی کانون
انگار امید و دلخوشی ندارم
راستش نمیدونم چی کار کنم خدا بهم نگاه کنه....نه برا آرزوهام بگما، برا اینکه اونجور ک میخوام نمیتونم بهش نزدیک بشم...البته دلیلشم گناهکار بودنمه1276746pa51mbeg8j

در این دوره زمونه چقدر مرد قحط شده و مردانگی چقدر محجور شده.

شعر از "ابوالفضل زرویی نصرآباد"

شهر بدون مرد، شهر درده
قربون شكل ماه هرچی مرده
قربون اون مردای دل*شكسته
قربون اون دستای پینه*بسته
مردای ده، مردای كاه و گندم
مردای ده، مردای خوان هشتم
مردای پشت كوه، مثل خورشید
تودلشون هزار جام جمشید
مردای سوخته زیر هرم آفتاب
مردای ناب و كم*نظیر و كم*یاب
كیسه چپق*ها به پرشالشون
لشكر بچه*ها به دنبالشون
بیل و كلنگشون همیشه براق
قلیونشون به راه، دماغشون چاق
صبح سحر پا می*شن از رختخواب
یكسره روپان تا غروب آفتاب
چارتای رستمند به قدوقامت
هیكلشون توپ، تنشون سلامت
نبوده غیرگرده گلاشون
غبار اگر نشسته روكلاشون
كلامشون دعا، دعاشون روا
سلام و نون و عشقشون بی*ریا
...

قربون دوره*ای كه خوش*بینی بود
تار سبیل*ها چك تضمینی بود




طاقت بیار رفیق....داریم میرسیم
نگید اقا حمید 53
نفیس خانوم اخه چرا ؟ اگر بدونی من چقدر هوادارتم رو فرم میای 53

دوستان من امروز افت فشار داشتم هنوزم بی حسم
اما دیدم کانون خونم افت کرده اومدم یه سر بزنم
من تمام ماه مضون پارسال به جز یکی دو روز اولش و تمام ماه رمضون امسال تا اینجاشو و هر روز این مابین که روزه گرفتم از دو سه ساعت قبل افطار بی حال می شدم می افتادم
فکر می کردم طبیعیه و همه تو ماه رمضون بی حال می شن
یکی از علائم افت فشار تهوعه ک من نداشتم
متاسفانه امروز صبح می توانمتون فشارش 6 بود
خدا خواست که زنده ام و در خدمت شما
سر درد شدید داشتم با سرگیجه ای که واقعا نهایتش بود اما تهوع باز زیاد نداشتم

توصیه ی من به شما اینه که اگر این طوری می شید یه روزو روزه نگرید استراحت کنید حتی اگر اخرین روز ماه رمضونه ... چون اون روزه حرامه
دوم اینکه قدر من رو بدونید اگر من مرده بودم الان بی خبر یی هو ... بی می توانم شده بودیدSmiley-face-cool-2
راستی چی می شه ادم بمیره؟
من فقط نگرانی ای که امروز حس کردم این بود ک جلوی چشم مادرم بمیرم
البته اون دم دم مردن ادم دیگه نمی تونه به کسی غیر از خودش فکر کنه به نظرم
اما قبلش چرا
دلم نمی خواست مادرم تصویر مرگ من یه عمری باهش باشه
اما اگر قراره من بمیرم تصویر مردنم برای پدرم لازمه تا قدر بچه هاش رو بدونه

اما خارج از این بحثا ازتون می خوام بدی هام رو حلال کنید
53

[تصویر:  nasimhayat.png]
سلام
خدا نکنه میتوانم خانوم
اگه نمیتونید روزه بگیرید خوب مجبور که نیستید.
منو ببخشید من امروز حس خوبی ندارم و اومدم درد دل وکنم.چون حس حالم بهتر میشه لطفا منو دریابید....
حس خوبی نیست حس می کنم کسی منو صدا میکنه.
از ژرفنای وجودم ناله میشنوم.حس میکنم کسی تو وجودمه.
به قول حافظ که میگه کسی تو وجودمه که من ساکتم و اون در حال ....
ببخشید شعرش در دسترس نبود.
حس میکنم یه کسی درونم زندانیه و بعضی وقتها میاد و در گوشم جیق میکشه.
بعضی وقتا منو چنگ میکشه جوری که گوشت من زیر ناخنش میمونه و جای ناخنش روی بدنم می مونه و خون ازش جاریه و درد شدید...
حس میکنم که از پا درون یه چاهی آویزونم و انتهای چاه به قهقرای تاریخ می رسه.
نمیدونم که اصلا خدا منو برای چی خلق کرد.

[تصویر:  05_blue.png]
فاجعه که فقط جنگ و کشتار و آوارگی نیست، یا سیل و زمین لرزه و آوار.

فاجعه همون پسر نوجوون تنها و اخموییه که دیشب توی پارک دیدیمش.

بلند بلند موزیک گوش می کرد ، شونه ها رو کشیده بود بالا کمی و نگاهش فقط به زمین بود.

فاجعه اونهایی بودن که خندیدن: آخی طفلک، بسوزه پدر عاشقی!

فاجعه این خیاله که "ای بابا، هنوز اولشه!"، که "بزرگ میشه یادش میره"، یا بدتر، "به این روزاش می خنده" !

فاجعه این جاست که یادش نمیره. که یادمون نمیره...

ذخیره ی بزرگی از شکستن ها و تنهایی کشیدن ها، دست توی جیب کردن ها و توی خیابون پا کشیدن ها... رو حمل

می کنیم با خودمون، از کودکی و نوجوونی و جوونی، از خیال های ساده ای که به دیوار خوردن، محال شدن و بلند بلند

می خندیم که "ای بابا... یادمون می ره."


نمیره من میدونم ...


ما نسل بوسه های خیابانی هستیم
نسل خوابیدن با اس ام اس
نسل درد دل با غریبه های مجازی
نسل جمله های كوروش و دكتر شریعتی
نسل كادوهای یواشكی
نسل ترس از رقص نور ماشین پلیس... ...
نسل سوخته
نسل من..........
نسل تو ...
یادمان باشد هنگامی که دوباره به جهنم رفتیم بین عذاب هایمان مدام بگوئیم یادش بخیر ...
دنیای ما هم همین طور بود




طاقت بیار رفیق....داریم میرسیم
سلام
حميد خان باهاتون موافقم
آقاي رند همه ي ما وقتي چنين حسو حالي رو داريم كه ايمانمونو از دس داده باشيم .... گاهي اوقات احساس ميكنيم خود خدا هم آدم حسابمون نميكنه درحاليكه اينطوري نيس همه ي اينا يه جور امتحانه .....
[تصویر:  75564740_83301426cfcbb.jpg]






صعود ممکن است دشوار باشد 

ولی



منظره بالا بسیا ارزشمند است  

سلام از همه برا حرف هاشون ممنون دلم وا شد!
ولی یه مشکلی پیدا کردم!!!!!
من خدا تو زندگیم نمی دونم کجاست؟!
می دونم خدا وجود داره ولی نمی دونم چجوری بهش برسم!!
می دونم به قول خودش از رگ گردن بهم نزدیک تره می دونم نباشه منم نیستم و می دونم روشو ازم برگردونه نابود می شم. همه ی اینارو می دونم ولی هر روز ازش دور تر می شم....
نمی خوام اینجوری شه ولی داره می شه....TearsTearsTears
سلام آقا کریم، خوبید داداش؟
خوشحالم که حالتون بهتر شده، انشاالله بهتر از اینم میشه
دوست خوبم
داداشی من
نمیدونی خدا کجاست؟!تو زندگیتو خوب نگاه کردی؟
یه لحظه به اطرافت خوب نگاه کن. چه نعمت هایی بهت داده؟!
میشه برای خودت یه لیست تهیه کنی از این نعمت ها؟!
خود خدا تو قران میگه شکر گزار ان چه به شما دادم باشید
الان میگی خو این چه ربطی داشت به پیدا کردن خدا!!! آره شاید حق با شما باشه
اما دوست خوبم مهمترین و قشنگ ترین نعمتش سلامتیته
این که کانونو بهمون نشون داده که مث خیلیا گناه کردن برامون مث اب خوردن نشه
این ک عزیزانی بهمون داده ک کنارمون باشند
اون قدرت مطلقه
یعنی هر لحظه هم میتونه همه اینا رو ازمون بگیره
دوست خوبم، این ماییم که خدا رو گم میکنیم
این ماییم که یادمون میره اون چشم انتظار ماست تا ما توی روز و شبامون صداش کنیم
تا بگه جانم!!! چی میخوای بنده خوبم
تعجب نکن
فک نکن الکیه، یا به قول یه دوست دارم شعار میدم
نه!!! منم مث شما بودم
میگفتم من کجا، بودن با خدا کجا
مگ میشه؟ با خدا بودن مال ادم خوباست نه من گنه کار
اما خدا هیچ جای حرفاش نگفته من از رگ گردن فقط به ادمای خاص نزدیکترم
میگ به بندگانم بگو اگ در جستجوی من اند، من از رگ گردنم بهشون نزدیک ترم!!!
این ایه شامل حال منو تو هم میشه!!! اما باید دنبالش باشی تا پیداش کنی
این همه نشونه ی خوب تو زندگی بهمون ثابت میکنه اون هست
کنارمونه، هوامونو داره،
حالا این وظیفه ماست اونو تو کوچکترینو بزرگترین لحظه هامون وارد کنیم
و بزاریم شریک لحظه هامون خدای مهربونی ها باشه
چطوره کسیو ک دوس داری قبل خواب بهش شب بخیر میگی
صبح هنو چشات وانشده بهش صبح بخیر میگی، شده با یه اس ام اس
خو این کارو برا خدام بکن
شبا قبل خواب باهاش حرف بزن از کارای روزانه ات بگو، از دلتنگیا و خوشحالیات براش بگو، از برنامه ها و هدفات!!!
آخر شب همه ی اون چیزایی ک دوس داری رو بسپار به خدا و اروم بخواب
صبح ک بیدار میشی به اسمون نگاه کن
یه لبخند بزنو از اینک یه روز دیگ بهت هدیه کرده شکر گزار باش
تو طول روز برای همه چی ازش نظر بخواه
بخواه ک کمکت کنه و اون چه که خیره رو برات مقرر کنه
اینطوری حضور خدا رو تو کوچکترین و بزرگترین کارات حس میکنی
خدا دورو دست نیافتنی نیست
خدا خوب مهربون و نزدیکه نزدیکه
فقط باید بخوای تا حسش کنی
نسیم
اسمون
ستاره ها
گل ها
یه پرنده
یه دوست
کانون
مادرت
پدرت
و کسی که دوسش داری
همه نشونه هایی از مهربونی خداست
تا بهت یاد اوری کنه
من
کنارتم
و تو تنها نیستیKhansariha (18)
امیدوارم حرفای طولانیم اذیتت نکرده باشه
من فقط حسمو گفتم
خدای مهربونی ها پناه لحظه های قشنگتون
یا علی
ﺗﻮ ﺭﺍ نمی ﺩﺍﻧﻢ
ﺍﻣﺎ ﻣﻦ ﺩﻟﻢ ﺭﻭﺷﻦ ﺍﺳﺖ
ﺑﻪ ﺗﻤﺎﻡ ﺍﺗﻔﺎﻗﻬﺎی ﺧﻮﺏِ ﺩﺭ ﺭﺍﻩ ﻣﺎﻧﺪﻩ
ﺑﻪ ﺗﻤﺎﻡ روزهای ﺷﻴﺮﻳﻦ ﻧﻴﺎﻣﺪﻩ
ﺑﻪ ﻟﺒﺨﻨﺪی ﻛﻪ یک ﺭﻭﺯ ﺑﺮ ﺩﻟﻤﺎﻥ می ﻧﺸﻴﻨﺪ
ﺑﻪ ﺍﺟﺎﺑﺖ ﺷﺪﻥ ﺩﻋﺎﻫﺎﻳﻤﺎﻥ
ﺑﻪ ﺑﺮﺁﻭﺭﺩﻩ ﺷﺪﻥ ﺁﺭﺯﻭﻫﺎﻳﻤﺎﻥ
ﺑﻪ ﻣﺤﻮ ﺷﺪﻥ ﻏﻢ های ﺩﻳﺮﻳﻨﻪ ﻣﺎﻥ
ﻣﻦ ﺩﻟﻢ ﺭﻭﺷﻦ ﺍﺳﺖ
روزی ﺍﺯ ﺭﺍﻩ می ﺭﺳﺪ
ﻭ ﻣﺎ برای یک ﺭﻭﺯ ﻫﻢ ﻛﻪ ﺷﺪﻩ
آنچنان ﻛﻪ ﺑﺎﻳﺪ زندگی ﻣﻴﻜﻨﻴﻢ
ﻣﻦ ﺩﻟﻢ ﺭﻭﺷﻦ است.. 2uge4p4 53258zu2qvp1d9v
 قرار عاشقی...
( یه داستان ..... ):

در بیمارستانی، دو بیمار در یک اتاق بستری بودند. یکی از بیماران اجازه داشت که هر روز بعد از ظهر یک ساعت روی تختش که کنار تنها پنجره اتاق بود بنشیند ولی بیمار دیگر مجبور بود هیچ تکانی نخورد و همیشه پشت به هم اتاقیش روی تخت بخوابد.
.
آنها ساعتها با هم صحبت می‏کردند؛ از همسر، خانواده، خانه، سربازی یا تعطیلاتشان با هم حرف می‏زدند و هر روز بعد از ظهر، بیماری که تختش کنار پنجره بود، می‏نشست و تمام چیزهائی که بیرون از پنجره می‏دید، برای هم اتاقیش توصیف می‏کرد.
پنجره، رو به یک پارک بود که دریاچه زیبائی داشت. مرغابیها و قوها در دریاچه شنا می‏کردند و کودکان با قایقهای تفریحیشان در آب سرگرم بودند. درختان کهن به منظره بیرون، زیبایی خاصی بخشیده بود و تصویری زیبا از شهر در افق دور دست دیده می‏شد. همان‏طور که مرد کنار پنجره این جزئیات را توصیف می‏کرد، هم اتاقیش چشمانش را می‏بست و این مناظر را در ذهن خود مجسم می‏کرد و روحی تازه می‏گرفت.
روزها و هفته‏ ها سپری شد. تا اینکه روزی مرد کنار پنجره از دنیا رفت و مستخدمان بیمارستان جسد او را از اتاق بیرون بردند. مرد دیگر که بسیار ناراحت بود تقاضا کرد که تختش را به کنار پنجره منتقل کنند. پرستار این کار را با رضایت انجام داد.
مرد به آرامی و با درد بسیار، خود را به سمت پنجره کشاند تا اولین نگاهش را به دنیای بیرون از پنجره بیندازد.
بالاخره می‏توانست آن منظره زیبا را با چشمان خودش ببیند ولی در کمال تعجب، با یک دیوار بلند مواجه شد! مرد متعجب به پرستار گفت که هم اتاقیش همیشه مناظر دل انگیزی را از پشت پنجره برای او توصیف می‏کرده است.
پرستار پاسخ داد: ولی آن مرد کاملا نابینا بود....[تصویر:  icon_sad.gif]




طاقت بیار رفیق....داریم میرسیم
سلام
امشب دلم خیلی گرفت Tears
آخه من از ماه رمضون استفاده نکردم
خوش به حال اونایی که از این ماه حداکثر استفاده رو بردن
عیدتون مبارک باشه
سلام

تو این ماه رمضان اون جوری که می خواستم باشم، نبودم....Tears

خیلی کارها می خواستم انجام بدم ولی به خاطر یه سری مشکلات و مسایل انجام ندادم ...Tears

خدایا از خودم دلگیرم .... Tears

خدایا این ماه مبارک رو آخرین ماه رمضان عمرم قرار نده ....Tears
[تصویر:  montada.rasoulallah.net-1315334274-U2520.gif]

«وَ اصْبِرْوا انَّ اللَّهَ مَعَ الصَّابِرِينَ»

و صبر كنيد كه خدا با صابران است. (سوره انفاق، آيه 46).


[تصویر:  nasimhayat.png]
خيلي نارحتم هميشه اخر ماه رمضون اين حالتم
وقتي عادت ميكني به روزه و ..
سخته دل كندن

چه زود دير ميشود
يه ماه رمضونه ديگه گذشت
شايد يكي از بهتريناش بود برام
شگفتا هر چه ترا به يادم بياورد، زيباست .

بوی نمور کوچه و کلمات ..
نگاه مورب کسی که از انتهای بن‌بست باز آمده است ..
و دستها، دامنه‌ها، روزنامه‌های عصر، پتوی کهنه‌ای بر هره‌ی ديوار ...
هرچه ترا به يادم بياورد، زيباست.


[تصویر:  0607.jpg]
بچه ها منم نتونستم از ماه رمضان خوب استفاده کنم....هم مسافرت بودم هم یک سری مسایل دیگه که اتفاق افتاده بود....اما خدا رو شکر می کنم که با این همه کوتاهی های من این کمک رو به من می کنه که بتونم رو تصمیمم بمونم و فعلآ (انشالله تا همیشه) پاک بمونم...دلم گرفته...این حس کم بودن وکامل نبودن مدتیه در این ۳-۴ سال که در تمام موارد باهام هست.... خدایا کمکم کن...به هممون کمک کن5353535353535353535353535353258zu2qvp1d9v53258zu2qvp1d9v53258zu2qvp1d9v53258zu2qvp1d9v53258zu2qvp1d9v53258zu2qvp1d9v53258zu2qvp1d9v53258zu2qvp1d9v53258zu2qvp1d9v53258zu2qvp1d9v
و من باز خجالت زده ام...می خوام که دیگه همیشه پاک باشم....واسه همیشه....خسته شدم آخه از خودم13131276746pa51mbeg8j1276746pa51mbeg8j
بچه ها کمکم کنید....دعا کنید برام....۱۵ مهر.. امید به خدا


[تصویر:  nasimhayat.png]


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 3 مهمان